بخشی از مقاله

بررسی مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک و تأثیر آن بر موفقیت سازمانها

چکیده

امروزه، به دلیل پیچیدگیهای موجود در سازمانها در جهت رسیدن به اهداف، یک برنامهریزی جامع و بلندمدت میتواند موجب پیشرفت سازمانها شود. مدیران سازمانها باید با پیادهسازی مدیریت استراتژیک در مسیر پیشرفت سازمان حرکت کنند. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راهحل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. برنامهریزی استراتژیک روشی سیستماتیک است که فراگرد مدیریت استراتژیک را پشتیبانی و تأیید میکند و متضمن همه اقداماتی است که منجر به تعریف اهداف و تعیین استراتژیهای مناسب جهت دستیابی به آن اهداف برای کل سازمان میشود. سازمانها از طریق برنامهریزی استراتژیک میتوانند تلاطم محیطی را پیش بینی کرده و منابع سازمان را بر آن اساس تخصیص دهند. در تحقیق حاضر با روش توصیفی، تحلیلی-اسنادی و با هدف بررسی مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک و تأثیر آن بر موفقیت سازمان-

ها، این نتیجه حاصل شد که مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک بر موفقیت سازمانها تأثیر بسزایی دارند.

واژگان کلیدی: مدیریت استراتژیک، برنامهریزی استراتژیک، سازمان، استراتژی، مدیریت.

.1مقدمه

مدیریت استراتژیک یک فرآیند است که چگونگی انجام کارهای اصلی یک سازمان را هدایت میکند، رشد پایدار یک شرکت را

به طورخاص تضمین میکند و زمینهای را برای توسعه اجرای استراتژی فراهم میکند که سبب پیشبرد فعالیتها میشود. مدیریت

استراتژیک فرآیندی است که توسط آن اعضای سازمان به سوی آینده محتمل هدایت میشوند و رویهها و عملکردهای لازم برای

دستیابی به آینده را توسعه میدهد(گودستین و همکاران، .(1991 اساس مفهوم مدیریت استراتژیک این است که استراتژی بین

نقاط قوت و ضعف داخلی شرکت از یک سو و فرصتها و تهدیدات محیط بیرونی از سوی دیگر همسوسازی ایجاد می-کند(کرانس و کارانن، 2009، .(37-50 برنامهریزی استراتژیک به محیطی باثبات و پایدار، عوامل محیطی در تعادل با تغییرات

پیوسته، کنش و واکنش قابل فهم و قابل پیش بینی نیاز دارد و در فقدان چنین شرایطی از کارکرد مؤثر باز میماند(کونتز، 1378،

ترجمه: رحیمینیک، .(36 برنامهریزی استراتژیک به منظور افزایش توانایی سازمان برای تفکر، عمل و یادگیری استراتژیک است که مزایای بالقوه بسیاری را به همراه دارد که از مهمترین آنها میتوان به افزایش اثربخشی، کارآیی، شناخت بیشتر و یادگیری بهتر،

تصمیمگیری بهتر، افزایش ظرفیتهای سازمانی و بهبود اطلاعات و روابط عمومی و افزایش حمایت سیاسی اشاره نمود(اعرابی، 1389، .(13 با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک میتوان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. پایههای مدیریت استراتژیک بر

اساس میزان درکی است که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضه کنندگان مواد اولیه، دولتها، بستانکاران، سهام-

داران و مشتریانی که در سرتاسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروزند. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند » مدیریت استراتژیک« خواهد بود. هدف تحقیق حاضر، بررسی مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک و تأثیر آنها برموفقیت سازمان میباشد.

.2مبانی نظری و پیشینه پژوهش

.2-1مبانی نظری پژوهش

.2-1-1مدیریت

فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه منابع موجود سازمانی برای تحقق هدف-های موردنظر سازمان را مدیریت گویند(استونر و همکاران، .(1995 مدیریت یکی از زیر سیستمهای سازمان است، چون مسئولیت

رهبری و هماهنگی سایر سیستمهای فرعی سازمان را بر عهده دارد این سیستم باید رهبری استراتژی، هدفها، سیاستها و

مدیریت کل سازمان را مشخص، تدوین و تأمین کند(ال دفت، ترجمه: پارساییان و اعرابی، 1998، .(27

.2-1-2سازمان

سازمان یک نهاد اجتماعی، که مبتنی بر هدف میباشد و ساختار آن به صورت آگاهانه طرحریزی شده، دارای سیستمهای فعال و

هماهنگ است وسرانجام با محیط خارجی ارتباط دارد(ال دفت، ترجمه: پارساییان و اعرابی، 1998، .(19

.2-1-3استراتژی

استراتژی عبارت است از کامل کردن و هم پایه کردن مجموعهای تعهدات و فعالیتهای طراحی شده برای بهرهبرداری از یک

مزیت خاص و سودآوری به عنوان یک مزیت رقابتی(هیت و همکاران، .(2003 استراتژی عبارتست از یک سری اهداف از پیش

تعیین شده برای تصمیمگیری و فعالیتهایی که با مهارتها و منابع سازمان، سازگار هستند همراه با سازگاری با فرصتها و

تهدیدات در یک محیط رقابتی(کولتر، .(2002 بر اساس نظریه مینزبرگ، تعریف استراتژی را از پنج دیدگاه میتوان مطرح ساخت

که عبارتند از: .1استراتژی به عنوان طرح: استراتژیها پیشاپیش نسبت به اتفاقات ساخته میشوند و نیز توسعه آنها آگاهانه و هدفمند است؛ .2استراتژی به عنوان نیرنگ: استراتژی منجر به نیرنگ و مانوری زیرکانه در مقابل رقبا میشود؛ .3استراتژی به عنوان

الگو: استراتژی الگویی در جریان تصمیمهاست؛ .4استراتژی به عنوان موقعیت: استراتژی به عنوان یک نیروی میانجی یا هماهنگ

کننده بین سازمان و محیطش و یا به عبارتی بین موقعیت درونی و بیرونی سازمان تبدیل میشود؛ .5استراتژی به عنوان نگرش:

استراتژی یک نگرش است که محتوای آن نه فقط از یک موقعیت منتخب، بلکه از روش عمیق و ریشه دار برای درک جهانی

تشکیل شده است(مینزبرگ، .(1990 برخی از استراتژیها که معمولا سازمانها دنبال میکنند عبارتند از: (1 استراتژی رشد: تنوع

جهت دستیابی به کنترل محیط؛ (2 استراتژی ادغام: برنامهریزی یا خدمات مشترک با سازمانهای دیگر؛ (3 استراتژی کاهش: کاهش دامنه خدمات، برون سپاری خدمات و خارج شدن از صحنه عمل؛ (4 استراتژی تمرکز: تلاش سازمان برای بهبود محصولات یا خدمات خود؛ (5 استراتژی تنوع: تلاش در بهبود وضع سازمان با افزودن کالاها و خدمات جدید؛ (6 استراتژی تدافعی: هنگامی که علاقه و نیاز سازمان به کاهش عملیات و یا خدمات و عملکردهاست و تصمیمات استراتژیک بر این اساس باشدکه بهبود عملیات از طریق کاهش فعالیتهای سازمان صورت خواهد گرفت( رضوانی، 1389، .(167

.2-1-4مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک مجموعه تصمیمها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلندمدت یک شرکت را تعیین میکند. مدیریت استراتژیک را میتوان به عنوان فرآیند تفکر استراتژیک، برنامهریزی، سازماندهی، اجرا، هماهنگی و کنترل فعالیتهایی تعریف کرد که برای تنظیم روابط سازمان با محیط بیرونی و تعیین جهت و مسیر حرکت سازمان برای رسیدن به چشم انداز، صورت میگیرد( آمبوسی و مولدونی، 2009، .(228 مدیریت استراتژیک مجموعهای از تصمیمها و اعمال است که منجر به طراحی و اجرای استراتژیهایی میشود که برای حصول به اهداف یک سازمان مورد استفاده قرار میگیرند( آرمسترانگ، 2002، ترجمه: اعرابی و

ایزدی، .(1381 دیوید مدیریت استراتژیک را اینگونه تعریف میکند: مدیریت استراتژیک عبارتست از هنر وعلم تدوین، اجرا و

ارزیابی تصمیمات وظیفه چندگانه که سازمان را قادر میسازد تا به هدفهای بلندمدت خود دست یابد.( فردآر، ترجمه: پارساییان

و اعرابی، .(1386 کراوچنکو ماریا((2008، بیان میکند که مدیریت استراتژیک فعالیتهای مدیریت سنتی را همانند بودجهبندی، برنامهریزی، نظارت، بازاریابی، گزارشدهی و کنترل را جایگزین نمیکند، بلکه آنها را با یک مفهوم گستردهتر با هم یکپارچه کرده

و محیط بیرونی و ظرفیتهای درونی سازمان و هدف کلی سازمان و جهتگیریها در نظر میگیرد.

.2-1-5برنامه ریزی استراتژیک

برنامهریزی استراتژیک با مطرح ساختن اهداف کلان و تعیین رسالتهای سازمان، مدیران را در انجام فعالیتهایشان هماهنگ می-

سازد. این برنامه فراگیر بوده، برنامههای عملیاتی سازمان را در بر میگیرد به آنها جهت میبخشد، امکانات و محدودیتهای درونی

و بیرونی سازمان را مدنظر دارد و با توجه به آنها پیشبینیهای خود را انجام میدهد(مبینی دهکردی و سلمانپور خویی، 1385، .(187-202 برنامهریزی استراتژیک تلاش سازمان یافته و منظم برای اتخاذ تصمیمات بنیادی و انجام دادن اقدامات اساسی است که

سمتگیری فعالیتهای سازمان را با دیگر نهادها در چارچوب شکل میدهد(مالکی، .(2005 برنامههای استراتژیک مدیران را وادار

میکند تا بجای تمرکز صرف بر موضوعهای کوتاه مدت، به بررسی مباحث سازمانی گستردهتر بپردازند، در واقع هدف از برنامه ریزی استراتژیک، کمک به سازمانها برای کسب مزیت رقابتی است(رضاییان، 1390، .(241 به طورکلی برنامهریزی استراتژیک

تلاشی سازمان یافته و منظم برای تصمیمات اساسی و اجرای اقداماتی زیربنایی است که ماهیت فعالیتهای یک سازمان را در

موقعیت محیطی و در ارتباط با دیگر سازمانها نشان میدهد و ناظر به مجموعه تصمیمات و فعالیتهایی است که از تنظیم و

اجرای استراتژیهای طراحی شده برای کسب اهداف یک سازمان به وجود میآید(رابینسون و پیرس، ترجمه: حسینی، 1390، .(6

برنامه ریزی استراتژیک سازمان را با محیطش تطبیق میدهد، زمینه ای برای دسترسی به اهداف ایجاد میکند، چارچوب و جهتی برای سازمان فراهم میسازد تا به آینده دلخواه خود برسند، چارچوبی به وجود میآورد که با تجزیه و تحلیل کامل سازمان، محیط داخلی و خارجی و پتانسیل سازمان، میتوان به مزیت رقابتی دست یافت( هندرسون، 1970، .(691 برنامه ریزی استراتژیک تطابق نقاط قوت و ضعیف درون سازمان با فرصتها و تهدیدات بیرون سازمانی است تا تحلیلی سیستماتیک برای شناسایی و تطابق بین آنها را ارائه کند که قوتها و فرصتها به حداکثر و ضعفها و تهدیدها به حداقل ممکن برسند( آذر و همکاران، 1389، -143

.(124

.2-2پیشینه پژوهش

مطالعه ای با عنوان "شخصی سازی مدل برنامه ریزی استراتژیک برای صنعت سیمان ایران" در سال 2008انجام پذیرفت. در این

مطالعه محققان پس از مرور ادبیات ومدلهای برنامه ریزی استراتژیک را ارائه دادند.مدل مفهومی شامل سه مرحله تحلیل وضعیتی (داخلی و خارجی)، تعیین جهت استراتژیک و توسعه استراتژی میباشد. برایسون ( (1388، بر گریزناپذیری برنامه ریزی استراتژیک در شرایط امروز تأکید میکند و بر این باور است که برنامه ریزی استراتژیک به خوبی میتواند در نهادهای دولتی و سازمانهای غیرانتفاعی و آموزشی به کار گرفته شود. او برای نمونه خلاصه ای از برنامه ریزی استراتژیک در سه سازمان دولتی و غیرانتفاعی و آموزشی را در کتاب خود آورده است. یاوری بافقی((1384، در پژوهشی با عنوان مدیریت استراتژیک منابع انسانی

در نیروی انتظامی، ضمن استفاده از مدل استراتژیهای منابع انسانی بامبرگر و مشولم، به تدوین استراتژیهای مناسب در حوزه

جذب نیروی انسانی در نیروی انتظامی میپردازد و مدل پیشنهادی خود را که بکارگیری استراتژی متعهدانه میباشد را ارایه داده

است. پسران قادر((1385، تحقیقی با عنوان مدیریت استراتژیک منابع انسانی، بر پایه الگوی اقتضایی حرکت سرآمد برای تحقق

چشمانداز توسعه کشور انجام داد که در آن سعی بر ارایه مدلی بومی در حوزه منابع انسانی در جهت تحقق توسعه کشور بود. وی

با بررسی در سه زمینه مبانی نظری، پژوهشهای انجام شده و مطالعه تطبیقی مدل بومی خود را ارائه میدهد. انصاری و همکارانش((1386، پژوهشی با عنوان مطالعه راهبردی حوزه مدیریت منابع انسانی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات انجام

دادند. آنها در این پژوهش با بررسی محیط داخلی و خارجی این وزارتخانه، ضمن تبیین فرصتها و تهدیدات محیطی و همچنین

نقاط قوت و ضعف داخلی، رهنمودهایی برای تدوین اثربخش استراتژی در حوزه منابع انسانی، به مدیران ارائه میدهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید