بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
به نام خدا
اسلاید 2 :
مقدمه:
در درس قبل دانستیم که یکی از راه های افزایش ایمان به خداوند الگو قرار دادن انسان های مومن است. پیامبران نمونه ای از این انسانها هستند که در قرآن کریم بارها داستان زندگی و ویژگی های آنان بیان شده است. بنابراین اگر کسی می خواهد جزو بهترین های زمان خود باشد و در مسیر ایمان به خدا قدم بردارد شایسته است پیامبران را در زندگی خود سرمشق قرار دهد و لازمه سرمشق الگو قراردادن آنها و آشنایی با ویژگی آنان است و در این درس با سه ویژگی مهم پیامبران الهی آشنا می شویم:
تسلیم در برابر امر خداوند
استقامت و پایداری در برابر خداوند
مبارزه با عقاید باطل و خرافات
اسلاید 3 :
چرا پیامبران را باید الگو قرار دهیم؟ (رسول ا.)
بشر امروز نیازمند الگویی است که او را از این روزمرگی نجات دهد، الگویی که او را فراتر از تفسیر مادی حیات ببرد و این الگو رفتار و کردار پیامبر(ص) است. دانستن تاریخ دقیق ولادت و وفات آن حضرت،روزهای زندگی، تعداد همسران یا فرزندان و جنگ های حضرت و . گرچه مفید است اما آنچه امروز بدان نیاز داریم دانستن اصول اخلاقی اوست. شناخت ماهیت حرکت و دعوت او. رفتار و کردار پیامبر(ص) در همه جهت برای همگان الگو و اسوه کامل است.از رفتارهای فردی اش: ادب ورزی ، امانتداری، پوزش پذیری،حق گرایی، حیاورزی، راستگویی، خوش خلقی ، فروتنی و. تا رفتارهای اجتماعی اش: قانون مداری، گشاده دستی،گشاده رویی، مشورت پذیری، همزیستی با اقشار مختلف اجتماع و . از عبادتش با خدا تا رفتارش با طبیعت همه و همه الگو و سرمشق است که برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی می توان به آن تمسک جست.
قرآن پیامبر(ص) را اسوه و الگویی معرفی می کند که پیروی از او سعادت دنیا و آخرت را به همراه دارد که برای رسیدن به این سعادت باید در همه زمینه ها او را الگو قرار داد. اسلام دین خاتم است که سرانجام بر جهان حاکم خواهد شد. پیامبر(ص) نیز آخرین فرستاده و رسول خداست که برای هدایت بشر آمده است، لذا تنها پیامبر مسلمانان نبوده و نمی باشد بلکه پیامبر جهانیان است و رسالتش هدایت تمامی انسانهاست پس در حقیقت الگو و سرمشقی برای جانیان می باشد. مقاله حاضر که از مرکز فرهنگ و معارف اخذ گردیده در صدد تبیین این موضوع است که از نظر خوانندگان عزیز می گذرد.
اسلاید 4 :
نقش الگو در خودسازی و جامعه سازی
در خودسازی فردی و تربیت های اجتماعی ، «نمونه عملی» سهم عمده ای را بازی می کند.نمونه عملی در حقیقت همان الگوها و سرمشق هایی است که آرمان ها و وعده وعیدهای یک مکتب در وجودشان تبلور یافته است.الگو گیری، روش و سیره همه انسانهاست. انسان از هنرهای و ارزش های دیگران متأثر شده و خو می پذیرد.الگوها در حقیقت آیینه تمام نمای صفات الهی اند که بر همگان حجت و راهنما باشند.در شیوه معرفی الگو، ارزش هایی که آدمی را به کمال می رساند مطرح شده و نمونه عینی آن ها به تصویر کشیده می شود، لذا بهترین و پایدارترین این شیوه بهترین روش برای ترویج حق است که پس از گذشت سالها و حتی قرن ها، همچنان ارزش خود را حفظ کرده است اما شیوه هایی که از حقیقت و واقعیت تهی باشند، با گذر چند صباح بی رنگ شده و رسوایی آنها آشکار خواهد شد.
اسلاید 5 :
پیامبر(ص) اسوه حسنه
انسان موجودی است که بر روی کره زمین زندگی می کند و با ملائکه تفاوت بسیار دارد، پس پیامبری که برای هدایتش آمده و می خواهد الگوی او در زندگی واقع شود باید موجودی زمینی و از میان خود انسانها باشد اما خوی ملکوتی داشته باشد. همچنان که خداود به این امر نیز اشاره می کند که اگر پیامبر خود را از میان فرشتگان انتخاب می کردیم او را انسان می آفریدیم و بر او همان لباسی که مردم پوشند می پوشاندیم (انعام/9) پس حالا که انسان است پیامبر او باید ملکوتی باشد (قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی .، (کهف/110) بگو من نیز همانند شما بشر هستم که بر من وحی فرود می آید.
در حقیقت قرآن با این بیان، بهانه را از بهانه جوها می گیردو می فرماید که تنها بشر است که می تواند الگو و پیامبر بشر قرار گیردو انبیاء گذشته هم از میان انسان ها بودند: «هیچ پیامبری قبل از تو نفرستادیم جز اینکه همانند مردم غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند .»(فرقان /20)پیامبر چون انسانی ملکوتی است می تواند الگوی انسان قرار گیرد و انسان ها را به سوی خدا پرواز دهد. اگر با دیده حقیقت بین بنگریم جالب ترین، پاک ترین و ارجمندترین دفتر در همه تاریخ بشر، آن دفتری است که تاریخ زندگی انسان کامل یعنی پیامبر اعظم(ص) در آن درج شده است، تاریخی که زیباترین ارمغان ها برای هوشمندان روشن دل بوده و درخشان ترین گوهر گرانبها برای کاوشگران است.
اسلاید 6 :
انسان موجودی است که بر روی کره زمین زندگی می کند و با ملائکه تفاوت بسیار دارد، پس پیامبری که برای هدایتش آمده و می خواهد الگوی او در زندگی واقع شود باید موجودی زمینی و از میان خود انسانها باشد اما خوی ملکوتی داشته باشد. همچنان که خداود به این امر نیز اشاره می کند که اگر پیامبر خود را از میان فرشتگان انتخاب می کردیم او را انسان می آفریدیم و بر او همان لباسی که مردم پوشند می پوشاندیم (انعام/9) پس حالا که انسان است پیامبر او باید ملکوتی باشد (قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی .، (کهف/110) بگو من نیز همانند شما بشر هستم که بر من وحی فرود می آید.
در حقیقت قرآن با این بیان، بهانه را از بهانه جوها می گیردو می فرماید که تنها بشر است که می تواند الگو و پیامبر بشر قرار گیردو انبیاء گذشته هم از میان انسان ها بودند: «هیچ پیامبری قبل از تو نفرستادیم جز اینکه همانند مردم غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند .»(فرقان /20)پیامبر چون انسانی ملکوتی است می تواند الگوی انسان قرار گیرد و انسان ها را به سوی خدا پرواز دهد. اگر با دیده حقیقت بین بنگریم جالب ترین، پاک ترین و ارجمندترین دفتر در همه تاریخ بشر، آن دفتری است که تاریخ زندگی انسان کامل یعنی پیامبر اعظم(ص) در آن درج شده است، تاریخی که زیباترین ارمغان ها برای هوشمندان روشن دل بوده و درخشان ترین گوهر گرانبها برای کاوشگران است.
ادامه
اسلاید 7 :
قرآن در ستایش خلق و خوی نیک پیامبر می فرماید: « در حقیقت تو بر نیکو خلقی عظیم آراسته ای» (قلم/4) نیکوترین جلوه انسان همان جلوه خدایی است یعنی مظهر جلوه های الهی می شود و خلیفه و جانشین صفات خدایی در روی زمین قرار می گیرد.چنان که در روایتی آمده است:«حسن الخلق، خلق الله الاعظم؛ (1) معیار خلق نیکو خلق الله است.» اخلاق نیکو و کردار پسندیده سرمایه ای زوال ناپذیر است. عامل مهم موفقیت پیامبر اکرم در ابلاغ رسالت خویش، همین بوده است یعنی خلق و خوی خوش آن حضرت توانست افراد را به سوی او جذب نمایدچنان که تا پای جان به حضرت عشق علاقه پیدا کرده بودند. حضرت می فرماید:
« برای آن مبعوث شدم که مکارم اخلاق را به غایت برسانم.» (2) این خلق و خوی نیک و صفات حسنه در حقیقت ریشه در عقیده آن حضرت به خدا و توجه به مبدأ کمالات داشت. خداوند در قرآن به این مطلب اشاره کرده و می فرماید:« والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. عنکبوت/69» کسانی که به سوی ما تلاش کنند ما آنها را رهنمون خواهیم بود
ویژگی های پیامبر(ص) برای اسوه بودناخلاق نیکو
اسلاید 8 :
پایداری و قاطعیت
برای بدست آوردن آرمان ها و اهداف بزرگ باید سختی ها را تحمل کرد و رنج برد. همواره دو نیروی حق و باطل در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند« و ما ارسلنا من قبلک من رسول ولانبی الا اذا تمنی القی الشیطان فی أمنیته.(حج/52) هیچ پیامبری را نفرستادیم جز اینکه شیطان در مقابل آرزوهای او مانع ایجاد کرد.» بزرگ ترین آرزوی پیامبر هدایت مردم به راه حق است و شیطان در برابر این آرمان مخالفت می کند و موجب انحراف انسان ها از مسیر حق می شود. برای مقابله با این توطئه ها مقاومت و روحیه با صلابت لازم است.پس از هجرت رسول (ص) به مدینه و قدرت پیدا کردن مسلمانان ، آنان بر اساس دستور حضرت برای دستگیری کاروان تجارتی ابوسفیان از مدینه بیرون می آیند و انگیزه شان به دست آوردن غنیمت است، اما خداوند این چنین مقرر می کند که آنها با کاروان مسلح که از مکه برای حمایت کاروان آمده بودند، درگیر شوند و این درگیری منجر به شکستن عظمت و شوکت کفار شود.این پایداری رسول خدا (ص) و مسلمانان در جنگ بدر موجب عظمت اسلام و اعتلای کلمه حق می شود: به خاطر آور زمانی که خدا یکی از دو کاروان را برای شما وعده می داد. شما می خواستید با کاروان غیر مسلح برخورد کنید، لیکن خدای سبحان می خواست حق را پایدار کند و ریشه کفار را از جای برکند.(انفال/7(ریشه کن شدن کفار باید به دست انسان های موحد صورت پذیرد تا پایداری آن ها در راه حق روشن شود. هم چنان که خداوند می فرماید:« اگر دفاع مجاهدان نباشد تمام مراکز عبادی و دینی مانند صومعه ها ، کنیسه ها کلیساها و مساجد که اسم خدا در آن زیاد برده می شود ، منهدم میشوند.(حج/40) و رسول خدا (ص) در راه آرمان الهی بقدری پایداری و استقامت کرد که وقتی از او سوال شد چگونه این مقدار زود پیر شدی؟ فرمود: سوره هود به خاطر این آیه دستور مقاومت می دهد و سوره واقعه مرا پیر کرد.
اسلاید 9 :
قاطعیت رسول خدا(ص) در اجرای فرامین الهی و امور گوناگون یکی دیگر از جنبه های وجودی حضرت است که می تواند به عنوان اسوه و الگو، سرمشق انسان ها قرار گیرد. از جمله صلابت و قاطعیت حضرت در اجرای فرامین الهی می توان به رویارویی سپاه اسلام با رومیان در جنگ تبوک اشاره کرد که در گرمای شدید تابستان حجاز صورت گرفت، درحالی که عده ای کارشکنی می کردند و خداوند در سوره توبه از آن یاد می کند«. و قالوا لا تنفروا فی الحر قل نار جهنم اشد حرا لو کانوا یفقهون؛ (توبه /81) و می گفتند در گرمای تابستان به سوی جبهه حرکت نکنید، بگو آتش جهنم سوزان تر است اگر آنها می فهمیدند»
اسلاید 10 :
رعایت حقوق دیگران و تحقق عدالت
