بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به عنوان مقاله می بایست مفهوم فضا در معماری مورد بررسی قرارگیرد و به همین منظور برای فهم بیشتر موضوع ارائه ی تعاریفی واضح از فضا در ادوار مختلف با استناد بر پارادیم های نظری اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ که در این زمینه مطالعه و تحقیق داشته اند را مطرح نموده و راه را برای مقایسه و سنجش فضا در این عرصه هموار می گرداند. این پژوهش از نظر فرآیند اجرای پژوهش، کیفی و به صورت توصیفی- تحلیلی است. بررسی و انتخاب مفاهیم مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و اسنادی، سنجش اعتبار درونی و بیرونی است.

این نوشتار پیرامون بررسی خلق فضا در معماری با تاکید بر پارادایمهای نظری مطرح شده در ادوار مختلف به نگارش در امده است یکی از بسترهای پژوهشی مطرح در حوزه ی نظری معماری بحث به کارگیری پارادایم های نظری در حیطه علوم کاربردی است مفهوم فضا از مفاهیم بنیادین در معماری است درباره این مفهوم معماران و اندیشمندان و فلاسفه جهان از دیرباز برداشت های مختلفی داشته اند هدف از این مقاله این است که این پارادایم های نظری را در حیطه عملکردی و کاربردی معماری وارد کنیم.

مقدمه

معماری را هنری تعریف کرده اند که معمار یا معماران در فرایند شکل دادن به فضا به اقتضای سن و ارزش ها و فرهنگ به دست می اورند.پس می توان معماری هر قوم و نژاد و فرهنگ و تمدنی را در درجه نخست به جهان بینی ان تمدن مربوط دانست و ان را هنر دانش و خلاقیتی تعریف کرد که انسان با سنگ و خاک و چوب و ... به مفهوم سازی می پردازد - جلیلی وند - .

هرچه درمعماری می بینیم بیانگر مطلبی در مورد عملکردهای ان است اینکه فضای معماری را بشناسیم و قادر باشیم انها را در تبیین و غنی سازی عملکردهای معماری به کار گیریم دارای اهمیت است. فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دورههای مختلف تاریخی بر اساس رویکردهای اجتماعی و فرهنگی رایج، به شیوههای گوناگون تعریف شده است. فضا در معماری، همان چیزی است که انسان را از عوامل طبیعی محافظت می کند و کلیه فعالیت های فرد ی و اجتماعی فرد را در بر می گیرد.

انسان در فضا نیازهای مادی و معنوی خود را تأمین می کند. جوهر اصلی معماری فضا هست و در فضای معماری انسان حرکت و زندگی می کند. فضا در معماری انواع گوناگون دارد و به طرق متنوعی می توان فضا را در معماری دسته بندی کرد.»فضا در مفهوم موجود خویش به تنهایی هیچ ویژگی خاصی را مطرح نمی کند ولی به محض آن که یک گروه انسانی فعالیتی را در مکانی مطرح کند، معنای نمادین فضا پدیدار می شود.

از این پس فضا بستری برای بیان فعالیت و رفتارهای انسانی می گردد؛ محلی برای تخیل و واقعیت - «حبیبی، . - 1382 فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دورههای مختلف تاریخی بر اساس رویکردهای اجتماعی و فرهنگی رایج، به شیوههای گوناگون تعریف شده است.هیچ مرز مشخصی بین فضای درونی تصور - واقعیت ذهنی - با فضای برونی - واقعیت عینی - وجود ندارد. در واقع فضای درونی و ذهنی رویاها، اساطیر و افسانهها با دنیای واقعی روزمره ترکیب شده بود.

آنچه بیش از هر چیز در فضای اساطیری توجه را به خود معطوف میکند، جنبه ساختی و نظام یافته فضاست ولی این فضای نظام یافته مربوط به نوعی صورت اساطیری است که برخاسته از تخیل آفریننده میباشد. در زبان یونانیان باستان، واژهای برای فضا وجود نداشت. آنها بجای فضا از لفظ مابین استفاده میکردند. فیلسوفان یونان فضا را شی بازتاب میخواندند.

فضا را همانند یک هستی ثابت و از بین نرفتنی میبیند که هرچه بوجود آید داخل این فضا جای دارد. فضا را به عنوان Topos یا مکان بیان میکند و آن را جزئی از فضای کلیتر میداند که محدوده آن با محدوده حجمی که آن را در خود جای داده است، تطابق دارد. از نظر ارسطو فضا مجموعهای از مکانهاست. او فضا را به عنوان ظرف تمام اشیاء توصیف مینماید. ارسطو فضا را با ظرف قیاس میکند و آن را جایی خالی میداند که بایستی پیرامون آن بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد و در نتیجه برای آن نهایتی وجود دارد. در حقیقت برای ارسطو فضا محتوای یک ظرف بود.1

جیوردانو برونو در قرن شانزدهم با استناد به نظریه کپرنیک، نظریههایی در مقابل نظریه ارسطو عنوان کرد. فضای مابین    به عقیده او فضا از طریق آنچه در آن قرار دارد - جداره ها - ، درک میشود و به فضای پیرامون یا فضای مابین  تبدیل میگردد. فضا مجموعهای است از روابط میان اشیاء و آن گونه که ارسطو بیان داشته است حتماً نمیبایست که از همه سمت محصور و همواره نهایتی داشته باشد. پرسپکتیو    با کاربرد پرسپکتیو بر مبنای فضای اقلیدسی، شیوه جدیدی برای سازماندهی و ارائه فضا ایجاد کرد.    

-1 تعریف افلاطون موفقیت بیشتری از تعریف ارسطو در طول تاریخ پیدا کرد و در دوره رنسانس با تعاریف نیوتن تکمیل شد و به مفهوم فضای سه بعدی و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهایی که آن را پر میکنند درآمد.

-2 در اواخر قرون وسطیو رنسانس، مجدداً مفهوم فضا بر اساس اصول اقلیدسی شکل گرفت. با ظهور دوره رنسانس، فضای سه بعدی به عنوان تابعی از پرسپکتیو خطی معرفی گردید که باعث تقویت برخی از مفاهیم فضایی قرون وسطی و حذف برخی دیگر شد. اقلیدس با جمع آوری کلیه قضایای مربوط به هندسه در میان مصریها، بابلیها و هندوها علم جدید هندسه را پایهگذاری نمود که سیستمی مبتنی بر انتزاع ذهنی بود. فضای اقلیدسی فضایی یکسان، همگن و پیوسته بود که در آن هیچ چاله، برآمدگی یا انحنایی وجود نداشت. فضای اقلیدسی، فضایی قابل اندازهگیری بود.

ویژگی های فضای اقلیدسی:

فضای اقلیدسی یک فضای منتزع و خالی از معناست. تصور فضای هندسی به معنای تصور و ایجاد تمایز میان محتوا و بستر وقوع آن یعنی فضا است .یعنی تفکیک محتوا از مکان در فضای اقلیدسی همگنی، پیوستگی و بینهایت بودن است. در هندسه اقلیدسی فضا بصورت مجزای از معنا به نقاط مشابه تقسیم میشود. ارتباط میان نقاط بر اساس تابع است.

فضای مورد نظر واتسوجی انتزاعی و مجرد نیست، نه فضایی است که دانشمندان مطالعه کرده اند و نه فضای هندسه اقلیدسی است، بلکه فضایی وابسته به ذهنیات یا بهتر بگوییم وابسته به وجود ذهنی انسان است. واتسوجی فضا را چیزی که با معانی جابجایی و نقل و انتقال گسترش یافته معنا می کند، چیزی که با خیابانها شکل می گیرد، چیزی که موجب کنش متقابل مردم می شود.

فضا یا اقلیم در نظر واتسوجی آن چیزی است که به انسان امکان می دهد تا خود را از طریق حضور دیگران و توسط آنان بفهمد. در کنار توجه به ساختار دو وجهی وجود انسان، یعنی وجود فردی و اجتماعی او، توجه و تأکید بر وجود ذهنی انسان و تجلیات این وجود ذهنی در عالم بر عمق و گستردگی مفهوم فضا در نزد واتسوجی می افزاید.

او بر خصوصیت متافیزیکی فضا تأکید شده است ولی در عین حال او با تأکید بر فیزیک و مکانیک، اصل سیستم مختصات راست گوشه - دکارتی - را برای قابل شناسایی کردن فاصلهها بکار برد که نمودی از فرضیه مهم اقلیدس درباره فضا بود. در روش دکارتی همه سطوح از ارزش یکسانی برخوردارند و اشکال به عنوان قسمتهایی از فضای نامتناهی مطرح میشوند پیش از دکارت، فضا تنها اهمیت و بعد کیفی داشت و مکان اجسام به کمک اعداد بیان نمیشد. نقش عمده او دادن بعد کمی به فضا و مکان بود.

نظریه فضای نسبی فضاصرفاً نوعی سیستم است که از روابط میان چیزهای بدون حجم و ذهنی تشکیل میشود. او فضا را به عنوان نظام اشیای همزیست یا نظام وجود برای تمام اشیایی که همزماناند، میدید. نظریه فضای مطلق نیوتن به فضایی متشکل از نقاط و زمانی متشکل از لحظات باور داشت که وجود این فضا و زمان مستقل از اجسام و حوادثی بود که در آنها قرار میگرفتند. نیوتن فضا و زمان اشیایی واقعی و ظرفهایی به گسترش نامتناهی هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید