بخشی از مقاله
چکیده
این جستار که به روش تحلیلی – توصیفی انجام گرفته برآن است که برگزیده ترین مباحث اخلاقی در آثار لملک الشعراي بهار لکه ناشی از تاثیرافکار و وسعت و عمق نفوذ معنوي اوست و برگرفته از آیات قرآن و احادیث نبوي و روایت هاي ائمه معصومین و عارفان بلند مرتبه است مشخص نماید..و در نظر دارد ابیاتی را که شامل مضمون هاي اخلاقی و دینی است با توجه به معیارهاي اخلاق اسلامی و با استناد به آیات قرآن و احادیث استخراج کند. و مبناي کار بر اساس آیات قرآن، احادیث، سخن بزرگان دین و شخصیت هاي دینی است و سعی شده تا جایی که ممکن است هیچ بیتی را که مضمون دینی و اخلاقی دارد نادیده گرفته نشود.
مقدمه
از دیر باز تا کنون موضوعات اخلاقی در ایران مورد توجه بوده است گسترش آموزه هاي اخلاقی دین اسلام و نقش تعلیمی در گسترش کم نظیر موضوعات اخلاقی در جامعه اسلامی موثر بوده اند حکمت عملی و علم اخلاق در طول قرنها با تلاش هاي فیلسوفان و اندیشمندانی چون افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن سینا، غزالی و.... رشد کرده است. نفوذ اسلام و گسترش آموزه هاي اخلاقی دین اسلام و بعدها نقش تعلیمی آن همگی در گسترش کم نظیر موضوعات اخلاقی در جامعه ي اسلامی موثر بوده اند اما پیشینه ي توجه به حکمت عملی و موضوعات اخلاقی در ایران به عهد ساسانیان و اندرز نامه هاي تدوین شده در آن روزگار بازمی گردد. ادبیات زمینه و بستري مناسب بود که می توانست این میراث عظیم را حفاظت کرده، به نسل هاي بعد منتقل کند به همین خاطر در ادبیات فارسی، درون مایه برخاسته از افکار اخلاق گرایان مختلف، شاخه ي مهمی از ادبیات فارسی به نام ادبیات تعلیمی ایران را تشکیل می دهد پند و اندرز و آموزه هاي زهد آمیز، گونه هاي رنگارنگ این ادبیات را شکل می دهد.
بی شک اصلاح و تهذیب نفس انسان در سعادت دنیوي و اخروي او نقش بسزایی دارد به طوري که اگر انسان تمامی علوم را تحصیل کند اما از تسخیر درون و تسلط بر نفس خود ناتوان باشد، از رسیدن به سعادت و نیل به کمال باز خواهد ماند. از اینرو تربیت روحی و اخلاقی انسان امري به غایت جدي و حیاتی است بدیهی است که انسان به همان اندازه که از فکر داشتن خلقیات و صفات پسندیده لذت می برد از ترك صفات زشتی که در درون او ریشه دوانده و آثار آن صفات در کردار و رفتار او ظاهر گردیده است، رنج می برد و از آنها هراسان است. مفاهیم اخلاقی در آثار بسیاري از نویسندگان و شاعران فارسی زبان تا حدي است که می توان از آنها به عنوان آئینه تمام نماي تعالیم اخلاقی یاد کرد. خواجه نصیر طوسی در تعریف علم اخلاق چنین می نویسد »اخلاق علم است به آن که نفس انسانی را چگونه خلقی اکتساب تواند کرد که جملگی افعالی که به حسب ارادت از او صادر شود جمیل و محمود بود یا قبیح و مذموم
بنابراین اخلاقیات به کلیه اشعاري گفته می شود که شاعر بدون توجه به احساسات و منافع خصوصی خود را از روي کمال حسن نیت و به سائقه ي بشر دوستی در مسائل گوناگون که بنا به اعتقاد او اصلاح اخلاق عمومی و سعادتمندي و خوشبختی افراد بسته به آنهاست سروده است. از این جنس سخن که قسمت عمده آن بی شبهه عالیترین و جاودانه ترین اقسام شعر است خوشبختانه سرمایه کافی در ادبیات فارسی موجود می باشد.عشق به بشریت و نیکوکاري و نوع پروري و نوع دوستی بیش از هر چیز در آثار شاعران معاصر ما پرتو افکن است. از آنجا که مقدس ترین وظیفه، ترقی دادن فهم و ادراك عمومی و ترقیب مردم به دوست داشتن فضیلت است، لذا هنرمندان حقیقی و از جمله شاعران واقعی که زبانشان به منزله ي کلید گنج هاي خداوندي در زیر عرش اوست، آنانند که تاریکی هاي جهل را از فضاي زندگی انسان می زدایند و سختی ها و تلخی هاي حیات را با افکار حکیمانه اصلاح می نمایند و با اندیشه هاي بدیع و ذوق و احساس لطیف، به مدد تعبیرات زیبا و استحکام بیان و قدرت هنر، احساسات سالم و سازنده ي آدمی را بیدار می کند و رایت فضیلت را بر فراز اجتماعات به احتزاز درمی آورند و جامعه ي بشري را از اخلاق نکوهیده منزه می سازد و حوزه ي آدمیت را به سوي روشنایی ها رهبري می کنند و اهل عالم را به یکی تشویق و از بدي تحذیر می نمایند و براي کسب بزرگی و افتخار هیجاناتی سودمند را براي خوانندگان آثار خویش به وجود می آورند و به استحکام بناي عزم و اراده ي آنان دست می یازند.
واژه ها و اصطلاحات اخلاق: جمع »خلق« و خلق به معناي: خوي، سجیه، و سیرت استعمال می شود
این کلمه جمع خلق است و در لغت به معنی یک صفت نفسانی است که به مرحله هیئت راسخه رسیده باشد یعنی در حالتی که در نفس انسانی رسوخ کرده باشد چنانچه صفتی به این مرحله رسیده باشد، افعالی که متناسب با آن حالت است بدون فکر کردن از انسان صادر می شود. خواجه نصیر طوسی در تعریف علم اخلاق چنین می نویسد »اخلاق علم است به آن که نفس انسانی را چگونه خلقی اکتساب تواند کرد که جملگی افعالی که به ارادت از او صادر شود جمیل و محمود بود
نقد اخلاقی : نقد امروزه با گسترشی که یافته است به شیوه هاي گوناگونی تقسیم گشته است که یکی از این شیوه ها نقد اخلاقی نامیده می شود. اینگونه نقد به بررسی و ارزیابی اثار ادبی بر اساس سنت ها و قولنین اخلاقی و آداب و رسوم مقبول روزگار می پردازد. اینگونه نقد پیشینه اي طولانی دارد؛ زیرا که انسان از نخستین روزهاي زندگی خویش ، همواره پاي بند نوعی از معیارها و رسوم اخلاقی بوده
نقد اخلاقی به روشن کردن جنبه هاب تاریک و روشن آثار ادبی از لحاظ اخلاقی می پردازد بدین معنی که هر اثر ادبی که از حوزه ي قواعد اخلاقی پا فراتر بگذارد، بد و زشت و ناپسند است و هر اثري که اصول اخلاقی را خوب و روشن گفته یا رعایت کرده باشد پسندیده و با ارزش است - محبتی، - 468:1388 مهم ترین کار در نقد اخلاقی این است که مشخص گردد، آیا هنر در خدمت اخلاق بوده است یا اینکه هنر براي نشان دادن احساسات و عواطف یا موارد دیگر به کار گرفته شده است و بر اساس این رویکرد هنري را که در خدمت اخلاق باشد را می توان اثر اخلاقی دانست.
علم اخلاق و موضوع آن: اخلاق مجموع اصولی است که به تعالی انسان و حسن جریان زندگی نظر دارد و به اقتضاي طبع خود گستره اي محدود دارد اخلاق در دنیاي گذشته بر وفق مصالح قدرتمندان بوده است در حالی که ادبیات بزرگترین معترض ناهمواري یها در طی تاریخ بوده است در ادبیات اولیه بشر موضوع اخلاق مطرح نمی شود به این دلیل که هنوز موضوع اخلاق به وجود نیامده است و اولین آموزه هاي اخلاقی را می توان در ادبیات حماسی یافت و افلاطون نخستین کسی است که بر ارزش اخلاقی در ادبیات تکیه می کند
صاحب کتاب »اخلاق ناصري« درباره ي موضوع علم اخلاق می گوید: موضوع این علم نفس انسانی بود از آن جهت که از او افعالی جمیل و محمود یا قبیح و مذموم صادر تواند شد به حسب ارادت او
»موضوع اخلاق، رفتار و کردار انسان است که با اراده ي مستقیم یا با واسطه از او سر می زند؛ در اینجا مقصود ما از واسطه این است که علم اخلاق انسان خطاکار را، هنگامی که کوتاهی کرده و در احتیاط و هوشیاري سهل انگاري کرده محکوم می کند، زیرا که قدرت بر آنها داشته است و با ناتوانی طبیعتا کوتاهی معنا ندارد
فضایل اخلاقی : فضایلی هستند که بر اخلاق دلالت دارند و در حکمت عملی فارابی مهم ترین جایگاه را دارند، این فضایل خواستار خیر و مبتنی بر فضایل فکري بوده اند، لذا می توان آنها را بدین گونه تعریف کرد که این فضایل هیئت و استعدادهاي طبیعی هستند که بر اثر تکرار خیرات و افعال جمیله ایجاد شده است این فضیلت را معلم ثانی»فضیلت رئیسه« می نامد زیرا در تحقق افعال فاضلانه دیگر فضایل حضور دارد.
در نگاه ارسطو عالی ترین فضیلت عقلانی حکمت و معرفت نظري است که در حیات تأملی حاصل می شود و فضیلت دیگر فرزانگی است که مبتنی بر معرفت علمی است و موجب اخذ تصمیم در رفتارهاي نیک در موارد خاص می شود. بنابراین اعتدال و فرزانگی در پیدایش فضایل اخلاقی موثر است زیرا فی المثل بدون رعایت اعتدال شجاعت که فضیلت اخلاقی است حاصل نمی شود
هدف علم اخلاق: هدف علم اخلاق باز داشتن انسان از اشتباهاتش در رفتار و کردارش است به گونه اي که در نیت، عمل و هدفش، صادق و به دور از میل و هوس و تقلید کورکورانه باشد، به طور خلاصه هدف از هر علمی به جز علم اخلاق این است که از خطاي در مسائل و قضایاي آن دور بمانیم ولی هدف از علم اخلاق این است که جاعه اي ایجاد شود که عدالت، امنیت، کمک در حفظ زندگی از فساد و بی انصافی و از آن چه که زندگی را دچار تیره بختی می کند بر آن حکمفرما باشد و زندگی را به سوي صورتی کامل و بهتر هدایت کند، و این بدین معناست که علم اخلاق قصدش، اصلاح فرد و جامعه از طریق هماهنگ نمودن رفتار و کردار با راه راست می باشد
فایده ي علم اخلاق: فایده ي علم اخلاق، پاك ساختن نفس است از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله، که در آن به تهذیب اخلاق تعبیر می شود و ثمره ي تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است و باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمی شود مگر این که صفحه ي نفس در جمیع اوقات از همه ي اخلاق ذمیمه معطر و به تمام اوصاف حسنه متحلی باشد و اصلاح بعضی صفات و یا در بعضی اوقات اگر چه خالی از ثمر نیست، ولیکن موجب سعادت ابدیه نمی شود
اخلاق و معیارهاي اخلاقی اسلام
اخلاق جمع خلق است و خلق به معناي: خوي، عادت، سجیه و سیرت استعمال می شود. گاه سیرت را مترادف با خلق و خوي بکار برده اند آنجا که سعدي می گوید:
صورت زیباي ظاهر هیچ نیست // اي برادر سیرت زیبا بیار