بخشی از مقاله


المان هاي شهري و نقش آن در شکل گیري هویت ایرانی اسلامی

چکیده

از آنجایی که توجه به شاخص ها و نمادهاي ایرانی - اسلامی، در طراحی معماري شهرها کمترمورد توجه قرارگرفته و در مقابل استفاده از نمادهاي مدرن, ناسازگاربا هویت ایرانی- اسلامی افزایش یافته است. بحران هویت بعنوان یک عارضه ي شهرنشینی به یکی از چالش هاي اجتماعی, فرهنگی معاصربدل گشته است که انعکاس آن در شهرهایی آشفته ، تهی از ارزش هاي فرهنگی- اجتماعی نمود پیدا می کند. در مباحث شهري، المان ها عناصري مهم از لحاظ معماري و طراحی هستندکه در داخل شهر و در حیطه یک تجربه قراردادي ما بین شهروندان، معناگذاري می شوند، و از آن جا که بیانگر هویت شهر، کشور وحتی مذهب در یک ساختار نمایان هستند، در خوانش شهروندان از شهر و محیط زیستی شان تاثیر مستقیم بر جاي می گذارند. ازاین رو این نوشتار بر آن است که با رویکردي توصیفی- تحلیلی ضمن ارائه تعریفی ازالمان، هویت ونمادهاي ایرانی- اسلامی به بررسی این موضوع بپردازد که المان هاي شهري چگونه می توانند موجب ایجاد هویت ایرانی- اسلامی گردند . در پایان نتایج مطالعه نشان می دهدکه با توجه به تأثیر المان هاي شهري، بر ذهن انسان ها، استفاده از آن بصورت نوین ولی با توجه به شاخص هاي ایرانی- اسلامی می تواند بر هویت و خوانایی شهر و افزایش ارتباط شهروندان با شهر مؤثر باشد.

واژگان کلیدي: اسلامی، المان، ایرانی، نماد و نشانه شهري، هویت.

مقدمه

شهر ها به میزانی زنده اند که به گستره ي فرهنگی، اجتماعی خود پایبند باشند و با تکرار الگو ها، شاخص ها و نمادهاي ویژه در مکان ها بعنوان بستر شکل گیري جامعه و نمایشگاه معرفی افکار مردم یک کشورنقش مهمی را در هویت ملی ایفا می کنند(آتشین بار،.(46:1388
تاثیر هویت ها و ارزش هاي معماري در معماري و شهرسازي معاصر ایران، موضوع تازه اي نیست. همواره پیشینه و تمدن هر کشور بر دوران هاي بعد از خود تأثیر گذاشته و از ارزش هاي آن متأثر گشته است و این تاثیر گذاري و تاثیر پذیري به نوعی در تمام سرزمین ها مشاهده می گردد(اقبالی،.(1378

در کشور ما، هویت ایرانی- اسلامی بیانگر خصوصیات فرهنگی و مشخصات این سرزمین است. موضوعی که باید در تمام شئونات زندگی، بخصوص عرصه معماري و شهرسازي نیز متجلی شود. نگاه جدید به شهر و محیط هاي انسان ساخت، باعث


می شود مرزهاي علوم اجتماعی در این محدوده نیز گسترده شود و" هویت" به عنوان یکی از مهمترین عوامل ادراك شهر، نقش بسزایی را در شناخت شهروندان از شهر بر عهده داشته باشد.
امروزه شهرها به محل هایی براي انجام فعالیت هاي تکراري و زندگی ماشینی شهروندان تبدیل شده اند. میادین، خیابان ها، گذرگاه ها و بیشتر فضاهاي شهري، انباشته از هرج و مرج و عناصر مزاحم دیداري، شنیداري و آزاردهنده هاي محیطی گوناگونی است که شهر وشهروندان را دچار نوعی آشفتگی روحی، روانی و جسمانی حاد کرده اند. موضوعی که به راستی به عنوان یک معضل بزرگ در جامعه امروزي شناخته می شود. که طراحی مناسب فضاهاي شهري و مسائل شهرسازانه ازیک سو و ورود هنر و هنرمندان به عرصه فضاهاي شهري ازسوي دیگر را می توان زمینه ساز بهبود شرایط آشفته ي شهردانست.

هنر که زمانی ازیک سو محبوس در گالري ها و فضاهاي هنري خاص بوده وازسویی دیگر تنها میزبان مشاقان هنر و مخاطبانی محدود، اکنون می تواند آزادانه به فضاهاي بزرگ و کوچک شهري راه یابد و خود را با مخاطبان بسیار و البته در سطوح تفکر، فرهنگ و سواد متفاوت بیابد؛ امتیازي که هم هنر و هم شهر و فضاهاي شهري از آن سود می جویند.

اتصال تاریخی به گذشته در قالب استفاده از فرمهاي آشنا، ساده ترین راه حلی است که در بدو طرح مسأله، کاربردي می شود. ضمن در نظر داشتن جنبه هاي مثبت این رویکرد بایستی توجه داشت کهصرفاً استفاده از فرمهاي تاریخی نمی تواند بازگوکننده جنبه هاي مختلف هویتی در شهر باشد، بلکه اقدامات شکلی، بخشی از راهکارهاي تداوم هویت در شهر است.(نقی زاده،. (1386

همچنین در این باره جان راسکین متفکر و جامعه شناس بزرگ انگلیسی قرن نوزدهم ،می گوید:» معماري گذشته را ارج نهیم و معماري معاصر را جاودانه سازیم.«پس با نگرشی به آثار جاویدان هنر و معماري می بینیم آنچه که بدیع و منحصر به فرد بوده ،جاودانه نیز باقی مانده و همواره کوشش بر این بوده که جاودانه بماند.

لازم به ذکراست هویت و شخصیت شهر زمانی معنا پیدامی کند که شاخص هاي خاص شهر نمود یابند . شاخص هایی که ریشه در مکان وزمان دارند و با سنت، عقاید و به طور کلی با دانش و فرهنگ آن جامعه پیوسته اند(شماعی و پوراحمد،. (93 :1385 شاید با ایجاد نقطه عطفی درطرز تفکرانسان ها، بار دیگر انسان خصوصیت نمادگرائی خود را باز یابد و شهرها در این راه نقش اساسی خود رادوباره داشته باشند .براي تحقق چنین هدفی باید نمادهاي گذشته را شناخت و در حفظ و اعتلاي آ نها کوشید وعلاوه بر آن از عواملی چون اعتقادات، باورها، طبیعت و هنر بهره گرفت تا نمادهاي ارزشمند و معنی داري را در شهرها پدید آورد(بحرینی ،. (230:1386

منظور از حفظ گذشته، درك مفهوم، معنا و محتواي آن و تسري دادن آن به آینده است. شناسایی شاخص هاي ایرانی-اسلامی و بکارگیري آن در قالب المان هاي نوین، که داراي پشتوانه فرهنگی در خود می باشد، به بازگرداندن هویت ایرانی-اسلامی کمک بسزایی خواهد نمود.

روش تحقیق

مقاله حاضر با هدف ارائه راهکارهایی جهت احیاي معماري پایدار در شهرهاي امروزي شکل گرفته و به لحاظ ماهیت کاربردي بوده و به حیث روش تحلیلی و توصیفی بر مبناي مطالعه کتابخانه اي می باشد.

-1-1بیان مسئله

از نظر اجتماعی شهرها مکان هاي مناسبی براي شکل گیري نهادهاي اجتماعی و پاسداري از ارزش هاي انسانی وهویت هاي ملی و محلی هستند. طراحانی که با مجموعه اي از فرهنگ هاي مختلف موجود در یک شهر برخورد می کنند، باید خصوصیات و ارزش هاي خاص هرگروه را در فضاهایی که بوجود می آورند متبلورسازند. درغیر اینصورت سبک هاي بی اساس و فضاها و بناهاي متکی بر تولید انبوه وفرهنگ بی هویت جهانی غالب شده وحس اعتماد به نفس و هویت شهري را به کلی از بین خواهدبرد(بحرینی،.(452:1386


از آن جایی که شخصیت و هویت شهر تابعی از وضعیت منطقه، سنت هاي فرهنگی و مذهبی و فعالیت هاي موجود در شهر بوده، که حاصل تصمیمات گذشته درمورد شهر می باشد، باید به آن ها بها و ارزش خاصی داده شود و در حفظ وتقویت آن ها کوشید.

در یک جمع بندي می توان بیان داشت که شهرها شناسنامه ي ملی، مذهبی یک ملت هستند که نشان دهنده ي تاریخ یک ملت می باشند و هر یک از فضاهاي انسان ساخت بشر بیش از آن که مواد و مصالح و شیوه ساخت را آشکار سازد، مبین تفکر آن مردم است.

ولی شیفتگی به مظاهر غیر ایرانی- اسلامی و فراموشی سهوي یا عمدي هویت ایرانی - اسلامی و به تبع آن استفاده از نمادهاي مدرن ناسازگار با هویت ایرانی- اسلامی بحران هویت بومی بعنوان یک عارضه شهرنشینی به یکی از چالش هاي اجتماعی ,فرهنگی معاصربدل گشته است که انعکاس آن در شهرهایی آشفته، تهی از ارزشهاي فرهنگی -اجتماعی نمود پیدامی کند.
طراحی المان ها بعنوان عناصر مهم در طراحی شهري و تاثیر گذار در تفکر انسان ها، با شناخت و توجه به شاخص هاي ایرانی-اسلامی می تواند در بازگرداندن هویت راه گشا باشد.

-2مبانی نظري

از شهرسازان اولیه گرفته تا معماران و مجسمه سازان معاصر بحث هاي زیادي درخصوص هویت شهري و ارتباط نمادها درشکل گیري آن ارائه کرده اند .اما به طور اخص درپایان دهه ي 1960 تأملی تازه در شهرهاي بی هویت که درآن ها، مردم هیچ دلیلی براي عدم تطبیق خود با محیط زیستی نمی یافتند، موجب تغییر در روش هاي معماري وشهرسازي شد. کاهش آثار تاریخی در شهرهاي بزرگ، مقامات شهرداري و مدیران شهري را ناگزیر کرد تا بیش ازپیش مواظب ارزش هاي فرهنگی-تاریخی باشند(شماعی-پوراحمد،. (177:1385

نمادگرایی ابتدا در هنر ظهور کرد و به تبع آن دراشکال دیگر زندگی مردم ازجمله شهرها نمود عینی یافت. به طوري که سمبولیسم یا نمادگرایی جنبشی بود که از 1885 تا 1911 بر هنر اروپا سایه افکند، در این شیوه هنرمند واقعیت ها را نه به طور مستقیم بلکه به صورت نمادها یا سمبل هایی تاثیرگذار ارائه می کرد . این نمادها متضمن چیزي جز شناخت ذهنی هنرمند از واقعیت ها نبوده اند(خوشحال،.(1386

مهم ترین شخص درارائه تعریف از نمادها وشناسایی آن درشهر کوین لینچ بود .او سیماي شهر را بر اساس پنج عامل راه،لبه محله،گره ونشانه تقسیم بندي کرده است. لینچ درتعریف نشانه یاهمان سمبل ها ونمادها آورده است: معمولا اشیایی که ظاهري مشخص دارند،مانندساختمان ها، علائم و …هستند.خصوصیات نشانه باید چنان باشد که بتوان آن را ازمیان عوامل بسیار باز شناخت، پار هاي ازنشانه ها را که بر پاره اي عوامل کوچک قد برافراشته اند(لینچ،. (93:1383

واقعیت اینجاست که هویت بخشی به شهرها جزء جدایی ناپذیر از دانش طبیعت و نیازهاي اجتماعی معماري و شهرسازي است و بدون حفظ کرامت و تبیین جایگاه معماري در کشور و حضور افراد مجرب و آگاه در عرصه هاي گوناگون تصمیم سازي و تصمیم گیري درساخت و سازها و طرح هاي عمرانی، حصول این امردست نیافتنی است.

-2 -1 نماد

یک نماد (که مظهر و سمبل هم نامیده می شود ) نتیجه ي فرآیند شناختی است که به تبع آن موضوع براي استفاده ي ابزار معنایی ضمنی پیدا می کند.از این نظر»موضوع « می تواند یک محیط یا یک مصنوع مادي باشد.این معانی از داده هاي ذهنی مشاهده گر نسبت به موضوع گرفته می شوند. این داده ها ممکن است از یک تداعی روان شناختی، یک عرف اجتماعی و یا حتی از یک حادثه نتیجه شوند. نماد به بیان محتواي ذهنی به زبان فرم می پردازد.نماد علامتی است معنایی یا با قابلیت تحلیل معنایی که محتوایی فرات از معناي اولیه را بیان می کند.در واقع نماد ابزاري است براي عینیت بخشیدن به یک محتوایی ذهنی معماري یکی از سیستم هاي انتقال معنی است. ارتباط میان ساخته هاي معماري و استفاده از آن ها از راه عملکرد برقرار می شود و این عملکرد امري فرهنگی است ،به این معنی که نحوه ي استفاده از ساخته هاي معماري متناسب با


زمینه ي فرهنگی تغییر می کند .عوامل فرهنگی و فردي در معنا کردن اطلاعات تأثیر به سزایی دارند تا آن جا که برخی از نمادها که براي گروهی واجد معنا هستند ، ممکن است از نظر گروهی دیگر کاملا بی معنی باشند .
در فرم شهرها یک محیط ،با هویت بصري می تواند به یک نماد تبدیل شود . همچنین محیط طبیعی مانند کوه ،دریا،رودخانه،دشت و ... خود از عوامل تشکیل دهنده ي نمادین شهر هستند . علاوه بر آن عناصر برجسته ي شهري اعم از کلیسا ، مسجد یا میدان طول زمان واجد وجه نمادین شده و به شکل گیري تصویر ذهنی شهر کمک می کنند . خط آسمان یا سواد شهر نیز به عنوان یکی از عواملی است که به مرور زمان ،عملکرد نمادین یافته و واجد معنی می شوند.

در ارتباط با میزان تأثیر استفاده کننده از نماد ،گیسبون مفهوم سلسله مراتب ادراك را مطرح می کند که در پایین ترین سطح آن دریافت فقط به صورت عینی صورت می پذیرد و در بالاترین مرحله،دریافت به صورت نمادین محقق می شود؛مانند انتقال شعار یک کشور به وسیله پرچم .اما در میان این دو حد بی نهایت هر چه از سطوح عینی فاصله می گیریم و به سمت متعالس پیش می رویم ،وابستگی هاي فرهنگی و پیش زمینه هاي فردي در چگونگی ادراك محیط موثرتر خواهند بود . در واقع متخصان بر این باورند که درك هر نمادي نیاز به شناخت قبلی داشته و به همین دلیل وابسته به زمینه هاي فرهنگی است .

-2-2نشانه

نشانه یا علامت چیزي است که بر وجود یا حضور واقعیت،کیفیت یا حالت دیگري دلالت می کند .نشانه عنصري اساسی در ارتباطات است و نشانه هاي زبانی (حرف ها ،واژه ها و ...،غیر زبانی(تصاویر ،اشیا و ...)و هر چیز دیگري را که بتوان از آن معنایی استنباط کرد،در بر می گیرد.

در معماري نشانه بنایی است سمبلیک که استقرارش در جداره موجب توقف دید و جلب توجه می شود،همچنین این عنصر کالبدي در خاطره باقی می ماند و در شناخت محیط موثر است .
در سطح شهر نشانه ها عواملی براي تشخیص قسمت هاي مختلف آن هستند ؛به این صورت که ناظر به درون آن راه نمی یابد
.نشانه ها نقاط عطف ذهنی در سیماي شهر می باشند که توسط ظاهر،عملکرد یا معناي یک پدیده در شهر به وجود آمده و به عنوان نقاط مبدأ در جهت یابی استفاده می شوند .معمولا اشیایی که ظاهري مشخص دارند مانند؛ ساختمان ها ،علایم ،فروشگاه ها و یا حتی موزه ها می توانند تولید نشانه کنند .تسلط ،تضاد شکنی یا عملکردي و منحصر به فرد بودن و ... می توانند عنصري را به نشانه تبدیل کنند امروزه مخشص شده است که نشانه ها نیز در سلسله مراتب شهري داراي سلسله مراتب خود بوده و هر شهري داراي نشانه

هاي شهري تا محله اي می باشد . به همین خاطر از کوه گرفته تا درب و یا حتی رنگ ان می تواند به عنوان نشانه (یا به قول مردم نشانی) در ذهن نقش بندد .در عناصر لینچی شهر (عبارت از: راه، لبه، گره، نشانه وحوزه) نشانه عنصر عینی معرفی شده است که صرفا براي» جهت یابی« قابل استفاده است. البته با نگاهی دقیق تر می بینیم که ناظر براي جهت یابی خود از مسیر، حوزه ، گره ولبه تیز به عنوان نشلنه استفاده می کند. به عبارتی نشانه شامل چهره عنصر دیگر نیز می شود در گذشته، مظاهر پیوسته و مشابه شهر، اشنایی مردم با شهر بود؛ ام اکنون به نظر می رسد بیشتر مردم با تکیه بر نشانه ها، بر نقشه ي ان تسلط یابند.

انواع گوناگونی از نشانه ها شناخته شده که به شرح زیر است:
-2-2-1 نشانه هاي تجریدي : داراي شباهت مستقیم با موضوع است، به عنوان مثال یک نقاشی که یک منظره ي واقعی است -2-2-2 نشانه هاي موضوعی: داراي ارتباط مادي با موضوع است، به عنوان مثال دود می تواند نماینگر آتش باشد.

-2-2-3 نشانه هاي نمادین : ارتباط این نوع نشانه با موضوع اختیاري است و در سیستم هاي فرهنگی اجتماعی ساخته می شود . به عنوان مثال ستون سبک کلاسیک نمایانگر شکوه و عظمت است .

-2-3 تفاوت هاي نماد و نشانه :


از جمله مهم ترین این تفاوت ها می توان به تفاوت در وجه سینایی نشانه و اشاره کرد. نشانه اغلب فاقد معناي ضمنی خاصی است. لیکن در طول زمان معناي تاریخی می یابد، مانند برج ایفل و یا برج ازادي که در ابتدا نشانه بودند اما به دمرور زمان جنبه ي نمادین نیز پیدا کردند. نشانه ابزاري است که به صورت لفظی یا تصویري جاي گزین چیز دیگري می شود، حال ان نماد حاصل فرایند شناختی است که بسته به موضوع ، علاوه بر استفاده ي ابزاري ، واجد معنایی ضمنی نیز می شود. در واقع نشانه همان چیزي است که دیده می شود اما اگر با دیدن نشانه به مفاهیم دیگري پی برده و معانی دیگري به ذهن خطور کند، انگاه نشانه به نماد تبدیل شده است .

دو سوسور 6 (پایه گذار علم نشانه شناسی) از اصول مهمی که در مورد نشانه مطرح می کند، »اختیاري بودن« آن است و معتقد است هیچ رابطه ي درونی ویژه اي میان صورت ونشانه و معنی آن وجود ندارد، در حالی که یکی از مشخصه هاي نماد این است که هیچ گاه کاملا اختیاري نیست بلکه در آن نوعی پیوند طبیعی، ولو هر اندازه ابتدایی میان صورت و معنی (دال و مدلول(7 وجود دارد.همچنین اگر قراردادها تغییر کنند، نشانه به طور کامل تغییر کرده و واجد معنایی جدید خواهد شد.

-2-4هویت

ریشه واژه هویت "Identity"در زبان –لاتین ،""Identitas می باشد و از""Idem به معناي مشابه و یکسان مشتق شده که داراي دو معناي اصلی است: اولین معناي آن بیانگذ مفهوم تشابه مطلق است . معناي دوم آن به معناي تمایز است که با مرور زمان سازگاري و تداوم را فرض می گیرد(محرمی،. (66:1383 معانی مختلف و متفاوتی در تعریف هویت بیان شده است. هویت را می توان از جهتی خود بودن و مشابه بودن با خود و خودي ها تعریف کرد و از جهت دیگر میفاوت بودن با غیر خودي ها و دیگران دانست. در فرهنگ معین هویت چنین تعریف شده است-1 ذات باري تعالی، -2 هستی، وجود، -3آنچه موجب شناسایی شخص شود(معین،. (52228:1371 در لغت نامه دهخدا ،هویت عبارت است از تشخص و همین میان حکیمان و متکلمان مشهور است(دهخدا،. (349:1334 هویت از مبانی کثیري چون ملیت، قومیت، طبقه اجتماعی، جامعه و جنسیت ناشی میشود، منابعی که ممکن است در تداخل و تضاد باشند. بنابراین علیرغم این واقعیت که هویت در "مشابهت"ریشه دارد ،اما همواره به تفاوت نیز مربوط می شود(.(Alsayyad 2001:4 هویت از طریق تشابه معین می شود، یعنی از طریق تشابه با انسانهایی مثل ما، و از طریق تفاوت با آن هایی که مثل ما نیستند(.(Woodward 2000:7 مادام که "غیري" در کار نباشد انسان به ویژگی خودش آگاه نمی شود و هویتی مطرح نیست . مسئله هویت زمانی مطرح می شود که شخص خودش را با چیزي دیگري مقایسه کند(کاردان،.(8-27:1372
-2-5منطر شهري:

منظردر اشکال طبیعی و انسان ساخت، بیانی آشکار و دیدنی از مجموعه فعالیتها، توقعات و ملازمات ساکنان آن محیط می باشد(طبیبیان،.(38:1381 به عبارت دیگر منظر شهري آن بخش از محیط است، که برکنش و واکنش شخص و نتایج اعمال او موثر است . در منظرشهري است که بخشی از اطلاعات بالقوه به کیفیتی مستقیما محسوس (بالفعل) تبدیل می شود(پاکزاد،.(101:1385 اهمیت منظرشهري از آن روست که کلیت شهر را به مثابه یک"متن"آشکار ساخته ، امکان »قرائت« و »خوانش« این متن را فراهم می آورد. تنها در آیینه منظر شهري است که ابعاد ناملموس حیات مدنی، همچون فقر و غنا، سلطه نهادها و ارزشهاي معین، سلایق زیبا شناختی خردهفرهنگ ها، عمق تاریخی شهر، میزان ایمنی و امنیت جامعه، چگونگی احترام جامعه به قراردادهاي اجتماعی و غیره از طریق نظامی از»نشانه«ها امکان تجلی و بروز خارجی یافته و ارزیابی مثبت و یا منفی را میسر می سازد( گلکار،.(44:1385 بنابراین منظر شهري هنریکپارچگی بخشیدن بصري و ساختاري به مجموعه ساختمانها، خیابانها و عناصر موجود در آنها و فضاهایی است که محیط شهري را می سازد. و هنر چگونگی برقراري ارتباطات بین اجزاي مختلف سازنده کالبد شهر است(کالن،.(1:1382
-2 -6 المان شهري

المان هاي شهري از اجزاي مهم مبلمان شهري می باشند که می توانند در ارتقاء حس مکان و هویت شهروندان تأثیر بسزایی داشته باشد وبهتر است از نظر گرافیکی طوري طراحی شوند که با محیطی که در آن هستند به صورت منطقی و بصري


ترکیب شده و از این ترکیبسبب بوجود آمدن علائمی شوند که بطور مؤثر با مردم ارتباط برقرار کنند و از آن جمله می توان به مجسمه ها و نمادهاي درون میدان هاو خیابان ها اشاره کرد، که طراحی درست و مناسب آنها حائز اهمیت است، در واقع این حرکت در صورتی می تواند به خوبی هدایت شودکه در حیطه هویت و منظر شهري گام بردارد و این مستلزم آن است که طراحی این مجسمه ها در کانون توجه شهروندان و آمد و شدهاي جمعیتی اعمال شود، چرا که در این مکان هاست که می تواند حرفی براي گفتن داشته باشد و چه بهتر آنکه، فرم این مجسمه ها و نمادهابا عملکردشان که القاء هویت شهروندان است، سازگاري داشته باشد مثلا بنا نهادن یک مجسمه از یک شخصیت تاریخی در میدانی که باآن مجسمه مانوس باشد و خاطرات و وقایع گذشته را براي شهروندان آن محیط القاء کند که در همین حیطه دو عامل مهم تأثیر گذاراست، یکی زیبایی آن است چرا که در وهله اول، نما و ظاهر یک شئ بنظر می آید و این زیبایی را که با هنر آمیخته می شود به سادگی وبدون ابهام براي تمام اقشار جامعه به پرده بکشیم و دومین عامل مؤثر در این طراحی ها، مقیاس و موقعیت مکانی مناسب این المان ها است که با چه مقیاس و در کجا قرار می گیرد، مثلأ در نشان دادن عظمت و اهمیت زیاد یک شخصیت و یا یک حادثه می توان آن را بامقیاس بزرگ و یا بر فراز ستون هاي بلند به تصویر کشید که ارتباط بصري مناسبی را با بیننده داشته باشد. بیان این مطلب بی ثمر نیستکه بدانیم مضامین این المان ها و مجسه ها با جانمایی و چیدمان شان در شهر از جمله نکات مؤثر در القاء حس مکان آن منطقه می باشد،که بدانیم مضامین این المان ها و مجسه ها با جانمایی و چیدمانشان در شهر از جمله نکات مؤثر در القاء حس مکان آن منطقه می باشد،جانمایی مناسب آنها علاوه بر اینکه به ارتقاء کیفیت منظر و هویت شهري می انجامد می تواند در راستاي بالا بردن سطح آگاهی و دانش مردم ایفاي نقش کند، حتی براي کسانی که براي اولین بار با آن المان روبرو می شوند، خود نیز می تواند در خلق هویت جدید براي آن فردکوشا باشد و با دیدن بار دوم آن خاطره اي را در ذهن آن عینیت بخشد(بحرینی، حسین وعلی طالب ،ناعید،(1382 بدین ترتیب المان یا نماد شهري، ترکیبی است پیکره وار که در ساخت آن از ویژگی هاي درونی احجام و اشکال هندسی، صفحات قائم یامنحنی، اجزاي سازه اي، ... و به طور کلی هر آنچه که جنبه ي تزئینی و ساختمانی داشته باشد به صورت یک کلیت یکپارچه و تلفیقی ازموارد فوق استفاده شود المان می گویند. این ترکیب داراي یک نظام هندسی و تعادلی پایدار و زیباست به گونه اي که پس از خودنمایی درسطح شهر افراد را به گونه اي جذب خود می نماید و ذهنشان را درگیر خود می کند که تا مدتها در آن منطقه از شهر به صورت نمادین ذهن با برده شدن نام منطقه ي مذبور ناخودآگاه به دنبال شاخصه ها و ویژگی هاي خاص آن منطقه المان مورد ن ظر را در خود تصویرسازي خواهد کرد.

-2 -7 ارکان شکل دهنده به شهر ایرانی اسلامی
براي ظهور شهر اسلامی، همانند ظهور هرشهري، انطباق و همپوشانی سه فضا یا سه عنصر، به عنوان ارکان آن ضرورت دارد. این سه فضا عبارتند از » : فضاي فکري« ،»فضاي علمی« و »فضاي عینی یا کالبدي « .در حقیقت ،شهر اسلامی فقط کالبد نیست،و علاوه بر کالبد،دو مقوله ي مهم دیگر نیز در تعریف شهر اسلامی و تجلی آن ایفاي نقش می کنند.اصلی ترین عنصر، انسان (یا مومن) است که البته مهم ترین مقوله مربوط به او نیز وجه »فکري« یا به عبارتی ایمان اوست .به این ترتیب است که می توان »ایمان«اهل یک شهر را مهم ترین عامل و عنصر شکل دهنده و تعریف کننده شهر اسلامی نامید .عنصر بعدي »قوانین« حاکم برشهر و بر همه ي روابطی است که بین انسان ها (اعم از مدیر شهر و اهل شهر) و طبیعت وآثار انسانی حاکم اند(نقی زاده،(6:1389از این رو نقی زاده((1377صفات شهر ایده آل اسلامی که بر گرفته از تفکر(اعتقادات)و قوانین حاکم بر شهر از منظر ایدئولوژي اسلامی است را این گونه معرفی می کند : شهر اسلامی شهر تجلی توحید، شهر عبودیت، شهر تقوي، شهر هدایت، شهر ذکر و تفکر، شهر عدالت، شهر اصلاح، شهر شکر، شهر عبرت، شهر امنیت، شهر احسان و شهر میانه. این صفات در رکن سوم شهر یعنی کالبد یا فضاي عینی شهر در بستر فرهنگهاي بومی، شکل و فرم و تجلی می یابد به عبارتی شهر اسلامی یک مفهوم و صورت است که مبانی و ارکان خود را از جهانبینی توحیدي بر می گیرد و تحقق آن در عالم خارج، بسته به شرایط زمان و مکان و امکانات در دسترس، نمود متفاوتی خواهد داشت. در بستر فرهنگ ایرانی تجسد کالبدي بینش اسلامی در اصولی رخ می نماید که در ادامه بدان پرداخته می شود.

-2-8 نماد و نشانه در شهر ایرانی:

» شهر ایرانیاز روزگاران دور، روزگارانی که شهر در آن پی افکنده شد، تصویري بوده است از مثالی آسمانی . از همان روزگارانی که جمشید به فرمان اورمزد »ورجمکرد«را به پاداشت تا در آن شادي باشد و شور؛ عشق باشد و زندگی؛ زیبایی باشد و وصل؛ شهر مکانی بودکه در عین واقعیت و عینیت از حقیقت و ذهنیتی نشان داشت که در وراي چهره ي ظاهري آن رخ پنهان کرده بود.« شهر ایرانی با درهم آمیختن چهار عنصر آب، خاك، گیاه و هوا آن ها را چنان با نظمی کیهانی و فلسفی درهم می آمیزد که تفکیک آنها ازیکدیگر و آن نظم مقدس دشوار تواند شد. بررسی متون به جاي مانده – چه در مقیاس کشور، چه در مقیاس جهان – و مطالعات میدانی در کشور در زمینه ي چگونگی شکل گیریکانون هاي زیستی – به معناي عام کلمه - و شهر – به معناي اخص کلمه – چند عامل اصلی را روشن می سازد . عواملی که حاصل وبرایند آنها در مکانی مشخص به فضا معنا بخشیده و آن را به نماد و بیان نمادین تبدیل کرده اند؛ برآیند این عوامل شکل را ساخته و شکلهاي متفاوت – بنا به محتواي خویش – بافت کالبدي و شالوده ي فضایی شهر یا کانون زیستی را پی افکنده اند. این عوامل عبارتند از: اول: مسائل جهان بینی یا چگونگی نحوه ي نگرش به جهان. دوم: عامل اقتصادي یه چگونگی تعریف مادي جهانسوم: عامل محیط یا اقلیم، یا چگونگی تعریف زیست – محیطی جهان، عاملی که در پیدایش و از میان رفتن شهرهاي قدرتمند گذشته نقش داشته و هنوز نیز تعیین کننده است. این عوامل به گونه اي زنجیره اي به یکدیگر وابسته اند و از زمانی که بشر یکجانشین شد، دولت را سامان داد و شهر را بنا کرد، تا به امروز نقشی تعیین کننده در تعریف و تشکیل آن داشته اند. در شهر کهن ایرانی، جهان معنا کننده ها (دال) و معنا شونده ها (مدلول) شکل می گیرد. جهانی که در آن فضاي شهري هویت بخش می شود، شکل ها معنا می یابند، شامل و مشمول درهم می آمیزند و رفتارها و هنجارهاي شهري پرده از رخ می گیرند. شهروندان به وسیله ي نشانه ها و نمادها به خود هویت می بخشند، بدون آنکه ریشه ها و دلایل آن نشانه ها و نمادها را بدانند و بدون آنکه پا سخی براي خود نشانه ها و نمادها به خود هویت می بخشند، بدون آنکه ریشه ها و دلایل آن نشانه ها و نمادها را بدانند و بدون آنکه پا سخی براي خود شهري دیگري دارند و بر این روال است که شهر خاطره اندوزي می کند و به خاطر می نشیند و فضاي شهر تاریخ خود را با برداشتی کاملا نو بازگو می کند. هنر اسلامی همواره در پی آن بوده است تا فضایی بیافریند که در آن بر سرشت موقت و گذراي اشیاء مادي تأکید شود و تهی بودن اشیاء مورد توجه قرار بگیرد. اما واقعیت امر در تمامیت خود دربردارنده ي جنبه ي وهمی اشیاء به مثابه ي بازتاب ها و مظاهر مثبت مراتب عالی تر هستی – و نیز خود حقیقت مطلق است؛ چه در هنر و چه در معماري اسلامی، از طریق شفاف کردن ماده و آشکار کردن سرشت فانی آن، و در عین حال در آمیختن حضور الهی با اشکال مادي، به فضاي خالی نقش مثبت داده می شود. فضاي خالی در هنر اسلامی، در کنار استفاده از نماد گرایی هندسی و دیگر اشکال تمثیل پردازي انتزاعی، فارغ از زمان، مکان و جدا از عالم ناسوت، ریشه در وحدت ذات حضرتش مصداقی یگانه می یابد و کاربست فضاي خالی در معماري و شهرسازي اسلامی به ابزاري جهت نشان دادن وحدتی تبدیل می شود که در کثرت متجلی است. دگرگونی اجتماعی – اقتصادي ایران در دهه هاي پیشین و قطع شدن فرآیند تاریخی و طبیعی تحول شهر در لحظه اي خاص که از بیرون صورت گرفته است، باعث به وجود آمدن شهر گرایی و شهرنشینی »وا بسته« شهرسازي نادرست و »غیراصولی« شده است .شهر اکنو ن ترکیبی است از سه قسمت عمده:بافت قدیمی از هم پاشیده با کالبدي گسسته که به سرعت در حال تخلیه شدن و اضمحلال است، حاشیه شهر با بافتی کاملا خود به خودي و مساکن غیر بهداشتی و کثیف وسرانجام محلات متجدد با نوع معماري کج سلیقه، پر خرج و پر طمطراق. ما در دوران رکود فرهنگی خود با فرهنگ غرب روبه رو شدیم، از همین رو بنیه کافی جهت جذب سالم نداشتیم و نمی دانستیم چه چیزهایی را باید گرفت و چه چیزهایی را نباید گرفت. پیشرفت نمی تواند یکسره بریدگی و بی پیوندي باشد بلکه تداوم و تکراري است در سطحی بالاتر.

-2-9 اصول حاکم بر شهر و منظر شهر ایرانی- اسلامی

حبیب (1388) بر این باور است که معماري و شهرسازي به طور خاص به منزله دستگاهی از نشانه هاست، بدین ترتیب از جهاتی می توا ن آن را قابل مقایسه با نظامی از نشانه هاي قراردادي که داراي مناسباتی درونی میباشند یعنی زبان به معناي


گسترده آن دانست. اگر بتوا ن کارکرد ذهن آدمی را در نحوه ساختن اسطوره و زبان تعیین کرد، آنگاه میتوان کارکرد ذهن را در سویه هاي دیگر نیز تعیین نمود که این هر دو بیانگر زبان ناخودآگاه، اراده قدرت و شیوههاي حاکم تولید هستند. زبان بصري حتی دقیقتر از زبان کلامی عمل می کند. هر بنا واژه اي است که معناي آن در گزاره تعیین میشود یا به عبارتی دیگر نظام درونی بین واژگان است که معناي آن را معین می کند .در شهرسنتی ایرانی-اسلامی اصولی حاکم بوده است که ارتباط بین واژگان شهري یعنی بناها و فضاها را در کالبد شهر بر قرار می نموده و شهر را به مثابه زبان کالبدي گویاي ایدئولوژي اسلامی مطرح می کرده است. به عنوان مثال توسلی((1371 ازاصولی نظیر هم پیوندي عناصر شهري، محصوریت، سادگی، مقیاس و تناسب، تباین و قلمرو به عنوان اصول حاکم بر شهر سنتی ایرانی اسلامی یاد می کند . همچنین حبیبی((1384 معتقد است اصولی بر زبان طراحی شهري سنتی حاکم است که سبب می گردد در شهر، هر بنا نقش واژه اي را یابد، مجموعه بناها جمله را شکل می دهند. محله ها فصول و متون را می سازند و شهر کتاب می شود و بدین ترتیب در ادراك ذهنی شهروندان به خوبی نقش می بندد. از جمله این اصول میتوان به اصل سلسله مراتب، کثرت و وحدت، تمرکز، تجمع، تباین، اتصال، توازن، تناسب، تداوم، قلمرو، سادگی و پیچیدگی، و استقرار اشاره نمود. بدین ترتیب هر جزء یا عنصري در خدمت کل یعنی مفهوم شهر قرار می گیرد و به کمک اصول مطرح شده پیوند میان اجزاء یا یکدیگر و با کل برقرار میگردد.

-2-10 نقش نشانه ها در تحقق اصول حاکم بر منظر شهر ایرانی- اسلامی
نظام نشانه ها نیز به عنوان جزء و ابزاري جهت حصول بهتر به اصول فوق مطرح میگردد؛ به عبارت دیگر نشانه ها در کنار دیگر اجزاء وعناصر شهري در خدمت بیان این اصول و به تبع آن شکل دهی به مفهوم شهر و منظر شهري قرار می گیرند.در این میان نشانه ها و روابط ما بین آنها در برخی از این اصول بهتر متجلی گردیده و یا به عبارتی نقش پررنگ تري در تامین همهجانبه آن اصل ایفا می نماید که در ادامه بدان پرداخته می شود:

-1-2-10نقش نشانه ها در اصل سلسله مراتب شهري:
بر مبناي این اصل، هیچ فضاي شهري، بنا، معماري رانمی توان فارغ از مراتب بالاتر یا پایین تر آن ایجاد کرد(حبیبی،(104:1384 نشانه هاي مانند ساختمان هاي بارز،به ویژه بناهایی که جایگاه شهري مشخصی دارند،کمک می کنند تا نقاطی به عنوان نقاط مرجع شکل گیرند، که همین ها سلسله مراتب مکان را نشان می دهند(دیویس،. (61:1384 در -2-2-10نقش نشانه ها در اصل تباین:

ناهمگونی عناصر و فضاهاي شهري و در عین حال آهنگین بودن آن در ارتباط با دیگرعناصر و فضاها، اصلی است که فضاي شهري را از یکسانی، یک دستی و بی هویتی می رهاند(حبیبی،. (105:1384 فضاهاي متباین فضاهایی هستند که از نظر خصوصیات عرض و طول و ارتفاع از طرفی و عناصر و اجزاء محصور کننده از طرف دیگ ر با یکدیگرتفاوت دارند(توسلی،.(62:1371 تباین در ارتباط یک پدیده با زمینه اش یا یک پدیده با پدیده هاي مجاورش آشکار می شود.تباین در دو حالت قابل بررسی است: یکی در رابطه هر فضاي شهري با فضاي مجاورش و دیگري در رابطه بین اجزاء یک فضاي شهري (پاکزاد،.(140:1385 استفاده از نشانههاي مختلف با رنگ، فرم، مصالح و دیگر خصوصیات متفاوت ضمن کمک به خلق فضاهاي متباین به ایجاد تفاوت و به تبع آن خوانایی و وضوح در فضا کمک شایانی مینماید. تصویر (2)قسمتی از بافت تاریخی شهر نائین را نشان میدهد که در آن دو عنصر نشانهاي با فرمیکاملاً متفاوت به خلق منظري متباین و در عین حال هماهنگ و یکپارچه منجر شده است.
-3-2-10نقش نشانه ها در اصل اتصال و پیوستگی:
هر فضاي شهري در پی وصل به دیگر فضاهاست، هرگاه این اتصال ایجاد نشود، کلامی گفته نخواهد شد و واژه ها به جمله تبدیل نخواهند شد(حبیبی،. (105:1384 بدین ترتیب اصل پیوستگی و ارتباط فضاهاي شهري از طریق گذرهاي اصلی و خیابانها صورت می گیرد(توسلی،. (24:1371 یکی از ابزاري که میتواند در برقراري این اصل راهگشا باشد بحث توالی نشانه هاست. بدین ترتیب که نشانه ها به صورت نقاط مرجع و دانه هاي زنجیر در ارتباط با یکدیگرتعریف شوند و بتوانند زمینه ایجاد پیوستگی و اتصال فضاهاي شهري را فراهم آورند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید