بخشی از مقاله

چکیده

از عهد باستان تا کنون فرزند خواندگی در جوامع بشری به خصوص کشور ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. فرزند خواندگی اعطای سرپرستی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست شناخته شده به خانواده هایی است که واجد شرایط قانون حمایت از کودکان بی سرپرست باشند. این کودکان که یا والدینشان شناخته شده نیست و یا صلاحیت نگهداری از فرزندان خود را دارا نیستند، از طریق مراجع قضایی تحت نظارت سازمان بهزیستی به خانواده هایی سپرده می شوند که قانون تعیین کرده است.

در قانون مدنی ایران، کودکانی به فرزند خواندگی انتخاب می شوند که کلیه تلاش ها و کوشش های لازم جهت شناسایی والدین و بازگرداندن آن ها به کانون گرم خانواده هایشان امکان پذیر نباشد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی حقوق شهروندی فرزندان بی سرپرست و تکالیف متقابل فرزند خوانده و فرزند پذیر در ایران با هدف شناسایی خلأ های موجود و ارائه راهکارهایی مؤثر با بهره مندی از داده ها و اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای پرداخته شده است.

مقدمه

یکی از مسایل چالش برانگیز، بنیادین و بسیار مهم در دنیا، موضوع فرزند خواندگی است، که تحت شرایط ویژه از یک سوی فرزندی واگذار و از سوی دیگر فرزندی پذیرفته می شود. اگرچه انسان ها مستقل بوده و دارای حقوق شهروندی یکسانی هستند و هیچ فردی بر دیگری ولایت ندارد، اما گاهی دلایلی موجه مانع از استقلال افراد در شرایط خاص می شود. متأسفانه در جامعه ایران به دلایل متعدد از جمله مرگ و میر، طلاق، بلایای طبیعی، روابط نامشروع و غیره شاهد فروپاشی کانون گرم خانواده ها و بی سرپرست ماندن کودکان معصوم با سرنوشتی متفاوت هستیم.

تعدادی به مراکز کودکان بی سرپرست واگذار می شوند و برخی در مکان های عمومی با سرنوشتی نامعلوم رها می شوند، که اگر خوش اقبال باشند، در خانواده ای مؤمن و دلسوز با نیازهای عاطفی شدید و یا افرادی که مشکل ناباروری داشته و علاقه مند به فرزند هستند، پرورش می یابند و در غیر این صورت در دام سودجویان به عنوان ابزاری برای کسب درآمد گرفتار می آیند. اگرچه در بیشتر کشورهای دنیا با تصویب قوانینی، مراکز و موسسات دولتی با هزینه های سنگین، سرپرستی و نگهداری این کودکان را بر عهده دارند و تلاش می کنند تا پاسخگوی تمامی نیازهای کودکان باشند، اما هرگز نخواهند توانست خلا ناشی از نقصان کانون گرم خانواده را جبران نمایند.

در کشور ما نیز علیرغم وجود قوانین سخت مدنی برگرفته از اصول و موازین شرعی برای پدیده فرزند خواندگی، خلأ هایی وجود دارد که لازم است متولیان امور و شورای محترم نگهبان، ضمن در نظر گرفتن مقتضیات جامعه، به آن توجه نموده و راه های سوء استفاده سودجویان را مسدود نمایند. به دلیل اهمیت موضوع و با توجه به این که کودکان امروز آینده سازان فردا و مانند سایر افراد جامعه از حقوق شهروندی برابر در جامعه برخوردار هستند، بر آن شدیم به بررسی حقوقی این پدیده اجتماعی، شناسایی خلأ های موجود و ارائه راهکارهای کاربردی و مؤثر با بهره مندی از داده ها و اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، با روش توصیفی- تحلیلی بپردازیم.

مفاهیم

فرزند: در لغت به معنای ولد و نسل است. ولد در لغت عرب به هر حیوانی که بر اثر وضع حمل پدید آمده باشد،گویند. نوه و نوه و نبیره شخص هم در لغت، ولد او محسوب می شود.

فرزند خواندگی: یک عمل حقوق است که موجب پیدایش رابطه فرزندی صوری میان دو شخص می شود - جعفری لنگرودی، 1376، . - 497 در فرزندخواندگی، کودکانی را می توان به عنوان فرزندخوانده تحویل داد که کلیه تلاش ها و کوشش ها جهت شناسایی والدین و بازگشت کودک نزد آنان یا سایر بستگان مؤثر واقع نگردیده باشد - دستورالعمل تخصصی مراقبت و پرورش کودکان سازمان بهزیستی، 1387، . - 13

سرپرستی و حضانت: سرپرستی به معنای مواظبت و نگهبانی است - معین، 1371، ج2، - 1857 و حضانت در لغت به معنای نگهداری و پروردن است - الازهری، 1422، ج1، 850 ؛ ابن اثیر، 1358، ج1، . - 392 در اینکه حضانت حق محض یا هم حق و هم تکلیف است، میان فقها اختلاف نظر وجود دارد - زین الدین عاملی، بی تا،

حقوق شهروندی: برخورداری افراد یک جامعه از فرصت های برابر بر اساس ضوابط و مقررات اجتماعی که منجر به کرامت انسانی شود - منشور حقوق فرزند

خواندگی پیش از اسلام

در ایران پیش از حمله مسلمانان و اعراب و پیش از استقرار احکام و ضوابط اسلامی، فرزندخواندگی همراه و توأم با اعتقادات مذهبی بود. زرتشتیان که بیشتر مردم ایران را تشکیل می دادند، معتقد بودند فرزند هر کس پل ورود او به بهشت است و افراد فاقد اولاد در روز قیامت و دنیای دیگر پلی ندارند تا از طریق آن وارد بهشت گردند. این افراد می توانستند از راه فرزند خواندگی پل سازی نمایند - امامی، 1383، ش 2، . - 6

در آن زمان سه نوع فرزند خواندگی بود، اول؛ فرزندخوانده انتخابی که زن و شوهر فاقد فرزند، در زمان حیات خود کودکی را به فرزندی می پذیرفتند - همان - . دوم؛ فرزند خوانده قهری؛ زن ممتازه یا دختر متوفایی بود که آن متوفا برادر یا پسری نداشت. در این صورت، آن زن یا دختر بدون اراده و به طوری قهری فرزند خوانده متوفا محسوب می شد. سوم؛ فرزندخوانده ای که ورثه، متوفای بدون اولاد بعد از فوتش برای او انتخاب می کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید