بخشی از مقاله
چکیده
خراسان بزرگ به دلیل شرایط جغرافیایی و سیاسی که در ادوار مختلف اساطیری و تاریخی داشته، در انتقال سنتهای گذشته ایرانی به دورههای بعد بسیار تاثیرگذار بوده است. آثار و متون تاریخی- جغرافیایی برجامانده، گواهی بر منابع و معادن سرشار فلزات، کارگاههای شکوفای فلزکاری و صنایع دستی غنی و پربار در این سرزمین میباشند. کارگاههای فلزکاری خراسان بزرگ که وارث سنتهای گذشته به خصوص ساسانی میباشند، باورها، اعتقادات و روشهای ساخت و تزیین صنعت فلزکاری را از گذشتههای دور حفظ و پس از استیلای اعراب مسلمان به کارگاههای فلزکاری اسلامی منتقل کردهاند.
در هنر فلزکاری اسلامی طی چهار قرن اولیه اسلامی با توجه به اعتقادات دین مبین اسلام به تدریج تغییراتی پدید آمد؛ در خراسان بزرگ پیشرفت کرد و در دورهی سلجوقی به اوج خود رسید. چهار شهر بزرگ خراسان - نیشابور، مرو، هرات و بلخ - در این دوره به مراکز مهم فلزکاری تبدیل شدند. تحفهها و آثار ساخته شده توسط هنرمندان این مراکز به سراسر مرزهای اسلامی صادر میشد.
فلزکاری مکتب خراسان تا یورش مغول در این مراکز ادامه یافت. با توجه به اهمیت خراسان در این صنعت و تاثیرات به سزای آن در هنر فلزکاری قرون بعدی اسلامی، پژوهش در این زمینه ضروری میباشد. در این پژوهش سعی میشود با استفاده از گردآوری اطلاعات کتابخانهای و روش توصیفی-تحلیلی، مکتب فلزکاری خراسان، نقوش و تزیینات آثار این مکتب، از منظر باورها و اعتقادات ایران باستان مورد مطالعه قرار دهیم.
مقدمه
پس از استیلای اعراب مسلمان بر ایران و آرام شدن اوضاع، فلزکاران دورهی اسلامی، اسلوب و روش فلزکاران ساسانی را سرمشق کارهای خود قرار دادند. لازم به ذکر است که شیوه و سبک هنر ساسانی هنوز در شمال خراسان و ماورالنهر باقی مانده بود. شاید همین دوام که تا دوران حکومت شاهان و امرای محلی مانند طاهریان، صفاریان، آلزیار، آلبویه و سامانیان که از مشوقان هنر ایرانی بودند و بالاخره به دوره سلجوقیان کشیده شد و تشویق شاهان و امیران ایرانی که در این زمان در مقابل اعراب قدبرافراشتند، فلزکاران ایرانی را ترغیب به ساختن ظروف و اشیایی کرد که گویی برای افراد عادی ساخته نشده و منحصرا به کار امیران و بزرگان میآمده است. در دورهی اسلامی فلزکاران، فلزات مختلف و آلیاژ آنها را به طور گسترده به کار گرفتند.
در این دوره کمتر میتوان ظروف گرانبها با جنس طلا و نقره دید. از آهن برای ساخت ابزار و ادوات جنگی، قفل و کلید و قاب در و پنجره به طور گسترده استفاده میشد. نمونههای فلزکاری برجای مانده از اوایل اسلام و مقایسهی آن ها با آثار فلزی دورهی ساسانی، بیانگر تداوم این هنر به ویژه در منطقهی خراسان بزرگ است که در بعضی موارد، تاریخ گذاری اینگونه اشیا به دلیل شباهت دچار مشکل شده است. روشهای تزیینی نظیر قلمزنی، حکاکی، ترصیع، سیاه قلم، برجستهکاری، میناکاری و به ندرت زراندود، بر روی ظروف باقی مانده از اوایل دورهی اسلامی، دیده میشود.
در سایه اعتقادات جدید و مکتب اثربخش اسلامی، موضوع تزیینات از حالت نقوش اساطیری و جنبههای تشریفاتی برای مصرف درباریان، بیرون آمده و در قالب نیازهای جامعه، کاربرد عملی و در نهایت سادگی مورد استفاده روزمره قرار میگیرد. فلزکاران اسلامی با استفاده از تکنیکهای ریختهگری و قلمزنی علاوه برانگیزه و اهداف کاربردی، سطوح آثار فلزی را به بهترین و زیباترین شیوهها با نقوش پرندگان، حیوانات و طرحهای اسلیمی با تلفیقی از نوشتههای کوفی و جملات تعارفآمیز، اندرزگونه، توصیهها و دستورات دینی زینت دادند.
همچنین فلزکاران ماهر و خوش ذوق ایرانی که آثار فلزی را از قرن چهارم هجری به تشویق شاهان و امیران میآفریدند، شکلها و صورتهای با شکوهی با تزیینات طلاکاری و نقره-کوبی به این هنر افزودند. هنر فلزکاری در قرون دوم و سوم هجری ساده و بیآلایش، در قرن چهارم هجری به تشویق حکومت شاهان و امرای محلی متین و ظریف، در قرن پنجم در زمان حکومت سلجوقیان و بعد از آن با شکوه و مجلل بوده است. در پژوهش حاضر، مکتب فلزکاری خراسان و آثار شاخص آن، تزیین و نقوش آنها از منظر باورها و اعتقادات ایران باستان بررسی میشوند. تحقیق حاضر، براساس گردآوری اطلاعات و دادههای کتابخانهای و روش توصیفی-تحلیلی است. سوالات مرتبط با این پژوهش عبارتند از:
-1 ویژگیها و شاخصههای مکتب فلزکاری خراسان چیست؟
-2 باورها و اعتقادات اساطیری ایران باستان چه جایگاهی در نقوش و تزیینات آثار مکتب فلزکاری خراسان دارند؟
پیشینه تحقیق
آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن در کتاب »سیری در هنر ایران«، از دوران پیش از تاریخ تا امروز در جلد ششم بخشی را به فلزکاری اسلامی اختصاص دادهاند. آثار شاخص صنعت فلزکاری را بررسی کرده، نقوش و روشهای ساخت آن را شرح دادهاند. همچنین موریس اسوند دیماند در کتاب »راهنمای صنایع اسلامی« به فلزکاری اوایل دورهی اسلامی، مکتب خراسان و سلجوقی پرداخته است.
ریچارد اتینگهاوزن و الگ گرابر در کتاب »هنر و معماری اسلامی «، محمدتقی احسانی در کتاب »هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران« و فائق توحیدی در کتاب »فن و هنر فلزکاری« نیز در بخشهایی به هنر فلزکاری اوایل اسلام، مکتب خراسان و دورهی سلجوقی پرداختهاند. منابع مذکور حاوی اطلاعات بسیار مفیدی برای علاقهمندان به این موضوع میباشد. اما با وجود اهمیت پررنگ مکتب فلزکاری خراسان در صنعت فلزکاری اسلامی - نه تنها در ایران اسلامی بلکه در تمام قلمرو مسلمانان در فراسوی مرزهای ایران - ، همچنین نقش انتقالی آن در اشاعه اعتقادات و باورهای گذشتگان به آینده و نبود منابع پژوهشی اختصاصی و جامع از این مکتب، تحقیق در این زمینه مفید و ضروری می باشد.
سرزمین خراسان
خراسان: = - xor- V Q خورآسان، مشرق - خراسان قدیم شامل تمام خراسان امروزی و ناحیهی شرقی و شمالی آن تا ماورالنهر بوده است. - معین، 1364، - 476 خراسان بزرگ بخشی از ایران بزرگ و از دوران ساسانیان، نامی سنتی و همگانی برای اشاره به نواحی شرقی ایران است. نام آن از دوران ساسانیان درایران مرسوم شد. پیش از این، در زمان هخامنشیان و اشکانیان، این ایالت، پارسوا - پارتاوا، پهلَو، Parthava، یا پَرثوَ نام داشت. در واژه نامهی دهخدا آمده است که واژه خراسان واژهای پهلوی است که در متون کهن به معنی شرق - خاور - در روبروی مغرب - باختر - به کار رفته است. خراسان در ادوار تاریخی مختلف:
- در دوران اساطیری: سرزمین کهن خوارزم و سواحل شرقی دریای کاسپین از اولین ناحیههایی بوده است که آریاییان در آنجا ساکن شدند. وجود مکانهای باستانی در این منطقه شاهد شکوفایی آن در دورانهای کهن است.
- دوران اوستایی: در کتاب اوستا نام شانزده ناحیه از ایران به ویژه در شمال و شمال شرقی و شرق آمده است:
-1 آئرینه وئجه
-2 Aeriyana vaeja سوغده
-3 Sugada مورو - مرو -
-4 Muru باخذی - باختره -
Baxazi -5 نیسایه Nisaya شهر نسا در ترکمنستان امروز نزدیک عشق آباد
-6 هرایوه - هری یا هرات -
Harayava -7 وایکرته Vaykareta - کابل امروز -
-8 اورو Uru - غزنین -
-9 وهرگان Vahatgan - گرگان -
-10 هرهواتی Harahuvati - رخج یا رخد در جنوب افغانستان - و ...
- دوران هخامنشی: در سنگ نبشتههای بیستون و تخت جمشید، ساتراپیها و سامانهای ایران نام برده شده است: هرایوا - ناحیه هرات - ؛ خووارزمی - خوارزم - ؛ باختریش - ناحیه ی بلخ - ؛ سوگود - سغد - و ...
- دوران اشکانیان و ساسانیان: مرکز خراسان باستان یا ایالت پارت، شهر نیسایه - نسا - بوده است که یونانیان آن را نیسا میخواندند. ساسانیان خراسان را یکی از چهار استان کشور میدانستند و این استان به چهار بخش - مرو، نیشابور، هرات و بلخ - تقسیم میشد. نام این سرزمینها در کتیبهی معروف شاپور بر روی دیوار کعبه زرتشت در نقش رستم به جای مانده است: مارگو - مرو - ؛ خرر - هرات - ؛ سوگد - سغد - و ...
- دوران اسلامی: در کتاب البلدان نوشته احمدبن ابییعقوب مربوط به سال 278 هجری قمری - یکی از کتب کهن جغرافیایی قرن سوم هجری - ناحیهها و شهرهای عمده خراسان را از بغداد به سوی شرق معرفی کرده است: ری، نیشابور، مرو، طوس، بلخ، بخارا، ختل، صغد - سغد - ، سمرقند، چاچ و ... - بلنیتسکی، 1364، - 19-21 فلزکاری مکتب خراسان در قرون اولیه اسلامی مسلمانان با استیلا بر منطقهی خراسان بزرگ، به شرق و شمال شرق ایران، که یکی از مراکز عمدهی فلزکاری در دورهی ساسانی بود، دست یافتند. در دورهی اسلامی فلزکاران، فلزات مختلف و آلیاژ آنها را به طور گستردهای به کار گرفتند. نمونههای فلزکاری به جا مانده از اوایل اسلام و مقایسه آنها با آثار فلزی دوره ساسانی بیانگر تداوم این هنر به ویژه در خراسان بزرگ است.
با برافتادن حکومت بنی امیه در سال 132 هجری قمری، بعد از چندی مشرق ایران، خراسان، شمال شرقی آن - ماورالنهر - تحت استیلای سامانیان - که خود را از دودمان ساسانیان میپنداشتند - قرار گرفت که تا اواخر سده چهارم هجری قمری 390 - هجری قمری - نیز ادامه داشت. حکام این سلسله در تمامی هنرها سعی در ترویج هنر دوران ساسانی داشتند، از این روی، در اشیا فلزی به جای مانده از این دوره، تقلید و تداوم سنتهای ساسانی کاملا محسوس است. »از صنایع هنری و فلزی این دوران، به علت حملات اعراب به شهرها، آثار بسیار اندکی باقی مانده است.
دو تنگ نقره با نقوش کندهکاری از هنر فلزکاری سامانی، اولی ضمن حفریات و کاوشهای زیرزمینی در محلهی افراسیاب، یا سمرقند کهنه در کنار شهر سمرقند و دیگری در نیشابور که قلمرو حکومت سامانیان بوده کشف شده است.« - احسانی، 1390، - 135 با گذشتن چهار قرن از استیلای مسلمانان بر ایران به تدریج در هنر فلزکاری از نظر شکل و تزیینات تغییراتی پدید آمد. هنر فلزکاری در منطقهی خراسان پیشرفت کرد، ویژگیهای خاص خود را یافت و مکتب فلزکاری خراسان به وجود آمد. این مکتب در دورهی سلجوقی به اوج خود رسید. »