بخشی از مقاله
مقدمه و بیان مسئله:
برنامه درسی از زمان پدید آیی به شکل نوین همواره از نظریه ها و فلسفه پردازيمتأثّر بوده است. فلسفه پردازي درمورد هر یک از عناصر برنامه درسی نظیر انسان، جامعه، ارتباط هدف و محتواي برنامه درسی، رشد فرآیند شناختی دانش آموزان و نیز اینکه برنامه درسی را اساساً چه بدانیم مربوط می شود. اندیشه هاي اصلی نظریه هاي نومفهوم گرایی اجتماعی، ساختن مجدد جامعه ایست که به قول »مک دونالد«، "مدینه فاضله" می باشد و قرار است مدارس جامعه اي بنا کنند که در آن خبري از جنگ، فقر، استثمار، تبعیض نژادي و تبعیض جنسیتی نباشدتفکّ.ر عدم قطعیت و نسبیت گرایی بر برنامه درسی معاصر تأثیر قابل انکاري گذاشته است.
اینکه چرا باید مدرن بازسازي شود ، علاوه بر اینکه به ریشه هاي فلسفی و تغییراتی که در علوم تجربی روي داده است به زیان هاي زندگی مدرن نیز مربوط است. فقر، جنگ، استثمار کارگران بعد از انقلاب صنعتی، سرمایه داري، آلودگی هاي زیست محیطی، نابرابري هاي نژادي و جنسیتی مواردي است که در قرن بیستم عصر مدرن را با چالش هایی براي تغییر و اعتراض روبرو کرده است. به هر حال تضاد بین مدرن و پست مدرن، علاوه بر اینکه بر روانشناسی، علوم اجتماعی و فلسفه تأثیر گذاشته، بر مطالعات برنامه درسی نیز بی تأثیر نبوده است.
اهمیت و ضرورت:
از دید اغلب صاحبنظران، زمانی که جرج کونتز به ایدئولوژي یادگیرنده محور براي عدم حضور در مشکلات جامعه و ناعدالتی هاي آن بر اعضاي جامعه انتقاد کرد و پرسید: » آیا مدارس جسارت بناي یک نظم جدید در جامعه را دارند؟« تأثیر ایدئولوژي نومفهوم گرایی بر برنامه درسی آغاز شده است - شیرو، - 2008، اما تأکید بر دانش آموزان که آموزش داده شوند تا بر جامعه تأثیر بگذارند را می توان در نظر مربیانی نظیر پلاتو - 427 - 347 قبل از میلاد - ، آگوستین - - 354 -430 و دیویی - 1859 - 1952 - نیز مشاهده کرد.
ویژگی هاي مشترك نومفهوم گرایان:
کلر - - 1980 نه ویژگی مشترك نومفهوم گرایان را شناسایی کرد:
-1 نگاه بنیانی جامع از انسان ها و ارتباطشان با طبیعت گرفته شده است
-2 فرد عامل اصلی در ساختن دانش و خالق و حامل فرهنگ است
-3 تئوري هاي برنامه درسی ، وابسته به تجربیات فردي است
-4 نظریه پردازي برنامه درسی به عنوان منبع اصلی تجربه خودآگاهی است
-5 ریشه هاي پایه اي این تئوري ها در فلسفه اگزیستانسیالیست و ... است
-6 آزادي هاي فردي و دستیابی به اهداف بالاتر ، محور ارزش هاست
-7 تنوع وتکثّر هر دو از غایت هاي اجتماعی و اهداف فرض شده براي دستیابی این غایت ها، ناشی شده اند
-8 حمایت از فعالیت هاي اجتماعی – سیاسی بنیادي است
-9 اشکال جدید زبان، براي ترجمه معانی تازه
اهداف و طراحی از نظر نومفهوم گرایان:
از لحاظ فلسفی ، طرفداران نظریه نومفهوم گرایی با تعیین اهداف برنامه درسی مخالفند چرا که اهداف از پیش تعیین شده، همه تصمیمات آموزشی را هدایت می کنند و مجالی براي افراد و آموزش هاي غیررسمی باقی نمی گذارند. آنها اعتقادي به طراحی برنامه درسی براي دیگران ندارند و طبیعی است که مراحل و یا گام هاي خاصی را براي برنامه درسی پیشنهاد نمی کنند و آنچه که در نومفهوم گرایان مشترك است، مخالفت آنها با جریانات علمی و منطقی برنامه درسی است. بعضی از نومفهوم گرایان، در تئوري هاي خود تحلیل فلسفی، سیاسی و روش هاي علوم اجتماعی را بکار بردند و بعضی دیگر روش هاي بیوگرافی، تکنیک هاي روانکاوي، سوادآموزي و مطالعه موردي را برگزیدند.
فلسفه کودکان از نظر نومفهوم گرایان:
از نظر نومفهوم گرایان، کودکان به عنوان سازندگان معنا تلقی می شوند. آنها در نتیجه تحریک توسط محیطی که در آن زندگی می کنند معانی را براي خود می سازند. معنی در واقعیت هاي ذهنی یادگیرنده وجود دارد و نه خارج از افراد. کودکان به عنوان اعضاي یک گروه اجتماعی نگریسته می شوند. پرداختن به تمامی ابعاد زندگی یادگیرندگان از جمله تجارب، افکار، احساسات، رویاهاي آنها و شیوه هاي ارتباط ، ارزش گذاري و شیوه هاي رفتار آنها لازم است و باید فعالیت هاي درون و بیرون مدرسه با هم مرتبط باشند
فلسفه معلمی نومفهوم گرایان:
طرفداران نومفهوم گرایی، معلم را به منزله همکار یا همراهی میدانند که دانش آموزانش می توانند به او به عنوان یک همراه تکیه کنند و نه یک مقام بالادست
معلم هدایت کننده پروژه تحقیق و عامل تغییر و اصلاح است
برنامه درسی با تأکید بر تجارب اجتماعی و با روش مبتنی بر حل مسئله اجرا می شود - هنسن، . - 2010 برنامه درسی را معلمان بر مبناي منابع فرهنگی که دانش آموزان با خود به مدرسه میآورند، اجرا می کنند. این نه تنها مستلزم در نظرگیري زبان، تاریخ، تجارب و نظرات دانش آموز است بلکه مستلزم یکپارچه سازي آنچه در مدرسه آموخته شده نیز میباشد.
یادگیري در اصل کاري اجتماعی است تا کاري فردي و نه تنها مستلزم گروهی اجتماعی است که دانش را کسب می کنند بلکه نیازمند رسیدن به اجماع در ارتباط با ماهیت و حقیقت آن دانش است. یادگیري ارزشمند فقط مستلزمتفکّر نیست بلکه نیازمند پاسخ و واکنشی عاطفی به آنچه فراگرفته شده است و شامل تعهد به موقعیت اجتماعی و اقدام در جهت بازسازي جامعه میباشد
فلسفه دانش نومفهوم گرایان:
در نظریه نومفهوم گرایان، دانش به عنوان یک کمیت عقلانی مطلق دیده نمیشود. دانش هم شناختی و هم تجربی است. اگرچه دانش یک تجربه و ویژگی شخصی است، اما طرفداران این نظریه در مورد دانشی که نزد جامعه است دغدغه دارند. نومفهوم گرایان دانش را داراي ماهیتی چندبعدي می دانند و تمامی ابعاد مورد سؤال قرار می گیرد و باعث ایجاد فرم هایی جدید از دانش میشود البته از طریق تأکید بر شکستن مرزهاي دیسیپلین و ایجاد شرایطی جدید که در آن، دانش بتواند ایجاد گردد.
همچنین بر علوم اجتماعی و روش هاي تحقیق اجتماعی، اقتصادي و سیاسی تأکید می شود و جهت گیري برنامه درسی در مفهوم برابري فرصت هاي آموزشی و مفهوم گرایی مجدد خلاصه می شود
فرهنگ و نومفهوم گرایی:
نظریه پردازان دیگر مانند پاسرون - - 1977 گیروکس - 1990، 2003، - 1997 و اپل - 1990 - به شناسایی و تحلیل فرهنگ هاي کلاس درس پرداخته اند و بر بازتولید فرهنگی تمرکز کرده اند - مارش،. - 2009 اپل معتقد است که گروه هاي قدرتمند جامعه ، رهبري واقعی جامعه را از طریق اعمال فشار بر اهداف اساسی و سیاسی جامعه به عهده دارند. این گروه ها از جناح هاي مختلفی نظیر نو لیبرال ها، نومحافظه کاران، محافظه کاران مذهبی اقتدارگرا و برخی از اعضاي طبقه متوسط جامعه هستند.
این بلوك قدرت ترکیبی از فراکسیون هاي متعدد و معتقد به سرمایه داري هستند که راهحلّ مشکلات آموزشی را ،بازگشت به استانداردهاي بالاتر و کسب فرهنگ مشترك می دانند. آنها به ویژه بنیادگرایان مذهبی نگران سکولاریسم و علاقه مند به حفظ سنتهاي خود هستند؛ بنابراین آنها به ایدئولوژي، تکنیک هاي قابل محاسبه و اندازه گیري و مدیریت متعهد هستند. واضح است که در این گروه قدرتمند تعارضاتی وجود دارد، اما اهداف اساسی آنها آموزش و پرورش را به سوي رقابت هاي بین المللی ، منفعت آور و موضوعی براي بازگشت به دوره گذشته هدایت می کند
نومارکسیسم و نومفهوم گرایی:
نظریه پردازان نومفهوم گرایی با محور مباحث سیاسی، توجه خود را به این اصل معطوف کرده اند که چگونه مدارس به خدمت گرفته شده اند تا به گروه هاي آسیب پذیر جامعه به وسیله طبقه، کلاس، نژاد و جنسیت، ستم کنند و چگونه گروه هاي مورد ستم می توانند براي تغییر نظام ستم پیشه آموزش و پرورش اقدام کنند. این تئوري ها اغلب از منظر نو مارکسیسم برخاسته اند