بخشی از مقاله
چکیده:
پیش بینی یکی از مولفه های بحرانی در مدیریت پروژه میباشد. مدیران پروژه باید قادر به تخمین های قابل اعتمادی از زمان و هزینه نهایی تکمیل پروژه باشند. با توجه به فضای غیرقطعی موجود در محیط پروژه ها و بخصوص پروژه های تحقیقاتی، به نظر می رسد که تخمین های مبتنی بر روشهای سنتی ناکارامد می باشند. بنابراین استفاده از روشی که در آن علاوه بر داده های تاریخی بتوان از نظریات خبرگان نیز در بهبود تخمین ها بهره جست اهمیت فراوانی پیدا می کند.
در این مقاله با توصیف متغیر ارزش کسب شده - ES - در قالب یک متغیر تصادفی وینر تلاش جهت دستیابی به توزیع زمان باقی مانده تا تکمیل صورت گرفته است. همچنین به دلیل خاصیت مارکوف فرایند وینر، جهت وارد نمودن تاثیرات قابل پیشگویی در شرایط عملیاتی آینده پروژه، از نظر خبرگان استفاده شده است. نظریات خبرگان بصورت دو عدد که یکی زمان تخمین آنان از تکمیل پروژه و دیگری احتمال صحت و درستی آنها از تخمین مورد نظر می باشد وارد معادلات گردیده است. در نهایت با ارائه یک مثال عددی حقیقی به مقایسه نتایج کسب شده از روش پیشنهادی با رویکرد لیپکه پرداخته شده است. نتایج نشان دادند که زمانهای تخمینی برای تکمیل پروژه با روش پیشنهادی از دقت بیشتری برخوردار می باشند.
1 مقدمه
یکی از موضوعات مهم در کنترل پروژه، تخمین زمان تکمیل پروژه است. دقت بالا در تخمین اثر چشمگیری بر روی محاسبات هزینه پروژه می گذارد، در نتیجه، ارئه روش مناسب برای تخمین، ضروری است. پروژه یک کار موقتی است که فقط یک بار و به منظور ایجاد یک محصول مشخص و یا خدمات مشخص انجام می شود، در نتیجه، ساختار پروژه - بخصوص پروژه های بلند مدت - دارای عدم قطعیت بسیاری است.
مدیران پروژه باید قادر به تخمین های قابل اعتمادی از زمان و هزینه نهایی تکمیل پروژه باشند. چنین پیش بینی هایی نیازمند اصلاح و مقایسه با اهداف مورد نظر پروژه است و باید توانایی هشدار های سریع در رابطه با مشکلات احتمالی پیش رو را دارا باشند .[1] بنابراین اثربخشی کنترل پروژه متکی بر توانایی مدیران پروژه در رابطه با پیش بینی های مطمئن در زمانهای گوناگون است.
گرفتن بازخورد از پروژه، فعالیتی مهم در راستای افزایش نرخ موفقیت پروژه است. بازخوردهای دوره ای و هدفمند پروژه، مدیران را قادر به شناسایی زود هنگام مشکلات پروژه و انجام اقدام اصلاحی در جهت حفظ زمان و هزینه پروژه میسازد. مدیریت ارزش کسب شده یکی از موثرترین روشهای سنجش عملکرد و گرفتن بازخورد از پروژه، برای مدیران پروژه است که مدیریت با چراغ روشن نامیده میشود، زیرا این روش بطور عینی و شفاف مشخص میسازد که پروژه در چه موقعیتی قرار دارد و به کجا میرود. همچنین این روش، از این اصل که الگوها و گذشته می توانند پیش بینی های خوبی از آینده ارائه دهند، استفاده میکن
برای موفیقت در اتمام پروژه، لازم به مدیریت و تبادل بین زمانبندی و عملکرد هزینه ای است. در نتیجه تعیین و تخمین زمان تکمیل پروژه مبحث اساسی است که باید توجه شایانی به آن شود زیرا در بسیاری از پروژه ها به ازای هر روز محاسبه اشتباه در تکمیل، هزینه های سربار هنگفتی به آن تحمیل میشود. تخمین زمان تکمیل از روشهای گوناگونی به انجام می رسد، در ادامه به مرور تعدادی از روشهای ذکر شده در زمینه تخمین زمان تکمیل پروژه پرداخته می شود.
کیم و همکاران [3] با ترکیب روش فیلتر کالمان و ارزش کسب شده به بررسی زمان تکمیل پرداختند، روش پیش بینی فیلتر کالمان نام روشی است که آنان معرفی کردند، ایده استفاده از فیلتر کالمان به دلیل کمبود داده های مورد نیاز در ابتدای اجرای پروژه است.
الشئیر [4] به بررسی تاثیر اطاعات حساسیت بر روی پیش بینی زمان تکمیل با استفاده از روش زمانبندی کسب شده اشاره نمود. الشئیر به بررسی دو موضوع مهم پرداخت، اول اینکه حساسیت اطلاعات موجود از فعالیت ها می تواند بر روی پیش بینی تاثیر بگذارد و دوم اینکه شاخص زمانبندی کسب شده تنها در ساختارهای شکست بالا قابل اعتماد است.
وندرهود و ونهووک [5], [6] با مقایسه روشها و شاخص های پرکاربرد سنتی ارزش کسب شده به ارائه ساختاری متناسب با توجه نوع روند تکمیل پروژه پرداختند. بارازا و همکاران [7] از مفهموم منحنی S احتمالی برای محاسبه تخمین های پروژه در تکمیل استفاده نمود، روش فوق براساس موضوع ماهیت تغییر پذیر هزینه و زمان در تکمیل شکل گرفته است، بدین صورت که از طریق شبیه سازی به تولید منحنی های S تصادفی پرداخته میشود.
مسلحی و همکاران [8] به ارائه رویکردی فازی برای مفاهیم مدیریت ارزش کسب شده پرداختند. این ایده براساس عدم قطعیت برای هزینه و زمان در تکمیل، استوار شده است. آکبس و همکاران [9] به ارائه ساختار گرافیکی برای پایش و کنترل پروژه پرداخته اند. این کار برای مجتمع نمودن ابعاد هزینه و زمانبندی به همراه ریسک است.
ونهووک [10] رویکردی برای کنترل پروژه ارائه داد که بر دو دیدگاه استوار است: رویکرد بالا به پایین که همان کاربرد شاخص های ارزش کسب شده است و رویکرد پایین به بالا که به تحلیل ریسک زمانبندی شده مربوط است، وی نشان داد کارایی هر رویکرد بستگی به شبکه پروژه دارد. ونهووک [11] در ادامه کار قبلی خود با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو نشان داد که چرا مدیریت ارزش کسب شده و تحلیل ریسک زمانبندی در برخی پروژه ها دارای نتایج خوب و در برخی دیگر نتایج ضعیف ارائه می دهند.
هزیر و اشتاب [12] از معیارهای ارزش کسب شده برای پایش پروژه ها استفاده نموده و سپس یک نرم افزار شبیه سازی برای کنترل عدم قطعیت در محیط ارائه نمودند. کارون و همکاران [13] به ارائه مدلی متشکل از ساختار بیزی برای بهبود هرچه بیشتر تخمین ها پرداخت. ناربائو و دیماکرو [14] به ارائه ساختاری مبتنی بر رگرسیون برای افزایش دقت در تخمین هزینه تکمیل پروژه بر اساس مدیریت ارزش کسب شده پرداختند، آنان شاخصی اصلاح شده معرفی کردند که نشان دهنده هزینه مورد انتظار از کار باقی مانده است، با استفاده از مدل رشد گامپرز و منحنی های رگرسیون غیرخطی را برای پیش بینی به کار بردند و نشان دادند که هزینه های تخمینی با استفاده از این روش قابلیت اطمینان و صحت بالاتری دارد.
با توجه به ماهیت تصادفی پروژه ها - و بخصوص پروژه های تحقیقاتی - که متاثر از عوامل بسیار گوناگونی می باشند در نتیجه ارائه رویکرد نوینی جهت پیش بینی و تخمین زمان تکمیل اهمیت فراوان دارد. بر این اساس با تکیه بر فرایند های تصادفی - در اینجا فرایند وینر - به همراه نظرات خبرگان جهت تعیین تخمین هایی دقیق و با ثبات جهت تکمیل پروژه پرداخته خواهد شد. یکی از متغیرهای پرکاربردی که در تخمین زمان تکمیل پروژه استفاده می شود و دارای دقت بالایی می باشد متغیر تصادفی زمانبندی کسب شده - ES - می باشد.
در این مقاله جهت بیان وضعیت این متغیر تصادفی از فرایند وینر که در توصیف بسیاری از پدیده ها کاربرد دارد استفاده شده است. این فرایند دارای دو پارامتر اصلی - راندگی و انتشار - می باشد که توصیف کننده فرایند می باشند. در نهایت با استفاده از این فرایند اقدام به کسب تابع توزیع احتمالی زمان باقی مانده تا تکمیل می شود. بدلیل خاصیت مارکوف در فرایند وینر، تنها حالت یا وضعیت نهایی متغیر در محاسبات پیش بینی وارد می شود که در نهایت می تواند سبب گمراهی و انحراف در تعیین دقیق تخمین ها شود. در نتیجه برای غلبه بر این موضوع جهت تخمین پارامترها به ترکیبی از نظر خبرگان به همراه داده های عملکردی گذشته روی آورده شده است. این روش اطمینان حاصل می کند که محاسبات پارامترهای فرایند تصادفی علاوه بر عملکرد گذشته، از نظر خبرگان نیز تاثیر می پذیرد.
ادامه بخشها بدین صورت طبقه بندی شده است. بخش دوم به معرفی مفهوم زمانبندی کسب شده - ES - و فرایند تصادفی وینر در ساختار بکار گرفته شده جهت به روز رسانی تابع توزیع زمان باقی مانده تا تکمیل پروژه اختصاص یافته است. بخش سوم فرایند به کارگیری نظر خبرگان و تخمین پارامترها در ساختار فرایند تصادفی را دنبال میکند. بخش چهارم به معرفی یک مثال عددی پرداخته و بخش پنجم به نتیجه گیری و پیشنهادات تحقیقات آینده اشاره شده است.
2 مدل تخمین زمان تکمیل پروژه با استفاده از فرایند وینر
در ارتباط با استفاده از واریانس زمانی - SV - و شاخص زمانبندی - SPI - انتقاداتی صورت گرفته است، نشان داده شده است که این شاخص ها تخمین های غیرقابل اعتماد و حتی اشتباه را ارائه میدهند .[15] روش زمانبندی کسب شده - ES - بر مفاهیم مشابهی از روش ارزش کسب شده - EV - متکی شده است