بخشی از مقاله
چکیده
اگر بخواهیم که کودکان را برای چالشهای آینده آماده کنیم، باید مهارتهای ویژهای را به آنها بیاموزیم که بر اساس آن بتوانند بر زندگی و یادگیری خود مسلط شوند، زیرا برای یادگیری نباید پایانی در نظر گرفت. آنها به دانش نیازمندید، اما مهمتر از آن، به قابلیت کسب دانش جدید نیازمندند. آنان به دانشی نیاز دارند که خود به دست آورده باشند. در این راستا، نهضتهای تربیتی متعددی از جمله آموزش تفکر خلاق، آموزش تفکر انتقادی، برنامه درسی فکورانه، آموزش مهارتهای حل مساله و برنامه فلسفه برای کودکان گسترش یافتند.
فلسفه برای کودکان درای ویژگیهایی است که این ویژگیها به عنوان کلیدی برای ارتقاء مهارتهای شناختی و پیشرفت در کودکان عمل میکند، اما اینکه این امر چه ساز و کاری را در بر میگیرد، هنوز به خوبی تبیین نشده است. لذا، هدف این پژوهش بررسی نقش فلسفه برای کودکان در پرورش مهارتهای تفکر دانشآموزان با بهرهگیری از منابع کتابخانه ای بود. در این راستا، ابتدا به تعریف فلسفه برای کودکان و رویکردهای آن اشاره شد و سپس، نقش آموزشگر به عنوان یکی از عناصر اصلی فرایند تدریس و یادگیری در پرورش مهارتهای تفکر بر پایه برنامه فلسفه برای کودکان گردید.
مقدمه
اگر بخواهیم که کودکان را برای چالشهای آینده آماده کنیم، باید مهارتهای ویژهای را به آنها بیاموزیم که بر اساس آن بتوانند بر زندگی و یادگیری خود مسلط شوند، زیرا برای یادگیری نباید پایانی در نظر گرفت. آنها به دانش نیازمندید، اما مهمتر از آن، به قابلیت کسب دانش جدید نیازمندند. آنان به دانشی نیاز دارند که خود به دست آورده باشند. شالوده مهارتهای فکری کودکان باید از همان سالهای اولیه زندگیشان پیریزی شود، زیرا فراخاندیشی از همان سالهایی آغاز میشود که شخصیت کودک شکل میگیرد
از اینرو در سالهای اخیر، علاقه به تقویت مهارتهای تفکر و بالا بردن سطح یادگیری و با سوادی در نظام آموزش و پرورش جهان بهطور فزایندهای رواج یافته است و به دنبال آن در دهه 1970 نهضتهای تربیتی متعددی از جمله آموزش تفکر خلاق، آموزش تفکر انتقادی، برنامه درسی فکورانه، آموزش مهارتهای حل مساله و برنامه فلسفه برای کودکان1 گسترش یافتند . - Costa, 2006 - بر این پایه، یکی از مهمترین برنامهها در جهت رشد تفکر خلاق در دانش آموزان، برنامه فلسفه برای کودکان است.
برنامه فلسفه برای کودکان میتواند در حوزههای متفاوتی به کار برده شود، با این وجود تمرکز اصلی آن بر کودکان به عنوان بخشی منحصر به فرد میباشد. فلسفه برای کودکان درای ویژگیهایی است که به زعم آدی - 2001 - 2 این ویژگیها به عنوان کلیدی برای ارتقاء مهارتهای شناختی و پیشرفت تحصیلی در کودکان عمل میکند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر که به روش مطالعه کتابخانهای و مرور منابع انجام شده است، بررسی نقش فلسفه برای کودکان در پرورش مهارتهای تفکر دانشآموزان بود. در این راستا ابتدا به تعریف فلسفه برای کودکان و رویکردهای آن اشاره خواهد شد و سپس، نقش آموزشگر به عنوان یکی از عناصر اصلی فرایند تدریس و یادگیری در پرورش مهارتهای تفکر بر پایه برنامه فلسفه برای کودکان تبیین میگردد.
فلسفه برای کودکان
برنامه فلسفه برای کودکان را لیپمن3 و همکارانش در دانشگاه مانتگلر4 آمریکا برای اولین بار ارائه نمودند. این برنامه به منظور کاوش فلسفی برای کودکان از سطح کودکستان تا دانشگاه تهیه شد. لیپمن - 1991 - معتقد است که فلسفه برای کودکان اقدامی آموزشی است که به بهبود تفکر در کودکان میپردازد و از فلسفه به منزله شیوهای برای پرورش تفکر اخلاقی، تفکر انتقادی و تفکر خلاق بهره میبرد.
بر این پایه، زمانی که برنامه فلسفه برای کودکان اجرا میشود، هدف آن آموزش فلسفه - مجموعهای از آرای فلسفی - به منزله موضوع درسی نیست بلکه، هدف این است که از طریق گفتگوهای کلاسی روش فلسفی را به کودکان آموزش دهد. روش فلسفی یعنی روش تحقیق و تحلیل منطقی که اغلب به منزله روش سقراطی از آن نام برده می شود
بنابراین، آنچه فلسفه برای کودکان نامیده میشود تلاشی است برای بسط فلسفه، با این هدف که بتوان آن را همانند نوعی آموزش به کار برد. این فلسفه، آموزشی است که در آن از فلسفه برای واداشتن ذهن کودک به کوشش در جهت پاسخگویی به نیاز و اشتیاقی که به معنا دارد، بهره برده میشود - سلیمانی ابهری، . - 1387 خلاصه آنکه مداخله در مهارتهای ذهنی از طریق فلسفه برای کودکان امکانپذیر است
فلسفه برای کودکان بر توسعه مهارتهای تحلیلی و خلاق از طریق پرسش و گفتگو بین دانش آموزان، دوستان و معلمان تأکید دارد. با این وجود، تغییر رفتار کلامی معلمان و دانشجویان به منظور اجرای برنامه فلسفه برای کودکان به آسانی امکانپذیر نیست.
رویکردهای فلسفه برای کودکان
بررسی رویکردهای مربوط به فلسفه برای کودکان نشان میدهد که در فلسفه برای کودکان چهار رویکرد متفاوت وجود دارد:
.1 رویکرد فرایندی - روشی - یا فلسفه به مثابه روش: یکی از معانی فلسفه است و فلسفه را به عنوان نوعی فعالیت میداند، فعالیتی که منجر به شناسایی و فهم امور میشود. بسیاری از فیلسوفان از زمان سقراط تا کنون با این تلقی از فلسفه موافق بودهاند، آنها چگونگی تحقق این فعالیت را فلسفه نامیدند. ویژگیهای فلسفه به وسیله محتوا یا موضوعی که مورد مطالعه قرار میدهد، تصیف نمیشود بلکه توسط رویکرد یا روشی که استفاده میکند، توصیف میشود - اکبری و همکاران، . - 1391 این رویکرد بر فعالیت فلسفی طرح محتوای داستانی تأمل برانگیز به منظور تسهیل فرایند فلسفیدن تأکید دارد.
.2 رویکرد محتوایی یا فلسفه به مثابه محتوا: بر تاریخ و محتوای فلسفه در قالب داستان تأکید دارد، چراکه با توجه به محتوای فلسفی باید گفت که این محتوا نه تنها برای کودکان که برای برخی بزرگسالان نیز قابل فهم نیست. این رویکرد تلاش دارد تا با بهره بردن از اندیشههای فلسفی به تشکیل معرفتی منسجم از طریق آشنایی کودکان با اندیشههای فیلسوفان کمک نماید.
3. رویکرد مبتنی بر پیوند فلسفه و ادبیات: در این رویکرد بر متون داستانی کهن به عنوان محتوای فلسفی تأکید میشود، چرا که بسیاری از اندیشههای بزرگ فلسفی همچون اندیشههای سقراط لزوما از متون فلسفی استخراج نشدهاند.
4. رویکرد مبتنی بر زمینه فرهنگی: بر فرهنگ وابستگی محتوای داستان فلسفی و طرح، انتخاب و باز نویسی داستانهایی از فرهنگ بومی تأکید دارد