بخشی از مقاله

چکیده

نفثهالمصدور، یکی از شاهکارهای نثر فنی و منشیانه قرن هفتم است که به روایت بخشی از حمله مغول به ایران، سقوط حکومت خوارزمشاهی و شرح مشقّات حادث بر مؤلف اختصاص دارد. چیرگی خاص نویسنده بر استعمال زبان در کنار نگارش متن چند لایه تاریخی، ادبی و خودسرگذشتنامهای بر پیچیدگی و دیریاب بودن مفاهیم و معانی آن افزوده است.

گفتمانکاوی رویکردی است که با ارزیابی سطوح گوناگون متن، امکان دستیابی به درک و برداشتی جدید و عمیق از اثر را فراهم میسازد و قرائتی نو بر پایه زوایایِ پنهان و زیرین متن را ارائه میدهد که به تبع آن نگرش نسبت به جهان اثر گسترش مییابد.

در این پژوهش با کاربست رهیافت گفتمانکاوی در نفثهالمصدور، مؤلفههایی همانند غیریتسازی، تکثر قدرت، راهکارهای گفتمانی، برجستهسازی، حاشیه رانی و واژگان هستهای و غیرهستهای رمزگشایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. همچنین نشان داده میشود که زیدری با بهرهگیری از سازوکارهای مضمونی و زبانی، ضمن خلق گفتمان انتقادی منسجم که بر محور مرکزی شکایت و انتقاد پایهگذاری شده است، در روایت تاریخ، نوآوری ایجاد کرده است.

.1 مقدمه

قرن هفتم هجری دوره ای خاص در تاریخ ایران است که در آن اتفاق مهیب و ویرانگر حمله مغول روی داده است. این پیشامد مصیبتبار واکنش های گوناگونی به همراه داشته است که نمونهای از آن ثبت تاریخ از جانب نویسندگان و منشیان در قالب آثار ادبی و تاریخی است. شهاب الدین محمد زیدری نسوی - م647ه - صاحب دیوان انشاء آخرین پادشاه خوارزمشاهی است که بیشتر عمر خود را در زمان و مکان حمله تاتار به سر برده و بسیاری از جنایات را به چشم دیده است. کتاب نفثهالمصدور زیدری چهار سال پس از مرگ جلالالدین خوارزمشاه در شرح دردها، مصائب و دربدریهایی که در اواخر حکمرانی این پادشاه و پس از آن بر مؤلف رفته نگاشته شده است.

شرح و توصیف نویسنده در ثبت وقایع به سبک مصنوع و فنی است. استعمال الفاظ و جملههای کهنه، آوردن افعال قدیمی، کاربرد بسیار آرایههای لفظی و معنوی، آیات، احادیث و اشعار - نک: بهار، ج3، - 20 :1381 بر تعقید و پیچیدگی متن و به تبع آن دیریاب بودن مفاهیم کتاب افزوده است. این ویژگیها در کنار اطنابهای فراوان، ارتباط خواننده با متن و دریافت مضامین و معانی آن را دشوار ساخته است لذا با قرائت متن از منظر رویکردهای جدید، ضمن درک معانی اثر، از نظامهای برساخته مؤلف و لایههای پنهان متن رمزگشایی شده و خوانشی عمیقتر و در عین حال جذابتر خلق میشود.

گفتمانکاوی - Discourse Analysis - رویکردی بین رشتهای است که به مطالعه ساختارهای متون می پردازد و برای آنکه چگونگیِ تکوین معنا را توضیح دهد ویژگیهای زبانی، اجتماعی و معنایی متون را بررسی میکند. این رهیافت برای مطالعات محتواکاوی زمینهسازی کرده و در بستر تحلیل خود به نحوه توزیع قدرت در ارتباطات، همچنین بررسی متن در بافت زبانی، اجتماعی و سیاسی توجه و تأکید دارد.

نظریهپردازان معاصر این حوزه، بر این باورند که در محدوده گفتمان، الگوهایی همچون سازههای روایتی، توصیههای موضوعی و سرمشقهای معنایی و نشانگرهای زبانی پدید آیدمی که کلّیّت گفتمان را شکل میدهند. از این رو این نظریه از طریق تمرکز بر واژهها و واحدهای گفتمانی به توضیح واقعیّات، ذهنیات، ارزشها و امور خیالین میپردازد و بستر تحلیل همه جانبهای از نظام گفتمانی را فراهم میآورد

رویکرد گفتمانکاوی در صدد آشکارسازی از مفاهیم نهفته متن است و به تحلیل زبانی متن، بررسی انسجام و معنای مرکزی متن پرداخته و به طور کلی همه عوامل شکل دهنده پیام را مورد کاوش قرار میدهد. در این رویکرد سه عامل 1 شناخت و اندیشه 2 عوامل تأثیرگذار در تعامل اجتماعی و 3 کاربرد زبان، ابعاد اصلی تحلیل را تشکیل میدهند و وظیفه و هدف مطالعات گفتمانکاوی ارائه توصیف و تحلیلی یکپارچه از این سطوح گفتمان است

در مطالعات گفتمان تفاوتهای نهادی بین متون مورد توجه قرار دارد و هر یک بر حسب ارتباط با حقیقت و ارزشمندی در بحث گفتمان تشخص یافتهاند »متون تاریخی به خاطر رابطهای که با حقیقت دارند تشخص مییابند زندگینامههای خودنوشت بر حسب اصالت فرضیشان در ربط با صدای مؤلفان تشخص مییابند و متون ادبی رابطه پیچیده ای هم با حقیقت هم با ارزشها دارند در یک سو متونی به حساب میآیند که حقیقتی را درباره وضعیت انسان ارائه میدهند و در عین حال آن حقیقت را در درون فرم خیالی عرضه میکنند... 

نفثهالمصدور نیز به عنوان اثری که تجمیعی از این سه نوع متن - تاریخی، زندگینامهای و ادبی - را در خود دارد؛ همینطور رمزگانهای گستردهای که مؤلف در قالب گفتمان مرکزی به کار گرفته است مشخص میکند که ظرفیت و قابلیت مناسبی برای تحلیل از منظر گفتمانکاوی را داراست. لازم به ذکر است که هدف از تجزیه و تحلیل متون بر پایه رویکرد گفتمان کاوی کشف معانی پیچیده و غیرعادی در متن نیست بلکه بیشتر بر آشکارسازی ساختارهای پنهان متن تأکید و تمرکز میشود. در این مقاله هم تلاش شده است با کاربست گفتمانکاوی در کتاب نفثهالمصدور زیدری نسوی قرائتی جدید مبتنی بر تحلیل جنبههای مغفول واقع شده متن ارائه گردد.

.2 پیشینه تحقیق

درباره نفثهالمصدور پژوهش هایی در قالب پایاننامه و مقاله انجام شده است. »زیباییشناسی - فنون بدیعی - در نفثهالمصدور« پایاننامه معصومه حیدری 1387 - ، دانشگاه اصفهان - و »کاربرد صور خیال در نثر ادبی نفثهالمصدور« از اسماعیل قربانی - دانشگاه آزاد ورامین، - 1390 پایاننامههایی هستند که در مقطع کارشناسیارشد در حوزه فنون ادبی و بلاغی درباره این اثر تدوین یافتهاند.

در حوزه مقاله در سطح علوم بلاغی موجود در نفثهالمصدور چند مقاله به چاپ رسیده است. »بررسی کنایه و انواع آن در نفثهالمصدور « عنوان مقاله ایست که توسط محمد صادقی تدوین یافته است. احمد فاضل نیز در مقاله »درآمدی بر سخنآرایی و ظرافتهای معنایی در نفثهالمصدور زیدری نسوی«

به طور گذرا صنایع لفظی و معنوی در اثر را بررسی کرده است. شبنم قدیری در مقاله »صنعت ایهام در آفرینش سبک هنری نفثهالمصدور«به کاربرد ایهام و تجزیه و تحلیل آن در کتاب پرداخته است و مشخص کرده است که این کاربرد بیشتر در راستای خلق تعلیق و تفکر در اثر مورد استفاده قرار گرفته است.

در سطح محتوایی، محسن بتلاب اکبرآبادی در مقاله »نمودهای رمانتیسم در نفثهالمصدور« - پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی، شماره3، - 1390 ویژگی های مشترک سبک نفثهالمصدور و مکتب رمانتیسم را با تکیه بر عوامل اجتماعی و فردی بررسی کرده استاز. بُعد روایی نیز »بررسی روایت و بنمایه های داستانی در نفثهالمصدور - « فصلنامه کاوشنامه، شماره13، - 1391 عنوان مقاله محمود رنجبر است که عناصر روایتساز در اثر را از ابعاد گوناگون داستانپردازی مورد تحلیل قرار داده است.

با توجه به اهمّیّت نفثهالمصدور به عنوان نمونهایی از آثار ارزنده قرن هفتم و پیچیدگی های معنایی ضروری مینماید که اثر با رویکردهای مختلف متنکاوی مورد ارزیابی قرار گیرد تا زمینه فهم عمیقتر از آن فراهم گردد. این پژوهش از میان انواع نگرشها و دیدگاه های تحلیل متن، با تکیه بر رویکرد تحلیل گفتمان از دو جنبه محتواکاوی گفتمان و استراتژیهای زبانی با روش توصیفی تحلیلی به بررسیِ نفثهالمصدور اختصاص یافته است.

.3 محتواکاوی گفتمان

گفتمان مجموعهای از گزارههایی است که یک مفهوم کلی و مرکزی را در بر میگیرد و گفتمان کاوی عبارت است از شناخت روابط بین گزارههای گفتمانی که به طور کلی بر شرایط اجتماعی و محتوای ساختارها و واژهها اختصاص دارد - نک: فرکلاف، . - 8 :1387 در این بخش از مقاله مؤلفههای محتوایی و مفهومی گفتمان مانند غیریتسازی، ساختارهای قدرت، ساختارهای تعلیمی و... در نفثهالمصدور تجزیه و تحلیل می گردد.

3.1 غیریتسازی

غیریتسازی اجتماعی - Social antagonism - از سازوکارهایی است که در شکلگیری گفتمان نقش اساسی ایفا می کند. هرگفتمانی» ضرورتاً نیاز به رقیب دارد تا به واسطه آن هویت یابد... به منظور هویت یافتن به ناچار شروع به تولید دشمن یا غیر برای خود میکند. البته گاه نیز گفتمان ها بیش از یک غیر دارند و از مجموعه ای غیرها برای هویتیابی در شرایط مختلف استفاده میکنند« - سلطانی، . - 111 :1391 در مواقعی هم بین غیرهای خارجی و داخلی تمایز ایجاد میشود به همین ترتیب کلیه نهادهایی که وابسته به یک گفتماناند به واسطه همان غیرها نظام گفتمان واحدی را شکل میدهند

مؤلف در ابتدای متن نفثهالمصدور به صراحت ارادت و جانبداری خود را نسبت به حکومت خوارزمشاهیان به ویژه سلطان جلالالدین ابراز میکند - نک: نسوی، . - 8 :1389 از این طریق جهتگیریِ سیاسی و اجتماعی او آشکار میشود. به دنبال این، در پی فرایند غیریتسازی، نویسنده در راستای هویتبخشی به گفتمان خود، قوم تاتار را به عنوان دشمن اصلیِ حکومت که همه جا را ویران و انسانها را به خاک و خون میکشد معرفی می کند - غیر خارجیهمچنین - تمام فعالیّتها و تصمیمات دولت خوارزمشاهی و شخص نسوی در طول سفرها و ماجراهایی که بازگو میکند در واکنش به اقدامات تاتار و تهاجم قوم خونریز مغول شکل میگیرد. شمسالدین وزیر خوارزمشاه، ملک مسعود صاحبآمد، احمد أُرموی و جمال علی عراقی شخصیّتهایی هستند که به عنوان غیرهای داخلی گفتمان، روابط خصمانه با زیدری دارند؛ به واسطه این غیریتسازیها در متن، نظام گفتمانی که واگویههایی از سرنوشت تراژیک نسوی است بر پایه نگرش منتقدانه شکل میگیرد.

3 .2 ساختارهای قدرت در نفثهالمصدور

قدرت در دیدگاه فوکو فقط در تملک طبقه، دولت و یا حاکم خاص با کارکرد سرکوبگرانه نیست بلکه بر کلیه روابط و در همه سطوح، حکم فرماست و در قالب عوامل شخصی و غیرشخصی با پیامدهای مختلف مفصلبندی می شود

از این رو رد پای قدرت را نمی توان تنها در یک فرد یا یک پادشاه جستجو کرد. قدرت در ساختارهای گفتمانمدار نفثهالمصدور از نوع قدرت مرکزی که صرفاً به فردی مستبد و یا طبقهای خاص منسوب باشد نیست؛ بلکه گونهای تکثر قدرت در متن مشهود است که از پایگاه های غیرشخصی یا نهادی همانند تقدیر الهی، مکانها، عامل جسمانی و عوامل شخصی مانند شاه، وزیر، دزدان و شخص نویسنده برداشت میشود.

در روند سرگذشتنویسی نسوی برترین قدرتی که در تمام شرایط حاضر و به عنوان منبع اتکا و پناه جستن معرفی میشود قدرت پروردگار و مشیت و تقدیر اوست؛ که بر همه نمودهای قدرت سیادت و برتری دارد. زیدری در جایگاه سوژه گفتمانی، همه چیز را تحت سیطره قدرت و تقدیر خداوند میداند. این نگرش گاه نوعی جبرباوری را القا میکند که امور فقط و فقط با اراده و خواست پروردگار در جهان ساری و جاریاند.

»تقدیر آسمانی پرده غفلت ورای رای و بصیرت فروگذاشت تا جاده مصلحت که کوران بدان راه برند، بر اهل بصیرت بپوشاند، و از شیوه تحفظ که ستوران در ابقای نوع آن رعایت واجب شمرند، چندین هزار عاقل را غافل گردانید -

در جای دیگر دلیل جدایی از یاران و اصحاب را نیز خواست و مشیت خداوند معرفی میکنداز: »خرد و بزرگ و تازیک و ترک هر آفریده که در دل محبّت او آمیزشی و در جان مودّت او آویزشی داشت، بتقدیر خدایی جدایی افتاده« - همان: - 23قدرت. اراده حق به حدّی است که پس از جاری شدن، هیچ تحذیر و انذاری در آن کارگر نیست: امّا» بخت خفته، خواب خرگوشی بر آن غافلان نه چنان غالب گردانیده بود که بانذار بیدار شوند و دور محنت کأس و یأس نه چنان مالامال در داده بود که بتحذیر، گوشِ پندپذیر باز دارند

3 2 .1 قدرت شخصی

الف - شاهحاکمیت: سلطان خوارزمشاه پس از قدرت خداوند پایگاه اصلیِ قدرت در نظام گفتمانی نسوی است که در سایه آن امنیت و آرامش کسب میشود زیدری مدام در پناه سایه این منبع قدرت است.امّا این منشأ قدرت به مرور در روایت سرگذشت نویسنده و اتفاق خانمانسوز حمله مغول دچار سقوط و اضمحلال شده و فرو می پاشدسلاطین. ایوبی و عادلیِ وابسته به قدرت خوارزمشاهی نیز نمودهایی از این نوع قدرت شخصیاند.

ب - وزیر: نفوذ و اختیار شمسالدین، وزیر خوارزمشاهی نمونهای دیگر از قدرت شخصی است که با عملکرد و اقداماتش ترس و هراس ایجاد میکند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید