بخشی از مقاله

چکیده:

با توجه به دیدگاه های مدیریت آمایش سرزمین و در دستیابی به ا سترا تژی های توسعه، مکان یابی برای تجمیع واستقرار واحد های صنعتی امری ضروری است.در این ارتباط سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزار مدیریت اطلاعات مکانی قادر است ضمن گزینش مکان مناسب در رفع مشکلات و پیچیدگی های تعیین مکان بسیار سودمند باشد.

توابع تلفیقی از انواع توابع تجزیه و تحلیل مکانی در GISهستند که امکان انتخاب مکان بهینه را با استفاده از نقشه های ورودی و ازطریق عملگرهای تلفیقی مانند، بولین همپوشانی شاخص ومنطق فازی فراهم می نمایند وتعیین تابع تلفیقی مناسب در طراحی و مکان یابی بهینه صنایع امری ضروری است.

انجام مطالعات مکان یابی دقیق، علاوه برتاثیر اقتصادی اثرات اجتماعی،محیط زیستی، فرهنگی واقتصادی نیز درمنطقه محل احداث خود خواهد گذاشت که نشان دهنده اهمیت و ضرورت پرداختن به این موضوع است.هدف از ارائه این مقاله مقایسه انواع روش های تصمیم گیری چند معیاره - MCDM - با یکدیگر و انتخاب بهترین گزینه در مکان یابی صنایع با استفاده از این روش هاست.

.1مقدمه وکلیات:

شهرها محیط انسان ساختی هستند که با توجه به ویژگی های ذاتی انسان، دارای ابعاد و ویژگی های پیچیده ای بوده و هربخش ازفضاهای شهری با توجه به عملکردها وکارکردها ویژگی های مختص خود را دارا می باشند. یکی ازفضاهایی که امروزه جای خود را در شهرها بازکرده است، شهرک ها ومناطق صنعتی می باشند، چرا که امروزه به دلیل سیاست های افراطی طرد صنایع ازشهرها بیشتر ازسیاست هایی حمایت می شود که درراستای تعدیل مشکلات ناشی ازصنایع وانطباق دادن هرچه بیشترفعالیتهای آن ها با نیازهای اقتصادی،اجتماعی،وفضایی شهرها قراردارد.

در مجموع ازکل کاربری های شهری سطحی معادل20-15 درصد به مناطق صنعتی اختصاص می یابد و این منطقه ازنظراهمیت تقریباً همانند ناحیه مسکونی است بنابراین درمکان یابی آن باید نهایت دقت را به خرج داد.[2]تعریف کاربری صنعتی درهرشهرمتفاوت است، برخی ازصنایع با عمده فروشی و تاسیسات انبارداری بیشتری مرتبط اند وبرخی دیگربا سیستم حمل ونقل - مانند راه اهن،فرودگاه،وجاده های ملی - . دربرنامه ریزی شهری مناطق صنعتی دردومقیاس متفاوت طبقه بندی می شوند:

-1مقیاس منطقه ای ودرون منطقه ای

-2مقیاس شهری

دراین دومقیاس برای کسب اطمینان ازمناسب بودن باید هم نیازهای خودو هم رابطه خود رابا سایرعوامل اقتصادی وفیزیکی وشهرومنطقه را درنظرگرفت.[4]مکان یابی به دلیل ماهیت خاص بخش صنعت ولزوم دقت توجه ویژه به تعیین مکان آن ها برای جلوگیری ازبالا رفتن قیمت تمام شده کالاهای تولیدی،ابتدا ازبخش صنعت آغازشد.تا قبل ازقرن بیستم نظریه های مطرح شده دراین باب بیشترتوصیفی بودند مانند نظریه مکان یابی صنعتی مدرن که درسال 1909میلادی با ارائه تئوری آلفردوبر، نظریه پردازآلمانی آغازشد

تجمع واحدهای صنعتی به صورت شهرک یا مجتمع، انتخاب و سازماندهی میشوند. برای دستیابی به این مقصود، لازم است که پس از فرایند تعیین مکانهای مناسب، تصمیم گیری مقتضی به منظور تشخیص مکان بهینه نهایی انجام شود. این موضوع با در نظر گرفتن شرایط نامعین جغرافیایی و عوامل گوناگون اثرگذار، پیچیده و مشکل میشود. مباحثی مانند تصمیم گیری چند معیاره از جمله تکنیک های ریاضی است که در سیستم اطلاعات جغرافیایی قادر است مشکلاتی مانند نحوه ارزیابی گزینه های مکانی را در شرایط پیچیده و نامعین جغرافیایی حل کند. نتایج تحقیقی مختلف در زمینه کاربردهای تصمیم گیری چندمعیاره درمسئله ارزیابی شهرک های صنعتی نشان میدهد که تصمیم گیری چندمعیاره فقط یک راه حل ریاضی برای مسائل خاص نیست وزمینه تئوری وسیعی دارد

با این وجود تقریبا تمامی روش های تصمیم گیری چندمعیاره دارای متدولوژی ووساختارمشترکی برای حل مسائل جغرافیایی هستند.]13[در دنیای امروز اغلب مسایلی که برای تصمیمگیری به مدیران عرضه میشود؛ دارای ابعاد متنوعی است و با چند معیار فرموله میگردد. به عبارت دیگر اکثر تصمیمگیریهای مدیران تحت تأثیر عوامل مختلف کمی و کیفی قرار دارد که اغلب این عوامل با یکدیگر در تعارض هستند و آنان سعی میکنند که بین چندین گزینه موجود بهترین گزینه را انتخاب کنند.

اشتباه و عدم دقت در تصمیمگیری مستلزم پرداخت هزینه خطاست. هر چه قدرت و اختیارات مدیریت بیشتر باشد؛ هزینه تصمیم غلط نیز بالاتر خواهد بود.[9]طبیعی است که حل مسایل تصمیمگیری چند معیاره دارای پیچیدگی است و به راحتی امکانپذیر نمیباشد به ویژه آنکه اغلب معیارهای موردنظر با یکدیگر تعارض داشته؛ افزایش مطلوبیت یکی میتواند باعث کاهش مطلوبیت برای دیگری شود.

به همین دلیل روشهایی تحت عنوان تصمیمگیری چند معیاره - MCDM - و به ویژه تصمیمگیری چند شاخصه - MADM - توسعه داده شدهاند که به حل مسایل مزبور کمک میکنند.[11] روشهای چند شاخصه دارای تکنیکهای متنوعی در مراحل مختلف تصمیمگیری هستند. در این روشها چندین گزینه بر اساس چندین معیار مختلف با هم مقایسه شده؛ بهترین گزینه یا ترتیب گزینههای مناسب انتخاب میشوند. روشهای MADM بر پایه استدلالهای ریاضی، بهترین گزینه تصمیم گیری را از بین گزینههای موجود با اولویت بندی آنها تعیین میکنند

به دلیل اینکه هر کدام از این روشها با رویکردها و مفروضات خاص خود به مدل سازی وحل مسئله می پردازند؛ بنابراین در شرایط مختلف هریک دارای مجموعه جواب متفاوت شرایط مختلف هریک دارای مجموعه جواب متفاوت خواهند بود.همچنین یکی از مفروضات اساسی، معتبر بودن وزنهای مربوط به شاخصهای مورد استفاده در تکنیکهای مورد اشاره است. در یک دیدگاه کلی، روشهایی که برای تعیین وزن استفاده میشوند؛ روشهای عینی و ذهنی هستند.

بدیهی است تغییر در نتایج حاصل از محاسبه وزنها، عملکرد تکنیکهای مورد اشاره را در دستیابی به گزینه برتر تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ بنابراین در چنین شرایطی وجود یک معیار تجربی یا علمی که قادر باشد اعتبار وزنهای حاصل و نیز صائب بودن جوابهای حاصل را از اجرای این تکنیکها سنجش نماید؛ بیش از پیش اهمیت مییابد در این خصوص در تحقیقات قبلی به معیارهایی نظیر همبستگی آماری رتبه گزینهها، اتفاق نظر اهل فن و غیره پرداخته شده است

بسیاری از تصمیمات به اندازهای پیچیدهاند که فرد تجزیه و تحلیل کننده با فردی که تصمیم نهایی را میگیرد؛ متفاوت است. علیرغم دامنه وسیع کاربرد تصمیمگیریهای چند معیاره در دنیای واقعی، این رویکرد نیز محدودیتها و چالشهای خاص خود را دارد. این تحلیلگراست که تشخیص دهد از کدام روش - برای تعیین وزن و یا ارزیابی گزینهها - استفاده کند و یا در چه موقعیتی تنها بخشی از روش را به کار ببرد

امروزه روشهای تصمیمگیری چند شاخصه در زمینههای متعدد و مختلف به طور وسیع مورد استفاده قرار میگیرند. دلیل این امر توانایی و قابلیت بالای این روشها در مدلسازی مسایل واقعی و سادگی و قابل فهم بودن آنها برای اکثر کاربران میباشد. فنون و روشهای ریاضی برنامهریزی و تصمیمگیری اگرچه جوابی بهینه را ارایه میدهند؛ اما تحت شرایط و مفروضات خاصی از این توانایی برخوردار هستند. این دسته از فنون نیازمند اطلاعات اولیه دقیق و قطعی میباشند. در مسایل واقعی امکان تهیه این اطلاعات یا فراهم نیست و یا با صرف هزینه بالا میسر میگردد.

از طرف دیگر در این روشها در نظر گرفتن تمام ابعاد و جنبه های مساله امکانپذیر نیست بلکه جنبههایی از مساله در مدلسازی مورد توجه قرار میگیرد که حالت کمی داشته، سنجش و ارزیابی آن ها مقرون به صرفه باشد. ازاین رو درحالت کلی بسیاری ازمتغیرها و شرایط تاثیرگذار را که حالت کیفی دارند ؛ نمی توان در مدل سازی اعمال کرد.بنابراین ازآنجایی که روش های تصمیم گیری چندشاخصه و در راس آن ها روش AHP قادر به در نظر گرفتن شرایط و متغیرهای کمی و کیفی مساله به طور همزمان میباشند؛ کاربرد و گسترش چشمگیری یافتهاند.

.2مواد وروش ها:

این مطالعه با رجوع به کتاب ها و مقالات لاتین تخصصی وداخلی وترجمه آن ها واستفاده ازسایت های علمی معتبر انجام شده است.

.3 تئوری وپیشینه تحقیق:

رویه هایی برای انتخاب تکنیک مناسب MCDM توسط افرادی نظیر هوبز - 1981 - ، اوزرنوی - 1992 - ، اوزرنوی - 1987 - ، هوانگ و یون - 1981 - ارایه شد. این رویهها عمدتا بر اساس اطلاعات ورودی مورد نیاز تکنیکها - تنوع و شیوه اطلاعاتی که تصمیمگیرنده بایست فراهم کند - ارائه شدهاند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید