بخشی از مقاله
بررسی تاثیر تعهد مدیریتی از سه بعد رهبري،تفکر آماري و تفکر استراتژیک در
پیاده سازي شش سیگما (مطالعه موردي:شرکت پلی اکریل ایران)
چکیده
شش سیگما یک ابزار مدیریتی است که با استفاده از تکنیک هاي آماري در بسیاري از شرکتها پیاده شده است ولی استفاده صرف از ابزارها و تکنیک هاي آماري کافی نیست بلکه براي رسیدن به اهداف واقعی شش سیگما نیاز به یکسري زیر ساخت ها و اقدامات مدیریتی ویژه از جمله تعهد مدیریت می باشد. برايم وفقیت پروژه شش سیگما علاوه بر اینکه باید تمام مراحل چرخه DMAIC به خوبی و درستی انجام شود، به عوامل دیگري نیز می بایستی توجه شود. در این مقاله، سعی بر آن است تاثیر تعهد مدیریت در پیاده سازي موفق شش سیگما بررسی شود. به این منظور در قالب سه فرضیه تاثیر رهبري، تفکر آماري و تفکر استراتژیک مدیران سازمان در پیاده سازي شش سیگما، بررسی شده است.
محققان در این پژوهش، به نتایج قابل توجهی دست یافتند که می توان در سایر صنایع و شرکت ها، به نحو مطلوب جهت بهبود هر چه بیشتر شش سیگما و انجام موفق آن و یا جلوگیري از شکست پروژه هاي شش سیگما استفاده نمود.
واژگان کلیدي: تعهد مدیریت، رهبري، تفکر آماري، تفکر استراتژیک، شش سیگما
-1 مقدمه
نگاه به آنچه امروزه در بازار جهانی میگذرد، ضرورت بهبود کیفیت و افزایش سرعت فرآیند بهبود را مشخص می سازد. تنها سازمان هایی که در حداقل زمان موفق به دست یافتن به بهبود در کلیه فعالیتهایشان می گردند قادر به حفظ موقعیت خود می باشند، شش سیگما با سازماندهی و به کارگیري اثربخش ایده ها و تکنیک هاي متعدد از رویکردهاي مختلف موجب بهبود کلیه فرآیندهاي یک سازمان می گردد. باید توجه داشت اصول شش سیگما بر روي بهبود کسب و کار و فرآیند تمرکز یافته است و موفقیت در انجام آنها منجر به صرفه جویی مهم در منابع سازمان می
1
شود که معنی کلی آن افزایش قابلیت منافع شرکت و رشد کسب و کار خواهد بود. افزون بر این نتیجه بهبودهاي فرآیند افزایش عملکرد کمپانی ، کیفیت و در نهایت رضایت مشتري را به همراه خواهد داشت .
با توجه به اینکه صنایع کشور براي ورود به صحنه تجارت جهانی باید خود را آماده کنند، می بایست هر چه سریعتر به رشد و افزایش کیفیت و کاهش هزینه ي خود، توجه بیشتري را معطوف دارند و گرایش به اجراي شش سیگما می تواند آنها را با سرعت بیشتري به این اهداف برساند . از این رو گرایش به شش سیگما به صورت ضرورتی انکار ناپذیر براي کلیه سازمانها، بخصوص صنایع بزرگ در آمده است. اگر چه شش سیگما فرایندهاي یک سازمان را اندازه گیري می کند ، ولی تنها یک برنامه کیفیت نیست، بلکه برنامه اي براي فعالیتهاي تجاري سازمان است. رسیدن به هدف شش سیگما به چیزي بیشتر از بهبودهاي کوچک و افزایش سود نیاز دارد ، این رویکرد ، به کسب موفقیتهاي همه جانبه نیازمند است . از نگاه آماري ، رسیدن به سطح شش سیگما به این معنی است که محصولاتتقریباً بدون نقص باشند . باید توجه داشت که مفهوم واقعی شش سیگما چیزي بیشتر از بیان آماري فوق است. شش سیگما تعهدي بر مدیریت جامع ، فلسفه تعالی سازمان ، مشتري گرایی و بهبود فرایند است.
همانطور که میدانیم هر ابتکار موفقی مثل شش سیگما نیازمند تعهد مدیریتی پیشرفته و آموزش درست می باشد . در واقع مدیران باید خود را در ایجاد و مدیریت نظام مدیریت فرآیند درگیر کنند و در خود پروژه ها نیز شرکت فعال داشته باشند شش سیگما باید بخشی از کارهاي هر کس از جمله مدیران ارشد و رده بالا باشد . بدون تعهد و پشتیبانی مدیران سطح بالا از پروژه ، ارزش واقعی یک ا بتکار کمرنگ شده و انرژي نهفته در آن ضعیف یا تلف می شود.
شرکت مورد مطالعه این پژوهش علی رغم اینکه پروژه هاي بسیاري را با رویکرد شش سیگما انجام داده است و در انجام این پروژه ها هم موفق بوده است ولی آن طور که باید و شاید به اهداف مورد نظر شش سیگما نرسیده است. بنابراین به این نتیجه می رسیم که عوامل دیگري باید وجود داشته باشد که در تعریف پروژه هاي شش سیگما باید در نظر گرفته شود. به همین منظور در این پژوهش سعی شده است تاثیر تعهد مدیریت در پیاده سازي پروژه هاي شش سیگما بررسی شود . در آخر با توجه به نتایج این تحقیق و سایر تحقیقات انجام شده یک مدل براي بهبود و توسعه شش سیگما ارائه می شود .
-2 ادبیات موضوع:
- شش سیگما:
متدولوژي شش سیگما توسط شرکت موتورولا در کشور امریکا طی دهه 1980 شکل گرفت و این در حالی بود که شرکت هاي آمریکایی در زمینه صنایع الکترونیکی ،با شرکت هاي ژاپنی در رقابت بودند و نیازمند بهبود جدي در سطح کیفیت محصولاتشان بودند. [2]
در دهه 1990 شرکتهاي دیگري نیز استفاده از این متدولوژي را آغاز کردند. الاید سیگنال1 از سال 1993 و جنرال الکتریک2
از سال 1995 این متدولوژي را بکار گرفته اند. [3]
در سال 1999 شرکت جنرال الکتریک با صرف 0/5 میلیون دلار در پروژه هاي شش سیگمایی بالغ بر 2 میلیون دلار عایدي طی یک سال مالی بدست آورد. [2]
از اواخر دهه 1370 شمسی بکارگیري متدولوژي شش سیگما در صنایع خودرو سازي ،الکترونیکی و دفاعی ایران آغاز شده است. [4]
سازمان ASQ3دو مولفه تشکیل دهنده شش سیگما را راهبرد( استراتژي ) و سنجه ها می داند.
راهبرد شش سیگما عبارت است از نحوه بکار گیري ابزار وتکنیک هاي شش سیگما در قالب پروژه هاي تعریف شده جهت حصول سود آوري و رضایت مندي مشتري. لازمه پیاده سازي موفق شش سیگما ،ایجاد زیر ساختی اثر بخش براي انتخاب، پشتیبانی و اجراي پروژهاي شش سیگما می باشد. این پروژه بر تحقق اهداف راهبردي کسب و کار و تامین الزامات مشتري متمرکز می باشند. مولفه دوم شش سیگما سنجه هاي این رویکرد می باشند، سنجه ها، معیار هاي اندازه گیري و پایش پیشرفت پروژه ها بوده و منجر به درك صحیح فرایند هاي تحت بهبود می گردند.
[5]
آنچه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد این است که شش سیگما در بر دارنده تکنیک ها، رویکردها و مهارت هاي متعددي است که همگی براي رشد و موفقیت سازمان ضروري می باشند و تنها به عنوان مجموعه اي از تکنیک هاي آماري تعریف نمی شود. روش پیاده سازي شش سیگما نیز روشی انعطاف پذیر بوده و تنها در یک چارچوب مشخص براي همه سطوح قرار نمی
گیرد.همچنین قابل بکارگیري و پیاده سازي در حیطه وسیعی از فعالیت هاي سازمان می باشد و تنها به بخش تولید محدود نمی شود. [6]
در سال 2003 در مقاله اي تحت عنوان" مدیریت کیفیت شش سیگما مشتري محور" مدلی تحت همین نام مطرح می شود که در آن مدیریت کیفیت شش سیگما مشتري محور1 به عنوان توسعه اي از روش شش سیگما سنتی می باشد. و هدف مقاله ارائه دستورالعمل جدید در مدیریت کیفیت و پیشنهاد رهنمودهاي عملی براي رهبران کسب و کار ، مدیران ورزیده و علاقه مندان کیفیت می باشد.
یکی از پیشنهاداتی که در این مقاله مطرح شده است:
تمرکز مدل نامبرده باید بر توسعه رهبري سه گانه(تعهد مدیریتی)باشد.رهبري سه گانه بر اساس درك شرایط و احتیاجات خارجی و داخلی، و فراهم کردن اهداف خاص توسط استاندارد 6سیگما شکل می گیرد. [7]
براي روشن شدن بیشتر موضوع در ادامه توضیح مختصري در مورد تعهد مدیریت در پیاده سازي شش سیگما ارائه می گردد:
- تعهد مدیریت
می توان تعهد مدیریت را میزان حمایت و پشتیبانی مدیریت ارشد از برنامه هاي ارتقاي کیفیت دانست که پایه و بنیان تلاشهاي موثر براي اجراي مدیریت کیفیت جامع می باشد و اکثر اندیشمندان کیفیت، تعهد قوي مدیریت ارشد را اولین و مهمترین گام در اجراي برنامه هاي بهبود کیفیت می دانند.
مدیریت ارشد نه تنها شش سیگما را جاري می سازد بلکه در کل سازمان نیز داراي نقش بسیار مهمی می باشد شش سیگما با حمایت رهبري ارشد سازمان و با آموزش اصول و ابزارهاي مورد نیاز شروع می شود و در این راه با کاهش سطوح سلسله مراتب سازمانی در کم شدن موانع سازمانی نقشی اساسی را ایفا می نماید. [8]
پس همانطور که بیان شد آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که اگرچه شش سیگما یک جنبه قوي فنی دارد ولی در درجه نخست یک برنامه فنی نیست، بلکه یک برنامه مدیریت است. هر سازمانی که به این نکته مهم توجه نکند، نمی تواند یک سازمان در حد و اندازه جهانی باشد. [6]
در این پژوهش سعی شده تاثیر تعهد مدیریت از سه بعد رهبري ،تفکر استراتژیک وتفکر آماري در پیاده سازي شش سیگما در شرکت مورد مطالعه بررسی شود.در ادامه توضیح کوتاهی در مورد سه مولفه نامبرده داده می شود و سپس با توجه به مطالب بیان شده به موضوع اصلی این مقاله پرداخته خواهد شد.:
رهبري: رهبري نیرو محرکه اي براي تغییر یا تحول سیستم می باشد. کار رهبران بیان مفصل چشم انداز،استراتژي و اصول عملیاتی در سطح سازمانی می باشد.کار رهبران شناسایی محرکه هاي عملکرد و دنبال کردن آنها از طریق جریان فعالیت ها در سطح فرآیند می باشد.کار رهبران این است که از آنچه اتفاق می افتد تجربه بیاموزند و آنچه در سطح وظیفه رخ خواهد داد را پیش بینی کنند. تحقق این مسئولیتها باید هدایتگر باشد و در تفکر آماري و تفکر استراتژي ریشه داشته باشد.
رهبري اثربخش تمامی باورها و ارزشهاي موجود،تصمیمات گرفته شده و برنامه ریزیهاي انجام شده ،به وسیله هر کس و در هر کجاي سازمان را در بر می گیرد، و بر آنها به صورت فعالیتی اثربخش و داراي ارزش افزوده متمر کز خواهد شد. [9]
تفکر استراتژیک: داشتن تفکر استراتژیک منحصر به اجراي چند قدم ساده نیست. تفکر استراتژیک بدین معنی است که بتوان عوامل مؤثر بر سازمان را دید و از آینده مبهم و نامطمئن با ملاحظه وابستگی عوامل مؤثر، راه حل هاي مسایل را استنباط نمود.این توانایی چیزي بیشتر از آگاهی از روندهاي مهم اجتماعی، سیاسی، اقتصادي و فن آوري است، مدیرانی که تفکر استراتژیک دارند قادرند سازمان خود را در پرتو روندها و رویدادهاي گوناگون و روزافزون این دنیاي در حال تغییر ببینند و همبستگی هاي عوامل اساسی و مهم را تشخیص دهند. [10]
تفکر استرتژیک پدیده چند بعدي است که از تعامل عوامل تشکیل دهنده آن تفکر مناسب و کارآفرین استراتژي به وجود می آیند. تفکر استراتژیک (( پیش بینی آینده )) نیست بلکه تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصت هایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند. [11]
تفکرآماري: یکی ازمهمترین عوامل در موفقیت شش سیگما را می توان در استفاده از تکنیکها و روشهاي آماري به طور مناسب و براي موارد صحیح دانست که با توجه به تکیه این رویکرد بر تفکر آماري صورت می پذیرد به طوري که برخی از صاحبنظران میگویند شش سیگما بر قله تفکر آماري بناشده است و شش سیگما علم و روش کاربردي تفکر آماري است. [12]
باید توجه داشت که شش سیگما نیز همانند تفکر آماري بر بهبود فرایندها استوار است و سعی دارد تا با کاهش واریانس فرصتهاي بهبود پدید آورد بنابراین بسیاري از روشها و تکنیکهاي شش سیگما را می توان نمود و روش اصول تفکر آماري به حساب آورد.
-3 روش تحقیق
تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردي و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی میباشد. روش گردآوري اطلاعات در مطالعات نظري، کتابخانه اي و در مطالعه کاربردي، میدانی است. براي گرد آوري اطلاعات از کتب، مجله هاي الکترونیکی و پرسشنامه هاي محقق ساخته استفاده شده است. پرسشنامه ها بین مدیران و اعضاي تیم هاي شش سیگما توزیع وتوسط آنها تکمیل شد.
پس از جمع آوري نتایج، تحلیل هاي آماري لازم بر روي آنها صورت گرفت و در پایان راهکار هایی براساس تحلیل هاي انجام شده، در مورد بهبود هر چه بیشتر پیاده سازي شش سیگما و دستیابی به اهداف واقعی شش سیگما در شرکت پلی اکریل ایران ارائه گردید.
جامعه آماري و حجم نمونه : با توجه به موضوع پژوهش جامعه آماري محقق اعضاي تیم هاي شش سیگما در شرکت پلی اکریل بالاخص مدیران و ارشدان تیم ها در نظر گرفته شد.
کمربند سبز ،کمربند سیاه، کمربند سیاه ارشد، قهرمانان و..)مطرح می شود، ) با توجه به اینکه در شش سیگما انتخاب افراد1
در این پژوهش نمونه گیري انجام نشد و پرسشنامه هاي تهیه شده بین تمام مدیران و ارشدان تیم هاي شش سیگما توزیع شد
.که از 80 پرسشنامه 33 عدد از آنها تکمیل و برگشت داده شد
روشهاي تجزیه و تحلیل اطلاعات : در فنون آماري مورد استفاده این تحقیق از دو دسته آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. که داده هاي گردآوري شده در محیط نرم افزاري SPSS نسخه 16 و MINITAB نسخه 15 و EXCEL پردازش شده اند.در تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و واریانس استفاده شده و در سطح آمار استنباطی از آزمون هاي فریدمن، میانگین و تتحلیل مسیر استفاده شده است.
روشهاي جمع آوري اطلاعات 4-
1-4 ابزار جمع آوري اطلاعات:
در این تحقیق از ابزار پرسشنامه و مصاحبه جهت گردآوري اطلاعات استفاده شده است.پرسشنامه هاي مورد استفاده در این تحقیق خود شامل دو بخش به شرح زیر می باشد:
الف)بخش اول پرسشنامه به اطلاعات فردي و سازمانی پاسخگویان شامل سن، سطح تحصیلات، سابقه کار در پلی اکریل ، سابقه کار در پروژه هاي شش سیگما و... اختصاص دارد.
ب)بخش دوم پرسشنامه شامل 36 سوال که با توجه به اهداف مورد نظر بر اساس طیف پنج درجه اي لیکرت تعیین شده است.
2-4 روایی و پایایی:
به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا استفاده شده است.در این خصوص پس از مطالعه دقیق مقالات و کتب علمی موجود در زمینه مدیریت کیفیت، اصول رهبري و تاثیر آن بر کیفیت، پرسشهاي موجود در مدل EFQM در رابطه با رکن رهبري و خط مشی و استراتژي آن، اصول تفکر آماري، تفکر استراتژیک و شش سیگما و همچنین اخذ نظریات صاحب نظران و اساتید ارجمند، روایی پرسشنامه تعیین گردید.
اعتبار ابزار اندازه گیري با استفاده از ضریب آلفاي کرونباخ برابر 0/933 تعیین گردید که در سطح α =%5 معنی دار می باشد و بیانگر قابلیت اعتماد بالا براي ابزار اندازه گیري در تحقیق حاضر می باشد.
جدول:1 آزمون پایایی پرسشنامه
-5 یافته هاي تحقیق
1-5 تحلیل نتا یج پرسشنامه بر اساس آزمون t
براي انجام آزمون t براي هر فرد میانگین پاسخ به سوالات مربوط به هر فرضیه با استفاده از نرم افزار EXCEL حساب شده،و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون انجام شد.
که براي انجام آزمون t (آزمون میانگین)براي کلیه فرضیه ها فرض زیر در نظر گرفته شد.
5
نتایج آزمون در جداول2 و3 به ترتیب بر اساس آمار توصیفی و آمار استنباطی ارائه شده است.
بر اساس نتایج ارائه شده در جدول 3،سطح معناداري((.Sig در فرضیه 1و3 کوچکتر از 0/05 می باشد، بنابراین در این دو فرضیه می توان فرض برابري H0 را رد نمود. از طرفی با توجه به این نکته که مقادیر حد پایین و حد بالا هر دو داراي علامت مثبت می باشند بنابراین میانگین امتیاز هر فرضیه بزرگتر از مقدار مورد آزمون است و می توان فرض کوچکتر بودن مقدار میانگین از مقدار مورد آزمون (عدد(3را با خطاي معین %5 ، کلا رد کرد. و فرض H1 را در مورد فرضیه 1 و3 قبول کرد.
پذیرفتن فرض H1 براي فرضیه 1 و3 به معنی آن است که رهبري و تفکر آماري مدیران در پیاده سازي شش سیگما در شرکت پلی اکریل تاثیر مثبت داشته است.
اما سطح معناداري در فرضیه 2 بزرگتر از %5 می باشد، بنابراین در مورد این فرضیه فرض H0 قبول و فرض H1 رد می شود.
از طرفی با توجه به اینکه حد پایین منفی و حد بالا مثبت می باشد، میانگین با مقدار مورد آزمون تفاوت معنی دار ندارد.
پذیرفتن فرض H0 براي فرضیه 2 به این معنی است که تفکر استراتژیک مدیران در پیاه سازي شش سیگما در شرکت پلی
اکریل آن طور که لازم است در نظر گرفته نشده است.
نتایج فوق با مراجعه به جدول 2 نیز قابل تحقیق و بررسی می باشد .
همچنین با رسم نمودار جعبه اي1 سطح میانگین و چارك هاي 3 فرضیه با هم مقایسه شده است. همانطور که در نمودار قابل ملاحظه است فرض 2 در بدترین حالت و فرض 3 (که با ستاره مشخص شده) بهترین وضعیت را از نظر اندازه میانگین و چارك ها نسبت به سایر فرضیه ها دارد.این نمودار نیز همچون نتایج آزمون t مشخص می کند که به بعد تفکر آماري در پیاده سازي شش سیگما در شرکت پلی اکریل بیش از سایر ابعاد توجه شده است.