بخشی از مقاله

چکیده:

به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی در اقتصادهای جهانی، سازمان های امروزی باید به طور مؤثر به سمت دانش و منابع آن حرکت کنند. از آنجا که دانش بطور مساوی در یک سازمان توزیع نشده، تسهیم دانش بین افراد، تیم ها و یا واحدها ضروری است. امروزه تسهیم دانش یکی از مهمترین چالش هایی است که سازمان ها با آن روبرو هستند

وجود سازوکاری نظام مند و علمی جهت تسهیم دانش میان کارکنان می تواند نقش بسزایی در تقویت دانش و حصول موفقیت های سازمانی ایفا نماید. در این راستا، شناسایی و ارزیابی عوامل موثر بر موفقیت و شکست مدیریت دانش می تواند کمک شایان توجهی به تصمیم گیری صحیح در طراحی این سازوکار نماید. بر این اساس در مقاله  حاضر، پس از  ارائه تصویری از مدیریت دانش، به بررسی و شناسایی عوامل موثر بر موفقیت و شکست  مدیریت دانش  و  ارائه راهکار مناسب در جهت استقرار و تضمین مدیریت دانش برای سازمان ها پرداخته شده است؟

مقدمه:

در عصری  که هزاره ی  دانایی محوری  نام گرفته؛ دانش، محوری ترین سرمایه تمام نشدنی سازمان های آن است.  توجه روز افزون به این مهم، سازمان های دولتی و خصوصی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را به فراهم سازی زیرساخت مورد نیاز برای پیاده سازی موفق مدیریت دانش از طریق شناسایی عوامل مؤثر و موانع پیشرو سوق  داده است

با  ظهور اقتصاد  دانش  بنیان،  دانش، خود  به  عنوان  یک  سرمایه ی  راهبردی  و  نیز  منبع اصلی  رقابت  سازمانی در نظر گرفته می شود. از طرفی  رویکرد ایران اسلامی در برنامه ی چشم انداز بیست ساله، اولویت دادن به  دانایی محوری و حرکت به سمت اقتصاد دانش محور است تا ایران به کشور نخست منطقه ی آسیا از تمامی ابعاد  اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود. تحقق این آرمان تحولی مشروط آن است که الزامات دیده شود و برنامه  های راهبردی، متناسب با محوریت دانایی تدوین و اجرا گردد و موانع امر شناسایی و مرتفع گردند.

نخستین بار، ویگ نظریه مدیریت جامع دانش - CKMT - را به منظور ایجاد کارآیی و موفقیت کار آفرینان به روشی نظام مند مطرح کرد . وی مفروضات مدیریت جامع دانش را شناسایی و درک این مسئله که سرمایه های هوشی - دانشی - برای خلق، حفظ و در دستور قرار دادن دانش برای الگوی خدمات و تولیدات رقابتی را ضروری دانست.

اسکیم - 2003 - بیان کرد که مدیریت دانش عبارت است از مدیریت نظام مند و آشکار دانش که با فرآیندهای خلق، جمع آوری، اشاعه و کاربرد دانش پیوند دارد که در آن تبدیل دانش شخصی به دانش جمعی به کار می رود که در کاربرد دانش دو نکته حائز اهمیت است سهیم سازی دانش و نو آوری. دانپورت معتقد است: مدیریت دانش تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی است، به طوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم گیری های سازمان دخیل هستند به این ثروت دسترسی داشته باشند و بتوانند از آن استفاده کنند.

در مجموع زیر ساخت دانش، ساز و کاری است که سازمان از طریق آن دانش را مدیریت می کند و افراد در بخش های متفاوت آن، دانش خود را از طریق این زیر ساخت تسهیم می کنند، به طوری که اعضا بتوانند به طور کاملا اثربخش استفاده کنند.

بسیاری از سازمان ها با تمرکز بر مدیریت دانش و سرمایه گذاری گسترده در زمینه فن آوری اطلاعات به دنبال  دسترسی به مزایای حاصل از مدیریت دانش هستند و تلاش می کنند با توسعه مدیریت دانش عملکرد خود را بهبود  بخشند. چالشی که در اینجا وجود دارد این است که مدیریت دانش موضوعی سیستماتیک است؛ مقوله ای که اجرای  موفقیت آمیز آن نیازمند نگرشی همه جانبه و فراگیر به عوامل مختلف سازمانی است

از طرفی با وجود ویژگی  های مهم مدیریت دانش و منافعی که به سازمان ها می رساند اکثر سازمانها از این مهم  غافل مانده و یا در پیاده سازی آن دچار شکست شده اند. در نتیجه سازمانها بایستی ضمن آگاهی از مزایای مدیریت  دانش، موانع و چالشهای پیش روی آن را شناخته تا با شناسایی عوامل شکست مدیریت دانش، زمینه اجرای موفقیت  آمیز آن را در سازمان مهیا کنند.

بر این اساس در مقاله حاضر، پس از ارائه تصویری از مدیریت دانش، به بررسی شناسایی عوامل موثر بر موفقیت و  شکست مدیریت دانش و ارائه راهکار مناسب در جهت استقرار و تضمین مدیریت دانش برای سازمان ها پرداخته شده  است

مدیریت دانش:

مهم ترین مراحل فرایند مدیریت دانش به شرح زیر است:

الف - تعیین هدف های دانش: اهداف مدیریت دانش باید از هدف های اصلی سازمان نشات گرفته و در دو سطح راهبردی و عملیاتی مشخص شوند.

ب - شناسایی دانش : با طرح این پرسش که" آیا می دانیم که چه می دانیم؟ " باید انجام این وظیفه ی مدیریت دانش یعنی مرحله ی کشف دانش را آغاز کرد که شناسایی منابع دانش درون و بیرون سازمان را شامل می شود.

پ - کسب دانش: در این مرحله دانش ها باید از بازار داخلی و خارجی نظیر دانشهای مربوط به مشتری، تولید، همکاران، رقبا و ... شناسایی و کسب شود.

ت - توسعه ی دانش: با توجه به پایه های موجود، باید دانش سازمان را گسترش داد. البته این امر شامل توسعه ی قابلیت، محصول، ایده های جدید، فرایندها و مسائلی از این دست می شود.

ث - تسهیم دانش: مسائلی هم چون چگونگی به اشتراک گذاری دانش موجود و انتقال آن به محل مناسب و مورد نیاز به گونه ای که در سازمان قابل دسترسی و استفاده باشد و نیز چگونگی انتقال دانش از سطح فردی به سطح دانش گروهی سازمان، از جمله مواردی است که در دستور کار این بخش از مدیریت دانش قرار می گیرد.

ج - استفاده از دانش: اطمینان به استفاده مفید از دانش در سازمان مربوط به این قسمت است. در این بخش استفاده از دانش جدید با موانعی روبروست که باید شناسایی و رفع شود تا بتوان از آن به طور عملی در ارائه ی خدمات و محصولات دانش استفاده کرد.

چ - نگهداری دانش: ذخیره و نگهداری و روز آمد کردن دانش به این بخش مربوط می شود. این روش از نابودی دانش جلوگیری کرده و استفاده ی بهینه ی آن را فراهم می کند، البته باید ساز وکارهای مناسبی برای به روز کردن سیستم ایجاد شود.

ح - ارزیابی دانش: نحوه ی رسیدن به هدف های معین و استفاده از نتایج آن به عنوان بازخورد برای تعیین یا اصلاح هدف به این بخش مربوط بوده و با نگاه به نتایج کیفی این فرایند ضروری است آن ها را با توجه به نتایج کمی و هزینه های انجام شده در این زمینه ارزیابی کرد.

عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش

در اقتصاد دانش محور قابلیت کسب دانش و توسعه، تسهیم و کاربرد آن در سازمان ها می تواند منجر به خلق مزیت رقابتی پایدار برای آنها شود. امروز باور صاحبنظران بر آن است که دانش به محور تحول اقتصاد جهانی و منشا خلق ارزش در سازمان ها تبدیل شده است

هر چند در حال حاضر سازمان های بسیاری در زمینه توسعه دانش در سطوح متفاوت سرمایه گذاری کرده و موفق بوده اند، اما سازمان های بسیار زیادی نیز با شکست مواجه شده اند. فقدان ساز و کارهای صحیح ارزیابی و پیاده سازی مدیریت دانش، این نوع سرمایه گذاری را در ذهن مدیران تنها به یک هزینه اضافی تبدیل کرده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید