بخشی از مقاله

چکیده:

اختلال و ریشه کنی گراز یکی از اختلالات اصلی بزرگ و موثر در ساختار و ترکیب جوامع جنگلی و مرتعی در نظر گرفته شده است که پیامد ها و اثرات مستقیم بر جوامع گیاهی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق به منظور تعیین اثر شخم زنی گراز برمقادیر پوشش کل خاک در جوامع مختلف جنگلی، دو جامعه گیاهی شامل Plantago media-Trifolium repens و Dactylis glomerata- Lolium multiflorum انتخاب و در هر کدام از جوامع حداقل یک لکه - Patch - که فعالیت شخم زنی گراز در آن مشهود بود، تعیین گردید. در هر لکه 4 پلات 1×1 متر جهت اندازهگیری پوشش مستقر شدند.

همچنین تعداد چهار پلات در مناطق تخریب نشده مجاور هر لکه که از نظر خصوصیات محیطی کاملا مشابه توده های تخریب شده بودند، انتخاب شد و متوسط درصد تاج پوشش گونه های گیاهی برآورد گردید. مقایسه این فاکتور ها در جوامع و لکههای مختلف توسط آزمون دانکن در محیط نرم افزار SPSS انجام شد.

نتایج نشان داد که درصد پوشش گیاهی مورد محاسبه در خارج لکههای جوامع بیشترین مقدار و در داخل لکه کمترین مقدار را داشتند. ولی درصد خاک لخت، سنگ و سنگریزه و لاشبرگ در داخل بیشتر از خارج لکه بود. همچنین بیشترین مقدار درصد پوشش در جامعه D.glomerata و کمترین مقدار آنها مربوط به جامعه P.media بود. همچنین اثر متقابل جامعه و لکه دارای اختلاف معنی داری در سطح یک درصد بود به طوری که بیشترین مقدار پوشش در جامعه D.glomerata و در خارج از لکه و بیشترین مقدار سایر شاخص ها در جامعه P.media و در داخل لکه قرار داشتند.

مقدمه:

فلور غنی ایران یکی از جذابترین پوششهای گیاهی در بین کشورهای جنوب غرب آسیا است، که به دلیل وسعت زیاد، تنوع اقلیمی و توپوگرافی ویژه آن است. همچنین پوشش گیاهی هر منطقه یکی از مهمترین پدیدههای نمود سیمای طبیعت بوده و بهترین راهنمای قضاوت در باره علوم بوم شناختی آن منطقه است زیرا حضور گیاهان در بلند مدت کلیه شرایط و رخدادهای را تحمل کرده و با تنشهای زیست محیطی سازگار شدهاند.

شناسایی و معرفی رستنیهای یک منطقه ضمن اینکه بر اساس و بنیان تحقیقات بوم شناختی کمک شایانی دارد میتواند به امکان دسترسی آسان و سریع گونههای خاص در مکان و زمان معیّن، تعین پتانسیل رویشی منطقه، امکان افزایش تراکم گونههای منطقه، شناسایی گونههای مقاوم، دارویی، صنعتی، علوفه ای و گونههای با ارزش منطقه مفید واقع گردد. بنابراین شناخت گیاهان و اهمیت آن در علوم زیستی و طبیعی، عامل موثری در ارزیابی وضعیت کنونی و پیش بینی وضعیت آینده به شمار رود که برای اعمال مدیریت در منطقه نقش به سزایی دارد.

با توجه به اینکه پوشش گیاهی طبیعی بسیاری از مناطق کشور به دلیل مدیریت نامناسب، خشکسالیهای مکرر، چرای بیش از حد و مازاد بر ظرفیت، چرای زود رس، بوته کنی و در نهایت تبدیل اراضی مرتعی به دیمزارها و مناطق مسکونی، از بین میرود، ضروری است در شناخت منابع طبیعی و پوشش گیاهی به منظور پایش زیستگاه به ویژه گونههای نادر و در حال انقراض، گام موثری برداشته شود.

پوشش گیاهی یکی از مهمترین پارامترهای مورد اندازهگیری در مطالعات مرتع بوده و به عنوان یک شاخص اکولوژیکی و مدیریتی نقش مهمی را در بررسی های مرتع ایفا میکند پوشش در تعیین توزیع نسبی گونهها، مقایسه فرم رویشی، تعیین تولید در نشان دادن تاثیر گیاه بر محیط زیر تاج میتواند مورد استفاده قرار گیرد.

افزون بر آن به عنوان یک شاخص مدیریتی در تعیین میزان پتانسیل فرسایش منطقه، تعیین علوغه در دسترس و ترکیب گیاهی، شایستگی مرتع، وضعیت و گرایش مرتع، حد بهره-برداری مجاز و نوع دام استفاده9 کننده از مرتع مورد استفاده قرار میگیرد. معتقدند که پوشش اغلب به عنوان یک صفت برای گیاهان در مطالعات بوم شناسی استفاده میشدهاست و اندازهگیری غیر مخریب است که اساس مقایسه بین فرمهای رویشی گیاهان مختلف بوده است

پوشش همچنین نشان دهنده پتانسیل تولید، حفاظت خاک وتغییرات اکوسیستم می-باشد.[18] اندازه گیری پوشش در مرتع بسیار مهم و اجتناب ناپذیر است، زیرا از پوشش برای تعیین وضعیت و گرایش، تولید و همچنین حفاظت خاک و آبخیزداری استفاده میشود.

هر اکوسیستم از بخشهای مختلفی تشکیل شدهاست موجودات زنده بخشی از آن اکوسیستم میباشند که هر کدام از این موجودات وظایفی را در این اکوسیستم بر عهده دارند حیوانات چراکننده و غیر چرا کننده دارای رژیمهای غذایی متفاوتی می-باشند که اگر اجتماع این موجودات یا میزان مصرف آنها بیش از ظرفیت آن اکوسیستم باشد باعث بر هم خوردن تعادل اکولوژیکی و تخریب آن اکوسیستم میشود

یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر پوشش و خاک مراتع، چرای دام میباشد در خصوص چرای دام بر خصوصیات کمی و کیفی رویشگاههای مرتعی مطالعات زیادی انجام شدهاست که باعث تغییرات زیادی در اکوسیستمها شده است. علاوه بر حیوانات چراکننده از قبیل گاو و گوسفند حیوانات غیر چراکننده از جمله موش، مورچه، گورکن و یا حیوانات بزرگتر از قبیل گراز میتواند تاثیر مهمی بر خاک و پوشش این اکوسیستم داشته باشد عوامل مخرب زنده یکی از ویژگیهای مشترک در بسیاری از اکوسیستمهای مرتعی هستند که می توانند خاک و ساختار جوامع گیاهی را تغییر دهند و هجوم گونههای مهاجم را تسریع کنند 

از آنجایی که گراز ها همه چیز خوار می باشنداغلب در پی یافتن بخشهای مختلف گیاه از جمله قارچها، پیازهای زیر زمین، ریشهها، بذرها، گونههای گندمی بالای زمین، شاخ و برگ درختان پهن برگ و بی مهرگان بزرگ در زیر زمین، سطح وسیعی از پوشش گیاهی و خاک را زیرورو می کنند. تخریب گراز به طور گسترده به عنوان یک فاکتور کلیدی تاثیرگذار بر ساختار اکوسستمها تشخیص داده شده است

گراز نیز یکی از حیوانات وحشی میباشد که در رویشگاههای گیاهی بالابند فلور خزری به وفور یافت میشود که هر ساله سطوح وسیعی از مراتع و جنگل ها را به منظور بدست آوردن مواد غذایی شخم میزند و باعث تخریب خاکهای مراتع و جنگل ها میشوند. فعالیت در رویشگاههای مرتعی و جنگلی نواحی بالابند ناحیه خزری به دلیل تخریب خاک و به تبع آن تغییر در ترکیب پوشش گیاهی به صورت لکههایی با ابعاد مشخص که از تودههای مجاور متمایز است قابل تشخیص میباشد

مطالعات متفاوتی در رویشگاهای متنوع و مناطق مختلف جغرافیایی در زمینه تخریب گراز در توزیع و فراوانی گونههای گیاهی انجام شدهاست .[10] گروههای مختلف گیاهی و انواع لکههای - Patch - گراسلند واکنش متفاوتی به تخریب داشتهاند.[6] گرامینههای چند ساله یک افزایش فراوانی آهسته اما پیوسته در یک دوره 10 ساله پس از تخریب خاک توسط گراز داشتند

درصد پوشش گراسهای چند ساله بومی بعد از تخریب گراز نیز به طور پیوسته در طول زمان افزایش یافته است در حالی که درصد پوشش گراسهای یکساله و چند ساله مهاجم و فوربها ابتدا به سرعت افزایش یافته و سپس ثابت ماندند، یا با گذشت زمان اندکی فروکش کرد.

با توجه به ارتباط متقابلی که گیاهان مرتعی و خاک در پویایی یک اکوسیستم مرتعی دارند در صورت تخریب در هر یک از این عوامل سبب تخریب در کل اکوسیستم میشود. گراز نیز یکی از حیوانات همهچیز خوار میباشد که در رویشهای گیاهی بالابند فلور خزری به وفور یافت میشود که هر ساله سطوح وسیعی از مراتع و جنگلهای حاشیه آنها را به منظور بدست آوردن مواد غذایی شخم می زند و باعث تخریب خاکهای مرتع و جنگل می شود. فعالیت در رویشگاههای مرتعی و جنگلی نواحی بالابند ناحیه خزری به دلیل تخریب خاک و به تبع آن تغییر در ترکیب پوشش گیاهی به صورت لکههایی با ابعاد مشخص که از تودههای مجاور متمایز است قابل تشخیص میباشد بنابراین تحقیق حاضر در نظر دارد تا تغییرات درصد پوشش گیاهی در اثر شخم زنی و اختلال گراز را ارزیابی نماید.

مواد و روشها:

منطقه مورد مطالعه:

جنگل مورد نظر که به نام محلی ارمجک معروف است با وسعت 100 هکتار از مراتع مشجرحوزه آبخیز گلندرود محسوب میشود که در بین عرض شمالی 36 17 12 تا 36 15 24 و طول شرقی 51 56 25 تا 51 59 12 قرار دارد - شکل - 1 و در محدوده ارتفایی 1650 تا 2550 متر از سطح دریا قرار دارد. متوسط درجه حرارت سالیانه 14 تا 18 درجه سانتی گراد و مقدار متوسط بارندگی سالیانه در حدود 700 میلی متر بوده است. در منطقه مورد مطالعه پس از بازدید صحرایی در اوایل مرداد 1391، به منظور تعیین اثر شخم زنی گراز بر روی درصد پوشش گیاهی و خاک لخت در جوامع مختلف مرتعی، دو تیپ مرتعی شامل Plantago media- Trifolium repens و Dactylis glomerata - Lolium multiflorum انتخاب و در هر کدام از جوامع حداقل یک لکه - Patch - که فعالیت شخم زنی گراز در آن مشهود بود تعیین گردید.

در این تحقیق برای اندازهگیری ویژگیهای پوشش گیاهی از پلات یک متر مربعی استفاده شد بدین صورت که با استفاده از روش مقایسهای تغییرات موقتی که در پوشش گیاهی که در واکنش به تخریب گراز رخ میدهد را با مناطق تخریب نشده مجاور که از لحاظ آب وهوا، شیب، جهت، ارتفاع و تیپ خاک نسبتا مشابه میباشند مورد بررسی قرار گرفت.

در هر لکه 4 پلات و معادل آن خارج از لکه جهت اندازهگیری پوشش مستقر گردید. در هر پلات گونه های موجود لیست برداری و درصد پوشش هر کدام و سایر ظواهر مرتع ثبت شد. همچنین تعداد چهار قطعه نمونه یک متر مربعی در مناطق تخریب نشده مجاور هر لکه - چهار جهت اصلی خارج از لکه - که از نظر خصوصیات محیطی کاملا مشابه توده های تخریب شده می باشند انتخاب شده و متوسط درصد تاج پوشش گونه های گیاهی برآورد گردید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید