بخشی از مقاله
چکیده هدف:
هدف از این مطالعه مقایسهی پنج عامل بزرگ شخصیت - نوروزگرایی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، توافقپذیری و وظیفهگرایی - بین دانشجویان اقوام فارس، ترک، کرد و لر بود. روش: بدین منظور 180 نفر - در هر گروه 45 نفر - از دانشجویان گروههای قومی مورد مطالعه از خوابگاه علوم پژشکی شیراز به صورت در دسترس انتخاب شدند و فرم کوتاه 60 مادهای پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت - NEO-FFI - را تکمیل کردند. یافتهها: نتایج نشان داد که در هیچ یک از سنخهای شخصیتی به جز شخصیت توافقپذیری بین گروههای مورد مطالعه تفاوت معناداری یافت نشد p =0/003 - ،. - F= 4/940
نتایج حاصل از آزمون تعقیبی توکی حاکی از این بود که دانشجویان قوم لر در مقیاس شخصیت توافقپذیری در مقایسه با دانشجویان قوم فارس - p =0/002 - ، و دانشجویان قوم ترک - p =0/025 - نمرات بالاتری را کسب کردند. بحث و نتیجهگیری: بنابراین، میتوان گفت که احتمالاً قومیت و فرهنگ میتواند در به وجود آمدن برخی از سنخهای شخصیتی مؤثر باشد؛ ولی با توجه به محدویت این مطالعه که گروههای قومی از دانشجویان انتخاب شده بودند، نه از جمعیت عمومی اقوام، تعمیم نتایج این تحقیق به اقوام مورد مطالعه باید با احتیاط صورت گیرد.
-1 مقدمه
سازهی شخصیت 1 همانند بسیاری از سازههای دیگر در رواشناسی تعریف واحد و یکسانی ندارد و هر یک از نظریه پردازان با توجه به دیدگاه خود نسبت به ماهیت انسان تعاریف متعددی از آن را ارائه کردهاند. در یکی از این تعریفها، شخصیت را میتوان به عنوان الگوهای متمایز و مشخصی از تفکر، هیجان و رفتار که سبک شخصیِ تعامل فرد را با محیط فیزیکی و اجتماعی رقم میزند، تعریف کرد
یکی از نظریههای بسیار مشهور و پرکاربرد دهههای أخیر در زمینهی شحصیت، مدل یا نظریهی پنج عامل بزرگ شخصیت6 است که از سوی دو روانشناس آمریکایی به نام کاستا1 و مککری2 که در اواخر دههی 80 میلادی ارائه، و در اوایل دههی 90 میلادی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت، میباشد
آنان با توجه به نظریهی خود پرسشنامه شخصیت نئو3 را ساختند که وسیلهای مفید برای ارزیابی ویژگیهای شخصیتی بهنجار بود. در این نظریه پنج سنخ شخصیتی یا عامل اساسی شخصیت را معرفی کردند: نوروزگرایی4، برونگرایی 5، گشودگی به تجربه6، توافق-پذیری7 و وظیفهشناسی. 8هر یک از این پنج سنخ شخصیتی بر روی یک بُعد یا قطب قرار میگیرند که در تضاد با یکدیگر هستند - به طور مثال، برونگرایی در مقابل درون گرایی -
نوروزگرایی - N - به سطح مزمنی از سازگاری و بیثباتی هیجانی اشاره دارد. افرادی که N بالایی دارند مستعد پریشانی روانشناختی شناخته میشوند. برونگرایی - E - به اندازه و شدت ترجیح تعاملات نبی فردی، سطح فعالیت، نیاز برای تحریک و ظرفیتِ خوشی اشاره دارد.
افراد با E بالا گرایش به اجتماعی بودن، فعال بودن، پرحرف بودن، خوشبین و خونگرم بودن دارند. درحالیکه، افراد با E پایین تمایل به محتاط، هشیار، کناره-گیر و مستقل بودن دارند. گشودگی به تجربه - O - شامل جستجوی فعال و کنجکاوی در رابطه با باروری تجربههای درونی و دنیای پیرامون است. افراد گشوده کنجکاو، تخیلی و تمایل به سرگرم شدن با ایدهها و ارزشهای غیر متعارف دارند.
در مقابل، افراد بسته گرایش به نگرشها و باورهای سنتی دارند و در سلایقشان محافظه کار و در باورهایشان جزم و خشک میباشند. توافقپذیری - A - مانند برونگراییبُعدی بین فردی است و اشاره به انواع تعاملاتی دارد که شخص در طول پیوستاری از رحم و شفقت تا مخالفت و ضدیت را ترجیح میدهد. افراد با سطح بالایی از A گرایش به دل رحمی، خوش اخلاقی، اعتماد کردن، سودمندی، بخشنده و نوع دوست بودن دارند.
مشتاق به کمک کردن به دیگران هستند و تمایل به پاسخگو بودن و همدلانه عمل کردن دارند و معتقدند که بیشتر افراد اعتقاد و رفتاری مشابه با خودشان دارند. کسانی که A پایینی دارند گرایش به بدبینی و بیادبی، بدگمانی و تحریک پذیری دارند و میتوانند عوام فریب، کینه توز و بیرحم باشند. وظیفهشناسی - C - میزان سازمان دهی، پایداری، کنترل و انگیزه را در جهت رفتار هدف ارزیابی میکند. افراد با C بالا قابل اعتماد، سخت کوش، خود جهت ده، وقت شناس، جاه طلب و مقاوم هستند. در حالیکه، افراد با C پایین بیهدف، غیر قابل اعتماد، تنبل، بیدقت، سهلانگار، غافل و لذت طلب هستند
عوامل اجتماعی مؤثر در شکل گیری شخصیت، ساختهایی را در بر می گیرند که از عناصر زیر تشکیل میشوند: محیط خانواده، گروهی که خانواده به آن تعلّق دارد و فرهنگیکه گروه به آن وابسته است. یکی از عواملی که احتمالاً از بین عوامل اجتماعی مؤثر بر شخصیت شاید به توان گفت تأثیر نیرومندتری بر شخصیت دارد، تعلیم و تربیت است. در معنای وسیع تعلیم و تربیت به مجموعه اقداماتی گفته میشود که گروه اجتماعی برای اینکه کودک با برخی موقعیتها روبرو شود و به کمک یادگیری، شخصیت او شکل بگیرد اتخاذ میکند.
در غالب فرهنگها، تعلیم و تربیت نشانههای سنتی دارد و از طرف کسانی که آنها را به کار میبرند کاملاً پذیرفته شده است - گنجی، . - 1390 به احتمال زیاد به خاطر این موضوع در زندگی هیچگاه نمیتوان فرهنگ و شخصیت فرد را جدا از یکدیگر در نظر گرفت. مقولهی فرهنگ و شخصیت یا به عبارت دیگر مقولهی فرهنگ شخصیت10 محور مطالعات و تحقیقات مردمشناسان و روانشناسان میباشد و هر یک به این مقوله از زاویهی علمی خود مینگرند
یک گروه قومی11 با ویژگهای فرهنگی مشترکِ اعضایِ خود مشخص میشود. این ویژگیها عبارتاند از، زبان، دین، آداب و رسوم، که بر اساس این ویژگیها می توانیم گروههای قومی را از یکدیگر تشخیص دهیم. هر یک از اقوام ایرانی دارای آداب و رسوم، آیینها و فرهنگ بومی ویژهی خود است که در شکلدهی برخی از ویژگیهای افراد مؤثر است. این خصوصیات در این جوامع پس از تکرار در چند نسل به صورت عادت و شیوهی زندگی درآمده و به نسلهای بعدی منتقل میشود
قوم میتواند ویژگی ژنتیکی هم داشته باشد، مفهومی فراتر از فرهنگ دارد و نمیتوان به آن به عنوان یک خرده فرهنگ نگریست؛ بنابراین، نظر به اینکه اقوام ساختهی انسانها نیستند و غالباً تاریخی و طبیعی هستند، خرده فرهنگB به ویژه خرده فرهنگ اجتماعیB محسوب نمیشوند
در زیر به چند مورد از تحقیقاتی که در رابطه با مقایسهی ویژگیهای شخصیت در بین قومیتها و فرهنگهای مختلف دنیا صورت گرفته است، اشاره شده است. در تحقیقی که به مقایسهی پنج عامل بزرگ شخصیت در بین نوجوانان هلندی و ایتالیایی میپرداخت، نشان داده شد که دختران هلندی نسبت به دختران ایتالیایی برونگراتر هستند. در حالیکه، بین پسرها تفاوت بین فرهنگی یافت نشد.
در مقیاس توافقپذیری دختران هلندی نسبت به دختران ایتالیایی سطوح بالاتری از آن را دارا بودند. نوجوانان هلندی و ایتالیایی به طور مساوی در مقیاس وظیفهشناسی نمره گرفتند؛ ولی در مقیاس نوروزگرایی نوجوانان هلندی سطوح بالاتری از آن را نسبت به ایتالیاییها از خود نشان دادند. همچنین، دختران هلندی در مقیاس گشودگی به تجربه در مقایسه با دختران ایتالیایی نمرات بالاتری را کسب کردند
در مطالعهی طولی هشت سالهی خود که تأثیر قومیت را بر پنج عامل بزرگ شخصیت را دنبال می-میکردند، به این نتیجه دست یافتند که صفات شخصیتی سطوح متوسط تا بالایی از ثبات و استواری را در طول هشت سال نشان دادند، که در این بین سطح استواری صفات شخصیتی در میان سیاهپوستان نسبت به سفیدپوستان کمتر بود. سفیدپوستان در طول مدت تحقیق اندکی افزایش در نوروزگرایی از خود آشکار کردند. در حالیکه، نوروزگرایی در سیاهپوستان در این مدت کاهش یافته بود. تغییرات در عامل وظیفهشناسی نیز تفاوت داشت که در سیاهپوستان افزایش، ولی در سفیدپوستان ثابت مانده بود.
در تحقیقی که به مقایسهی پنج صفت بزرگ شخصیت بین افرادی که در آمریکا و مکزیک زندگی میکردند، انجام گرفت. نتایج نشان داد که شرکتکنندهها در آمریکا میانگین بالاتری از برونگرایی، توافقپذیری، وظیفهشناسی و گشودگی به تجربه را نسبت به شرکتکنندهها در مکزیک داشتند. برای عامل نوروزگرایی افراد شرکتکننده در مکزیک نمرات بالاتری را نسبت به افرادی که در آمریکا زندگی میکردند، دریافت کردند
در مطالعهی دیگری که به بررسی شخصیت، شادکامی و سلامت روانی در در بین سه کشور انگلستان، چین و ژاپن میپرداخت، نتایج آن نشان داد که انگلیسیها بیشترین شادکامی12 و پایینترین بیماری روانی، و همچنین بالاترین نمرهی برونگرایی را داشتند. تفاوت معناداری بین چینیها و ژاپنیها در هیچ یک از این مقیاسها وجود نداشت.
برونگرایی در همهی این سه کشور به طور مثبت با شادکامی، و نوروزگرایی با بیماری روانی مرتبط بودند. در چین و انگلیس امّا نه در ژاپن نوروزگرایی پیشبینی کنندهی منفی شادکامی بود. همچنین در ژاپن و انگلیس نمرههای روانپریشی13 به طور مثبتی با بیماری روانی همبسته بود و در هر سه کشور نمرهی بالا در دروغگویی14 با شرایط جسمانی و سلامت روانی پایین مرتبط بود
در تحقیقی دیگر که هیوچرت17، پارکر18، استومپ 19 و میایبورخ - 2000 - 20 پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت نئو را بر روی 408دانشجوی محصّل در آفریقای جنوبی اجرا کردند، نتایج علاوه بر تأیید راهحل پنج-عاملی این پرسشنامه، نشان داد که با وجود اینکه ساختار شخصیت بین نژادهای مورد مطالعه مشابهت بالایی دارد، ولی به طور معناداری تفاوتهایی در میانگین نمرههای برخی حوزهها و رویهها بین نژادها وجود داشت. بالاترین تفاوت در گشودگی به تجربه، به ویژه در رویهی گشودگی به احساسات بود که گروه سفیدپوست به نسبت نمرهی بالا، گروه سیاهپوست نمرهی پایین و هندیها در دامنه متوسط قرار گرفتند.