بخشی از مقاله
چکیده
بسیاری از نحونویسان ودستور پژوهان - دکتر خیامپور ودکترخطیب رهبر واستاد محمد معین - در باره حروف اضافه و کارکردهای آن در متون کلاسیک فارسی و زبان فارسی با توجه به تطور سبک های ادبی ومکاتب شعری تحقیق و پژوهش کرده اند . اما آنچه موضوع تحقیق ما در این نوشته هست نه معنای مختلف حروف اضافه ،که کاربرد متفاوت این حروف هم در محور افقی شعر و هم کاربرد این حروف با افعال نامتعارف و با هم آمدن دوحرف اضافه بلافاصله باهم، وکارکردهای دیگر است . در این نوشته سعی بر آن است که برای هرکارکرد مختلف حروف اضافه ، مثالهایی از چندتن ازشاعران معاصرآورده شود که قطعا با تعمق بیشتر در شعر معاصر هم کارکردهای دیگر وهم شاهد مثالهای بیشتری برای این حروف یافت می شود.
مقدمه:
باظهور نیما، درشعر فارسی تحولات بنیادین فراوانی رخ داد. نه این که فقط قالب شعر نشانه گرفته شد که نگاه شاعربه معنا وزبان ومحتوا ومفهوم شعرکاملا تغییر کرد.
ابتدا مشکلات انسان معاصر وخواسته هایش مورد توجه قرار گرفت وکم کم همه ی جنبه های ذهنی وزبانی شعر مورد دستکاری-با نگاهی متفاوت- قرار گرفت.
یعنی "با شستن چشم ها" و"جور دیگر دیدن" هرشاعر سعی کرد در شعر فارسی طرحی نو دراندازد. یکی وزن عروضی را به هیچ گرفت - شاملو - ودیگری هم وغم خود را برجنبه های غنایی شعر متمر کزکرد - سید علی صالحی - ودیگری بر کارکردهای متفاوت زبان شعر ابرام ورزید - احمدرضا احمدی - و...البته تغییرات درشعر فارسی خیلی اساسی تراز این موارد است به گونه ای که مثلا در قوالب شعری غزل- مثنوی وغزل سپیدو...به وجودآمد وگونه های تازه ای چون شعر کانکریت،ترانک وطرح وشعر حرکت و.. وارد شعر فارسی شد،که منتقدین وتئوریسین های شعر از آنها به "هنجار گریزان" ویا "هنجارستیزان" تعبیر می کنند.
خود نیما صدالبته یکی از این هنجار ستیزان _ هم در حوزه ی زبان وهم درحوزه ی ذهن ونگاه شاعرانه_ است. وی با نگاهی متفاوت وبا نیم نگاهی به نحوزبان طبری طرحی نو درنحو زبان شعری خود در می اندازد ویکی از دلایل مشکل بودن زبان شعری وی نیز همین نگاه متفاوت می باشد. و گاه با کاربرد حروف اضافه به جای یکدیگر
هنجار گریز می شود:
الف - کاربرد حرف اضافه به جای حرف اضافه دیگر:
بر گرد او به هرسر شاخی پرندگان - " به" به جای بر -
ب - حذف وتخفیف:
هنگام که گریه می دهد ساز - هنگامی -
دم زن که بود چنان گرم سخن - آن دم که ... -
عده ای از شاعران معاصر بر این عقیده اند که باید زبان شعر را برجسته کرد واصلا هدف شعر نیز همین است! این عده که به "زبان گراها" موسومند تنها ویا غالبا به زبان ورزی در حوزه ی شعر معاصر نظر دارند.
این عده - براهنی ،رویایی،و... - بر آنند تا هنجار مالوف شعر معاصر را به هم ریخته ونحوی نامانوس را به شعر عرضه کنند.
این گروه وقتی دریافتند که "قصب السبق"محتوا را دیگر شاعران ربوده اند برای عقب نماندن از گروه نوآوران به ارگانیسم زبان شعر حمله ورشدند!
البته با رعایت انصاف در این حوزه کارکردهای متفاوتی ازحروف اضافه وربط وفعل و...رخ داد وبه غنای زبان فارسی در حوزه ی دستورکمک های شایانی شد. بسیاری از این شاعران فراموش کرده بودند که نو آوری در حوزه ی ادبیات مانند آزادی در عرصه ی یک کشتی است که اگر از این عرصه زیاد دور شدی حاصلی جز غرق شدن ندارد!
لازم به ذکراست که شاعران زبان گرا بر خلاف شاعران مفهوم گرا بر آنند تا نحوی جدید را در حوزه ی شعر ارائه دهند ودلیل این کار را در این نکته توجیه می کنند که مفاهیم دنیای مدرن نحوی متفاوت را می طلبد وزبانی متفاوت را!
"شعر یک هنر زبانی است وطنین کلمه ها موثرتر از معانی ومفهوم آنها!" - یداله رویایی،45: 1340 چه بسیار شاعرانی که با برجسته کردن این گرایش،زبان گرایی در شعر،آنقدر دخل وتصرف در نحو وصرف زبان شعر نمودند که گویا کمر به قتل مفهوم شعر بسته اند وبه همین دلیل نیز شاعران "معنا گریز" لقب گرفتند.
آنها البته این معنا گریزی را برای خود حسن می دانستند."این خرده گیران بی انکه بدانند دارند مارا تحسین می کنند."
براهنی در تاکید این معنا گریزی اشاره می کند که:"اگر با معنا سروکار داشته باشیم، جهانی که از آن حرف می زنیم جهانی ایستاست"
تخریب زبان معمول و در هم ریختن گفتار معمول ابتدا توسط فرمالیست های روسی مطرح شد مانند : تیتانوف ، توماشفسکی ، یاکوبسنو ...
غور وتتبع دراین حوزه - البته به صورتی غیر اریبانه - گاه هنجار گریزی وهنجارستیزی را به نوعی"هذیان زبانی" منجر کرد:
وبعد شیر آب را می فشاند برریش من/وعور روی سینه من/او او می افتد/وشیر می خورد/ومی گوید توشیر بیشه بارانی منی/منی واتفاق می افتد.../
گویا اینان به این جمله ی معروف مارسل پروست ایمان آورده اند که: "نوشتن وآفریدن زبان درزبان، وخلق زبان جدید درزبان است"
لازم به ذکر است که نحوستیزی وکارکرد جدید از حروف اضافه وربط عمری دارد به درازای عمر شعر فارسی .
دکتر شفیعی کد کنی معتقد است که:" می توان در مورد "واو" های شعر سعدی رساله ای جدا گانه نوشت".
ما نتوانیم وعشق پنجه درانداختن
شکنجه صبر ندارم بریز خونم ورستی
عده ای باور دارند که دصورت زدایی از دو عنصر کلاسیک ورمانتیک آینده ی شعر را رقم می زنند واین البته حداقل کاراست.
شعری که مورد نظر ماست شعری است که" باید از بیا درون - اظهاریه - وبیان بیرون - محاکات - خالی شود، پس آن چه می ماند نفس زبان است وصناعت که در خدمت هیچ چیز دیگری نیست لذا دستور زبان از میان بر می خیزد"
آقای افشین دشتی جواب این اظهار نظر را این گونه می دهد که"نحو مالوف وسنگ شده ی فارسی مورد پذیرش هیچ ادیبسی نیست اما نمی شود به هیچ نحوی نیز پای بند نبود"
مایا کوفسکی نیز معتقد است که این اصول وقواعد را - صرف ونحو - شاعر است که می سازد.
مخلص کلام این که از همه ی موارد نحو ستیزی وهنجار گریزی چه در حوزه ی ذهن وچه در حوزه ی زبان بر آنیم تا به بررسی کارکردهای متفاوت حروف اضافه در شعر چند تن از شاعران معاصر بپردازیم.
کارکردهای متفاوت حروف اضافه درشعر معاصر:
-1آوردن حروف اضافه بافعل ؛ که معمول آن است که این حرف اضافه باید با مصدر به کاربرود:
دوست دارم از تو بگویم را... یداله رویایی؛172:1379
از خواهم داشت به........ همان؛173
-2به کار بردن دو حرف اضافه باهم؛ که یکی نقش حرف اضافه را بازی میکند ودیگری نقش اسم بعد از حرف
اضافه را از به تو گفتن یا: ازبه شباهت / از به زیبایی و...
3 -به کاربردن حرف اضافه با کلمات نامتعارف ونامتناسب با آن حرف اضافه:هر چه در شباهت/ از مدار می افتد
که این گونه ترکیبات باید به جمله ای دیگر تاویل شوند که نگارنده نام این حروف را"حروف اضافه ی تاویلی"
می گذارم.
-4حرف اضافه+اسم+فعل لازم:
از سرعت ایستادم
که "سرعت" به جای دویدن به کاررفته است که این بند شعر هم تاویل می شود به: از سرعت خود یا از شتاب خود کم کردم -5 حرف اضافه - از - + اسم=فعل نامتعارف:
از ترس بودم/ از شرم بودم/ از حیف/ از نفس بودم..... یداله رویایی ؛69:1374 فروغ فرخزاد می گوید: من از تو می مردم
-6 آمدن حف اضافه بین دو کلمه که ایندو کلمه جای خودرا در ساختار زنجیره ای - افقی - جمله جا به جا کردهاند
وقتی فرار/ رسم در دایره می کرد یعنی: در دایره رسم می کرد. یداله رویایی؛ 145:1379 تا شکل فرار گم در رسم شود یعنی: دررسم گم شود
-7آوردن دو حرف اضافه با هم به طوری که دومی زاید به نظر می رسد:
با توشه ای از نگاه/ بی از دست.....بی دست
-8 به کاربردن حرف اضافه به جای حرف اضافه ای دیگر:
در ولع.......به جای با ولع