بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله تلاش شده تا بر یکی از چالشبرانگیزترین مسایل اجتماعی ایران یعنی قتل تمرکز شود و عوامل اجتماعی و شرایط بروز آن مورد مطالعه قرار گیرد. در همین راستا، به بررسی و تحلیل تعدادی از مقالات علمی داخلی و خارجی در خصوص عوامل اجتماعی موثر بر قتل می پردازد. روش پژوهش اسنادی و تکنیک جمع آوری داده ها، مراجعه به تحقیقات انجام شده بوده است.

با استفاده از تکنیک فرا تحلیل، نتایج 27 تحقیق و یا اثر مکتوب را در این خصوص واکاوی کرده و با طبقهبندی عوامل موثر بر قتل در ایران و خارج از دیدگاه اندیشمندان و محققان، راه حلهایی را در این خصوص جستجو می نماید. یافته های تحقیقات نشان می دهد مهمترین عوامل اجتماعی موثر بر قتل، اختلافات خانوادگی، تجاوزات جنسی، تعلق به جامعه قبیله ای، بی قیدو بندهای مذهبی، اعتیاد و وضعیت اقتصادی نامناسب می باشد. بر این اساس، برای پیشگیری از قتل، رفع کمبودهای مادی و معنوی ضروری می باشد.

مقدمه

گسترش آسیب های اجتماعی و جرایم از جمله مسایل اجتماعی عمده است که امروزه گریبانگیر بسیاری از جوامع کنونی خصوصا" جهان سوم که در حال گذر از سنت به مدرنیته هستند می باشد. مع الوصف در کشور ما با عنایت به عنصر اساسی سازمان دهنده نظام سیاسی که بر حول محور ارزش های دینی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی می باشد و با توجه به ساختار جمعیتی جوان در کنار مشکلات عدیده اقتصادی - - جرایم و آسیب های اجتماعی - - از بغرنج ترین و پیچیده ترین مسایل اجتماعی است که موجب جریحه دار شدن وجدان جمعی و نگرانی عمده نخبگان علمی وسیاسی جامعه گردیده به طوری که می تواند سلامت و امنیت عمومی کشور را با چالش مواجه گرداند.

قتل در تقسیم بندی کلی به سه دسته تقسیم می گردد 1- عمد 2- شبه عمد 3- خطاء.قتل عمد آنستکه جانی یا فاعل آن با انگیزه قتل و قصد مجرمانه و تحقق نتیجه آن مبادرت به از بین بردن نفس مقتول نموده و او را بقتل برساند از لواحق قتل عمد آنستکه قاتل بدون قصد قتل ولی با ابزاری که عرفاً نوعاً کشنده است به مقتول ضربه ای بزند ونتیجتاً او را بقتل برساند بالعکس اگر قصد کشتن داشته باشد ولی ابزار بکار برده شدهنوعاً بقتل نمی رساند ولیتصادفاً بقتل برسد چون انگیزه قاتل از بین بردن و کشتن او بوده این دو نوع نیز از لواحق قتل عمد تلقی شده است، اگر قاتل قصد قتل نداشته باشد و ابزار بکار برده شده نوعاً وعادتاً کشنده نباشد ولی بخاطر ضعف یا پیری یا کودکی یا سایر عوامل خارجی مقتول بلحاظ بکاربردن ابزار غیر کشنده به قتل برسد و جانی آگاه به این ضعف و ناتوانی مقتول باشد ملحق به قتل عمد است

در قلمرو جامعه شنا ختی نظریه های مختلفی در باب کجروی و انحرافات وجود دارد . جامعه شناسان علل و عوامل گوناگونی را باعث شکل گیری رفتار مجرمانه و کجروی انسان ها می دانند.

این جامعه شناسان ریشه های ا نحراف و علل آن را نه در درون فرد ، بلکه در بیرون از او در واقعیت های اجتماعی نهادها، ساختارها، روابط اجتماعی و نظایر آن جستجو می کنند.

-1کانون بررسی آنان جامعه و ساخت اجتماعی است. -2افعال و کنش های فرد را در قبال جامعه می سنجند. -3واحد تحلیل آنها جمع است نه فرد.

-4جرم و بزهکاری را امری ناخواسته به شمار می آورند که نظام اجتماعی بر فرد تحمیل کرده است

نظریه آنومی دورکیم

نظریه آنومی دورکیم یکی از مهم ترین، اساسی ترین و پرآوازه ترین نظریات جامعه شناسی در باب بزهکاری و کج رفتاری است . آنومی در نظر دورکیم به بی سازمانی، گسستگی و از هم گسیختگی اجتماعی، اختلال، و اغتشاش در نظام جمعی اشاره دارد .وقتی در مورد پذیرش هنجارهای اجتماعی و اهداف و انتظارات جامعه اتفاق نظر وجود نداشته باشد ، بی هنجاری یا آنومی شکل می گیرد.

با توجه به بحث آنومی دورکیم می توان گفت که آنچه دورکیم درباره آنومی و رفتار انحرافی مطرح کرده است ، شامل انحراف یا کج رفتاری زنان هم می شود .براساس این نظریه، هر گاه آنومی یا بی هنجاری اجتماعی افزایش یابد و هنجارها و قواعد رفتار ی جامعه دچار از هم گسیختگی ند یا فرد براثر فقدان هنجارها و الگوهای رفتار، دچار سرگشتگی و پریشانی شود ، و بر اثر چنین حالاتی احساسات جمعی تضعیف خواهد شد و ضمانت اجرایی خود را از دست خواهد داد و در نتیجه، کج رفتاری های اجتماعی از قبیل سرقت، قتل، فحشاء، اعتیاد و غیره افزایش می یابد.

همچنین براساس این نظریه، بین فردگرایی و افزایش جرم یا کج رفتاری رابطه وجود دارد ، یعنی اگر همبستگی اجتماعی در اثر از هم گسیختگی و انفکاک بین اعضا ضعیف شود و اعضای خوب جامعه پذیر نشده باشند، نمی توانند قواعد و قوانی ، آداب و رسوم و ارزش های اجتماعی جامعه را درونی کنند لذا، قادر به همراهی و همنوایی با اعتقادات، اخلاقیات، عقاید و قواعد پذیرفته شده جامعه نخواهند بود و احتمال اینکه دچار کجرفتاری اجتماعی شوند بسیار است.

نظریه آنومی رابرت مرتن

مرتن معتقد است که فقر باعث رفتار انحرافی می شود، چرا که فشار ساختاری جامعه به افراد از طریق تشویق ها و تبلیغاتی که درباره اهداف فرهنگی انجام می گیرد باعث کج روی می شود. آنومی و بی هنجاری در دیدگاه مرتن زمانی اتفاق می افتد که هنجارهای اجتماعی با واقعیت اجتماعی در ستیزند و از این طریق بر افراد جامعه فشار وارد می شود.

مرتن پنج شیوه انطباقی را مطرح کرده است که به صورت زیر است: -1سازگاری، همنوایی و تطابق

-2بدعت و نوع آوری

-3سنت گرایی یا عادت گرایی

-4عقب نشینی و انصراف

-5شورش و طغیان

مرتن توضیح می دهد که در جامعه چگونه ساختار اجتماعی و ارزش های اجتماعی موجب انحراف افراد جامعه می شوند . تناقض واقعیت با هنجارها به افراد فشار وارد می و افراد برای رسیدن به هدف های ت أکید شده ، ناچار به راه های غیر مشروع روی می آورند . البته شیوه واکنش افراد ، به پایگاه اجتماعی و چگونگی جامعه پذیری آنها بستگی دارد . در نهایت اهمیت نظریه مرتن در این است که به رفتار فرد توجهن می کند ، بلکه بر جنبه های اجتماعی که متأثر از ساختار فرهنگی اجتماع است تأکید دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید