بخشی از مقاله

چکیده

شکل گیری جریان سلفیه به قرن ها پیش و به افکار و اندیشه های ابن تیمیه و پس ازایشان به محمد بن عبدالوهاب بر می گردد، در اواخرقرن بیستم با شکل گیری گروه طالبان و شبکه القاعده، افکار و اندیشه های این جریان به صحنه عمل وارد شد. افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی شوروی، به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی، جنگ داخلی و بی ثباتی سیاسی در وضع نامساعدی به سر می برد، دراین شرایط نامساعد دولت عربستان با کمک های مالی و دولت پاکستان از طریق ایجاد مدارس دینی، باعث گسترش نیروهای سلفی در افغانستان شدند.

در حال حاضر هم گروه طالبان و هم داعش و دیگر گروه های سلفی و وهابی در افغانستان حضور دارند و چند ایالات افغانستان از جمله هلمند و ننگرهار و قندوز در دست این گروه های سلفی و وهابی می باشد. جمهوری اسلامی ایران دارای 936 کیلومتر مرز مشترک با کشور افغانستان می باشد، همچنین هر دو کشور از نظر زبان، مذهب، قومیت و فرهنگ دارای وجه اشتراکات زیادی می باشند.

از آنجایی که در طول چند سال گذشته گروه های سلفی و وهابی در افغانستان گسترش پیدا کرده اند، گسترش اقدامات و فعالیت این گروه ها، در افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران و افغانستان تهدید مشترکی محسوب می شود، پس بنابراین به نظر می رسد با گسترش فعالیت این گروه های سلفی و وهابی در افغانستان، جمهوری اسلامی ایران و افغانستان در برابر آنان دست به ایجادموازنه تهدید خواهند زد.

مقدمه

افغانستان بخشی از سرزمین هایی است که به لحاظ تاریخی و فرهنگی، در گستره تمدن زبان فارسی قرار دارد. بدنبال استقلال افغانستان از انگلیس،ایران جزء اولین کشورهایی بود که آن را به رسمیت شناخت. بدنبال آن تأسیس سفارت  افغانستان در ایران در 1299 و تأسیس سفارت ایران در افغانستان در 1300 هجری شمسی، صورت گرفت. روابط دو جانبه از ابتدا تا سال2001، به جزء در سه مقطع زمانی همواره عادی و آرام بوده است.

مقطع اول در سال 1341 بود که بر سر حقابه هیرمند، تنش هایی میان دو کشور ایجاد شد و در نهایت با توافق و امضای معاهده هیرمند در سال 1351، به پایان رسید. مقطع دوم در سال 1357 ومتعاقب کودتای کمونیستی و قدرت گیری گروه های چپ در این کشور بود که به دلیل همزمانی تقریبی آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب تعرض دیدگاه های دو طرف شد و روابط ایران و افغانستان تا سطح کاردار تنزل یافت.

مقطع سوم مربوط به سال های تسلط طالبان بر این کشور و حادثه سال 1375 و به شهادت رسیدن دیپلمات ها و خبرنگار جمهوری اسلامی ایران در شهر مزار شریف افغانستان بود. - واعظی و عابدی، 1391، صص 20 . - 21 از زمان سرنگونی حکومت طالبان تاکنون رؤسای جمهور ایران و افغانستان چندین بار از کابل و تهران بازدید کرده اند. در جریان این بازدید ها، ده ها موافقتنامه در بخش های مختلف از جمله در بخش های اقتصادی ، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی به امضاء رسیده است. - اسماعیلی، 1389، ص. - 59

به گونه ای که با انتقال قدرت به حامد کرزای به تدریج روابط رسمی بین دو کشور رو به بهبود گذاشت و بلا فاصله روابط دیپلماتیک، فرهنگی و سیاسی بین دو کشور ارتقا یافت. - بخشی، . - 1389گسترش اقدامات تروریستی گروه های سلفی و وهابی در افغانستان در طول چند سال گذشته و از سرگیری اقدامات طالبان در برخی از شهرهای افغانستان، برای جمهوری اسلامی ایران می تواند تهدیدهایی را بدنبال داشته باشد.

نگارنده در این پژوهش از طریق روش توصیفی و تحلیلی در صدد پاسخ به این سؤال است که ورود سلفی گری در افغانستان چه تاثیری در روابط ایران و افغانستان خواهد داشت؟ در پاسخ به این سؤال می توان گفت که گسترش تهدید گروه های سلفی و وهابی در افغانستان تهدید مشترکی را برای ایران و افغانستان به وجود خواهد آورد، این تهدید می تواند زمینه های گسترش همکاری های امنیتی بین دو کشوررا بر پایه موازنه تهدید فراهم کند.

پرداختن به این تحقیق به دلیل گسترش این گروه ها در افغانستان و خطر مهمی که می تواند در طی آینده برای ایران داشته باشد دارای اهمیت می باشد و از آنجایی که بیشتر محققان و نویسندگان به بررسی این گروه ها در عراق و سوریه پرداخته اند پس بنابراین بررسی و پرداختن به این گروه ها در افغانستان، دارای اهمیت می باشد.

چارچوب نظری

تا اوایل قرن بیست و یکم نظریه موازنه قوای رئالیست ها قدیمی ترین نظریه برای تبیین روابط بین قدرت ها و یکی از نظریه های مهم در روابط بین الملل محسوب می شد. اما وقایعی نظیر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان نظام دو قطبی، تبدیل شدن ایالات متحده آمریکا به تنها ابر قدرت نظام بین الملل و نیز عدم شکل گیری موازنه در برابر آن تا اواخر قرن بیستم، سبب شد تا کاربرد و تبیین نظریه موازنه قوا توسط بسیاری از نظریه پردازان روابط بین الملل مورد تردید قرار گیرد و انتقاد هایی از سوی آن ها بر این نظریه وارد شود، چرا که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با وجود تبدیل ایالات متحده به قدرت مهم بین المللی اما تمایل جدی برای ایجاد موازنه بر ضد این قدرت از سوی دیگر قدرت ها مشاهده نشد. - عباسی و قیاسی، 1392، ص . - 177

این باعث شد که اصل موازنه قوا از جانب نظریه پردازان روابط بین الملل با انتقادهایی همراه شود در همین راستا »استفان والت« به عنوان یک نو واقع گرای تدافعی با ارائه نظریه موازنه تهدید سعی در اصلاح و افزایش کارآیی نظریه موازنه قدرت دارد. - نیاکوئی و دیگران، 1392، صص 122. - 121 نظریه موازنه تهدید استفان والت استدلال می کند که ائتلاف ها جهت موازنه، در قبال تهدیدات شکل می گیرند. تهدیداتی که می توانند از قدرت، مجاورت، قابلیت های تهاجمی و نیات توسعه طلبانه و تهاجمی نشئت بگیرند. - لیتل، 1389، ص - 33

استفان والت موضوع خود را با این پرسش شروع می کند که دولت ها در چه موقعی اتحادها را شکل می دهند و چه عنصری انتخاب اتحادشان را تعیین می کند. آیا دولت ها تمایل دارند علیه قدرت های قوی یا تهدید کننده، با متحد شدن علیهآن ها موازنه انجام دهند و یا احتمالاً با متحد شدن با قدرتمند ترین و یا تهدید کننده ترین دولت ها، استراتژی دنباله روی را انتخاب می نمایند؟

بنا به گفته واقع گرایی ساختاری، دولت ها عمدتاً نگران امنیت خودشان هستند اما والت می پرسد امنیت علیه چه چیزی؟ او مدعی است که دولت ها امنیت از تهدید را به جای امنیت از قدرت جستجو می کنند. - نیاکوئی و دیگران، 1392، ص - 122 به طور کلی استفان والت به عنوان یکی از مهم ترین واقع گرایان تدافعی، با بازنگری در نظریه موازنه قوا، اصول کلی زیر را به عنوان اصول اصلی نظریه موازنه تهدید مطرح می کند:

    دولت ها در مقابل طرف هایی متحد می شوند که منشأ بیشترین تهدید هستند. بنابراین، تهدیدات لزوماً جزقوی ترین تهدیدها نیستند.

    تهدید صرفاً به میزان قدرت دولت بستگی ندارد بلکه تصوری است که دولت ها در روابط خود از تهدید دارند، مد نظر است.

    هراندازه تهدیدات خارجی شدید تر باشد، به همان اندازه انگیزه اتحاد بیشتر می شود.

    والت »تهدید« را افزون بر قدرت ترکیبی از سایر عوامل نظیرتوانایی های تهاجمی، قدرت نظامی، نزدیکی جغرافیایی و مقاصد تجاوزکارانه احتمالی می داند.

    یکی از شرایط افزایش امنیت در نظام موازنه تهدید آن است که موازنه به وجود آمده به هنجارها تبدیل شود - جعفری، 1392،ص - 19 از نظر استفان والت دولت ها تنها در برابر قدرت، دست به موازنه نمی زنند، بلکه در برابر تهدید هم دست به توازن می زنند. با توجه به کاستی های نظریه موازنه قدرت، والت مدعی است که نظریه موازنه تهدید می تواند تبیین بهتری ارائه دهد.

والت سطح تهدید را با توجه به 1 توانایی ها - جمعیت، قدرت اقتصادی، وسعت کشور و سایر عوامل ژئوپولتیکی قدرت - 2 نزدیکی جغرافیایی 3 توانمند ی های نظامی 4 نیات تهاجمی، توصیف نمود از این توصیف می توان چنین بر داشت کرد که علاوه بر قدرت سایر عوامل نیز مهم هستند - ترابی و محمدیان، 1394، صص68 . - 67

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید