بخشی از مقاله
خلاصه
خشکسالی، بحران آب، بی آبی و کم آبی واژههای آشنا برای هر ایرانی و با قدمتی به طول تاریخ کشور ایران است. در سال-های اخیر به دلیل مواردی همچون تغییر اقلیم، مصرف بی رویه آب و خشکسالیهای پی در پی این واژهها از پر تکرارترین کلمات مورد استفاده در رسانهای جمعی و یکایک افراد جامعه بوده و احتمالاً خواهد بود. کمیابی و سختیابی مایع حیات منجر شده است تا هر روز بر ارزش آب افزوده شود. بدین لحاظ افراد بهرهمند از این نعمت در تلاش خواهند بود با حداکثر توان در حفظ آن بکوشند.
حال اگر این بهرهمندی به صورت جمعی باشد، لزوم وجود قوانین و مقررات مرتبط با آن برای بهرهمندی عادلانه و نیز جلوگیری از اختلافات و درگیریها امری عقلانی است. ایران به دلیل داشتن حوضههای آبریز مختلف که از نظر میزان رواناب و آبخوان دارای خصوصیات متفاوتی بوده، در این زمینه دارای شرایط ویژهای است.
اگر چه قوانین و مقررات غیررسمی و عرفی قدمتی بسیار طولانی داشته و در مقاطعی از تاریخی مورد حمایت کامل حکومتها بوده است، امّا عمر قوانین مدنی در ایران به دهههای اول قرن جاری برمیگردد. مرور این قوانین بیانگر نوعی نگاه یکسان به موضوع آب در سراسر کشور ایران، بدون در نظر گرفتن شرایط ویژه هر حوضه آبریز است. کشمکشهای مرتبط با آب در سالهای اخیر در تعدادی از استانها، لزوم تدوین رویکردهای جدید حقوقی و مقررات بهرهمندی از آب با توجه خصوصیات هر حوضه آبریز را مورد تاکید قرار می دهد. پژوهش حاضر با بررسی آیندهگرایانه سعی بر مهم جلوه دادن موضوع و لزوم توجه به آن در میان مسئولان را دارد.
مقدمه
جهان در حال حاضر »بحران کمآبی« و در مناطق زیادی » بحران بیآبی« را تجربه میکند . به نظر اکثر کارشناسان بحران آب در جهان، یک بحران مدیریتی میباشد
این بحران مدیریتی از این جهت به وجود آمده است و اهمیت دارد که مدیریت آب یک مدیریت فرابخشی و چند مؤلفهای است که قبل از هر چیز باید توجه همه تصمیمگیران و مدیران را به این مسأله جلب نمود که بدون توجه و حمایتهای ضروری از مدیریتی مقتدر و به هم پیوسته، برخی از تصمیمات و پیشامدها میتواند منجر به بروز مشکلات گستردهای برای نسلهای آتی شود. امروزه آب یکی از مهمترین چالشهای تصمیمگیری در جهان است. بنا به اظهار مجامع بینالمللی تا سال 2050 مسأله منابع آب اصلیترین مشکل و موضوع بحث در جهان خواهد بود
کم آبی و نابرابری در دسترسی، استفاده و تصمیمگیری در مورد آب میتواند تهدیدی در زندگی بهرهبرداران، نقصانی در کیفیت زندگی و مانعی بر سر راه توسعه انسانی باشد. این موضوع میتواند منجر به رفتارهای خشونتآمیز شود. خشونتهای متأثر از آب، همواره در طول تاریخ وجود داشته و خواهد داشت
بنابراین آب یکی از بزرگترین چالشهای قرن حاضر بشریت است که میتواند سرمنشأ بسیاری از تحولات مثبت و منفی جهان قرار گیرد. خلاء بین توان تأمین آب و شدت تقاضا، بحرانآفرین است. هنگامی که این تعادل با مجموعه راهکارهای مدیریت قابل مهار نباشد، زبان مفاهمه در بخش آب مبدل به زیان مخاصمه خواهد شد. چه در بعد محلی، منطقهای و ملی و چه در بعد جهانی، بخش عمدهای از عدم تعادل در منابع آب ناشی از چرخه آبشناسی و محدودیت طبیعی منابع آب میباشد و بخش دیگر، تأثیرگذاری اقدامات و فعالیتهای بشری بر روی منبع کم نظیر و مائده خدایی آب میباشد که در قالب آلودگی منابع آب ظاهر میشود.
محدودیت ذاتی منابع آب، وقوع و حدوث خشکسالی و آثار تخریبی فعالیت انسان بر محیطزیست جملگی زمینهساز چالشهای سنگین در امر بهرهگیری از منابع آب شیرین میباشند. عدم توزیع مناسب بارندگی و عدم تطابق نیاز مصرف با زمان نزولات جوی و نیاز شدید به سرمایهگذاری در بخشهای ذخیره، پایش و حفاظت از منابع آب، ابعاد چالش آب را سنگینتر و گستردهتر مینماید. اهمیت مدیریت آب، همپای مدیریت توسعه است و این دولتها هستند که میتوانند و قادرند این مدیریت را منسجم، مستمر و هدفدار دنبال کنند. در عین حال باید توجه داشت تأمین مصارف آب به آسانی میسر نگردیده است.
از یکسو برای متناسب نمودن توزیع زمانی و مکانی منابع آب با نیازها، حجم عظیمی از منابع مالی و نیروی انسانی ملل دنیا برای ایجاد، بهرهبرداری و نگهداری از تأسیسات آب مصرف شده و از دیگر سو این افزایش رفاه آثار و تبعات منفی بسیاری را نیز به ارمغان آورده است که در رأس آن تخریب، ضایع شدن و آلودگی منابع آب و محیطزیست است که برخاسته از اقدام نسنجیده بشر برای ارتقای سطح رفاه خود میباشد.
این دو فرایند متضاد شرایطی را فراهم آورده است که منابع آب شیرین از یک منبع تجدید شونده به یک منبع نیمه تجدید شونده و میرا تبدیل شود. تجلی این دیدگاه را میتوان در شکل 1 که روند مصارف آب از ابتدای قرن بیستم تا کنون و پیشبینی تا سال 2050 را در مقایسه با منابع قابل دسترسی - با احتساب خروج مقداری از آب تجدید شونده به دلیل آلودگی - نشان میدهد، مشاهده نمود. از این نمودار میتوان دریافت که در مقیاس جهانی زمان تلاقی نقطه مصرف و مقدار آب قابل دسترس، حدود سال 2040 میلادی پیشبینی میشود. در عین حال براساس دادههای موجود این تلاقی در مقیاس منطقه-ای و ملی در مورد برخی ملل، از سالهای پیش اتفاق افتاده و در مورد بسیاری دیگر در حال وقوع میباشد
شکل -1 روند مصارف آب از ابتدای قرن بیستم و پیشبینی تا سال 2050
با این حال اگر در بعضی از مناطق تهی شدن منابع از جمله منابع آب باعث ایجاد گسیختگیهای اجتماعی و سختی-های اقتصادی میگردد، باید دولت به اتخاذ تصمیمات استراتژیک و سیاسی بپردازد. لیکن حتی در این گونه مواقع اجرای طرحهای آب همیشه ارزانترین راه برای جبران مسائل نیستند و تصمیمات از نوع فوق به قلمروهایی خارج از قلمرو اقتصاد منابع آب بازمیگردند.
بررسی سیاستهای آبی در چند دهه گذشته مبین آن است که حتی در کشورهای پیشرفته نیز در تأمین آب مناطق یا انتقال آب از حوضهای به حوضه دیگر فعالیت با اعمال فشارهای سیاسی صورت میپذیرد. در گذشته دزدی آب به عنوان یک اصطلاح آشنا برای کشورهایی با منابع آبی مشترک در جهان شناخته شده بود، امّا در حال حاضر برای اهمیت دادن بیشتر به این موضوع واژه تروریسم آبی استفاده میشود که به خوبی بیانگر عمق فاجعه است .[3] به عنوان مثال بخشی جهرمی و همکاران، - 2014 - بیان داشتند که مجموعه فرآیندها و عوامل مخرب و تأثیرگذار بر اضمحلال آبهای زیرزمینی را »هیدروژئوتروریسم « یا »تروریسم آبهای زیرزمینی« مینامند و آن را چنین تعریف میکنند: تروریسم آبهای زیرزمینی عبارت است از هر گونه اقدام نرمافزاری - از جمله: قانونگذاری، سیاستگذاری، سوء نظارت، اجرا و .... - و یا سخت افزاری - مانند حفر چاه غیرمجاز و یا حفر چاه در مناطق ممنوعه، کفشکنی غیرقانونی، اضافه برداشت آب و ... - که منجر به افت محسوس کمیت و یا کیفیت سفرههای آب زیرزمینی شده، به شکلی که تهدیدی برای امنیت غذایی و محیط زیست در کوتاهمدت و یا بلندمدت باشد .[4] در کلامی گویا آنکه، در جهان فردا مللی خواهند توانست بر سرنوشت خویش حاکم باشند که بتوانند در تأمین آب کشور خویش به صورت مستقل و خودکفا عمل نمایند.
مرور منابع آب در ایران در یک نگاه
با توجه به نقش حیاتی آب در زندگی و ارتباط توسعه با آن، همچنین میزان کم نسبت آب شرب به کل آبهای جهان و توزیع نامناسب آن از لحاظ زمانی و مکانی و رشد روزافزون جمعیت، وقوع بحران آب در اقصی نقاط جهان از جمله در ایران قابل پیشبینی است. در ایران همانند بسیاری از مناطق جهان، توزیع نامناسب آب، خاک، جمعیت و نیز عدم توزیع یکنواخت زمانی و مکانی بارشها، ناهمگونی منابع و مصارف آبی را ایجاد کرده است. ایران بر اساس گزارش انجمن منابع جهان - WR - از جمله کشورهایی است که به لحاظ شاخص منابع آبی در زمره مناطق آسیبپذیر قرار دارد و بخش-های زیادی از آن دچار بحران کمآبی است.
در این راستا در اغلب دستورالعملهای ارزیابی اثرات زیستمحیطی مانند دستورالعمل بانک جهانی - WB - ، کمیسیون بینالمللی سدهای بزرگ - ICOLD - و برنامه محیطزیست سازمان ملل - UNEP - بررسیهایی را در محدوده بلافصل و محدوده اثرات مستقیم و غیرمستقیم لازم دانستهاند .[5] این توصیهها با توجه به شرایط ایران از منطقی صحیح برخوردار است، زیرا ایران با متوسط بارندگی یک سوم متوسط بارندگی جهان، در زمره کشورهای خشک و کمباران جهان محسوب میشود و علاوه بر آن، توزیع مکانی - و توزیع زمانی - بارندگی نیز بسیار نامناسب است به گونهای که حدود 75 درصد وسعت کشور را منطقه خشک و نیمهخشک تشکیل میدهد که دارای بارندگی سالانه کمتر از 250 میلیمتر در سال است و تنها 9 درصد مساحت کشور دارای متوسط بارندگی بیش از 500 میلیمتر است؛ بنابراین کمآبی در ایران مشکل تازهای نیست.
اجداد ما برای پیدا کردن آب، پای کوهها را میشکافتند که سیستم آبیاری قنوات با تاریخچهای سه هزار ساله علاوه بر دلالت بر ذکاوت و هوش ایرانی، دلیلی بر قدمت بحران آب در ایران بوده است. در واقع مسئله آب و آبیاری در تمام طول تاریخ این کشور از عوامل بسیار محدودکننده پیشرفت به ویژه در کشاورزی بوده است .[3] باید توجه داشت در خوشبینانهترین شرایط میزان بارش در ایران به طور متوسط حدود 400 میلیارد متر مکعب در سال است که 270 میلیارد متر مکعب آن تبخیر - تعرق شده و 130 میلیارد متر مکعب آن در سال به عنوان آبهای تجدیدپذیر از طریق آبهای سطحی 92 - میلیارد متر مکعب - و آبهای زیرزمینی 38 - میلیارد متر مکعب.