بخشی از مقاله

چکیده

سازمانهای امروزی اعم از خصوصی و دولتی دریافتهاند که راه نیل به توسعه از مسیر کارآفرینی میگذرد. کارآفرینی نیز به منظور رشد و نمو نیازمند وجود فرهنگ خاصی است. فرهنگ کارآفرینی مجموعه ارزشها، نگرشها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت افراد کارآفرین را تشکیل میدهد. این فرهنگ از کارآفرینان، تغییر و نوآوری، ریسکپذیری، یادگیری سازمانی، آیندهنگری، مشتریگرایی و کارگروهی حمایت میکند.

درک تغییر و کشف فرصت، مشارکت، خلاقیت، استقلالطلبی و قبول مسئولیت و مخاطرهپذیری از جمله ویژگیهای فرهنگ سازمانی کارآفرین است. مطالعات انجام شده در زمینه بررسی رابطه فرهنگ و کارآفرینی نشان میدهد که کارآفرینی یک مقوله وابسته به فرهنگ است؛ یعنی فرهنگهای سازمانی مختلف میتوانند تقویتکننده و یا بازدارنده کارآفرینی باشند. از طرف دیگر کارآفرینی یک مهارت اکتسابی و آموختنی است و لذا میتوان در جهت ترویج آن کوشید. افراد و سازمانهای کارآفرین دارای ویژگیهای خاصی هستند که جهت مطالعه و آموزش فرهنگ کارآفرینی باید این ویژگیها مورد بررسی قرار گیرند.

در این مقاله سعی شده است که پس از بررسی مفهوم کارآفرینی، به ضرورت و اهمیت فرهنگ سازمانی کارآفرین بهویژه در سازمانهای دولتی اشاره کرده و ویژگیهای سازمانهای کارآفرین مورد مطالعه قرار گیرد.

مقدمه

کارآفرینی کانون و مرکزثقل کار، تلاش و پیشرفت بشر در عصر فراصنعتی تلقی میشود. کارآفرینی، به منظور رشد و نمو در جوامع و نیز در سازمانها، نیازمند وجود فرهنگ خاصی است. با توجه به اهمیت کلیدی کارآفرینی در اقتصادهای نوین، کشورهای مختلف برنامههای مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه خود تدارک دیدهاند تا بتوانند همچنان مسیر رشد و پویاییشان را ادامه دهند.

در شرایطی که سازمانهایجامعه ما - مخصوصاً در بخش دولتی - گرفتار نارساییهایی هستند که منجر به وضعیت نابهنجار بهرهوری سازمانی، کمبود تولید - کالا و خدمات - ، ضعف تعهد سازمانی، فقدان انگیزه کار و بیماریهایی از این دست شده است، به نظر میرسد که رشد کارآفرینی و فرهنگ کارآفرینانه تنها راه بهبود بیماری امروز بهرهوری کشور و وخامت حال فرداست. بنابراین، شناسایی عوامل موثر بر ایجاد و توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی و نیز ویژگیهای منحصر به فرد کارآفرینان در سازمان به عنوان عنصر رشد و توسعه از ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از اهمیت خاصی برخوردار است.

بهعلاوه، پیشرفت سریع دانش و فنآوری، تغییر ماهیت کار، افزایش سطح تحصیلات و تخصص کارکنان، الزامات بهرهوری، و اهمیت روز افزون دانش و یادگیری سازمانی، و نیز آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی سازمانها شداًی مورد تأکید قرار گیرد - کوراتکو و هاجتس، 1989، ص. - 95 چرا که یک سازمان ممکن است منابع خوبی داشته باشد، اما از آنها استفاده درستی نشده یا حتی بلااستفاده مانده باشد. استفاده مناسب و سودمند از منابع، ارائه خدمات مطلوب، و توسعه سازمانی از طریق فعالیتهای کارآفرینانه امکانپذیر است و این میسر نیست مگر با وجود فرهنگ کارآفرینی در سازمان. بنابراین، توسعه شداًی به رشد کارآفرینی وابسته است

کارآفرینی سازمانی مفهومی در ارتباط با جهتگیریهای کارآفرینانه یک سازمان میباشد. اگرچه کارآفرینی سازمانی ریشه در ادبیات کارآفرینی دارد اما امروزه کارآفرینی سازمانی به عنوان یک مفهوم مستقل جایگاه خود را در ادبیات مدیریت یافته است

با توجه به رقابت شدید، تغییرات سریع، نیازهای جدید کارکنان و مشتریان و اصلاح شیوههای مدیریت سنتی برای استفاده بهینه از قابلیتهای کارکنان، سازمانهای امروزی سعی میکنند توجه بیشتری به کارآفرینی از خود نشان دهند.

مفهوم کارآفرینی

از کارآفرینی تعاریف مختلفی ارائه شده است. دانشمندان علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، و مدیریت هر یک تعاریف خاصی از کارآفرینی دارند. اما آنچه در اکثر آنها میتوان مشاهده کرد این نکته است که کارآفرینان محور توسعه اقتصادی بوده و با تخریب روشهای کهن و ناکارآمد قبلی و جایگزینی آنها با شیوههای کارآمد و نوین به نظام اقتصادی پویایی و حیات میبخشند. در قرن شانزدهم میلادی واژه »کارآفرین« اولین بار برای افرادی به کار برده شد که در مأموریتهای نظامی خود را به خطر میانداختند

بعدها این واژه به کسانی اطلاق شده که مخاطره یک فعالیت اقتصادی را میپذیرفتند و آن را سازماندهی، تقبل، و اداره میکردند.

امروزه، کارآفرینی به فرآیند ایجاد ارزش از طریق فراهم آوردن ترکیب منحصربهفردی از منابع برای بهرهگیری از یک فرصت اشاره دارد یعنی فرآیندی که بتوان با استفاده از خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل به وجود آورد 

این فرآیند نیازمند یک عمل کارآفرینانه و یک عامل کارآفرینانه است. عمل کارآفرینانه به مفهومسازی و پیادهسازی یک ایده، فرآیند، محصول، خدمت، یا یک کسبوکار جدید دلالت دارد. عامل کارآفرینانه، فرد یا گروهی است که مسئولیت شکوفاسازی و بهبار نشاندن عمل کارآفرینانه را بر عهده میگیرد. از طرف دیگر، فرایند کارآفرینی دارای اجزای نگرشی و رفتاری است. از نظر نگرشی، فرآیند کارآفرینانه به تمایل یک فرد یا سازمان برای بهرهگیری و استفاده از فرصتهای جدید و ایجاد تغییر خلاقانه اشاره دارد

از نظر رفتاری، فرآیند کارآفرینی شامل مجموعهای از اقدامات است که برای شناسایی و ارزیابی یک فرصت، تعریف یک مفهوم تجاری و کاری، شناسایی منابع مورد نیاز، بهدست آوردن منابع ضروری، و پیادهسازی و بهرهبرداری از کسبوکار ضروری میباشند لذا، کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید میگردد. به عبارت دیگر کارآفرینی فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهرهگیری از فرصتهاست.

کارآفرینی سازمانی تا اوایل دهه 1970 پژوهش در زمینه کارآفرینی بر اقدامات یا ویژگیهای افراد متمرکز بود. در آن زمان پژوهشگران تشخیص دادند که خود سازمانها نیر مبادرت به فعالیتهای کارآفرینانه میکنند

این امر باعث شکلگیری ایده کارآفرینی سازمانی4 شد. اکنون، در ادبیات کارآفرینی از دو نوع کارآفرینی یاد میشود: »کارآفرینی مستقل یا فردی« و »کارآفرینی سازمانی.« کارآفرین مستقل - فردی - کسی است که مسئول جمعآوری منابع لازم برای شروع کسبوکار است یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسبوکاری را بسیج مینماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند محصول یا خدمات جدید میباشد. در مقابل کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور میرسد. شکلگیری فعالیتهای کارآفرینانه بنگاه بارزترین نشانههای کارآفرینی سازمانی میباشد

به تعریفی دیگر، در کارآفرینی سازمانی فعالیتهای کارآفرینانه فعالیتهایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخوردار میباشد. کارآفرین سازمانی5 نیز کسی که تحت حمایت یک سازمان محصولات، فعالیتها، و فنآوری جدید را کشف و به بهرهبرداری میرساند

کارآفرینی سازمانی مفهومی است که بر سازمان و نه افراد، و بر فرهنگها و فرآیندهای سازمانی متمرکز است  مهمتر آنکه کارآفرینی به عنوان فرآیندی تعریف شده است که میتواند در همه سازمانها، در هر اندازه و هر نوعی محقق شود 

یک سازمان کارآفرین، به عنوان سازمانی در نظر گرفته میشود که مبادرت به فعالیتهای نوآورانه کرده تا بتواند قابلیتها و توانمندیهای متمایزی را بهدست آورد. کارآفرینی سازمانی به عنوان احیا و بازسازی سازمانهای موجود در نظر گرفته شده و ابزاری برای توسعه و بهبود کسبوکار، افزایش درآمد و سودآوری، پیشگامی در ایجاد و توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید به شمار میرود

به طور کلی میتوان گفت کارآفرینی سازمانی به انجام فعالیتهای کارآفرینانه در یک یا چند سازمان اشاره دارد.

سازمانهای کارآفرین با قدرت پذیرش ریسک و جسارت و همچنین با ابتکاری که دارند، بیشتر میکوشند که پیشرو باشند تا اینکه دنبالهرو. شرایط، بستر، و فرهنگی را آماده میکنند که هر شخص یا گروهی که بخواهد میتواند در هر زمان فرآیند کارآفرینی سازمان را خیلی سرعی و آسان به اجرا درآورد و ضمناً با تحریک، تشویق و گسترش فرهنگ کارآفرینی و ایجاد آمادگی روحی-روانی و علمی کارکنان از طریق آموزش، امکان بسط و توسعه فعالیتهای کارآفرینانه در درون سازمان را فراهم میآورند.

علاقه فزآینده به کارآفرین نمودن سازمان و تلاش در جهت نهادینه کردن فرهنگ کارآفرینی در آن موجب گردیده تا استراتژیهای گوناگون از سوی صاحبنظران به منظور ایجاد کارآفرینی سازمانی طراحی و ارائه گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید