بخشی از مقاله

چکیده

ابوسعید ابوالخیر - 440-357 ق - عارف نامآور و پرآوازه ایرانی چنان تأثیری بر اندیشه صوفیان و شاعران پس از خود گذاشت که از قرن پنجم به بعد نام و یاد و حکایاتش در کتابها و دواوین شعری بر سر زبانها افتاد. او اندیشههایی مثل ملامتیه داشت و ترک ریا و نفی تکبر از اصول مسلک عرفانیاش به حساب میآمد. نظر به شهرت و شخصیت این بزرگمرد ایجاب کرد که یک کتابشناسی از وی ارائه بدهم و آثاری که مربوط به او هستند و درباره افکار، احوال و طریقتش نوشته شدهاند را در این مقاله بیاورم تا برای پژوهشگران سودمند افتد. در این کتابشناسی اسامی اشخاص به ترتیب الفبایی تنظیم شده تا دسترسی به آن به سهولت انجام گیرد.

.1درآمد

شیخ ابوسعید ابوالخیر در 357 قمری در میهنه خراسان که امروز در خاک ترکمنستان قرار دارد متولد شد. - رک. شفیعی کدکنی، 1381 مقدمه: شصت و پنج - . او پس از آموختن مبادی علومی همچون فقه و حدیث و کلام، - همان. سی- سی دو - . در خود داعیه تصوف دید و آستین به دست یکی از عرفای شوریده، به نام لقمان سرخسی داد. لقمان وی را به نزد شیخ ابوالفضل سرخسی برد و ابوسعید نزد او مشرف به فقر شد.

- رک. محمد منور، . - 26-24 :1381 او پس از آن به مجاهده و    ریاضت پرداخت - همان. - 32-27 و مراتب احوال را دریافت و به مقامات بالای عرفانی دست یافت. در این مدت به مصاحبت مشایخ بزرگی مثلابوعبدالرحمن سلّمی - همان. - 32 و ابوالعباس قصاب آملی - همان. 38 و - 44 رسید. پس از آن که از تلوین و دورنگی به مرحله تمکین و یکرنگی رسید مدت اندکی در میهنه اقامت کرد و سپس به نیشابور رفت و در کوی عدنی کویان در خانقاه بوعلی طرسوسی فرود آمد.

مقدمه: صد و سی و سه تا صد و سی هفت - . و در اندک مدت مریدان فراوانی در حلقه ارادت او گردآمدند. - رک. محمدبن منور، . - 62 :1381 و    بزرگانی چون حسن مودب و ابوعلی فارمدی نزد وی کسب فیض کردند. رفتار و سخنان خارقالعاده و کرامات و پیشگوییهای ابوسعید در نیشابور سبب پیدایی بدخواهان و دشمنانی نیز شد. از مشایخ معاصرش، ابوالحسن خرقانی با وی روابط حسنهای داشت و حتی چند روز با وی به خلوت نشست. اما عدهای از صوفیان نامدار که بیشتر در قلمرو شریعت گام برمیداشتند و تاب برخی رفتارهای رندانه وی را نداشتند به مخالفت با او برخاستند.

از جمله آنها یکی ابوالقاسم قشیری است که هیچ نامی از ابوسعید در رساله خود نیاورده و دیگر خواجه عبداالله انصاری و شیخ عبداالله باکویه شیرازی معروف به باباکوهی بودند. ابوسعید پس از عمری مجاهدت و کوشش در احیای اخلاق و عرفان و انسانیت سرانجام در 440 هجری قمری وفات یافت. - نک. شفیعی کدکنی، 1381 مقدمه / بیست و هشت - . و بنا به وصیت خویش در میهنه دفن شد. اقوال عارفانه فراوانی از او در دست است که در دو کتاب ثبت و ضبط شدهاند.

نخست کتاب »حالات و سخنان« تألیف جمال-الدین ابوروح لطفاالله که به اختصار نوشته شده است و پس از آن کتاب ارزشمند اسرارالتوحید تصنیف محمدبن منور. این هر دو از نوادگان ابوسعید بودهاند. بیشتر حکایات و روایات اخلاقی و عرفانی ابوسعید در اسرارالتوحید ذکر شده است. این اثر بهترین و جامعترین کتاب درباره احوال و اقوال شیخ ابوسعید است و همیشه در میان کتب ادبیات فارسی مورد توجه و توغل قرار گرفته است. محمد بن منور کتاب عموزاده خود لطفاالله را اساس و مأخذ اسرارالتوحید قرار داد و آن را با اخبار و روایات جدید تا شش برابر حجم آن گسترش داد. - رک. مایر،. - 26 :1378

ذکر یک نکته در باب ابوسعید لازم آمد و آن رباعی حورائیهای است که ابوسعید برای شفای استاد بوصالح روی کاغذ نوشت و بر بالین وی نهادند تا او بهبود حاصل کرد. - نک. محمد منور،. - 275 :1381 شهرت این حورائیه و محبوبیت آننزد عرفا به قدری زیاد شد که تعدادی از بزرگان صوفیان پس از آن به نوشتن شرح و تأویل برای آن رباعی پرداختند. از آن جمله شرح حورائیه عبداالله برزش آبادی است که ژوکوفسکی آن را در چاپ خود ضمیمه کتاب اسرارالتوحید قرار داده است. در این کتابشناسی چون خود ابوسعید و تعالیم وی مورد نظر بوده است، از ذکر شروح رباعی حورائیه صرف نظر شده است.

حکایتهای دلنشین و پرمحتوای اخلاقی در اسرارالتوحید باعث شهرت فراوان این اثر شد و صیت آن تا اروپا و آمریکا نیز زبانزد اهل تحقیق و عرفان گشت. تا جایی که امروزه این اثر به زبانهای عربی، انگلیسی، روسی، فرانسوی و زبانهای دیگر ترجمه شده استمثلاً. خواکین رودیگز اسرارالتوحید را به زبان اسپانیایی ترجمه و در انتشارات ماندلا به چاپ رساند. همچنین ترجمه بوسنیایی این کتاب توسط درکیچ منتشر شد. علاوه بر این ترجمه گزیدهای از اشعار منسوب به ابوسعید ابوالخیر تحت عنوان »هیچ کس بن هیچ کس«No body son of No body» « در غرب به چاپ رسیده است.

در این مقاله نخست به کتابهایی که درباره ابوسعید نوشته شدهاند پرداختهام. ابتدا کتابهای مستقل و سپس کتب منسوب به او و همچنین تاریخ و تذکره که بحثی در باب زندگی و مقامات او دارند را یاد کردهام. در وهله دوم مقالهها را آوردهام. هم مقالاتی که در مجلات به چاپ رسیدهاند و هم مقالههای مدخلی که در دانشنامهها به شرح زندگانی ابوسعید پرداختهاند. در مرحله سوم هر چه پایاننامه و رساله که درباره وی تنظیم و دفاع شده است را ذکر کرده و اگر طرح پژوهشی یا گفتاری پراکنده راجع به او موجود بوده است نیز در آخر کار نقل کردهام.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید