بخشی از مقاله
چکیده
پس از ظهور دولت مدرن و شکلگیری مرزهای سیاسی، کارکرد منابع آبی در تعیین سیاست دولتها اهمیت بیشتری پیدا کرد. به گونهای که در بهرهمندی از این منابع، از سویی شاهد بروز تنشهای فزاینده به ویژه در مناطق کمبارش و خشک هستیم و از دیگر سو کاربرد مشترک این منابع میتواند زمینهساز و بستری برای تحقق روند همکاریها و همگراییهای منطقهای باشد. لذا در آسیای غربی به عنوان منطقهای که چالشهای آبی، روند فزاینده خواهند داشت، هر کشوری که منابع آبی غنیتری در اختیار داشته باشد
در مناسبات هیدروپلیتیک و ژئوپلیتیک منطقهای از توان اثرگذاری عمیقتری بهره خواهد برد. به عبارتی کمبود آب و ارزش روز افزون آن، روز به روز به آن ابعاد سیاسی بیشتری میدهد و میتواند باعث بروز درگیریهای منطقهای شود. پیش بینی میشود که در آیندهای نه چندان دور تنشها، درگیریهای ملی، منطقهای و بینالمللی بر سر مسئله آب بیشتر خواهد شد و از آنجا که همگان به آب شیرین و پاک نیاز دارند، دور از ذهن نخواهد بود که جنگهای آینده جهان بر سر منابع آب صورت گیرد. در نیم قرن گذشته حدود چهل مورد خشونت بین کشورها بر سر آب گزارش شده است که همه آنها به جز هفت مورد مربوط به منطقه آسیای غربی می باشد. نظر به یافتههای مقاله آنچه ضروری مینماید، ایجاد یک برنامه و اقدام جهانی به منظور تضمین دسترسی به آب سالم برای همه جهانیان است.
-1 مقدمه
در قرن حاضر آب به سرمایه استراتژیک ارزنده و حیاتیتر از نفت تبدیل شده است. پیشبینیهای هشدار دهنده زیادی صورت گرفته است. کمبود آب در خاورمیانه افزایش یافته و درگیری بر سر توزیع آب احتمالا به منازعه مسلحانه منجر خواهد شد.
آب که تصفیه آن دشوار، انتقال آن پرهزینه و جایگزین کردن آن ناممکن است، یگانه عنصری است که وجود آن برای تولید مواد غذایی، توسعه اقتصادی و بقای حیات ضروری است - صادق، . - 200 :1376 مسأله مدیریت منابع آب و تخصیص آن در طرحهای استراتژیک خاورمیانه کم کم راه یافته است. بنابراین اطلاعات مربوط به آب از لحاظ سیاسی حساس شده است.
رودخانههای بینالمللی خاورمیانه حوزههای اصلی تنش بحساب میآیند. عدم تقارن قدرت سیاسی در بین کشورهای یک حوضه مشترک، نقش زیادی در مناسبات بین کشورهای حوضه دارد و مارک زیتون از این پدیده تحت عنوان هیدروهژمون یاد میکند
مناطق مهم حوزههای رودخانهای در خاورمیانه رود اردن - لیتانی - ، رودخانههای دجله و فرات، رود نیل و حوزه خلیج فارس است که نمایانگر جنبههای مختلفی از بحران آب در این منطقه هستند. مدیریت آب بخاطر بهرهبرداری مشترک دو یا چند کشور از منابع آب سطحی و زیر زمینی منطقه جنبه سیاسی به خود گرفته است.
این مقاله با استفاده از روش کتابخانهای به مطالعه وضعیت و ابعاد بحران آب در منطقه آسیای غربی و چالشها و راهکارهای حل این مسئله میپردازد. برای فهم و تبیین فرصتها و چالشهای بحران آب در آسیای غربی تلاش داریم تا به این سوال اصلی پاسخ دهیم که در عرصه روابط بینالملل با تأکید بر ویژگیهای ژئوپلیتیکی چگونه کاربرد مشترک این منابع در منطقه میتواند زمینهساز همگرایی منطقهای باشد ؟ و دلایل وقوع بحران آب در آسیای غربی چیست ؟ و با چه چالشهایی در بحران آب مواجه هستیم ؟ و نقش بحران آب در منازعات آسیای غربی چیست ؟ و در نهایت چه راهکارهایی را میتوان برای برونرفت از این بحران ارائه نمود ؟
نگارنده با استناد به گزارشهای نهادهای بینالمللی به طور خاص ریشهها و دلایل بحران آب در منطقه آسیای غربی را مورد بررسی قرار میدهد و ضمن پاسخ به پرسشهای فوق راهکار برونرفت از این بحران را نیز مدنظر دارد.
-2 روش تحقیق
این مقاله به صورت اسنادی و با شیوه توصیفی-تحلیلی، مسائل بحران آب در آسیای غربی را در حوضههای رودهای دجله و فرات، رود اردن، رود نیل و حوزه خلیج فارسمورد بررسی قرار داده است. در تدوین اطلاعات مربوط به یافتههای تحقیق علاوه بر منابع مکتوب از منابع معتبر و جدید اینترنتی نیز استفاده شده است.
– 3 اطلاعات و دادهها
3؛-1 مباحث نظری: هیدروپلیتیک
بررسی بحرانهای ناشی از کمبود منابع آب به صورت یکی از مباحث مورد توجه در جغرافیای سیاسی درآمده است و شاخهای از علم جغرافیای سیاسی که به بررسی این موضوع میپردازد هیدروپلیتیک نامیده میشود. به بیان دیگر هیدروپلیتیک از جمله زیر مجموعههای علم جغرافیای سیاسی میباشد که به بررسی نقش آب در رفتارهای سیاسی با مقیاسهای مختلف میپردازد.
امروزه هیدروپلیتیک در مقیاس منطقهای بسیار مورد توجه است و سیاستهای کشورها را در رابطه با یکدیگر در خصوص توزیع، کنترل و کیفیت منابع آبی مورد توجه قرار میدهد، این مسائل هم میتواند موجب تنش و هم میتواند موجب همگرایی میان کشورها گردد. برخی صاحبنظران رابطه آب و سیاست در سطح منطقهای را بیان تأثیر منابع آب در سیاست خارجی میدانند که چگونگی عملکرد سیاست خارجی یک کشور برای تأمین آب را تبیین میکند
مجتهدزاده معتقد است که هیدروپلیتیک به مطالعه اثر تصمیمگیریهای مربوط به استفاده از آب در شکلگیریهای سیاسی در روابط میان کشورها با یکدیگر با روابط میان دولتها و مردم حتی در یک کشور میپردازد. کمبود آب یا اجازه عبور آب از مرزهای بینالمللی بهگونهای روزافزون در روابط سیاسی دولتها و ملتهای خود و روابط کشورها با یکدیگر اثر میگذارد
همچنین حافظ نیا هیدروپلیتیک را مطالعه نقش آب در مناسبات و مناقشات اجتماعات انسانی و ملتها و دولتها میداند اعم از آنکه در داخل کشورها و یا بین آنها و دارای ابعاد فراکشوری، منطقهای، جهانی و بینالمللی باشد
معمولا در رویکردهای مختلف درباره هیدروپلیتیک برروی عواملی مانند درگیری و همکاری، بازیگری دولتها و حضور در حوضههای آبریز بینالمللی تأکید میشود. اما در تعریفی دیگر هیدروپلیتیک را مطالعه سامانمند - سیستماتیک - روابط میان دولتها، بازیگران غیر دولتی و سایر عناصر مانند نهادهای فرادولتی درباره استفاده انحصاری از آبهای بینالمللی دارند. این تعریف بر موارد زیر تأکید دارد:
-1 بررسی ارتباط متقابل میان بازیگران دولتی و غیر دولتی؛
-2 تأکید بر بازیگران و نهادهای درون و بیرون کشورها؛
-3تلاش در جهت استفاده انحصاری از آب؛
-4 اعمال مالکیتهای گوناگون بر روی رودهایی که جنبه ملی و بینالمللی دارند
مسئله کمبود آب و تشدید تدریجی آن در اثر افزایش مصرف، موجب شده که نقش اساسیتری در شکلدهی به روابط سیاسی- اجتماعی ملتها و جوامع بشری بویژه در مناطق خشک جهان ایفا کند. امروزه آب به عنوان یک موضوع ژئوپلیتیکی تجلی پیدا کرده و بر روابط کشورها تأثیر میگذارد. این تأثیر هم دارای جنبههای مثبت و همکاری بین کشورها نظیر نظام حقوقی رودخانه دانوب و نظام حقوقی دریای سیاه شده و هم دارای جنبههای منفی و مناقشه برانگیز مثل خاورمیانه و شبه قاره هند میباشد. در مدل ارائه شده توسط پیتر هاگت جغرافیدان انگلیسی که 12 عامل جغرافیایی را موجب تنش و مشاجره بین کشورهای همسایه میداند، 6 عامل مربوط به تنشهایی است که بر سر منابع آب اتفاق میافتند که عبارتنداز:
-1 تمایل عبور کشور همسایه محصور در خشکی برای دسترسی به آبهای آزاد از کشور همسایه -2 اختلاف بر سر تغییر خط تقسیم آب -3 تغییر مسیر رودخانه مرزی -4 اختلاف بر سر بهرهبرداری از منابع دریاچه مشترک -5 ربودن آب در قسمت علیای رود -6 باروری مصنوعی ابرها
3؛-2 شاخصهای تعیین بحران آب
برآوردهای متنوعی برای تعیین نیازهای سرانهی آب انجام شده است، به طوریکه این برآوردها دامنهای تا حدود 4654 را در برمیگیرد. - جدول - 1 بعضی از این تخمینها را نشان میدهد، از این رو میتوان گفت یک معیار واحد جهانی به منظور تخمین حداقل نیازهای سرانه آبی وجود ندارد
از میان شاخصهای تعیین بحران آب، سه شاخص زیر از معتبرترین شاخصهایی است که همواره برای تعیین بحران آب مورد استناد قرار میگیرد:
الف- شاخص فالکن مارک؛
ب- شاخص سازمان ملل؛
ج- شاخص موسسه بینالمللی مدیریت آب؛
جدول شماره : - 1 - تخمینهایی از حداقل سرانه آبی