بخشی از مقاله
چکیده:
عصر حاضر ،عصر تحولات و تغیرات شگرف و اساسی در فناوری هاست . عصری است که ساختار فکری آن آکنده از عمق بخشیدن به توانایی و اطلاعات و توجه به مشارکت نیروی انسانی خلاق و نوآور به جای نیروی عملکردی است
در سالهای اخیر تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به نوآوری انجام گرفته است که در این رابطه نیاز به اداره و درک نوآوری از اهمییت ویژه ای برخوردار است .همچنین با توجه به اهمییت و جایگاه کارآفرینی که از آن به عنوان موتور تحول اقتصاد و فرهنگ جامعه نام برده می شود ؛ توسعه فرهنگ کاررآفرینی و حمایت از کارآفرینان برای پیشرفت و ایجاد اشتغال امری ضروری به نظر می رسد
بنابراین آنچه در شرایط کنونی جامعه بیش از پیش احساس می شود ، پرداختن به مقوله حساس کارآفرینی و نقش نهادهای دولتی در توسعه و ترویج آن است . به همین منظور پژوهش حاضر در صدد است تا علاوه بر بیان تعاریفی از نوآوری و کارآفرینی از ابعاد مختلف و پرداختن به اهمیت و ضرورت کارآفرینی و انواع آن به بیان عوامل و شاخص های موثر بر توسعه و ترویج کارآفرینی سازمانها بپردازد.
مقدمه
امروزه اهمیت کارآفرینی از سطح سازمانها نیز فراتر رفته است ، چرا که کار آفرینی فراتر از یک فعالیت صرفا اقتصادی یا تجاری است و انگیزه های ناشی از آن در تمام قسمتهای جامعه نفوذ کرده است ، کارآفرینی در خلاء اتفاق نمی افتد ، بلکه در یک محیط واقعی و در یک دنیای واقعی روی میدهد، در حقیقت کارآفرینی یک کالای واقعی و با ارزش است
کارآفرینی با توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها رابطه تنگاتنگی دارد و امروزه یکی از شاخصهای توسعه در کشورهای روبه رشد محسوب می گردد. همچنین با توجه به اینکه امروزه اکثر اندیشمندان بر کوچک سازی و کاهش حجم فعالیتهای دولتها با هدف بهبود و افزایش کیفی وظایف دولتها تأکید دارند، لزوم خصوصی سازی بیش از بیش احساس میشود، چرا که خصوصی سازی، این امکان را فراهم می سازد که دولتها به سایر وظایف خود بپردازند و از طرفی دیگر، امکان توسعه هرچه بیشتر بستر کارآفرینی سازمانی را فراهم سازند. توسعه کارآفرینی سازمانی از دو بعد قابل بررسی می باشد، نخست از نظر توسعه نتایج حاصل از کارآفرینی و دوم از نظر توسعه بستر کارآفرینی سازمانی
مفهوم نوآوری
هسته اصلی نوآوری بر ایده ها متمرکز است. افراد این ایده ها را ایجاد می کنند، نسبت به آن واکنش نشان می دهند و یا آن را اصلاح می کنند. بنابراین می توان نوآوری را ایجاد تولیدات، خدمات، فرایندها و یا سیستم های جدیدی دانست که از ابتدا با یک ایده آغاز می شود و بعد از اجرای موفقیت آمیز به مرحله بهره برداری می رسد
هالت1 اصطلاح نوآوری را دریک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کار برد .
از نقطه نظر اقتصادی شومپیتر2 به عنوان یکی از اولین پیشگامان نظریه نوآوری و به عنوان اولین نویسنده ای که کارفرمای نوآور را عامل اصلی عدم تعادل پویا به عنوان مشخصه یک اقتصاد سالم می داند شناخته شده است با توجه به تعاریف فوق، می توان نتیجه گرفت که محققان و نویسندگان به مسئله نوآوری به عنوان چیز "جدید" نگریسته اند حتی اگر شامل ایده هایی قدیمی نسبت به یک موقعیت تازه به نظر می رسد .
نوآوری فرایندی است که نیازمند کار گروهی و ترکیب ایده های متفاوت است . 3پژوهش ها نشان می دهد سازمانهایی که با کارهای جمعی و تصمیم گیری غیر متمرکز حمایت خود را نسبت به کارکنان افزایش می دهند نوآوری های بیشتری نسبت به سایر سازمانها دارند.
- طالب بیدختی و انوری ،: - 1383معتقداند عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو حاصل خلاقیت است و سنتروک ، خلاقیت را توانایی اندیشیدن درباره امور - به شیوه ای نو و بدیع - و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل می داند
*غالب محققان و نویسندگان نوآوری را به چهار گروه تقسیم نموده اند : -1نوآوری اداری -2نوآوری تولید -3 نوآوری فرایند
-4نوآوری تکنولوژیکی
نوآوری اداری : این نوع نوآوری عبارت است از تغییرات در ساختار سازمان و فرایند های اداری - دامنپور1،. - 2009
نوآوری تولید : عبارت است از جایگزین نمودن محصولات در حال تولید ، توسعه نوع محصول ، نگهداری از سهم بازار و باز نمودن بازارهای جدید داخلی و یا خارجی .
نوآوری فرایند : این نوع نوآوری بربهبود انعطاف پذیری تولید ، هزینه های پایین تر تولید ، بهبود شرایط کاری و کاهش زیان های محیطی دلالت دارد .
نوآوری تکنولوژیکی : این نوع نوآوری ، تلفیقی از نوآوری تولیدی و فرایندی است
مفهوم کارآفرینی
واژه کارآفرینی3 به معنای بر عهده گرفتن یا "متعهد شدن" به کار برده شده است
بنابر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر "کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند .
در فارسی این اصطلاح ابتدا "کارفرمایی" و سپس "کارآفرینی" ترجمه شده است، که البته شاید هر دو ، ترجمه مناسبی برای این واژه نباشند؛ به نظر می رسد بهتر بود این واژه به "ارزش آفرین" ترجمه می شد
کارآفرینی موضوع جدیدی در علوم اجتماعی نیست، با این حال، مانند دیگر مفاهیم انسانی و مدیریتی، دارای یک تعریف قطعی و مشخص نمی باشد و درک کامل از آن نیازمند داشتن دیدگاهی بین رشته ای است
البته مفهوم کارآفرینی در عرصه وسیعی از چشم اندازهای علمی در رشته های مختلفی از روانشناسی گرفته تا اقتصاد به طور عمیق مورد مطالعه قرار گرفته است. در مکالمات رایج، کارآفرینی را با شروع کسب و کار جدید مرتبط می دانند، اما این کاربرد برای این واژهایی که از معانی بسیار و عمیقی برخوردار است، بسیار ضعیف است. واژه کارآفرین در قرن هفدهم و هجدهم از اقتصاد فرانسه وارد شده است، در زبان فرانسوی این واژه به معنای فردی است که مسئولیت انجام یک فعالیت مهم را بر عهده می گیرد .به طور روشنتر، کاربرد این واژه زمانی است که قصد شناسایی افراد ریسک پذیر و افرادی که از طریق پیدا کردن راههای بهتر و جدیدتر برای انجام کارها، موجب پیشرفت اقتصادی میشوند، باشد
در مجموع، تعاریف بسیار متعددی در زمینه کارآفرینی وجود دارد ولی با این حال بسیاری از ابعاد وجودی آن مبهم باقیمانده است. با نگاهی به ادبیات کارآفرینی مشخص می شود که تعاریف کارآفرینی از تأکید بر عمل کارآفرینی به سوی تأکید بر ویژگیهای کارآفرینی حرکت کرده اند
در زیر به برخی از مهمترین تعاریف کارآفرین و کارآفرینی اشاره شده است:
- رضائیان ، - 1390 کارآفرینی را شکار فرصتها به وسیله افراد، به طور انفرادی - کارآفرینی مستقل - یا در سازمانها - کارآفرینی سازمانی - ، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آنها تعریف کرده است.
دانشمندان و محققان علوم مختلف تعاریف مختلفی از کارآفرینی مطرح نموده اند که گاه تفاوتهای مغایر و متناقضی هم با یکدیگر دارند
برگلمن1 نیز معتقد است که کارآفرینی سازمانی به فرایندی اشاره می کند که سازمانها با استفاده از مجموعه فرصت ها و شایستگی های خویش منجر به تنوع محصولات و نهایتا توسعه سازمانی می شود . در یک تعریف دیگر ، کارآفرینی سازمانی ، فرایندی است که فعالیتهای سازمانی را به سمت خلاقیت ، نوآوری ، ریسک پذیری و پیشتازی سوق می دهند
کارآفرینی سازمانی فرایندی است است که سازمان طی می کند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای فردی یا گروهی را به طور مستمر ، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند . هنگامی که فعالیتهای کارآفرینی توسط فرد یا گروه در داخل سازمان انجام گیرد، به آن کارآفرینی سازمان گویند .
در این حالت فرد یا گروه کارآفرین از قابلیتها و امکانات یک سازمان استفاده کرده و اقدام به فعالیت کارآفرینی به عنوان فعالیتی یا وابستگی سازمانی می نماید . نتیجه این نوع کارآفرینی معمولا ایجاد یک واحد سازمانی جدید در داخل سازمان ، طراحی و عرضه خدمات جدید و ایجاد ارزشهای نوین برای سازمان است . - گلستان ؛هاشمی ، - 1382 کارآفرینی سازمانی رویکردی برای مقابله با تغییرات و عدم اطمینانهای محیطی و شرط بقای سازمانها در محیط متلاطم و بسیار پویای امروزی است
کارآفرینی موجب احیای سازمان ، کسب مزیت رقابتی ، ایجاد فرصت های اشتغال ، رشد سازمان و ثروت افزایی برای سازمان می شود .3 کارآفرینی سازمانی به مجموعه ای از فعالیتهای سازمانی اشاره دارد که بر کشف و بهره گیری از فرصت های جدید از طریق نوآوری ، ایجاد کسب و کارهای جدید یا معرفی مدل های جدید کسب و کار تمرکز دارد