بخشی از مقاله

چکیده

امروزه فرهنگ سازمانی یکی از موضوعات مورد بحث رفتار سازمانی است و اعتقاد بر این است که هر سازمانی دارای فرهنگی است که منظور همان فرهنگ غالب یا همگانی است که پذیرفته شده بین کلیه اعضای سازمان است ولی در عین حال هر بخش برای خود دارای باورها و ارزش های خاصی است

فرهنگ سازمانی عبارت است از باورهای مشترک در یک سازمان . هرچه باورهای مشترک عمیق تر و بیشتر باشند، فرهنگ قوی تر است و هرچه باورها متفاوت و وجه اشتراک آنها کمتر باشد فرهنگ سازمان ضعیف تر خواهد بود.

هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر بهره وری نیروی انسانی می باشد . در این پژوهش در ابتدا به بررسی مفهوم فرهنگ و فرهنگ سازمانی و شاخص های آن می پردازیم، سپس به مفهوم بهره وری نیروهای انسانی و شاخص های آن پرداختیم و در آخر نقش تأثیرگذار فرهنگ سازمانی - مدل دنیسون - بر بهروری نیروی انسانی را مورد بررسی قرار دادیم.

مقدمه

یکی از اهداف اصلی هر سازمانی، دستیابی به بهره وری است. برای رسیدن به این هدف، راهی جز توسل به نوعی دیدگاه سیستمی، بومی و کاربردی وجود ندارد. موفقیت های چشمگیر دهه اخیر سازمان هایی با حداقل امکانات از یک سو و شکست سازمان هایی با بهترین توانایی های مادی از سوی دیگر، بیانگر نقش قابل توجه عوامل غیرمادی و معنوی در موفقیت آنها بوده است که در این میان فرهنگ سازمانی به عنوان عامل مؤثر در عملکرد سازمان تلقی می گردد. البته عوامل درون سازمانی مانند فرهنگ کار، فرهنگ سازمانی، انتخاب درست کارکنان، انگیزش کارکنان، بهداشت روانی، رهبری اثربخش و عوامل دیگر، به عنوان عوامل اساسی به تنهایی ما را به هدف نهایی سازمان که افزایش بهره وری است، نمی رسانند؛ بلکه این عوامل را به صورت سیستمی باید مورد توجه، و ارتباط متقابل آنها را با یکدیگر مورد بررسی قرار داد

فرهنگ سازمانی را به طور ساده تر می توان به عنوان شخصیت سازمان تعریف نمود و اغلب به عنوان روشی که کارها در سازمان انجام می شوند، تصریح می شود؟ دانشمندان فرهنگ و جو سازمانی دائماً  به بررسی و درک روش هایی که اعضای سازمانی، سازمان شان را تجربه می کنند، می پردازند برخی از تعاریف فرهنگ سازمانی بر پایه انسانی بنا شده اند و برخی دیگر شالوده ای اجتماعی دارند 

کامرون و کویین معتقدند فرهنگ سازمانی به ارزش های  نامشهود، پنداشت های اساسی، انتظارات، خاطرات جمعی و تعاریف موجود در سازمان، اشاره دارد ؟فرهنگ نمایان گر این نکته است که اشیاء چگونه پیرامون اینجا قرار گرفته اند؟ فرهنگ منعکس کننده ترویج نوعی ایدئولوژی است که افراد درون واحدهایشان پذیرفته اند. فرهنگ، حسی از هویت به کارکنان منتقل می کند؟ قوانینی نانوشته فراهم کرده و اغلب رهنمودهایی بیان نشده در این زمینه اند که چطور سازمان را مدیریت و اداره کنیم و ثبات سیستم های اجتماعی را که آنها بیان می کنند، ارتقاء دهیم”

چارچوب نظری

مفهوم فرهنگ و فرهنگ سازمانی

یکی از تعاریف مهم فرهنگ تعریف تایلر است ؟با آنکه نقدهایی به تعریف تایلر وارد شده است،معمولاً در بیشتر کتاب ها و پژوهش ها محل ارجاع است؟ به نظر تایلر فرهنگ مجموعه پیچیدهای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد عضو جامعه، از جامعه خود فرا میگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد. تعریف دیگر از گی روشه است، از نظر او فرهنگ مجموعه به هم پیوسته ای از اندیشه ها و احساسات و اعمال کم و بیش صریحی است که بیشتر افراد گروه پذیرفته اند و برای اینکه این افراد، گروهی معین و مشخص را تشکیل دهند لازم است که آن مجموعه به هم پیوسته، عینی و سمبلیک، مراعات شود

فرهنگ، سازمان و اعمال آن را راهاندازی می کند. آن، چیزی شبیه است که کارمندان را در چگونه فکر کردن و چگونه احساس و عمل کردن هدایت می کند؟ فرهنگ، پویا و سیال است و هرگز ثابت نمی شود. فرهنگ ممکن است تحت مجموعه ای از شرایط اثرگذار بوده و یا اثرگذار نباشد

تعریف فرهنگ سازمانی در هیچ قالب مشخصی امکان پذیر نیست؛ به این معنا که تعریفی از آن که به طور عام مورد پذیرش واقع شده باشد، وجود ندارد ؟یکی از این تعاریف عبارت است ازْ  -فرهنگ سازمان، عبارت است از مجموعه ای از ارزش ها، باورها، درک و استنباط و شیوه تفکر و اندیشیدن که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند

به عبارت دیگر زمانی که وجوه مشترک باورها و ارزش ها در افراد یک جامعه و یا یک سازمان خیلی عمیق باشد آن فرهنگ قوی و در غیر این صورت فرهنگ آن جامعه ضعیف و به راحتی قابل تغییر است

با توجه به تعریف مذکور صاحب نظران برای طبقه بندی فرهنگ سازمان ها و تشخیص نوع فرهنگ هر سازمان، شاخص هایی ارایه نموده اند، یکی از تقسیم بندی های متداول که معمولاً در الگوهای اقتضایی از آنها یاد می شود فرهنگ مکانیکی و فرهنگ ارگانیکی است که در سازمان های با فرهنگ مکانیکی باورهای مشترک بیشتر متوجه ساختارهای رسمی، قوانین و مقررات، دستورالعمل ها، منابع مالی و بودجه و روش های استاندارد است، در حالی که در سازمان با فرهنگ ارگانیکی باورهای مشترکعمدتاً بر ساختارهای غیررسمی و بیشتر تأکیدها، برنتیجه و عملکرد است، نه بر وسیله و ابزار کار. به طور خلاصه تعاریف فرهنگ سازمان در جدول شماره ٌ آمده است:

جدول شماره . 1 تعاریف فرهنگ سازمان    

به طور کلی فرهنگ در سازمان، نقش های گوناگونی ایفا می کند. آن، تعیین کننده مرز فکری و ارزشی سازمان است. نوعی احساس هویت در اعضای سازمان بوجود می آورد، باعث می شود نوعی تعهد جمعی در افراد به وجود آید، موجب ثبات و پایداری سازمان به عنوان یک سیستم اجتماعی می شود و بالاخره فرهنگ یک عامل قوی کنترل و کنترل مالی و بودجه ای در سازمان است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید