بخشی از مقاله

چکیده :

هدف این تحقیق تبیین عوامل مؤثر بر موفقیت پیادهسازی مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار در سازمانهای دولتی و قرار دادن این عوامل در هریک از ابعاد سازمان مدیریت است. جهت آشنایی و شناخت اجمالی موضوع، ابتدا تعریف و مفهوم فرآیند کسبوکار و مهندسی مجدد و پیادهسازی مهندسی مجدد فرآیندها در سازمانهای دولتی بیان گردید و با بررسی و مطالعات به شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر مهندسی مجدد فرآیندها در سازمانهای دولتی پرداخته میشود.

بر همین اساس در این تحقیق تلاش میگردد بامطالعه مفاهیم مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار و ابعاد حاکم بر آن، عوامل موفقیت بر پیادهسازی مهندسی مجدد فرآیندها و با در نظر گرفتن کارکرد و تأثیر هرکدام ازین عوامل در این فرآیند، به مهمترین عوامل مؤثر در هرکدام از متغیرها اشاره گردد. روش تحقیق توصیفی و کتابخانهای میباشد. بر اساس نتایج میتوان گفت:

در بعد ساختاری عوامل مؤثر بر موفقیت پیادهسازی مهندسی مجدد فرآیندها در سازمانهای دولتی شامل ساختار سازمان، همراستایی استراتژیک، سیستم مالی و بودجه، سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان، ساختار تصمیمگیری، ساختار فناوری اطلاعات، ترکیب تیم مهندسی مجدد، کاهش ریسک، مالکیت فرآیند و... در بعد زمینهای عواملی نظیر ارتباط سازمان با دولت، وجود دانش کافی درباره فرآیندهای سازمان، شناسایی فرآیندهای کلیدی واصلی، روش شناسی معتبر ، داشتن بانک اطلاعاتی، بستر و بهکارگیری فناوری اطلاعات و... و در بعد رفتاری حمایت مدیریت ارشد، رهبری اجرایی، ترغیب کسبوکار به اعمال تغییر، مدیریت تغییر و همگام سازی، رابطه رهبری با کارکنان، حضور افراد خلاق و آگاه در سازمان، فرهنگ سازمانی، تعهد مدیران تغییر فرآیندها، آموزش مهندسی مجدد فرآیندها در سازمان و... شناسایی و به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر موفقیت پیاده سازی مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار در سازمان تبیین گردید.

مقدمه :

مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار - BPR - از جمله مباحث جدیدی است که باعث ایجاد مزیتی رقابتی برای سازمان ها در دنیای متحول و هرلحظه در حال تغییر کنونی به علم سازمان و مدیریت راه یافته است. مهندسی مجدد فرآیندها به سازمان این امکان را میدهد تا با تغییر فرآیندها بهسوی یک سازمان مشتری محور، حرکت کند و از یک سو حداکثر ارزش را برای مشتریان فراهم نماید - سپنان - 2001 و از سوی دیگر زمینه بقای سازمان را در دنیای متغیر و خصم آلود رقابتی کنونی رقم بزند.

در باب پیاده سازی مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار در بخش خصوصی مطالعات زیادی انجام شده است اما درزمینهٔ استفاده و پیاده سازی آن در سازمانهای دولتی متأسفانه این مهم مغفول مانده است. لذا در این تحقیق بر آنیم تا با تبیین مبانی نظری مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار و سازمانهای دولتی و رابطه بین این دو بدانیم چگونه سازمانهای دولتی میتوانند خود را از طریق مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار نجات دهند و فاکتورهای اصلی موفقیت در پیاده سازی مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار در سازمانهای دولتی چیست؟

تاریخچه مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار: مهندسی مجدد فرآیندها عمری به اندازه دو دهه دارد اما در دهه 50 و 60 میلادی نگرش سیستمی به فرآیندهای کسب و کار به مجامع علمی مدیریت فرآیندهای کسب و کار راه یافت در دهه 90 میلادی با چاپ اولین مقاله از مایکل همر و جیمز چامپی در مجله هاروارد مفهوم مهم دیگری به نام مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار به دنیای مدیریت وارد شد که در سال 1993 با چاپ کتابی تحت عنوان مهندسی مجدد شرکتها: مانیفست انقلاب کسب و کار ، پنجره ی جدیدی را برای جامعه مدیران به معنای مدیریت فرآیندهای کسب و کار باز کرد. تا چند سال پیش کسی درباره مدیریت فرآیندهای کسب و کار چیزی نشنیده بود اما در دهه اخیر مدیریت فرآیندهای کسب و کار به عنوان داغ ترین موضوع در مدیریت کسب و کار این توجه را از آن خود کرده است. بسیاری از شرکت ها به تجربه دریافته اند که مدیریت فرآیند کسب و کار به خصوص در شرایطی که نیازها به سرعت در حال تغییر است و این از ویژگی های جهان امروز است، دارایی بسیار مهمی به شمار می رود

ضرورت انجام تحقیق: در دنیایی که سازمانها تغییرات پرشتاب را تجربه میکنند، سازمانها باید اولویت های خود را از تمرکز سنتی بر کنترل ، برنامه ریزی و رشد کنترل شده به تمرکز بر سرعت نوآوری و انعطاف پذیری، کیفیت خدمات و هزینه تغییر دهند، این تغییر جهت گیری سازمان، به سوی واقعیت جدید، در عمل غیر ممکن است.

در سراسر دنیا سازمانها دریافته اند که تنها تغییرات تدریجی راهگشای مشکلات کنونی آنان نیست و برای بقای سازمان لازم است تغییراتی به صورتی اساسی و زیربنایی و گاها بنیادین و انقلابی در سازمان ایجاد شود این تغییرات انقلابی را اندیشمندان در سرتاسر دنیا با نام مهندسی مجدد معرفی می کنند مزایای استفاده از مهندسی مجدد فرآیندها دربخش خصوصی کاملاً شناخته شده است، اما تحقیقات کمی در زمینه استفاده از آن در بخش دولتی و چگونگی پیاده سازی آن در ادارات دولتی، صورت گرفته است.

مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار در سازمانهای دولتی موجب می شود تا افق های جدیدی برای سازمان روشن شود و موجبات موفقیت پایدار سازمان نیز تضمین گردد. اینکه چگونه سازمانهای دولتی میتوانند خود را با مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار هماهنگ نمایند و این سازمانها چه متدولوژیهایی جهت استفاده از مهندسی مجدد فرآیندها را باید مورد توجه قرار دهند و یا فاکتورهای اصلی لازم برای پیاده سازی موفقیت آمیز مهندسی مجدد فرآیندها که باید مورد توجه قرار گیرند کدامند؟ سوال اصلی مطالعه ماست.

لذا با توجه به اهمیت موضوع در این بررسی تلاش میگردد ضمن بررسی مفاهیم کسب وکار و مهندسی مجدد فرآیندها و سازمانهای دولتی و ویژگیهای آنها جهت پیاده سازی مهندسی مجدد فرآیندهای سازمانی در قالب تئوری سه شاخگی و نسبت میان این مفاهیم، با در نظر گرفتن عوامل تاثیرگذار در این فرآیند، مهمترین متغیرها و عوامل مؤثر بر موفقیت پیاده سازی مهندسی مجدد فرآیندها در سازمانهای دولتی را شناسایی و نقش هر کدام ازین عوامل در هر کدام از این متغیرها روشن گردد. این پژوهش به طور مشخص بر ابعاد ساختار و رفتار و زمینه تمرکز دارد و در آن، عوامل تاثیر گذار بر موفقیت استقرار مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار سازمانی در سازمانهای دولتی را مورد شناسایی قرار میدهد.

مبانی نظری:

فرآیند کسب و کار: فرآیند کسب و کار مجموعه ای از فعالیتهای ساختار یافته و منظم است که با یکدیگر ارتباط منطقی دارند و با بکارگیری منابع یک سازمان در جهت ارائه نتایج مشتری گرا و به منظور دستیابی به اهداف سازمان انجام می شوند. این فرآیندها شامل : تولید ، برنامه بازاریابی، فروش، چرخه زنجیره ارزش، حسابداری، سفارش کالا به تامین کنندگان، توسعه محصول جدید و .... می باشد.

مهندسی مجدد: هامر و چامپی در ویرایش جدید کتاب خود در سال 2003 تعریف جدید و جامع تری از مهندسی مجدد ارائه نمودند. بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه ای فرآیندها برای دست یابی به بهبود و پیشرفتی شگفت انگیز در معیارهای حساس امروزی همچون هزینه، کیفیت، خدمات و سرعت که بر چهار مفهوم کلیدی تاکید دارند: اول بنیادین بودن و اساسی بودن باز مهندسی، دوم ریشه ای و ژرف بودن تغییرات، سوم چشم گیر بودن نتایج و تاکید چهارم با محوریت فرآیندها - تمرکز بر فرآیندها - می باشد

اساس مهندسی مجدد ایجاد یک انقلاب سیستماتیک که با هدف باز طراحی و ساختار دهی مجدد - Yu-jun: 2010 - از طریق بررسیهای مرحله ای و حذف مقررات کهنه و تصورات بنیادینی که زمینه بهینه سازی عملکرد کسب و کار کنونی اند می باشد. مهندسی مجدد در واقع دیدگاهی جدید برای آغازی دوباره جهت بازسازی فرآیندها و دوباره سازی روشهای کار است که به عنوان یک مزیت رقابتی در مقابل سایرین و برای نجات سازمان بدان نگریسته میشود.

مزایا و ویژگیهای مهندسی مجدد:

یکپارچگی مشاغل : اساسی ترین وجه مشترکی که در اثر مهندسی مجدد پیدا می شود حذف خط مونتاژ است. و بسیاری از مشاغل وظایف مشخص گذشته در هم یکی و ادغام میشوند . در همه سازمانهایی که دست به مهندسی مجدد می زنند وظایف جداگانه خدمت به مشتری ، در یک پست گرد آمده و مسئول مشخصی در آن مشغول به کار می شود.

کارمند محوری: شرکت هایی که مهندسی مجدد را بکار بسته اند فرایندهای کار را نه تنها به صورت افقی بلکه به صورت عمودی به یکدیگر فشرده اند. فشردگی عمودی ساختار شرکت بدین معناست که دیگر نیاز ندارند تا مانند گذشته برای کسب تکلیف ، همواره به سوی بالای هرم مدیریت شرکت بنگرند نانکارک. اینک فرایند کار در دستیابی به تاخیر کمتر ، هزینه کمتر، پاسخگویی بهتر و سریعتر به مشتری و تواناتر شدن کارکنان در اجرای مسئولیت هایشان خلاصه می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید