بخشی از مقاله
چکیده
صنایع خلاق به ستون فقرات اقتصاد پساصنعتی و پسامدرن تبدیل شدهاند. بر همین اساس هدف مقاله حاضر گونهشناسی معیارها و زیربخشهای صنایع خلاق شهری میباشد و به واقعیتهای این پدیده در اقتصاد ژاپن و استرالیا اشاره نموده است. روش مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از روش تحلیل محتوا اقدام به استخراج معیارها و زیربخش های اقتصاد خلاق از تعاریف ارایه شده توسط 30 صاحبنظر و پژوهشگر بینالمللی نموده است.
نتایج مقاله حاضر نشاندهنده آن است که 19 معیار و 49 زیربخش برای صنایع خلاق شهری مطرح شده است. افزون بر این، اقتصاد خلاق تاثیر ملموسی بر اقتصاد کشورها گذاشته است. برای در استرالیا، بر اساس آمارهای سال 2013، بخش خلاق سالانه 90,19 میلیارد دلار به اقتصاد ملی استرالیا کمک مینماید. حدود 45, 89 میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی میافزاید و سالانه به ایجاد صادرات به میزان 3,2 میلیارد دلار کمک میکند.
فروش حاصل از صنایع خلاق در ژاپن در سال 1999 ، 2004 و 2011 به ترتیب به میزان 51,5 ، 45,2 و 44,0 تریلیون ین برآورد شده است. بر اساس آمار سرشماری شرکتها و موسسات، صنایع خلاق ژاپن متشکل از 250000 موسسه و 2,19 میلیون کارمند شاغل هستند که به ترتیب نشان دهنده %4,4 و %4,0 همه صنایع می باشد.. بواسطه تعداد موسسات، بخش صنایع دستی، هنر، عتیقه و فرهنگ سنتی دارای بزرگترین اندازه هستند به طوری که %24,8 صنایع خلاق ژاپن را تشکیل دادهاند. بیشتر صنایع خلاق در 23 کیلومتری توکیو متمرکز شدهاند که %17,1 موسسات خلاق ژاپن و %35,0 کارکنان خلاق به حساب میآیند.
1 -مقدمه
دانش همواره به عنوان یک مفهوم برای کمک به رشد اقتصادی درک شده است. از آدام اسمیت و کارل مارکس تا آلفرد مارشال و جوزف شومپیتر، متفکران اقتصادی همواره بر اهمیت برجسته فاکتورهای وابسته به دانش مانند مهارت، سازمان تولید، توسعه فناوری و نوآوری - رشد بهره وری و توسعه اقتصادی - تاکید کرده اند . اما به نظر می رسد در سال های اخیر، اهمیت، مقیاس، دامنه و سرعت تغییر دانش در رشد اقتصادی گسترده شده است. چنان چه امروزه توجه زیادی به »اقتصاد دانش« و » اقتصاد خلاق« جهانی جدید می شود که در آن اطلاعات، مهارت، دانش و خلاقیت برای موفقیت اقتصادی ملی، منطقه ای و شرکت ها اهمیت دو چندانی یافته است.
به تعبیری دیگر این چهار متغیر یعنی اطلاعات، مهارت، دانش و خلاقیت به مهمترین فاکتور موفقیت اقتصادی تبدیل شده اند و موفقیت اقتصادها تا حدود زیادی به آنها بستگی دارد - 1و 2و . - 3 افزون بر این در نتیجه انقلاب فناورانه و جهانی سازی روزافزون، رقابت پویا تر شده و اهمیت توجه به نوآوری، خلاقیت و دانش محوری در زمینه های اقتصادی از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است - . - 4 امروزه اقتصاد دانان تا حد زیادی متفق القولاند که اقتصاد جهانی از اقتصاد صنعتی به اقتصاد مبتنی بر دانش و خلاقیت تغییر یافته است - 5 و - 6 که بر اساس آن مزایای رقابتی سازمان ها بر مبنای توانایی بهره برداری از منابع دانش و خلاقیت می باشد.
افزایش اهمیت دانش و خلاقیت به عنوان یک منبع اقتصادی از دیدگاه های بسیاری بررسی شده که منجر به دلالت های نسبتا متفاوتی گردیده است. و معمولا بر یک جنبه متفاوت اما مربوط به همان پدیده تاکید دارند. در این رابطه برخی از مثال ها مشتمل بر »جامعه دانش«، »جامع دانش محور - 7 - «، »جامعه اطلاعاتی - 8 - «، »اقتصاد اطلاعاتی - 9 - «، »جامعه یادگیرنده«، »اقتصاد یاد-گیرنده - 10 - «، »جامعه شبکهای» - 11 - «اقتصاد ناملموس - 12 - « و »اقتصاد خلاق - 6 - « هستند .
در این میان، صنایع خلاق در حال تبدیل شدن به مولفه های مهمی در اقتصادهای دانش محور عصر فراصنعتی مدرن1 می باشند . تصور می شود آنها بالاتر از میانگین رشد و اشتغال زایی رشد کرده اند، همینطور آنها ابزارهای هویت فرهنگی هستند که نقش مهمی در پرورش تنوع فرهنگی ایفا می نمایند. در طول دهه اخیر، تعدادی از دولت های سراسر جهان این واقعیت را تشخیص داده اند و شروع به توسعه سیاست های خاصی برای ارتقای این گونه صنایع کرده اند
امروزه نادیده گرفتن واقعیت رشد تولید ناخالص ملی در بخش صنایع فرهنگی و خلاق بسیار مشکل است. »گزارش ملل متحد در خصوص صنایع خلاق و توسعه - 2004 - 1« به بخش مذکور به عنوان سکوی توسعه پایدار نگاه کرده است. رشد سریع سالانه صنایع خلاق %5-2,5 - در کشورهای توسعه یافته - توجه سیاست گذاران را به سمت خود جلب کرده است.
به تازگی کمیسیون اروپا »دستور کار اروپایی برای فرهنگ در جهان در حال جهانی سازی2« به منظور متوجه ساختن سیاست گذاران برای یکپارچگی فرآیندهای بین فرهنگ و اقتصاد منتشر کرده است - . - 14 این دستور کار از پژوهش امورات اروپایی KEA با عنوان »اقتصاد فرهنگ در اروپا: مطالعه آماده شده برای کمیسیون اروپا - 2006 - 3« پیروی کرده است؛ پژوهش مذکور تاکید دارد که بخش اقتصاد فرهنگی اروپا » در سال 2003 بیش از 654 میلیارد یورو گردش مالی داشته - بیش از گردش مالی ایجاد شده بوسیله تولید خودرو و تولید فناوری اطلاعات و ارتباطات - ، به %2,6 تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا کمک نموده و ارایه کننده نزدیک به 6 میلیون شغل است
« افزون بر این در سال های اخیر نقش صنایع خلاق در جوامع اهمیت بالایی پیدا کرده است. از دیدگاه آنکاد - - 2010 صنایع خلاق راهبران بالقوه ایجاد اشتغال، نوآوری و دربرگیرندگی اجتماعی هستند. همچنین صنایع خلاق تاثیر مهمی در ثروت یک منطقه دارند. به باور یونسکو - - 2012، صنایع خلاق از طریق فرهنگ به سنگ بنای مهم اقتصادهای دانش محور عصر حاضر تبدیل شده اند
بنابراین عدم توجه به سیاست های صنایع خلاق و فرهنگی تهدید جدی برای توسعه آینده آنها به شمار می آید. از این رو توجه جدی به مفهوم، انواع، بخش ها و زیربخش های صنایع خلاق برای بهره گیری از پتانسیل آنها در تولید درآمد و اشتغال ضروری به نظر می رسد.
2 -مفهوم و صنایع خلاق از نظر صاحبنظران
اصطلاح صنایع خلاق توسط آدرنو و هورکهایمر در سال 1944 برای به تصویر کشیدن صنعتی شدن زمان فراغت - در شیوه یکسانی که تولید انبوه زندگی کاری را سازماندهی نموده است - ابداع شده است. صنایع خلاق مفهوم جدیدی است که در نهادهای پژوهشی دانشگاهی و سیاست گذاری مطرح شده است. این مفهوم شامل طیف گسترده ای از صنایع مختلف از جمله تبلیغات، معماری، آثار هنری و عتیقه جات، صنایع دستی، طراحی، طراحان مد، فیلم و ویدئو، نرم افزارهای فراغتی و تعاملی، موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی، نشر، خدمات کامپیوتری و نرم افزار، رادیو و تلویزیون می باشد. امروزه تعریف صنایع خلاق از کشوری به کشور دیگر متفاوت است
عنوان های زیادی بر صنایع خلاق گذاشته شده که از آن جمله می توان به صنایع تجربه - سوئد - ، صنایع فرهنگی - یونسکو - ، صنایع فرهنگی و بخش فرهنگی - اتحادیه اروپا - ، صنایع فرهنگی - چین - ، صنایع محتوا - ژاپن - و صنایع رسانه و سرگرمی یا صنایع کپی رایت در ایالت متحده آمریکا اشاره نمود
هیچ گونه توافقی در خصوص تعریف صنایع خلاق وجود ندارد. از همگرایی بین صنایع اطلاعاتی/رسانه ای و بخش هنری/فرهنگی، صنایع خلاق شکل گرفته اند. حتی گفته می شود صنایع خلاق شامل آن دسته از صنایعی است که »برندهایی قدرتمند« دارند. برای مثال میلار و همکاران - 2005 - 4 چنین به تعریف صنایع خلاق پرداخته است »آن دسته از صنایعی که دارای برندهای قوی و محصولات منحصر به فرد نظیر موسیقی، فیلم، رسانه، محصولات الکترونیکی مصرف کنندگان، مد و نرم افزار هستند
« صنایع خلاق متشکل از فعالیت های مربوط به آفرینش، تولید و توزیع کالاها و خدمات خلاق و همچنین یکپارچه سازی عناصر خلاق با فرآیندهای گسترده تر و سایر بخش ها می باشد. گاهی اوقات صنایع خلاق به عنوان صنایع فرهنگی در نظر گرفته می شوند، اما این دو اصطلاح نه مترادف همدیگر هستند و نه قابل معاوضه با همدیگر می باشند. به اعتقاد سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی ملل متحد - یونسکو - 5، »صنایع فرهنگی به صنایعی اطلاق می شوند که آفرینش، تولید و تجاری سازی محتواهای خلاق - که ماهیتا ناملموس و فرهنگی هستند - را ترکیب می نمایند.
« محتواها به طور معمول توسط کپی رایت نگهداری می شوند و می توانند در شکل کالا یا خدمات باشند. »صنایع فرهنگی« عموما شامل چاپ، نشر و چند رسانه ای، صوتی و تصویری، دستگاه ضبط صوت و تولیدات سینمایی و همچنین صنایع دستی و طراحی هستند. اصطلاح صنایع خلاق مشتمل بر طیف گسترده تری از فعالیت هاست که شامل صنایع فرهنگی و همچنین همه تولید فرهنگی یا هنری می باشد. صنایع خلاق به آن دسته از صنایعی گفته می شود که محصول یا خدمات در برگیرنده عناصر اساسی از تلاش های خلاقانه یا هنری می باشد و فعالیت هایی نظیر معماری و تبلیغاتی را در بر می گیرد - . - 13 نهادهای مسئول صنایع خلاق دولت بریتانیا 13 صنعت را به عنوان صنایع خلاق در نظر گرفته اند که به طور خلاصه عبارتند از:
· تبلیغات نظیر هنرمندان، داد و ستد در سیستم های نمادی و سمبل ها. هم هنرها و هم تبلیغات با قرینه آرایش می یابند.
· طراحی معماری مشتمل بر معماری، طراحی داخلی، چشم انداز سازی و منظره پردازی، طراحی شهری، برنامه ریزی کالبدی، مهندسی و مدل سازی است. از طراحی معماری بوسیله کپی رایت حفاظت می شود که بدان وسیله معماران، خلاقیت و مهارت های خود را برای ارایه خدمات با کیفیت به مشتریان مختلف نمایش می دهند.
· هنر، صنایع دستی و عتیقه جات شامل آفرینش فردی، تبادل و توزیع کپی رایت هاست. این بخش با سیستم پیچیده ای از گالری ها، هنر و فروشنده های عتیقه جات و همچنین نهادهای فرهنگی نظیر موزه ها و ارایه دهندگان خدمات نمایش عمل می کند.
· صنعت طراحی مشتمل بر گرافیک، مد، طراحی داخلی و محصول است. این صنعت ارتباط تنگاتنگی با تولید محصولات دارد؛ یک خدمت مورد نیاز برای تولیدات امروز به شمار می آید. همچنین صنعت طراحی با صنعت تبلیغات کار می کند و بخشی از صنعت تبلیغات به شمار می رود.
· طراحان مد شامل طراحی مدهایی برای لباس، کفش و سایر البسه و حوزه های گوناگون است. این صنعت شبیه صنعت طراحی است اما به طور خاص بر لباس متمرکز می گردد.
· فیلم و ویدئو گاهی اوقات به عنوان بخشی از سرگرمی یا صنعت تصاویر متحرک مورد توجه قرار گرفته اند.
· نرم افزارهای فراغتی و تعاملی به طور خاص به ویدئو و بازی های کامپیوتری اطلاق می گردد
· از دیگر صنایع سرگرمی می توان به موسیقی اشاره نمود که مشتمل بر ضبط، برچسب، تولید و بازاریابی موسیقی است.
· هنرهای نمایشی شامل تولید تجربه های فراغتی و فرهنگی است. به طور معمول این هنرها شامل نمایش زنده در شکل های نمایش، تئاتر یا کنسرت می گردد به گونه ای که تولید تجربه فرهنگی به طور همزمان مصرف می شود.
· صنعت نشر مشتمل بر چاپ روزنامه ها، مجله ها و کتاب ها می باشد.
· خدمات کامپیوتری و نرم افزاری، برنامه های کامپیوتری و سایر خدمات نرم افزاری - توسعه نرم افزاری، نرم افزارهای پکیج شده، نرم افزارهای بازی و غیره - را فراهم می سازند.
· رادیو و تلویزیون بخش دیگری از صنعت سرگرمی است که شامل تولید و پخش انواع برنامه های سرگرمی می گردد
به اعتقاد اسکات - - 2000 صنایع خلاق تنها به خدمات فرهنگی سنتی محدود نمی شود، بلکه تولیدات خلاق در صنعت تولیدی را نیز در بر می گیرد. بونتج و همکاران - 2011 - 1 نگاه بسیار گسترده تری به صنایع خلاق دارند؛ چنان چه از دیدگاه آنها صنایع خلاق به فعالیت های اقتصادی اطلاق می گردد که در خلق ارزش های نمادین تخصص پیدا کرده اند
میتچل و همکاران - 2003 - 2 در پژوهش خود با عنوان »ورای بهره وری« شیوه جایگزینی در خصوص بررسی موضوعات فراهم ساخته اند و چهار حوزه اصلی خلاق را مطرح نموده اند: علمی، اقتصادی، فناورانه و خلاقیت فرهنگی. این حوزه ها تا حد زیادی در همتنیده شده اند؛ فعالیت در یک مسیر به فعالیت های موازی در سایر بخش ها و رشته ها بستگی دارد. ویژگی های اصلی فعالیت خلاق در حوزه های تعاملی نشان داده شده اند که برای رشد بخش های خلاق قوی از اهمیت بالایی برخوردار هستند
بحث در خصوص خلاقیت علمی به دهه 1960 از نظر رابطه آن با ریاضیات و پزشکی بر می گردد. تحقیق علمی با ترکیب تصویرسازی ذهنی و مشاهده آغاز می شود. میتچل و همکاران - 2003 - بیان کرده اند در علم و ریاضیات، نتایج بنیادین اولیه در خصوص تلاش های عقلایی و خلاقانه در کمک به »علم جدید« نهفته است
به طور کلی آنها معتقداند که دانشمندان و ریاضی دانان در خصوص تفاوت بین »علم جدید« روشن هستند و اینکه از پیشرفت های تصاعدی در محدوده چارچوب های عقلایی تثبیت شده ناشی می شود. موفقیت خلاقیت علمی ممکن است به رشد اقتصادی و نوآوری فناورانه منجر گردد و از ارزش های فرهنگی آگاه شود. رابطه مستقیمی بین خلاقیت علمی و سه حوزه دیگر وجود دارد: اقتصادی، فناورانه و فرهنگی.