بخشی از مقاله

چکیده:

در سال های اخیر، یکی از موضوع های مطرح و با اهمیت در پیشرفت کشور، جایگاه تولید علم و دانش و مدیریت آن بوده است. تولید انبوه دانش و اطلاعات، افزایش متقاضیان علم اندوزی و شکل گیری نهاد های مختلف تولید علم ، موجب دگرگونی مفاهیم و مبانی علم شده است و چالش هایی را برای نحوه ی مدیریت علمی کشور فراهم کرده است.

آن چه در این رهگذر حائز اهمیت است، نقش نظام های آموزشی همچون نظام آموزش عالی در مدیریت علمی کشور است. از این رو مسئله اصلی در این مقاله این است که با توجه به دگرگونی مفهوم و کارکرد های تولید علم در جامعه ، نظام آموزش عالی و دانشگاههای کشور در مدیریت علمی کشور چه نقشی دارند و با چه چالش ها و کاستی هایی در این زمینه روبرو هستند؟ در خصوص نارسایی ها و کاستی های شناسایی شده چه تدابیر و راهکارهایی را می توان به کار بست؟

روش پژوهش، تحلیل کیفی و مرور مطالعات قبلی انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان دهنده آن است که همانا پیش تازان تحولات علمی و اجتماعی در کشور، تربیت شدگان نظام آموزش عالی هستند. از این رو اهمیت جایگاه مدیریت علمی در آموزش عالی کشور، بدان جهت است که می تواند آغازگر تحولات وسیع علمی جهت رقم زدن پیشرفت کشور باشد. در این میان، برای پوشش اهداف مدیریت علمی کشور، نظام آموزش عالی بدون تحول متناسب با زمان و تغییرات پیرامونی و ابعاد جهانی راه به جایی نخواهد برد؛ چراکه رسالت دانشگاه به عنوان نهادی متفکر در قبال مدیریت علمی ایجاب می کند تا به پویاسازی و اصلاح نقاط ضعف و کاستی های خود بپردازد.

.1 مقدمه

ورود به عصر دانایی و ادامه ی حیات در جامعه ی دانش بنیان، توجه به فرایندهای تولید علم، ، اصلاح و تغییر مشکلات موجود در تولید اثربخش علم و مدیریت علمی را اجتناب ناپذیر کرده است. در واقع در آستانه ی هزاره ی سوم، جایگاه معرفت علمی در میان حوزه های گوناگون معارف بشری یه سطح رفیعی ارتقا پیدا کرده است. تا آن جا که در همه ی کشورهای پیشرفته و نیز در بسیاری از کشورهای در حال رشد، بخش قابل توجهی از در آمد ملی و بودجه ی سرانه، صرف انجام تحقیقات و پژوهش های علمی و افزون بر آن صرف ترویج آموزه های علمی در میان شهروندان می شود

از طرف دیگر در جامعه شناسی علم، علاوه بر مطالعه نهاد علم و تحولات آن، به وضعیت مؤسساتی که در امر تولید، کاربردی کردن و انتقال دانش مشارکت دارند، پرداخته می شود و از این رو تحلیل وضعیت نظام آموزشی همچون نظام آموزش عالی و دانشگاه ها، از جمله موضوعات مورد توجه در این حوزه است.

چنان چه تام پیترز 2می گوید: » در نهایت رقابت میان ملت ها به رقابت میان نظام های آموزشی تبدیل خواهد شد. بهره ور ترین و ثروتمند ترین کشور ها آن هایی خواهند بود که نظام آموزشی برتری داشته باشند -

بدین ترتیب با روند تحولات ملی و بینالمللی و گذار از جامعه صنعتی به جامعه دانشی از یک سو و ظهور نارسایی ها و کاستی ها در خصوص مدیریت علمی در دانشگاه های کشور از سوی دیگر، اتخاذ راهبردهای اثربخش برای استفاده از ارزشها و فرصتهای جدید در دانشگاهها ضروری است. لذا مسئله ی پژوهش حاضر این است که نظام آموزش عالی و دانشگاههای کشور در مدیریت علمی کشور چه نقشی دارند و با چه چالش ها و کاستی هایی در این زمینه روبرو هستند؟ در خصوص نارسایی ها و کاستی های شناسایی شده در مدیریت علمی کشور توسط دانشگاه ها، چه تدابیر و راهکارهایی را می توان به کار بست؟

.2 نقش دانشگاه در مدیریت علمی کشور

در دنیای رقابتی امروز، فرایند تولید و توزیع دانش بسیار حائز اهمیت است. به قول پیتر دراکر 1، منبع مهم اقتصادی و مهم ترین عامل تولید نه سرمایه است و نه منابع طبیعی و نه کار و کارگر، بلکه » دانش« است و دانش هم خواهد ماند

در این میان، نظام آموزش عالی و دانشگاه های کشور نقش مهمی را در شفاف سازی جایگاه تولید علم و دانش به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای تولید کننده آن ایفا می کنند. از جمله نقش ها و وظایف آموزش عالی، تربیت نیروی انسانی برای رهبری و مدیریت جامعه از طریق فرایندهای آموزشی و پژوهشی است. همچنین تدوین برنامه ها و فعالیت های مختلف برای ارتقای توانمندی دانشجویان و نیروهای متخصص از جمله اهداف دانشگاه ها است و در این میان مهارت های مدیریتی بسیار مهم تلقی می شود

لذا دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور به عنوان سازمان هایی که در آن ها تفکر سیستمی و روابط متقابل و پیچیده با محیط بیرونی و درونی خود حاکم است، نقش بسزایی در توسعه علم و یافته های علمی خواهند داشت. همچنین پیدایش سبک های جدید فعالیت های علمی و آموزشی از یک سو و افزایش نهادهای تولید کننده دانش، شکل گیری تقلب های علمی، تغییرات ایجاد شده در ارزش تولید دانش از سوی دیگر، می تواند نشانگر نقش با اهمیت و در عین حال دشوار و خطیر دانشگاه های کشور جهت مدیریت علمی و حفظ جایگاه و ارزش تولید علم برای پیشرفت کشور باشد.

.3 کاستی های دانشگاه در مدیریت علمی کشور

با توجه به نقش نظام آموزش عالی در مدیریت توسعه علمی و به کارگیری استعدادها و توانایی های انسانی در جهت پیشرفت کشور، دانشگاه های کشور امروزه شاهد برخی از کاستی ها و ناکارآمدی ها در مدیریت علمی می باشند. برخی از این کاستی ها و نارسایی ها عبارتند از:

▪    در میان ذی نفعان دانشگاهی، نوعی تفکر منفعت گرایانه شکل گرفته است. تفکر و فرهنگی که تمایل به انجام عملکردهای کوتاه مدت و انتظار کسب سود از فعالیت های علمی را داشته و منجر به تجاری سازی فعالیت های دانشگاهی و تغییر انتظارات از تولید علم و دانش شده است.

▪    تکثر آموزش عالی به جای توسعه پایدار: وضعیت امروزی نظام آموزش عالی کشور و توسعه کمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی، نشانگر تمایل بیشتر به تکثر و تنوع این نوع مراکز آموزشی است تا توجه به توسعه پایدار و بهبود کیفیت علمی کشور

▪    عدم توازن بین صنعت و دانشگاه در ایران: رشد نایافتگی بخش صنعت به موازات بخش دانشگاه و غیر همسطح بودن گسترش این دو بخش، از یک طرف دانشگاه ها را با مشکلات بازار خرید فناوری های تولید شده مواجه کرده و از طرف دیگر، میزان ناچیز تحقیقات بخش صنعت و تقاضاهای آن ها که همچون پشتیبانی برای بخش دانشگاه ها و روشنگر نقشه ی راه در تحقیقات کاربردی می تواند مفید باشد، این روند را دچار اخلال کرده است

▪    توجه نا کافی به ایجاد فرهنگ سازمانی کارآفرینانه در میان ذی نفعان دانشگاهی برای توانمند سازی آن ها در جهت ایده پردازی وحل مسائل و مشکلات مطرح در کشور

▪    تغییر یافتن مفهوم تولید علم در کشور: امروزه افزایش تعداد مقالات و کتب چاپ شده و رقابت نویسندگان در این زمینه، به معنی افزایش سطح علمی کشور شده است، به طوری که پژوهشگری که تعدا مقالات بیشتری داشته باشد اعتبار و ارزش علمی بالاتری را بدست خواهد آورد؛ بدون آن که توجهی به ارزش اصیل این مفاهیم در جامعه ی علمی شود

▪    دور شدن از جهان جمعی که در آن به تفکر مستقل و انتقادی ارج گذاشته می شود و نزدیکی به جهانی جمعی که در آن از دانشگاه ها انتظار می رود تحقق بخش ارزش های بازار و اقتصاد باشند، نه پاسداری از ارزش ها

▪    ضعف در مدیریت تحقیق و توسعه: در نظام آموزش عالی کشور با فقدان ساختاری مناسب جهت پرورش محققان توانا روبرو هستیم واین مشکل خود مولد مشکلات دیگر همچون عدم توجه به زایش تفکرواندیشه وبه دنبال آن فقدان آگاهی و دانش پایه ای فارغ التحصیلان دانشگاهی نسبت به حل مسائل و بر طرف نمودن نیازهای جامعه علمی در کشور می شود.

▪    شکاف میان تحقیقات بنیادی و کاربردی: هر نوع کم توجهی به یکی از این دو حوزه و توجه بش از حد به حوزه ی دیگر، می تواند نتایج نا مطلوبی برای مدیریت علمی کشور به بار آورد. تکیه ی بیش از حد به تحقیقات کاربردی مانع شگل گیری اندیشه های راهگشای فعالیت های کاربردی است و بی اعتنایی به تحقیقات کاربردی نیز کشور را با مشکل ناتوانی در رفع نیازهای عملی و تکنولوژیک مواجه می کند.

▪    در نظام آموزش عالی کشور، هنوز برای سیاستگذاران و برنامه ریزان این امر مشخص نیست که در سیستم آموزشی به دنبال کیفیت هستند یا کمیت؟ چراکه امروزه در دانشگاه های کشور، رسیدن به کیفیت مطلوب عناصر سیستم آموزشی از طریق توجه به کمیت معنا پیدا می کند. بر فرض مثال افزایش چاپ مقالات علمی، افزایش استخدام اعضای هیأت علمی پژوهشی و جذب دانشجویان در دانشگاه ها به نوعی معنای خدمت به توسعه علمی کشور را پیدا کرده است.

▪    نبود فرهنگ مشارکت در جامعه به طور عام و در میان دانشگاهیان به طور خاص: وضع فعلی دانشگاه ها حاکی از فردگرایی افراطی در آن ها است. یعنی هر کس در پی کسب موفقیت های فردی خود است و به منافع دیگران توجه چندانی مبذول نمی دارد و این در حالی است که همه ما در گفتار و سخن بر هم افزایی حاصل از فعالیت های جمعی اذعان داریم

▪    منفک بودن اعضای هیأت علمی، دانشکده ها و دانشگاه: از یک طرف اعضای هیأت علمی نسبت به حرفه شان وابستگی بیشتری نشان می دهند تا به دانشکده یا دانشگاهی که در آن جا استخدام شده اند و از طرف دیگر، دانشکده های مختلف می خواهند به طور مستقل تر عمل کنند تا وظایفشان را به بهترین نحو به انجام برسانند

.4 راهکارها و تدابیر درخصوص ناکارآمدی دانشگاه در مدیریت علمی کشور:

با وجود موانع وچالش های فراروی نظام آموزش عالی کشور، باید راهکارها و تدابیری را درخصوص مدیریت علمی اثربخش جامعه کنونی به کاربست:

ایجاد تغییر در ملاک های پذیرش دانشجویان دکتری و آیین نامه های ارتقاء اعضای هیأت علمی بر مبنای کمیت مقالات و کتب چاپ شده و توجه بیشتر به کیفیت فعالیت های علمی و زندگی تحصیلی آنان

با توجه به جدا تلقی شدن آموزش وپژوهش، افزایش فعالیت های گروهی وکارهای تیمی پژوهشی در نظام های آموزشی به خصوص درسطح تحصیلات تکمیلی پیشنهاد می شود. در این صورت است که می توان به بروز استعدادهای نهفته افراد در جهت پیشرفت علمی کشور، امید بیشتری داشت.

اصلاح و بهبود توانمندی های درونی دانشگاه های کشور با هدف:

الف - افزایش جذابیت خود به عنوان یک نهاد علمی پیشرو؛

ب - بهینه سازی برنامه ها و خدمات حمایتی به منظور تأمین بهتر نیازهای دانشجویان و ذی نفعان ؛

ج - اطمینان حاصل کردن از تخصیص اولویت های بودجه به امر تدریس

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید