بخشی از مقاله
چکیده:
گوته، شاعر، نویسنده، فیلسوف و ادیب نامدار آلمانی را بایستی مفصلی میان ادبیات کلاسیسم و رمانتیسم دانست. بخشی از آثار او به جنبش کلاسیک تعلق دارند و بخشی دیگر از آثار او به جنبش رادیکال و پیشروی رمانتیسم در آلمان. در واقع گوته را شاعر و ادیب و فیلسوفی میان دو جریان عمده در اروپا میدانند: کلاسیسم و رمانتیسم. او هم حامل ایدهها و اندیشه های جریان کلاسیسم است و هم برپادارندهی ایدههای تازهی رمانتیسم.
از این رو، میتوان او را در زمرهی نظریهپردازان و پیشروان مکتب رمانتیسم به شمار آورد. زیرا بخش بزرگی از ایدههای خلاقانه و ناب رمانتیسم را در آثار ادبی و فلسفی خویش انعکاس داده است. ادبیات آلمان وامدار غنای فکری و هنرنمایی های شعری گوته است. در این پژوهش ضمن بررسی مکتب رمانتیسم و ویژگیها و خصیصه های ادبی و هنری آن، تحولات فکری انعکاس یافته در شعرگوته نیز واکاوی شدهاست.
.1 مقدمه
یوهان ولفگانگ گوته1، نویسنده ای که هر قالبی از نثر گرفته تا نمایشنامه، شعر، مقاله علمی و زیباشناسی، میتواند عرصهای برای بلوغ هایمکرّر و خلاقیت بی نظیرش باشد، در سال »1749در شهر سلطنتی آزاد فرانکفورت، کنار ماین زاده شد. او از نظر آموزش های فکری و محیط پرورش، فردی خوش اقبال بود.
او پس از تحصیل حقوق در لایپزیک و اشتراسبورگ، به مدت کوتاهی در شهر زادگاهش به این کار مشغول شد. در سال 1775 بر اثر شهرتش در مقام نویسندهی نمایشنامهای موفق و بحث برانگیز به دیدار کارل آگوست، دوک ساکس وایمار دعوت شد.
در همین سال، گوته به همراه هنرمندانی همچون یوهان گوتفرید، فون هردر و فردریک شیللر که تأثیر زیادی در »روی او گذاشتند از رهبران نهضتی ادبی در آلمان بودند که اواخر قرن هجدهم پا گرفت و نطفهی رمانتیسم را در خود داشت. این نهضت دردّ بسیاری از قراردادها پا می فشرد.
با نمایشنامهی گوتس فون برلیشینگن نمایشنامهای تاریخی به سبک شکسپیر بود کهجنبشِ اشتورم اوند درانگ در ادبیات آلمانی آغاز شد، جنبشی جوانانه، به دست جوانان، برای جوانان، که هدف فردگرایی را تا به نهایتش، تاردّ همهی انتظاماتسنّتی و نهادی در هنر و نیز در جامعه به پیش برد. در واقع تعالیم ژان ژاک روسو پشتوانهی این جنبش بود - همان: - 17 اما نخستین آثار گوته را می توان به روکوکو - یکی از شاخه های باروک مصنوع - نسبت داد. سپس دوره ی »غوغا و تلاش « فرا می رسد - اشتورم اوند درانگ، نوعی پیش رمانتیسم که گوتس فون برلیشینگن و وِرتر گوته و راهزنان شیلر را پدید آورد - و آنگاه دوره ی کلاسیک گوته - اگر بشود به این صورت ساده اش کرد - که ایفیژنی در تائوریس - 1779 - محصول آن است. البته گوته که در این سال ها یکی از مشاهیر ملی شناخته می شد، در میانهی عمر طولانی اش به کلاسیسم روی آورد و این جنبش را افراطی خواند و از سلامتی و توازن کلاسیک دفاع کرد.
این دوره در سال 1787 در خلال سفر پربار گوته به ایتالیا پایان یافت. در آن کشور او چیزی مثل یک تولد دوباره را تجربه کرد و با تأمل در زیباییهای آفتاب خورده و توجه به همه ی هنرهای جنوب، شناختی از توازن کامل به دست آورد. درام تورکواتو تاسّو و شعر هرمان و دوروتئا - که تنها شعر حماسی موفق اروپا از بهشت گمشده به بعد بود - و مرثیه های رمی از ثمرات کوشش گوته برای غلبه بر هنر و افکار بی قید سالهای جوانی اوست. متن منظورم ایفیژنی نموار درک اولیه ی گوته از تراژدی است.
در واقع هنرمندانی همچون گوته »دو نیرو ...از متوسط بالاتر است، زندگی جنسی و زندگی فکری...؛ این دو از او یک انقلابی می سازند و یک نیروی مغشوش کننده حتی کم بینانه در او به وجود می آورند که به سوی آینده جهت دارد. به قول گوته: در هر هنرمند، یک رگ گستاخی و بی پروایی هست که بدون آن هیچ استعدادی پرورش نخواهد یافت. این دو گستاخی به دلیل همان دو نیروی شهوانی و عقلانی است که در او یافت می شود و برای موجودی که ما به او هنرمند می گوییم، قوی ترین و بزرگترین محرک زندگی است.
گوته در تمام مدت عمر طولانی خویش، همواره مینوشت و تلاش میکرد تا از چشمه ی بیپایان نبوغ خویش آثار ادبی و فلسفی بیافریند. او دو اثر مهم در ادبیات کلاسیک آلمان را به وجود آورد که هنوز که هنوز است آثاری خواندنی و الهام بخش هستند. شاهکارهایی همچون سالهای سرگردانی ویلهلم مایستر و فاوست. یکی دیگر از آثار تحسینشده او رمان رنجهای ورتر جوان است. »رمان رنجهای ورتر جوان اثر گوته در اروپا طوفانی به پا کرد. مردان جوان در ستایش قهرمانشان به تقلید او کت آبی و شلوار زرد به تن کردند، در انگلیس، ورتریسم رواج فرهنگی پیدا کرد و ناپلئون این رمان را هفت بار خواند.
.2 جنبش رمانتیسم
گوته وابسته به جریان رمانتیسم بود. هر چند در میانهی راه گاهی به طور مستقیم و گاه به طور غیر مستقیم منتقد ایدههای جنبش رمانتیکها شد، اما برخی از مهمترین آثار او واجد درونمایهای از جنبش رمانتیک هستند. رمانتیسم انقلابی و اجتماعی، علی رغم خصوصیات ایده آلیستیاش با مسایل عینی و به ویژه زندگی اجتماعی بیگانه نبود. بسیاری از آثار رمانتیکها دارای رگههای آشکاری از رئالیسم و واقعگرایی است.