بخشی از مقاله
چکیده
رویکرد روان شناختی در ادبیات می تواند سرنخ هاي مهم بسیاري براي کشف رازهاي نمادین ارتباط تماتیک - درون مایه اي یا موضوعی - یک اثر هنري ارائه دهد اما در نشان دادن وجوه زیبایی شناختی اثر، تا حد زیادي عاجز است. با این وجود، خواننده اي که روش روانکاوي را رد کند، خود را از ابزاري ارزشمند در راه شناخت نه تنها ادبیات، بلکه سرشت بشر و همچنین خویشتن خویش، محروم می سازد.
کشف المحجوب اثر ارزشمند ابوالحسن علی بن عثمان هجویري یک اثر عرفانی به شمار می رود . در این مقاله سعی بر این است که گرایش هاي روان شناختی و روان درمانی در آن دنبال گردد، تا مخاطب با دیدي تازه به این اثر، دریابد که عرفان، در حقیقت درمانگر روان نژند و خسته انسانها در تمامی ادوار و اعصار، بوده است.
-1 مقدمه
روان شناسی پیشینه اي دورو دراز داشته است. »پیشینه روان شناسی به ما قبل تاریخ و به دوره زندگی انسان در جنگل ها و غارها می رسد که خرافات و باورهاي غیرمنطقی برایشان غلبه داشت؛ ولی به لحاظ تاثیر بسیار افکار نظري و تجربی ارسطو در روان شناسی امروز، وي را پدر روان شناسی خوانده اند
نحوه برخورد با بیماران روانی در اعصار مختلف، با توجه به شناخت انسان ها از مسائل روان شناختی، شکل هاي مختلف و بعضاً متفاوتی به خود گرفته است. » انسان هاي اولیه در مورد شخص مبتلا به بیماري هاي روانی بر این باور بودند که روح شیطانی و ارواح خبیثه در اثر خشم خداوند، بر او غلبه یافته اند و لذا او را مجنون - جن زده - می نامیدند و در مراسم مذهبی خاص جن گیران با دادن داروهاي عجیب به بیمار و اعمال شکنجه هاي عجیب و غریب، سعی می کردند که جن را از وجود او بیرون برانند.
اولین کسی که در عصر طلایی یونان، این عقاید خرافی را رد کرد، بقراط »پدر طب« بود و به تبع او ارسطو نیز اختلال هاي اعضاي بدن را در اختلالات روانی، موثر می دانست.
پیوند نهفته و ناپیدایی میان ادبیات و روان شناسی وجود دارد که کشف و به منصه ظهور رساندن این وجوه ناآشکار، کمک بزرگی به درك مفاهیم آثار ادبی خواهد کرد.
»روان انسان، ادبیات را می سازد و ادبیات، روان انسان را می پروراند دریافته هاي روانی انسان به جنبه هایی از حیات طبیعی و انسانی نظر می کند و مایه هاي آفرینش هاي ادبی را فراهم می آورد؛ از سوي دیگر، ادبیات هم به حقایق زندگی نظر می کند تا روشنگر جنبه هایی از روان انسانی باشد و در همین رهگذر است که نقد ادبی و روانشناسی، علائق مشترکی پیدا می کند -
در نقد روان شناسی کوشش هاي قابل تاملی در باب یافتن پیوند بین هنر و هنرمند، صورت گرفته است. »نقد روان شناختی در این میانه می کوشد تا پیوستگی هاي زنده و ملموس میان هنر و هنرمند را پیدا کند و به آنچه در وراي اثر ادبی است، بپردازد؛ به تعبیر دیگر بی آنکه بتوان مدعی شد که تمام جوانب و جنبه هاي یک اثر می تواند در پرتو نقد روانشناختی مورد مطالعه قرار گیرد، می توان اعتراف کرد که نقد روانشناختی قادر است که بعضی از جوانب و ابعاد اثر را که نقد ادبی در گذشته، مورد غفلت قرار می داده است، براي ما تفسیر کند
-1-1 بیان مسئله و سوال هاي تحقیق
تعاریف متعدد و متنوعی در باب عرفان و تصوف آورده شده است. عرفان و تصوف، غالباً هم راستا و موازي با هم تعریف می شوند؛
»عرفان که جنبه درونی و رازناك معرفت بشري است، تقریباً در میان تمامی جوامع و افراد بشري وجود دارد. حال، برخی ادیان و شخصیت ها به وضوح، آن را بروز داده و در واقع، خود، نماد واقعی، اعمال و عقاید عارفانه هستند و در بعضی دیگر، جلوه بیرونی نیافته و سایر مسائل از اهمیت درجه اول برخوردارند. اما تصوف در معنی اخص کلمه- ویژه جوامع اسلامی است و اصولاً مایه اولیه اصول عقاید صوفیان، ریشه در تعالیم قرآنی و احادیث و سنن اسلامی دارد
از دیرباز تاکنون آثار عرفانی مختلفی تالیف و بعضاً شناسانده شده اند از جمله این آثار عرفانی می توان به کشف المحجوب، اشاره کرد.
»کشف المحجوب هجویري از قدیمی ترین تالیفات شناخته شده در تصوف است که اهمیت آن در چند دهه گذشته از دیدگاه هاي گوناگون، بررسی شده است . حاصل این پژوهش ها بر می نماید که این کتاب از کهن ترین متون مدون و منظم در عرفان نظري و عملی و نیز وحدت وجود دارد و به قول مرحوم ملک الشعراي بهار، باید آن را یکی از کتب طراز اول شمرد.
درباره ارتباط بین ادبیات و روانشناسی باید گفت که منتقد در شیوه نقد روانشناختی اهداف گوناگونی را دنبال می نماید.
»در شیوه نقد روانشناختی، منتقد در صدد آن است که رفتارها و احوال باطنی شاعر و نویسنده را درك و بیان نماید و به سنجش استعداد هنري و ذوق وي بپردازد و نیروي عواطف و تخیلات وي را محک بزند و آن تاثیري را که جامعه و مواریث فرهنگی و خانوادگی بر روزگار وي در تکوین جریان هاي درونی هنرمند دارند را بررسی نماید. برخی معتقدند که در حقیقت، شعر و ادب عبارت است از روانشناختی شاعر و نویسنده. -
حال، با توجه به مفاهیم مطرح شده در بالا، پاسخ به پرسش هاي زیر، ضروري می نماید:
-1با استفاده از نقد روانشناختی و دیدگاه هاي روانشناسی، چطور می توان به کیفیت احوالات، شاعر یا نویسنده اثر ادبی پی برد؟
-2مطالعه صحیح آثار ادبی چه فواید و آثار مثبتی براي خواننده و به طور کلی مخاطب اثر ادبی دارد؟
-3آیا کشف المحجوب هجویري، حاوي گرایشات روان شناسانه است؟
.1-2 پیشینه موضوع
نقد روانشناختی و بررسی انگاره هاي روانشاسانه در چندي از آثار ادبی بررسی شده است که از نمونه هاي آن می توان به نقد روانشناختی شعر سیمین بهبهانی اشاره کرد که در سال 1393 در هشتمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب به چاپ رسیده است.