بخشی از مقاله

طراحي جداره هاي شهري با هويت معماري بومي- اسلامي ايراني »
خلاصه
جداره هاي شهري مي توانند بخش مهمي از منظر و سيماي شهري را عهده دار باشند . اين نماها هر روزه در محضر ديده گان هزاران بيننده در اجراي رسالتي که به عهده دارد کوشاست . در اين مقاله با بررسي جايگاه نماها ي شهري و نقش روانشناسي محيط در محيط هاي شهري در جهت ارائه راهکارهايي براي هماهنگ و هدفمند کردن نماهاي ساختمان ها ، براي داشتن منظرشهري مطلوبي با بکارگيري فرهنگ ، هويت و نماد هاي ايراني شکل گرفته است که مي تواند معماري بومي ايراني را الگويي براي ديدگاه هاي جديد طراحي معماري امروز بکار گرفت .
کلمات کليدي
منظر شهري ، جداره هاي شهري ، مبلمان شهري ، معماري بومي ايراني ، روانشناسي محيط

مقدمه
نماي هر ساختمان در شکل دهي به مجموعه شهري که در آن حضور دارد، موثر است . اگـر بـه نمـاي يـک سـاختمان بـدون در نظـر گـرفتن نمـاي ديگـر ساختمانهاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين ميرود.
در هر سال ٥٠ ميليون نفر به جمعيت شهر نشين کشورهاي در حال توسعه اضافه ميشود . در ايران نيز شهر نشيني طي دهه هـاي گذشـته بـا شـتاب فزاينـده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد. رشد سريع جمعيت وگرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزايندهاي را براي تهيه مـسکن بـه دنبـال داشـته کـه ايـن موضـوع در پـي خـود مـشکلات عديـده اي در زمينـه توسـعه شـهري بوجـود آورده اسـت . نـاتواني در پاسـخگويي مطلـوب و مناسـب بـه ايـن مساله ،وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسکني، بد مسکني و تنگ مسکني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است (بني مهد ،١٣٨٦).
هنگامي که صحبت از منظر شهري به ميان مي آيد آنچه از شهرهاي امروزي در ذهن تداعي مي شود ملغمه اي است از طرح هـا و رنـگ هـا و فـرم هـايي که بي هيچ محتوايي عميق ، زشتي و نابهنجاري را با چشم و ذهن شهروندان عجين ساخته است . بي شک اين نابهنجـاري نتيجـه افـول ارزش هـاي زيبـايي شناسي در بستر فرهنگي جامعه ايراني معاصر است . بجاست تا پس از بررسي معيارهاي زيبايي شناسانه خلق هنر و معماري بـه بررسـي ايـن مقولـه در مـورد معماري امروز ايران بپردازيم .
در اين پژوهش با فرض اينکه در معماري امروز نيز مي توان از الگوهاي معماري بومي و اسلامي ايراني استفاده نمود و اين الگوها در جـداره هـاي شـهري همچون نماهاي ساختماني ، مي تواند هويت و منظري شهري با رنگ و بوي ايراني به وجـود آورد ؛ و بـا هـدف شـناخت و بررسـي نماهـاي سـاختماني و منظر شهري و رابطه بين آندو با معماري بومي و اسلامي شکل گرفته که در نهايت مي خواهيم به اين سوالات پاسخ دهيم که اين الگو ها و نمادهـا کدامنـد ؟ و چه رابطه اي بين اين نمادها و معماري بومي و مفاهيم اسلامي مي توان يافت ؟
روش تحقيق
مطالعات نظري در اين مقاله بر اساس مطالعه متون و مراجعه به آراه نظريه پردازان در کتب و مقالات مختلر ، مسيله نمـا هـا و سـيماي شـهري ، الگوهـاي مناسب و نامناسب آن با ديدگاه ها و راهکارهاي مشخش براي رفع اين معضلات در کشور ، با روش توصـيفي ارائـه شـد و همـراه بـا آن تحليـل محتـوايي نتايت مورد نظر در جهت شناخت امکانات ، محدوديت ها و معضلات صورت گرفت تا چارچوب نظري براي ارائه جمع بندي و تطبيق با مطالعات ميـداني آماده شود .

بيان مسله
در سالهاي اخير پس از مطرح شدن دوبـاره اهميـت فـضاهاي عمـومي و ارزش زنـدگي شـهري، نمـا اهميـت دوبـاره اي يافتـه اسـت . نمـا در عمـل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خيوصي را از فضاي عمومي جدا مي کند. نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است که در آن حـضور دارد و ايـن تاثير را در بدنه خيابان ها يا ميدان ها که در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر سـاختمانها فکـر شود، همگوني نماي شهري در کليت از بين ميرود . با اين وصر طراحان معمار ، بنا به سبک کاري و ديدگاه هاي خويش که شايد صرفا" مـسائل زيبـا شناسي باشد طرح خود را ارائه مي دهند . که در نهايت منجر به ايجاد کالبد هاي ناهمگن و محيط هاي بي هويت گرديده و حتي شاهد تعـارض و رقابـت براي شکيل تر بودن در ساختمان هاي مجاور هستيم .
در بسياري از شهرهاي بزرم جهان ، ضوابط و مقررات ويژه اي در ارتباد با سيما و کالبد شـهروجود دارد و بـه همـاهنگي نمـاي بيرونـي سـاختمان هـا و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ ، حجم ، ميالو مناسب ، فضاي پر و خالي نما ، رعايت اصول همـاهنگي و تناسـبات و ... مـي پردازنـد . بـا بررسـي ميداني طرح ساختمان ها با بناهاي اطراف از لحاز کيفيت طرح معماري ،نماي سـاختمان ، تناسـب حجـم آن بـا سـاختمان هـاي اطـراف ، زيبـايي طـرح و ميالو مورد استفاده و ... گامي موثر در بالابردن کيفيت و پيروي از توسعه پايدار در نماهاي شهري است ( باهري ، ١٣٨٨ )
اگر فضاهاي شهري را عرصه تجلي فرهنگ ملت ها بدانيم ، آنگاه مي پذيريم که آنچه امروز در شهرهاي ايراني را مي نمايد نوعي عـدول از ارزش هـاي سني فرهنگي و کهن ساکنان اين سرزمين و با نگاهي عميق تر م واقگوني هنر زمانه ي است ( کريميان ، ١٣٨٣ ) . وجود ناهنجـاريهـا و استـشاشات بـيري ناموزون در سيماي شهري تحت عنوان منماي در ساختمانها اجرا ميشود، قطع ارتباد هويتي با سابقه معماري شهر، ناهماهنگي نماي سـاختمانهـاي مجـاور در شکل و فرم و رنگ ، عدم استفاده از ميالو همچون آجر، کاشي و چوب و جايگزين شدن ميالو جديد است . اگـر بـه منظـر شـهري بـه عنـوان يـک موضوع مهم توجه نکنيم ، در آينده براي حفل هويت شهر و جايگاههاي جهاني و گردشگري آن با مشکل مواجه خواهيم شد.
پيشينه موضوع
در دوره هاي مختلر در معماري جهان شاهد روش هاي مختلر برخورد با نماهاي ساختماني هستيم . اين روش ها به تفکيک تمدن ها و حتي دوره هـاي زماني مختلر را مي توان تفکيک نمود . تناسبات و روابط هندسي در معماري تاريخي ايراني نشان دهندم اين واقعيت است که معماران ايرانـي نمـاي ابنيـش مهم را مورد توجه قرار داده و به دقت طراحي کرده انـد. در طـول تـاريخ سـه متغيـر مهـم وجـود دارنـد کـه سـير تحـولي نمـا بـه آنهـا وابـسته اسـت . اولـي ترکيب بندي و اجزاه شبکش نما، که عنيري مستقل است ، دوم رابطش نماي ساختمان با نما و بافت شهري اطـراف و آخـرين متغيـر نحـوم قرارگيـري نمـا در رابطه با سازماندهي فضايي کل ساختمان. در دورم جديد هر سه عامل فوه به طور اساسي بازنگري شدهاند. در زير به سير اين تحول اشاره خواهيم نمود .
در ايران عهد هخامنشي و ساساني به نماسازي بسيار توجه ميشد. چنان که گـوليني در رابطـه بـا مفهـوم فـضا در معمـاري هخامنـشي اشـاره کـرده اسـت :
معماران ايراني نه فقط به طراحي نما توجه داشته اند بلکه مسير ويژهاي را طراحي کردهاند کـه بيننـده از طريـق حرکـت در آن، طبـق نظمـي از پـيش تعيـين شده ، نما را درن کند . در دورم اسلامي بخش عمده اي از ساختمانها و مجموعه هاي اين دوره به لحاز نمـاي درونـي قابـل بررسـي هـستند. در اکيـر ابنيـه حياد مرکزي کانون ساماندهي فضاست و جهت ساختمان به سوي اين کانونها تعرير شده است . نماي ساختمان به عنوان جزئي از نماي شـهري در ايـران پس از قاجار به ندرت معني داشته است . نما مانند پوسته اي تزئيني، که عناصر ساختماني و سازه را در برميگيرد. مفهـومي اسـت کـه در مـساجد ايرانـي تـا دورم صفوي به طور روزافزون تقويت شده است .
در گرايش جديد و امروزي پس از رواو نماي پردهاي بحـش جـايگزين کـردن مفهـوم نمـا بـا مفهـوم جديـد پوسـته مطـرح شـد. تکنولوقيهـاي جديـد و ديوارهاي تهويه شدم دو جداره (که بين آنها هوا جاري است ) نيز اين مقوله را تقويت کردند. معماران هايتک ، که در ميان آنها را جـرز و پيـانو پيـروان و شاگردان پرووه بودند، ابداع زيباييشناسي و فناوري در زمينش پوسته را به همراه ابداع سيستمهاي سازه اي جديد براي خلق فضاهاي تجربـه نـشده در دسـتور کار خود قرار دادند. از آنچه گفته شد در مييابيم که مسير تاريخي معماي به جايي رسيده که نما به مفهوم سنتي کارايي خود را از دسـت داده اسـت . ايـن مقوله ، نظير هر سنت ديگر، براي بقا به تحول و دگرگوني نياز دارد، دگرگوني که به بازنگري تعدادي از مباني پايـه اي نمـا مربـود اسـت . از طـرف ديگـر خلاقيت و پيشبرد بحش معماري زمينه اي وسيع را در پيشرو دارد که داهراب تا مدتها جاي کار و تحقيق دارد.
ادبيات موضوع :
منظر شهري چيست ؟
در متون علم طراحي شهري اصطلاح سيماي شهر١ معمولاب مترادف با م منظر شهر٢ ي به کاربرده ميشود . منظور از منظر شهر ( يـا منظـر شـهري ) عبـارت است از تمام آنچه در سطوح افقي و عمودي شهر ديده ميشود و در مرحله نخست درن محيط شهري و بدون هيچ گونه واکنش ذهنـي و بعبـارت ديگـر هم چون عکسبرداري صرف ذهن مي باشد . حال آن که در مرحله دوم (که البته همزمان و سير قابل تفکيک از مرحله اول ميباشد ) تيوير نقـش بـسته از محيط شهري در ذهن ، با احساسات و عواطر و افکاري ناشي از مشاهده قرين ميشود که به اين مرحله عنوان تيور ذهني شهر ٣ داده شده است .
مبلمان شهري و توجه به فضاسازي محيطي در شهرهاي امروز به عنوان عنيري تحول آفرين و درآمدزا که مي تواند چهره شهر را نيز به عنوان يـک نمـاد داخلي و بين المللي به همگان معرفي کند، شناخته مي شود. .نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايـش سـاختمانها بـا نمـاي سـنتي و يـا يکـسان، وجـود درختـان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چرار بره، باجه هاي تلفـن ، کيوسـکهاي فـروش روزنامـه ، ايـستگاههاي اتوبـوس و مهمتـر از آن حفـل نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر نقش ماثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کند . به عنوان ميال در يک منطقه مانند مرکز مشهد بايد مکمل عناصـر هويت ساز شهري را در کنار هم داشته باشيم که توجه به مسايل فرهنگي و معماري هم بايد در مبلمان شهرمان ديده شود. لـذا در يـک منطقـه حومـه شـهر گاهي بحش معماري و طراحي شهري را به دليل فقدان عناصر خواناي معماري ، بزرگتر مي بينيم ، بنابراين نبايد انتظار هويت سازي از مبلمـان شـهري را بـه تنهايي داشت و بايد با معماري شهرمان را خوانا کنيم که متعسفانه اين معمـاري ناخوانـا از برخـي نقـاد اطـراف حـرم شـروع شـده و تـا چهـار سـوي شـهر گسترش مي يابد .از سويي نقش معماران، طراحان شهري در مقياس محله و برنامه ريزان شهري در بحش مبلمان شهري بايد تفکيک شود.
نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي به دست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي نـاهمگن هـستند. مـي تواننـد همگـن باشـند چون با استفاده از زباني مشترن روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا که هر کدام از اين فضاها به کمک اين زبان ، مقاصـد و نيازهـاي خـود را بيان ميکند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشترکي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشترکي براي بيان دارند، نه ميالو يکساني به کـار گرفتـه انـد و نه سبک مشخيي را دنبال ميکنند.در واقع هر يک از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتـيادي و اجتمـاعي سـازنده و نحـوه تفکـر و نگـرش او بـه مـسايل مختلـر اسـت . نمـاي شـهري در واقـع ترکيبـي از اجـزا متفـاوت اسـت کـه بـر اسـاس اتفاقـاتي کـه در خيابـانهـا ومعـابر مـي افتـد شـکل مـي گيـرد.
اين اجزا در صورت رعايت مسايلي که پيش از اين نيز به آن پرداخته شد ميتوانند با يکديگر نقاد اشتران جالبي داشته باشند که نمـي تـوان وجـود آنهـا را نفي کرد.
نماها و جداره هاي ساختماني
نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت داهري هر چيزي، آنچه که در معرض ديـد و برابـر چـشم اسـت ، آنچـه از بيـرون سـوي ديـده مـي شـود، منظـره خارجي بنا و عمارت ، قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است . نمـا در واقـع يـک سـطو صـاف و تخـت نيست بلکه آن سطو انتقالي بين فضاي داخل و خارو است که با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و سيره با فضاي داخل مسکن ارتباد پيدا مـيکنـد.
براي اينکه نماي ساختمان حريم خيوصي ساکنان خود را حفل کند بايد نسبت به خيابان بسته تر و محفودتر باشد. نماي ساختمان بايد به دنبـال خلـق يـک کليت هماهنگ به وسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقرها، سازه عمودي و افقي، ميالو، رنگ ، عناصر تزيينـي و... باشـد.
پنجره ها همواره با ديگر عناصر ديوار، سطوح باز و بسته ، تيره وروشـن ، صـاف و نـاهموار را بوجـود مـي آورنـد. بـه علـت تکـرار دوره اي پنجـره هـا، در ساختمانهاي چند طبقه ، نظم کاملي به چشم ميخورد. اما گاه به علت افزايش نور در طبقـات بـالاتر کـاهش داده مـيشـود و ايـن نظـم آهنـگ خـود را از دست ميدهد ( بني مهد ، ١٣٨٦) .
در حال حاضر ناهماهنگي در نماي ساختمان ها، اختلاف سطوح، بام هاي متفاوت، رنگ هـاي نامناسـب ، بـي تـوجهي بـه تـردد معلـولان، عـدم توجـه بـه معماري بومي و به هم ريختگي در معابر عمومي فضاي شهرها را نازيبا کرده است . آنچه الان تحت عنوان منماي در ساختمان ها اجرا ميشـود، قطـع ارتبـاد هويتي با سابقه معماري شهر، ناهماهنگي نماي ساختمانهاي مجاور در شـکل و فـرم و رنـگ ، عـدم اسـتفاده از مـيالو همچـون آجـر، کاشـي و چـوب و جايگزين شدن ميالو جديد است . در نما مسائل بسيار مهمي از نظر فضاي معماري تحقق مييابند: رابطش فيزيکـي و بـيري بيـرون و درون و رابطـش جنبـش ايستا و متحرن ساختمان . يعني فرم و کاربري. حجم اگر چه سه بعدي است ، داراي فرمي خارجي است که توسط سطوح بيـان مـيشـود. نمـا در توصـيفي کلي از همين سطوح تشکيل شده است .
تناقن بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي ميتواند از بين رود که ساختمان جزيي از شهر در نظـر گرفتـه شـود و ارتباطـات آن بـا محـيط اطـراف چند جانبه باشد. نماي رو به کوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. امـا در عـين حـال بـر اسـاس ترکيبـي از اجـزا مختلـر بـر حسب عملکرد، ابعاد و ميالحشان شخييت خاک خود را دارد. نما در واقع يک سطو صاف و تخت نيست بلکه آن سطو انتقـالي بـين فـضاي داخـل و خارو است که با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و سيره با فضاي داخل مسکن ارتباد پيدا ميکنـد. بـراي اينکـه نمـاي سـاختمان حـريم خـيوصي ساکنان خود را حفل کند بايد نسبت به خيابان بسته تر و محفودتر باشد.
در ديوارهاي باريک معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام ميشود. يکي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محـدوده نمـا اسـت . نمـايي مي تواند در طرح خود موفق باشد که به اين سوالها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان کجاست ؟ خط پاياني افقي سـاختماني چگونـه اسـت و مرز ساختمان در آسمان به چه شکل است ؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان ميرسد؟ گوشـه هـاي سـاختمان چـه وضـعي دارد؟ اگـر سـاختمان همـسايه اي دارد ارتباد نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتبـاد نمـاي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباد چگونه است . محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتيال به آسـمان ( محـدوده پايـاني ساختمان) نقطه اتيال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين ) و پوشش ساختمان ميل بام و شيرواني . محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام سـاختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکر ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکر ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقـه همکـر بايد در محدوده قد افراد کشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد کند .کنت يـا گوشـه نمـا در واقـع محـل برخـورد دو نمـاي عمـود بـر هـم اسـت . کـنت
ميتواند حالت عمود ٩٠ درجه ، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر کدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نمـا بگـذارد. در يـک ميـدان يـا چهـارراه هماهنگي کنجهاي ساختمان هايي که در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد.
روانشناسي محيط
در جغرافياي رفتار فضايي دو رشته روانشناسي محيطي و روانشناسي اکولوژيک کاربرد دارند . روانشناسي محيطي به عنوان شـاخه اي از روان شناسـي کـه معماران نيز سهم عمده اي در ارائه و توسعه آن داشته اند به مطالعه رفتارهاي انسان در رابطه با سکونتگاههايش و تاثير اين دو بر يکديگر مـي پـردازد . ايـن دانش نوين به نام هاي ديگري مانند م ارتباد هاي انسان – محيطي ، م جامعه شناسي محيطي ي و م بوم شناسي انساني ي نيز شناخته مـي شـود . روانـشناسي محيطي به موضوعاتي که در تشريو رفتارهاي مردم نقش اساسي دارند مانند م ادران ي ، م شناخت ي و م رفتارهاي فضايي ي مـي پـردازد . لـذا روانـشناسي محيطي به مطالعه تجربه فردي و جمعي مردم از مکانها نيز که از نوع رفتارهاي بنيادين انسان مي باشد علاقه مند است ( نيلي ، ١٣٨٩ )
روشن است که علل پيدايش روانشناسي محيطي ، همانا مسائل روز افزون محيطي و تاثيرات آن بر رفتار انسان در مکـان – فـضا ، مـسائل مربـود بـه برنامـه ريزيها ، طراحيها ،مسائل مربود به ادران محيطي و بالاخره ارزيابي و سازگاري محيطي مي باشد ( شکوهي ،١٢١ ، ١٣٨٦ ) .
. اطلاعات کالبدي محيطي از دو طريق بيري و سير بيري ادران مي شوند . عـلاوه بـر آن انـسانها در نظـام هـاي اجتمـاعي زنـدگي مـي کننـد . محـيط زندگي هر فرد مجموعه اي نظام هاي اجتماعي است ، در هرکدام از اين نظام ها انتظارات مشترکي از نقشها و رفتارهاي اعضا وجـود دارد . نقـشهاي افـراد منعکس کننده ارزشهاي نظام اجتماعي است ، که خود آنها نيز متاثر از فرهنگ مي باشند .
در مجموع مي توان گفت : م محيط ي مفهومي پيچيده و مرکب است که ابعاد گوناگون دارد ، داده هاي فضايي ، جنبه هاي اجتماعي ، فرهنگـي ، فيزيکـي
، معماري ، نمادي ، جغرافيايي ، تاريخي و زيستي از ابعاد مهم محيط محسوب مي شوند . در پژوهشهايي که متخييان روانشناسي محـيط يـا اکولوقيـک انجام مي دهند به ويژه به ابعاد فيزيکي – معمـاري و نمـادي توجـه خـاک مبـذول مـي شـود ( لنـگ ، ٢١٢-٢١٤ ، ١٣٨٣ ) بنـابراين بـا توجـه بـه مباحـش ؛ روانشناسي محيط به روابطه دو طرفه محيط کالبدي و رفتار اشاره و تاثيرات دو طرفه را مد نظر دارد ، پس طراحان با توجه به شايـستگي افـراد محـيط هـاي کالبدي که جداره آن محيط ها همان نماهاي ساختماني طراحي و ( در اين طراحي بايد بـه قابليـت هـاي محـيط توجـه شـاياني گرديـده باشـد ) محـيول نهايي مي تواند رفتارهاي جامعه را در جهات بهينه هدايت نمايد .
تصوير ذهني و نقشه هاي شناختي
تيوير ذهني عبارت است از تيوير يا برداشتي که هر انسان از خود و يا ديگران دارد . اين تيوير ، مجموعه پيچيده اي از احساسات ، نگرش ها و تفکراتي است که هدف آنها ، ارضاه احتياجات و کاستن از اضطراب فردي است . ميلا" تيوير ذهني يک کودن از مادر خوب ، آن مادري است که
احتياجات او را برآورده کند ( شاملو ، ٧٧ ،١٣٦٨ ) . به عبارتي ديگر تيوير ذهني فرآيندي ذهني است که فرد به واسطه آن به دو سوال جواب مي دهد :
١ ) چيزهاي با ارزش کجا هستند ؟ ٢ ) چگونه مي توان به آنها دست يافت ؟
اين فرايند ذهني و بازنمايي امر ادراکي ، بعنوان محوريت در جغرافياي رفتار فضايي است چنانکه هر تيوير ذهني ، ترکيبي از تجربه شخيي ، يادگيري ، يادآوري و خاطرات مي باشد و به اين ترتيب شناخت الگوهاي فضايي و تحليل فرايندها ، بدون آگاهي از چگونگي تيوير ذهني افراد از محيط و کيفيت تيميم گيري آنها بر اساس اين تيوير ذهني ، ناممکن خواهد بود . پس مي توان گفت که عکس العمل هاي متقابل ميان ادران و رفتارفضايي را ارزشهاي افراد کنترل مي کنند . ادراکات محيطي در ذهن ما ، در شکل گيري تيويرهاي ذهني محيطي و يا نقشه هاي شناختي ذخيري مي شود . اين نقشه ها مي توانند ضمن حل مسائل مکاني – رفتاري ،رفتارهاي محيطي ما را نيز هدايت کنند . در مجموع ميتوان چنين ادهار داشت ، فعاليت هايي که انسان در محيط انجام مي دهد ، بر اساس نقشه هاي شناختي شکل مي گيرد . و به همين ترتيب فرد با استفاده از نقشه هاي شناختي موضع خود را نسبت به محيط بيان مي کند . در شکل گيري تيوير ذهني و نقشه هاي شناختي ،پايگاه هاي اجتماعي – اقتيادي ، عامل ترس

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید