بخشی از مقاله
چکیده
بشر از بدو خلقت مترصد تعلیم وتعلم بوده است،چنانچه در جهت رسیدن به اهداف خود سعی به علم آموزی داشته است و از آموزش برای رسیدن به کمال خواهی و کمال طلبی بهره جسته است.ادبیات ایران مشحون از انواع تعلیم و تربیت است.
بزرگان ادب فارسی،شخصیت های بزرگی چون سعدی ،مولوی،جامی و خواجه نصیر الدین طوسی در قسمت هایی از آثار گرانسنگ خود،به مقوله تعلیم پرداخته وبا مخاطب قرار دادن کودکان و گاهی پدران و مادران توصیه ها و نکات اخلاقی را یاد آور شده اند.نگارندگان در این مقاله نکات ادبی و توصیه های این بزرگان را با ذکر سند آن مطلب را مورد ارزیابی و واکاوی قرار داده اند.
مقدمه
تعلیم و تعلم تعلیم: مصدر باب تفعیل از ریشه علم به معنی آموختن و تعلم مصدر باب تفعل از ریشه علم به معنی یاد گرفتن است.
راغب نویسد:میقال بعضُهُم التّعلیم : النﱠفس التصﱡور المعانی و التعلّم. تَنَبﱠه النفسﱠ التصﱡور ذلک، ربما استعمل فی معنی الاعلام إذا کان فیه تکریر [1] و نیز برخی گفتهاند که : تعلیم، عبارت است از فراهم ساختن زمینه ها و عوامل برای اینکه متعلم دانشی را واجد شود. نکته حائز اهمیت این است که معلم فقط زمینه را جهت فراگیری متعلم آماده میسازد و این متعلم است که خود فعالانه به یادگیری میپردازد
شهید مطهری تعلیم را به معنای یاد دادن آورده است و در ادامه میافزاید از نظر تعلیم، متعلم فقط فراگیرنده ، دست و مغز او به منزلهی انباری است که یک سلسله معلومات در آن رفته میشود. ولی در آموزش کافی نیست که هدف این باشد. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلم را پرورش و استقلال بدهد و قوهی ابتکار او را زنده کند یعنی کار معلم در واقع، آتشگیرهدان است
خداوند در قرآن کریم میفرماید:قال» لَهُ موسی هل اتبعک علی أن تُعَلمن مما عَلﱠمتَ اُشداً.[4] «
این آیه دارای چند پیام است.
- 1 برای دریافت علم، باید در مقابل استاد ادب و تواضع داشت - هل اتبعک -
- 2 تواضع نسبت به عالمان و اساتید، از اخلاق انبیا است - هل اتبعک - .
- 3 کسی که عاشق علم و آموختن است تلاش و حرکت میکند - هل اتبعک - .
- 4 طالب علم باید هدف داشته باشد و شخصیت زده نباشد - علی ان تعلمن - .
- 5 کارهای الهی گرچه گاهی معجزه پیش میرود ولی قانون اصلی پیمودن مسیر طبیعی است. موسی باید شاگردی کند تا حکمت بیاموزد - أن تُعلمن -
محققان و نویسندگان زیادی به این مقوله پرداخته و نظرات خود را مبنی بر تربیت آورده اند. نگارندگان در این مقاله بر آن هستند تا تربیت و تعلیم را از نقطه نظر ادیبان ادبیات فارسی مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. در رابطه با پیشینه تحقیق می توان گفت که،در کتاب تاریخ ادبیات کودکان ایران به مواردی از این نظریات پرداخت شده است .در مقاله ای با عنوان اهداف اصول و روش های تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی به بیان نقطه نظرات ایشان پرداخته است.[6]همچنین در مقاله ای دیگر به عنوان بررسی برخی مولفه های تربیتی در متون تعلیمی کهن ،که در این مقاله به بررسی 4 اثر قابوس نامه ،کلیله و دمنه و اخلاق ناصری و مرزبان نامه پرداخته شده است
ضرورت توجه به ادب و فرهنگ
ساختار طبیعت وجود آدمی گونه ای خلق شده است که سراسر زندگی او مستلزم آموزش و پرورش است. هدف اساسی تربیت یا آموزش -پرورش این است که کیفیت روابط اجتماعی افراد، را به صورت مطلوب درآورد و چون این تعامل در فراخنای زندگی هر فرد وجود دارد و ضرورت زندگی است بنابراین ،آموزش- پرورش، طبعا ، یک فرایندپیوسته و دائمی است و انسان هرگز از آن بی نیاز نبوده است و نخواهد شد.
سعدی
شاعران ادبیات فارسی، بیشتر به مفهوم تربیت بهطور کلی و عمومی توجه کردهاند. دراینمیان، سعدی از معدود شاعرانی است که به مفهوم تربیت کودکان بهطور ویژه توجه کرده و اصول درست تربیت فرزندان را از منظر خویش برشمرده است. در شیو ها و مراحل مهم تعلیم و تربیت، سعدی از جملهی آن گروه صاحب نظران تربیتی است که مهمترین و سر نوشت ساز ترین دورهی آموزش و پرورش را سالهای نخستین رشد کودک، و مراحل اولیهی سنین تربیت پذیری میدانند. سعدی به سهولتِ تعلیم و تربیت در دورهی مذکور و به دشواریِ دوباره پروریِ مردان و زنانی که در خردسالی به وجهی شایسته آموزش ندیده و تربیت نیافته اند، آگاه است و در این زمینه نظریه ای روشن دارد :
هر که در خُردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او بر خاست چوبتر را چنان که خواهی پیچ، نشود خشک جز به آتش راست[8] سعدی را بزرگترین آموزگار اخلاق عملی در تاریخ اسلام است،
دیدگاه های پرورشی سعدی بر چند محور زیر استوار است -1: سرشت انسان -2وراثت-3 محیط اجتماعی -4 زمان مناسب
مهمترین آموزههای تربیت کودک از نظر سعدی عبارتاند از: 1 -سعدی تأکید میکند که نباید فرزند را بیهوده مورد عتاب قرار داد یا بیدلیل تنبیه کرد.
فرو کوفت پیری پسر را به چوب بگفت ای پدر بیگناهم مکوب توان بر تو از جور مردم گریست ولی چون تو جورم کنی چاره چیست؟ سعدی معتقد است، گاهی لازم است که کودکان را توبیخ و تنبیه کرد. البته نباید در این کار از حد گذشت. در نظر او، تنبیه معلم درنهایت به نفع کودک است. وی در ضمن حکایتی در گلستان میگوید:
پادشاهی پسر به مکتب داد لوح سیمینش بر کنار نهاد بر سر لوح او نبشته به زر جور استاد به که مهر پدر
بی توجهی به تربیت کودک پسر را نکو دار و راحت رسان که چشمش نماند به دست کسان هر آنکس که فرزند را غم نخورد دگر کس غمش خورد و بدنام کرد نگهدار از آمیزگار بدش که بدبخت و بیره کند چون خودش
-3 به اعتقاد سعدی اگر در تربیت کودک کوتاهی شود، در بزرگی ، تربیت در او مؤثر خواهد بود هر که در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست چوب تر را چنان که خواهی پیچ نشود خشک جز به آتش راست
سعدی در پند و اندرزهای خود به آموزش اخلاق عملی می پردازد. او همچون آموزگاران این دوران ، بهترین راه را پند و اندرز و شیوه های عملی آموزش اخلاق به کودک می داندو در این پند و اندرزها به ساختار اخلاقی کودک توجه می کند . در شعر زیر ، به خوبی می توان با دیدگاه سعدی در این زمینه آشنا شد :
یکی پند میداد فرزند را نگه دار پند خردمند را مکن جور با خردکان ای پسر که یکروزت افتد بزرگی بسر نمیترسی ای گرگک کم خرد که روزی پلنگیت برهم درد بخردی درم زور و سر پنجه بود دل زیر دستان ز من رنجه بود بخوردم یکی مشت زور آوران نکردم دگر زور بر لاغران الا تا بغفلت نخفتی که نوم حرامست بر چشم سالار قوم غم زیر دستان بخور زینهار بترس از زبر دستی روزگار نصیحت که خالی بود از غرض چو داروی تلخ است دفع مرض.[
عنصر المعالی
توجه عنصرالمعالی به تربیت کودک بسیار روانشناسانه و دقیق است. او توصیه میکند از بدو تولد به زبانآموزی کودک توجه شود و عقیده دارد با کودک از آن زمان باید حرف زد
عنصرالمعالی در مورد تعلیم وتربیت پسران به آموزش قرآن و سپس آموزش پیشه وحرفهای توجه میدهد و میگوید: »باید هرچه آموختنی باشد از فضل و هنر فرزند را همه بیاموزی تا حق پدری و شفقت پدری به جای آورده باشی.« و در تایید سخنان خویش بیان میکند: »نان فرزند، ادب آموختن دان و فرهنگ دانستن
عنصرالمعالی درباره روش تعلیم خود در دوران کودکیاش میگوید: »چون 10 ساله شدم ما را حاجبی بود، رایضی ، نیکو دانستی. پدرم مرا به وی سپرد تا مرا سواری و زوبین انداختن و نیزه انداختن و نیزه باختن و کمند افکندن جمله اسباب فروسیت و رجولیت بیاموختم... تا مرا شنا بیاموختند[17] « ؛ البته این نوع تعلیم چنان که مشهود است، مختص فرزندان نخبگان است. فنون جنگی و سواری و اهمیت بسیاری که به شنا کردن میدادند و امتحانی که در پایان گرفته میشد حاکی از توجه بسیار، به ویژه به تربیت فرزندانشان است.
جامی
از نظر جامی ، تربیت به فعلیت درآوردن استعدادهای بالقوه ی افراد است . او خطاب به فرزند 7 ساله اش می گوید :
این لطف که در سرشت داری دارم به خدای امیدواری کان روز که سربلند گردی دانا دل و هوشمند گردی
جامی معتقد است که فرزند نااهل ، شایستگی تربیت را ندارد و باید او را از خود دور کرد آن که باشد بدسگال و بد سرشت در سرشت او هزاران خوی زشت به بود کز سلک دوران داری اش پیش گیری شیوه بیزاری اش نوح را فرزند چون نااهل بود فطرت او بر غرور و جهل بود داغ بر وی»لیس من اهلک«کشید روی بیرون رفتن از طوفان ندید
جامی فرزندش را به خواندن و فراگرفتن قرآن توصیه می کند فال فرخندگی از مصحف گیر مصحفی نور فشان بر کف گیر جوی ادیبی به قرائت کامل لفظش از حس ادا راحت دل وحی را کان به تو واصل شده است زو چنان گیر که نازل شده است زان زلالت چو زبان تر گردد یاد گیر آنچه میسر گردد
جامی در جای جای آثارش همواره همگان و از جمله فرزندش را به صدق و راستی در ارتباط با خدا و خلق او دعوت می کند :
بزرگان که تعلیم دین کرده اند به خردان وصیت چنین کرده اند که ای همچو خورشید روشن ضمیر چو صبح از صفا شیوه صدق گیر به هر کار دل با خدا راست دار که از راستکاری شوی رستگار به طاعت چه حاصل که پشت دو تاست چو روی دلت نیست با قبله راست
در بین نکات پرورش و تعلیمی که جامی متذکر شده یکی از پربسامدترین مضامین توصیه علم و دانش اندوزی است تاج سر جمله هنرهاست علم قفل گشای همه درهاست علم در طلب علم کمر چست کن دست در اشغال سست کن با تو پس از علم چه گویم سخن علم چو آید به تو گوید چه کن
کلیله و دمنه
کتاب کلیله و دمنه را نصر االله منشی در قرن ششم از عربی به فارسی برگرداند .در کلیله و دمنه حیوانات جانشین انسان شده اند و هر حیوان ، نماینده یک تیپ انسانی است ؛ بنابراین باید مباحث تربیتی در کلیله و دمنه را در لا بلای داستان ها و حکایات و در شخصیت های حیوانی آن جستجو کرد .
مهمترین پیام تربیتی که همه حکایتهای کتاب به نحوی آن را تبیین و تکرار می کند استفاده از خرد و عقل و حزم و دور اندیشی است . این کتاب در واقع دستور العمل تربیت خرد انسانی است و پیاپی مواردی را که یک انسان عاقل باید بداند و به آن توجه داشته باشد تکرار میکند .اندیشیدن در باره عواقب امور و نتایج اعمال و رعایت احتیاط در انجام کارها محوریترین پیامی است که بارها و به عبارات مختلف در کلیله بیان شده است:» عواقب مکر و غدر همیشه نامحمود بوده است و خواتم بد سگالی و کید نامبارک
از نظر کلیله عقل بزرگترین نعمتی است که انسان از آن برخوردار است : » عقل عمده سعادت و مفتاح نعمت است و هر که بدان فضیلت متحلی بود و جمال حلم و ثبات بدان پیوست سزاوار دوست و شایان عز و رفعت گشت
مرزبان نامه
اصل کتاب مرزبان نامه در قرن چهارم به زبان طبری نگاشته شده بود. در حدود سالهای - 622-607 - سعد الدین وراوینی آن را به فارسی ترجمه کرده است .مولف مرزبان نامه، گاه فرزندان را ثمره وامید حیات می داند و زندگی بدون آنان را ناخوش میشمرد : » بی فرزندان که عمده زندگانی و ثمره درخت امانیند و هر مویی از ایشان رگی است با جان پیوند گرفته خوش زیستن امکان چگونه پذیرد.
فرزندانی که در مرزبان نامه حضور دارند غالبا نیکوکار ، خردمند و مطیعند بطوری که پدران به داشتن آنها افتخار میکنند .پدری در بستر مرگ میگوید : » اما این رفتن بر من سخت، آسان مینماید که چون شما فرزندان شایسته و بایسته و هنر نمای و فرهنگی و دانش پژوه و مقبل نهاد یادگار میگذارم
خواجه نصیرالدین طوسی دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی بیانگر گرایش اسماعیلیان در حوزه آموزش و پرورش کودک است و در کتاب اخلاق ناصری فصل سیاست و تدبیر اولاد می نویسد : .... چون ایام رضاع او تمام شود به تأدیب و ریاضت اخلاق او مشغول باید شد... پس تعلیم او آغاز کنند و محاسن اخبار و اشعار که با آداب شریف ناطق بود او را حفظ دهند تا موکد آن معانی شود که در او آموخته باشند و اول رجز بدو دهند و آنگاه قصیده ... از سخن های زشت شنیدن و لهو و بازی و مسخرگی احتراز فرمایند و طعام ندهند تا از وظایف ادب فارغ نشود