بخشی از مقاله

چکیده

فرهنگ، خصو صیات فرهیخته جوامع ان سانی، از پیدایش ب شر تا ع صر حا ضر ا ست و مجموعه شناختها و معارف اكت سابی ب شر، به پدیدههای محیطی، جهت بهتر زیستن و پیشرفت از آغاز حیات، انسان مهاجر بدون سرپناه و استمرار آن تا امروز، تعریف ساختار تمدن میباشد. فرهنگ هر جامعه بر تمام اركان آن تاثیر می گذارد وقتی طراح از اشكال و اجزایی استفاده می كند كه مورد توجه اكثر مردم آن جامعه ا ست

در حقیقت او از فرهنگ آن مردم در طراحی خود ا ستفاده كرده ا ست، تاریخ نیز عامل دیگر ا ست كه در برر سی یك طرح مطلوب باید مورد توجه قرار گیرد زیرا كه بسييیاری از سيياختارهای جامعه از تاریخ آن نشييات گرفته اسييت. معماری همانند سييایر هنرها برخاسته از جهانبینی و نحوهی نگرش آدمی نسبت به محیط و مسائل پیرامونش می باشد. آشفتگی معماری امروز شهرهای ما گویای دور شدن شهروندان از هویت ایرانی اسالمی و فاصله گرفتن از اصول حاكم بر باورهای ملی و مذهبی شان می باشد.

حقیقت این است كه نوعی معماری رواج گرفته است كه پیش رو هیچ سبكی نیست و از همه مهم تر هیچگونه توجهی به هویت اصیل ایرانی و ا سالمی ما ندارد و بیش تر از عدم بی توجهی به معماری گذ شته ما درون مایه می گیرید. با توجه به فرهنگ غنی ایران زمین و همچنین برا ساس موارد مطرح شده در م سكن مطلوب در ا سالم، نیاز به شناخت و بیان عنا صر و ویژگی های موجود در طراحی مسكن ایرانی براساس فرهنگ ایرانی و مباحث مطرح شده در دین و شریعت، احساس می شود.

.1 تعریف فرهنگ

اولین كاربرد واژه ی فرهنگ در انگلیسی مربوط به پرورش حیوانات و به عمل آوردن محصوالت زراعی بود و همچنین با مفهوم عبادات دینی ارتباط دا شت. از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم، فرهنگ كم كم به معنای بهبود و ا صالح جامعه در كلیت آن نیز به كار رفت و به منزله نوعی معادل ارز شی برای تمدن ا ستفاده شد. با ظهور مكتب رمانتی سیزم در دوره انقالب صنعتی واژه ی فرهنگ برای سنجش رشد معنوی به كار رفت اما با ظهور ملیت گرایی رمانتیك در قرن نوزدهم، تعریف تازه ای از واژه ی فرهنگ ظاهر شد كه تأكید خود را بر سنت و زندگی روزمره به عنوان ابعاد فرهنگ می نهاد. این تحوالت گوناگون تاریخی به نحوی مبهم در سه نوع كاربرد رایج اصطالح فرهنگ انعكاس یافته است:

.1-1 اشيياره به رشييد فكری، روحی وزیبایی شييناختی فرد، گروه و جامعه. به این معنی كه فرهنگ تقریبام معادل با تمدن و پیشييرفت اخالق فردی و جمعی در نظر گرفته می شود

.2-1 دربر گرفتن تعدادی از فعالیت های ذهنی و هنری و محصيييوالت آن ها - فیلم، هنر و تئاتر - . فرهنگ در این كاربرد كمابیش معادل با هنرهاست.

.3-1 برای م شخص كردن كل راه و ر سم زندگی، اعمال، فعالیت ها، باورها و آداب و ر سوم تعدادی از مردم، یك گروه یا یك جامعه.

فرهنگ از منظر افراد دیگر، تعاریف متفاوتی یافته اسييت، به بیان گیدنز در بهترین حالت می توان فرهنگ را به مجموعه ای از شييیوه های زندگی تعریف كرد. شیوه های خاص زمانمند و فضا مندی كه در وضعیت واقعی تعریف شده باشند. این شیوه های زندگی از سه ركن اصلی تشكیل شده اند، ارزش ها - كه مردم آنها را حفظ می كنند - ، هنجارها - كه مردم آنها را تبعیت می كنند - و چیزهای مادی - كه مردم آنها را به كار می گیرند؛ از كاالها تا سیستم های حمل و نقل تا ساختمان ها و تسهیالت شهری - این سه ركن اصلی فرهنگ در ارتباط كامل با یكدیگر قرار دارند. درگیری مداوم فرهنگ با عناصييير مادی، جریان فرهنگی را یك جریان بی وقفه تغییر و تعدیل سی ستم های ارز شی پی شین و تف سیر و تطبق سی ستم های ارز شی نو ساخته ا ست.از این رو فرهنگ ها ثابت نبوده و دائمام در حال انتقال و تغییرند. گوناگونی و تمایز، ویژگی اصلی فرهنگ های معاصر است.

.2 فرهنگ، فضا و معماری

برای درك رابطه ی فرهنگ و معماری، ابتدا به رابطه ی فضييا و فرهنگ اشيياره می كنیم. فضييا نیز همچون فرهنگ دارای سيياختی اجتماعی است كه در جریان شكل دهی به تصور مردم از خودشان ساخته می شود. فضا در تقویت و تحول فرهنگی نقش اساسی دارد، زیرا الگوهای رفتاری مورد انتظار در داخل فضای خاص، ارزش های فرهنگی خاصی را منعكس می سازد. این تعریف، داللت بر ساخت فضایی ذهنی دارد. تأثیر پذیری از فضای ذهنی، در محدوده ی فضای عینی و كالبدی، قابل درك می شود .

معماری، عمل سازماندهی فضای ذهنی و عینی، به صورت در هم پیوسته است. طرح رابطه ی فرهنگ و معماری به ویژه در حوزه ی روان شناسی، نیاز توجه به رابطه ی انسان با محیط مصنوع خویش را روشن می سازد. با این نگرش، فرهنگ، عامل یا مسیر ارتباط انسان با محیط مصنوع است و بر دو دسته از عوامل محیطی داللت دارد:

.1-2 رفتارها، اندیشه ها و احساسات استاندارد شده .2-2 محصوالتی كه نتیجه یا وسیله ی تداوم رفتارها و تفكرات افراد در یك جامعه ی مفروض باشد.

همچنین فرهنگ از دو راه بر شييكل گیری فضييای معماری ماثر اسييت: از طریق ایجاد قوانین وآداب رفتاری منجر به بروز سيياماندهی عملكردی و سل سله مراتب ف ضایی می شود و از طریق ایجاد خاطره ها، باورها و ن شانه ها در قالب كالبدی سمبل ها، كهن الگوها و استعارها كه باعث خلق معنا در فضای معماری می شود.

.3 معماری معاصر ایران و مسأله ی نقد فرهنگی .1-3 پیش از انقالب ا سالمی: تا اوایل دوره ی قا جار، معماری ایرانی از پیو ستگی و تداوم ری شه ای برخوردار بود كه اگر چه در هر زمان بنابر مقت ضیات، نظیر تحول فنون ساخت، ا ستفاده از م صالح جدید، تغییر و گ سترش خوا ست كارفرمایان و تغییر در نظام طراحی، شكل ها و الگوهای متفاوتی از خود نمایان می ساخت، اما بر ا ساس ا صول و م شخ صه های بنیادی تغییر ناپذیری، قوام می گرفت. تداوم معماری، از تداوم فرهنگی در همه عرصيه های زندگی ایرانیان ناشييی می شييد.

پیوسييتگی سيياختارهای مختلف زندگی با معماری، همگونی و هماهنگی معماری را نیز در پی داشت. تا این زمان، فرهنگ و معماری ایران طی فرآیندی پیوسته و درونزا و همراه با تبادالتی با فرهنگ های سيييرزمین های مجاور، نوعی روند تحول و دگرگونی را به صيييورتی تدریجی طی می كرد. در این زمان، معماری، بالواسطه، منتج از فرهنگ بود و تفكیكی میان این دو حوزه به چشم نمی خورد.

.2-3 دوره ی قاجار: با روی كار آمدن حكومت قاجار، به تدریج، پیوسييتگی های اجزای زندگی فردی و اجتماعی مردم، به دالیلی از جمله، تغییر و تحوالت عرصييه ی جهانی و برخی نابسييامانی های داخلی، دسييتخوش دگرگونی شييد. مسييایل و ناكامی های سييیاسييی، اجتماعی و اقتصييادی در این دوره، سييبب شييد كه برخی روشيينفكران، تحصييیل كرده ها و حتی عده ای از مقامات حكومتی پیروی و اقتباس از غرب را در زمینه های اجتماعی، فنی و فرهنگی مهمترین راه پیشييرفت كشييور دانسييتند.

تأثیر این نگرش بر معماری، نوعی نگاه تقلیدی را با خود به همراه داشيييت. در این دوره، به تدریج برداشيييت های التقاطی به ویژه در فرم و تزئینات، بارزترین ویژگی فرهنگی معماری بود. اما همچنان، ساختار معماری، بر ا ساس معماری سنتی ا ستوار بود و تداوم فرهنگی در ا صول و الیه های پنهان معماری همچنان مشهود بود.

.3-3 دوره ی پهلوی اول: در این دوره، با پرهیز از تداوم سيينت معماری قاجار، همچنین همزمانی با تحوالت معماری مدرن، نگاه فرهنگی به معماری به سييمت احیای تاریخی احسيياسييات ملی گرایانه با بیان مدرن تمایل یافت. بازنمود فرهنگ در معماری، در این دوره، بر سه جریان استوار است:

.1-3-3 تداوم سبك های سنتی در طراحی و ساخت واحدهای مسكونی و بناهای آئینی، به خصوص در شهرهای متوسط و كوچك. .2-3-3 تلفیق و تركیب سطحی سبك نئوكالسیك اروپایی یا روسی با عناصری از معماری ایرانی نظیر قوس های جناغی، مقرنس و مصالح سنتی معماری ایرانی نظیر كاشی و آجر.

.3-3-3 توجه به عناصر دوره ی تاریخی پیش از اسالم در معماری و تركیب آن ها با كاربری های امروزی.

.4-3 دوره ی پهلوی دوم: در این دوره نیز، نگاه فرهنگی به معماری، همچنان بر اساس سنت شكل می گیرد. نگاه باستان گرا به سيينت، جای خود را به نگاه اصييیل تری می دهد كه بیشييتر به معماری ایران پس از اسييالم اشيياره دارد. هر چند كه این نگاه، در اوایل تحت سييیطره ی مدرنیزم و سييبك بین الملل بود ولی در اوایل دهه پنجاه، همزمان با گسييترش تفكرات انتقادی مدرنیسييتی، منجر به شكل گیری و توسعه نوعی گرایش های بوم گرایی و بازگشت به خود در حوزه ی معماری شد. در این دوره نگاه مفهوم گرا به معماری سنتی، در كنار استفاده از فرم های سمبولیك و مصالح بومی، توجه معماران به فرهنگ بومی را نشان می دهد. همچنین در این دوره، نوعی ارتباط ماثر میان معماری و سایر علوم و هنرهای آن زمان پدید آمد و معماری به این طریق، بیشتر با جنبه های مختلف زندگی مردم عجین شد.

.5-3 پس از انقالب ا سالمی: جریان هویت طلبانه ای كه از اواخر دهه 1340 در معماری بروز یافته بود، با وقوع انقالب اسييالمی جانی تازه یافت و ف ضای حاكم فكری آن روزگار، كه سرشار از مطالبات حق طلبانه ای نظیر تمایل به حاكمیت بر سرنوشت سیاسی و اقتصييادی كشييور بود بر تمامی بخش های فرهنگی جامعه و به تبع آن برمعماری تأثیری ژرف نهاد . گرایش های هویت طلبانه در این دوره به سمت هویت طلبی دینی جهت گرفت وسعی كرد تا مفاهیم معماری و شهرسازی اسالمی را احیاء نماید.

.4 مصالح

مصالح به عنوان یكی از عناصر كلیدی، نقش مهمی در بازشناسی فرهنگی معماری پس از پیروزی انقالب اسالمی بر عهده گرفته است. مهمترین عضو این گروه از مصالح، آجراست كه در معماری معاصر ایران به عنوان سمبل استفاده و الهام از معماری سنتی پذیرفته شده است. برای نمونه می توان به عمارت شهربانی كل كشور اشاره كرد كه افزون بر كاربرد عناصر معماری دوره هخامنشی، استفاده از قوس های جناغی، آجر و كاشی دوره اسالمی در كنار تركیب بندی پالن معماری نئوكالسیك اروپایی، هویتی خاص به آن بخشیده است.

.5 معماری سنتی، معماری بدوی، معماری بومی، معماری نمادین

واژگان فوق، بارها در ادبیات تحلیل معماری معا صر پس از انقالب به كار گرفته شده ا ست. شناخت صحیح تعاریف و كاربردهای هر یك، می تواند از تحلیل های نادرست جلوگیری كند . در معماری بدوی، هركس قادر است با بهره گیری از مصالح و شیوه های ساخت بومی، خانه ی خود را بسازد. در معماری بومی، خانه ها توسط بنایان و بر اساس مدل های توسعه یافته و دارای معانی مشخص ساخته می شوند.

این معماری مورد قبول اجتماع و ت صویرگر ایده آلهای جامعه ا ست. معماری سنتی، بی شتر بر كاربرد ا صول تأكید می كند. این سنت می تواند بدوی، بومی یا مدرن با شد. به ا شتباه، معماری سنتی تنها به گذ شته ن سبت داده می شود. معماری نمادین ق صد دارد تا تأثیرگذار باشد و ارتباط عمیقی با مفاهیم زیبایی شناسانه دارد. معماری نمادین پس از انقالب، بیشتر بیانگر اغراق آمیز از توجه به فرهنگ بومی را نشان می دهد.

.6 ساختار هندسه

ساختار، بخ شی از سی ستم بیان مفاهیم فرهنگی در معماری ا ست و هند سه، عامل تركیب بندی معماری و ارتباط دهنده ی ق سمت های مختلف ساختمان با یكدیگر ا ست. معماری پس از انقالب از طریق الهام از ساختار و هند سه ی معماری سنتی، نمودی فرهنگی یافته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید