بخشی از مقاله
چکیده:
همواره پیاده راه ها از عناصر مهم تشکیل دهنده فرم شهر بوده که در دهه های اخیر بیشتر از هر زمان مورد توجه قرار گرفته اند.شهر بدون حضور پیاده و مردم ارزش نداشته و هویتی پیدا نمیکند و این عابرین پیاده هستند که سر زندگی،حیات و پویایی را به داخل شهرها انتقال میدهند.پس همواره شهر میبایست برای عابران پیاده و بر اساس نیاز ها و علایق انها طراحی شود تا شهروندان از حضور و استفاده در شهر و فضاها و مکان های شهری لذت برده و با ایجاد حس تعلق و خاطره انگیزی شهر را همچون خانه و دارایی خود به شمار بیاورند.
این مقاله ارتباط بین حس گذر زمان و مسیر های پیاده رو در سطح شهرستان اهر را مورد مطالعه قرار داده و می سنجد.روش شناسایی این پژوهش کیفی-تحلیلی و کتابخانه ای و میدانی که توسط نگارنده عکاسی شده است، میباشد.
معیارهایی برای بهبود حس مکان با کمک پیاده رو تعیین شده است پوشش طبیعی گیاهی،تنوع و مرز بندی فضایی،اندازه ها،شیوه امیختگی بدنه ها با گذر،تنوع بصری،یادمان ها و دریافت غیربصری،آرامش و آسایش،تعامل مردمی،کاربری ها،شیوه دسترسی به آن،با استفاده از ترکیب رنگها،ریتم،تکرار منظم و غیر منظم،با استفاده از نقوش و طراحی،نور،با این معیار های کیفی میتوان به ارزیابی پیاده روهای موجود در شهرها پرداخت و پیاده رو ها حرکت عابر پیاده را در فضاهای شهری تسهیل نموده و موجب میشوند عابر پیاده در فضایی امن و حتی بدون خودروها حضور یابد و موجب ارتقای تعاملات اجتماعی در فضای شهری شود.
بنابراین با روش حس گذر زمان در مسیر های پیاده رو های شهری میتوان به این گفته ها کمک بسیاری کرد تا عابران در کنار حس آرامش حس امنیت نیز داشته باشند.پسبنابراین سیرکلاسیون مسیرهای پیاده رو چه در شب و چه در روز برای ادامه ی حیات ضروری میباشد که با کمک از حس گذر زمان راه کار هایی را برای پیاده رو های شهرها و شهرستان اهر در این پژوهش پیشنهاد میکنیم.
بیان مسئله:
» در سال 1982 شهر ساز دیگر آمریکایی بنام "کلارنس اشتالین" مفهوم "واحد همسایگی" را به صورتی کاملتر در ساخت شهر رادبرن به کار گرفت که به "الگوی رادبرن" معروف شده است.این الگو بر دو اصل اساسی یعنی حذف ترافیک عبوری از محله های مسکونی و جدایی کامل مسیرهای سواره و پیاده استوار است.
»با توجه به اینکه مباحثی نظیر شهرهای سالم،شهرهای با قابلیت پیاده روی و نهایتا شهرهای پایدار که در دهه اخیر در ادبیات شهرسازی مدرن مطرح شده است.دست اندر کاران و مدیران شهری را بر آن داشته تا نگاه جدیدی را در امر تردد با اولویت پیاده مداری در طراحی فضاهای شهرها مد نظر قرار دهند که در این ارتباط می تواند به اسناد بی شمار شهرهای مختلف آمریکا و اروپا که در قالب"طرح های جامعه پیاده" مطرح میباشد اشاره نمود که اسناد اخیر منجر به اعمال سیاست دولت ها به تشویق مردم به پیاده روی و ایجاد شهرهای با قابلیت پیاده مداری گردیده است.
تجارب موفق جهانی نشان داده است که برنامه ریزی و طاحی فضاهای پیاده زمانی موفق خواهد بود که علاوه بر عوامل کالبدی،شرایط اجتماعی،فرهنگی،اقلیمی و حتی الگوی روانی و رفتاری مردم در نطر گرفته شود.بنابراین ، در برنامه ریزی و ساماندهی پیاده،لازم است روابط متقابل نظام حرکت پیاده با دیگر عرصه های حیات شناسیایی و تحلیل گردد.
پیاده راه تربیت تبریز، به عنوان یکی از معدود پیاده راه های کشور عزیزمان،با تمامی مشکلات اجتماعی ،کالبدی ، عملکردی و مدیریتی توانسته است نقش موثری در توسعه پایدار شهر تبریز، به ویژه بافت تاریخیB فرهنگی آن داشته باشد.لذا این محور با ارزش تاریخی-فرهنگی نیازمند توجه هر چه بیشتر مسئولان و مدیران شهری می باشد تا ضمن الگوبرداری صحیح از چنین تجارب ارزنده ای ،نقاط ضعف آن را به حداقل برسانند و زمینه را برای حرکت به سوی یک نظام توسعه شهری پایدار که خود موجب ارتقاء سطح کیفیت زندگی محیط را میدهد.
یکی از مشکلات و مضلات پیاده روهای شهری ایران محدود به مسائل کالبدی و عملکردی نمی باشد، همانطور که پیشتر نیز اشاره شد یکی از مهمترین مشکلاتی که اغلب پیاده روهای ما با آن مواجهند،عدم توجه به موقعیت و کاراکتر آنهاست. پیاده روها بسته به مکان قرارگیریشان در شهر به انواع مختلفی تقسیم می شنود که هر یک از آنها حال و هوا و ویژگی های خاص خود را طلب می کند و تجهیز هر کدام می بایست در راستای هماهنگی با روحیه کلی حاکم بر نفضا و با رفتارهایی که در آن رخ دهد .
به عنوان مثال طراحی پیاده رویی که در مجاورت یک خیابان عبوری واقع است با طراحی پیاده روی یک خیابان تجاری متفاوت است. در اولی معمولا افراد به دنبال فضایی هستند که به سرعت،با احساس ایمنی و امنیت از آن عبور کنند در حالیکه در دومی عموما شهروندان از فضای پیاده رو به عنوان مکانی برای تفرج، گذراندن اوقات فراغت ،خرید از دستفروش ها، تماشای ویترین مغازه ها و ... استفاده می کنند.