از دیگر ویژگی های رسول خدا(ص) رعایت حقوق دیگران و تحقق عدالت است که در حیات پربار ایشان نقش برجسته و آشکاری دارد.همواره با افراد آنگونه برخورد می کرد که استحقاق آن را داشتند و آن جایی که استحقاقی در کار نبود حتی در نگاه کردن هم تفاوتی قائل نمی شد.(4)اما انجا که مسئله استحقاق مطرح می شد آن را رعایت کرده و معیار عدل قرار می داند، همچنان که هنگام تقسیم غذا میان اهل صفه، آن را به کسانی که بیشتر نیاز داشتند می داد.(5) حضرت اختیار دار امور مسلمانان و بیت المال آنان بود و اگر چیزی اضافه می آمد که مورد هزینه اش پیدا نمی شد و شب فرا می رسید به منزل بر نمی گشت تا مستحق آن را پیدا کند و مسئولیت را انجام داده و فارغ البال به منزل باز گردد. (6)
اسلاید 11 :
شجاعت و خطرپذیری
برای رسیدن به اهداف بزرگ باید خطرهای بزرگ را از سر راه برداشت. انسان های جسور و شجاع که در آغوش خطر پرورش می یابند، مسئولیت های بزرگ و پرخطر را تقبل می کنند. هر مقدار آرمان بزرگ تر باشد خطرها نیز بیشتر است و انبیاء که بزرگ ترین تحول عقیدتی و اجتماعی و سیاسی را در جامعه دنبال می کردند، بیشترین مخالفت ها و جنگ ها را نیز در مقابل داشتند. رسول خدا(ص) برای به ثمر رساندن رسالتش که جهانی بود از هیچ خطری نترسید و حتی در شب لیله المبیت نیز با توکل به خدا بدون هیچ ترسی از خانه خارج شد و را هجرت را در پیش گرفتو در طول 10سال اقامت در مدینه حدود 27 جنگ همچون بدر، احد، احزاب، خیبر، حنین و . را فرماندهی کرد.رسول خدا (ص) براساس رهنمود و دستور خداوند سبحان مسئول است سخت ترین خطر را پذیرا باشد: در راه خدا قتال کن ، کسی جز تو بر این مسئولیت مکلف نیست، (نساء/84) شجاعت و خطر پذیری حضرت تا بدان جا بود که امام علی(ع) می فرماید: « هنگامی که رو در روی دشمن قرار می گرفتیم و جنگ سخت میشد به رسوا الله پناه می بردیم.»(7)
اسلاید 12 :
تلاش و سازندگی
خداوند در قرآن انسان را از سرگرم شدن به زندگی دنیا و متاع آن نهی کرده و می فرماید: « و لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیوه الدنیا. (طه/131) چشمان خویش را به آنچه که متاع دنیا به حساب می آید و ما برخی را از آن بهره داده ایم، خیره مکن که اینها شکوفه ای بیش نیستند» اما این معنای آن نیست که آدمی دست از تلاش و کوشش بردارد و تنها به عبادت خدا مشغول شود. انسان در عین حال که زاهد است می تواند پرتلاش باشد چرا که خدا دستور تلاش و سازندگی می دهد:
او خدایی است که زمین را رام شما قرارداده است، لیکن برای بدست آوردن روزی حلال باید بر دوش آن (زمین) سوار شوید تا روزی حلال به کف آرید. (ملک/15) رسول خدا (ص) زاهدترین انسان بود چنان که در روایت است نان سفره وی تا هنگام رحلت نان جو بود(8) اما در عین حال پر تلاش ترین انسان نیز بود.یکی از پیام های اسلام تلاش و سازندگی اجتماعی است تا آنجا که کسی با دسترنج خود زندگی اش را تأمین می کند همانند کسی می ماند که در راه خدا جهاد کرده باشد.(9) این رهنمود دین در حقیقت دعوت مسلمانان به توسعه اجتماعی و سازندگی است تا خودکفا بوده و وابسته به بیگانگان نباشند و این در سیره رسول خدا(ص) آشکار و بارز بود.
اسلاید 13 :
تسلیم
همه موجودات عالم تسلیم اوامر و دستورات خداوند هستند و در قرآن خداوند عده ای از کسانی که در برابر خدا اعلان تسلیم شدن کرده اند را بیان می کند.
ابراهیم(ع)، تسلیم خداوند بود:
و قالوا کونوا هودا او نصری تهتدوا قل بل مله ابرهیم حنیفا و ما کان من المشرکین.
اهل کتاب گفتند: یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید! بگو: « این آیین های تحریف شده هرگز نمی تواند موجب هدایت گردد.» بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود.
ما کان ابرهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین.
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.
قل یا هل الکتب لم تصدون عن سبیل الله من ءامن تبغونها عوجا و انتم شهداء و ماالله بغفل عما تعملون.
بگو: ای اهل کتاب چرا افرادی را که ایمان آورده اند از راه خدا باز می دارید و می خواهید این راه را کج سازید؟! در حالی که شما ( به درستی این راه) گواه هستید و خداوند از آنچه انجام می دهید غافل نیست!
و من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن واتبع مله ابرهیم حنیفا واتخذ الله ابرهیم خلیلا.
اسلاید 14 :
دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود انتخاب کرد.4
انی وجهت وجهی للذی فطر السموت و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین.
من روی خود رابه سوی کسی کردم که آسمان ها و زمین را آفریده من درایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.5
قل اننی هدنی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابرهیم حنیفا و ما کان من المشرکین.
بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا( آیین ابراهیم که از آیین های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود.
ان ابرهیم کان امه قانتالله حنیفا ولم یک من المشرکین.ثم اوحیناالیک ان اتبع مله ابرهیم حنیفاوماکان من المشرکین
ابراهیم(به تنهایی) امتی بود مطیع فرمان خدا خالی از هرگونه انحراف و از مشرکان نبود.7 (سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم (که ایمان خالص داشت و از مشرکان نبود) پیروی کن!
حنیف مسلمانی است که از دیگر ادیان به سوی حق گرایش پیدا می کند.
اعلان تسلیم
اعلان تسلیم در برابر خداوند، از جانب ابراهیم (ع) در پی دعوت خداوند از وی بود:
اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العلمین.
در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور( و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت و) گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
اسلاید 15 :
تسلیم حق شدن، فرمان خداوند به ابراهیم(ع) بود:
اذ قال ربه اسلم قال اسلمت لرب العلمین.
این آیه به یکی دیگر از ویژگی های صفات برگزیده ابراهیم که در واقع ریشه بقیه صفات او است اشاره کرده می گوید: به خاطر بیاورید هنگامی را که پروردگار به او گفت در برابر فرمان من تسلیم باش، او گفت در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم(اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین) آری ابراهیم آن مرد فداکار و ایثارگر هنگامی که ندای فطرت را از درون خود می شنود که پروردگار به او فرمان تسلیم باش، می دهد او تسلیم کامل خدا می شود، ابراهیم با فکر و درک خود می یابد و می بیند که ستارگان و ماه و خورشید همه غروب و افول دارند و محکوم قوانین آفرینشند، لذا می گوید: اینها خدای من نیستند انی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین: من روی خود را به سوی خدایی کردم که آسمانها و زمین را آفرید و در این راه عقیده خود را خالص کردم و من از مشرکان نیستم.
و در آیات گذشته دیدیم که ابراهیم و اسماعیل پس از ساختن خانه کعبه ، نخستین تقاضایی که از خدا(بعد از تقاضای قبولی اعمالشان) کردند، این بود که آنها به راستی تسلیم فرمان او باشند و از دودمان آنها نیز امت مسلمی به پا خیزد. و درحقیقت نخستین گام برای ایجاد ارزش در انسان، مسأله خلوص و پاکی است و به همین دلیل که ابراهیم خویش را منحصرا تسلیم فرمان حق کرد محبوب خدا شد و خدا او را برگزید و به همین عنوان، او و مکتبش را معرفی کرد.
اسلاید 16 :
انبیاء
پیامبران در برابر خدواند و قوانین او تسلیم هستند:
انا انزلنا التوره فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا.
ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن ، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند..14
این آیه شریفه به منزله تعلیل است برای مطالبی که در آیه قبلی ذکر شده و این آیه و آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امت ها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایع تشریح کرده و آن شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند و راه را از چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه ای اختلاف کردند به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند و انبیاء و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد و در مقابل حکمی که می کنند چیزی از مردم مطالبه نکنن که هرچه مطالبه کنندثمنی قلیل است و در اجرای احکام الهی از احدی نترسند و تنها از خدای تعالی بترسند.
پس اینکه فرمود: انا انزلنا التوراه فیها هدی و نور، معنایش این است که ما تورات را نازل کردیم که در آن مقداری احکام و معارف الهی و مایه هدایت وجود دارد و مقداری نور بر حسب حال بنی اسرائیل و استعداد آنان در آن هست(آری کلمه فیها دلیل روشنی است بر اینکه اولا آنچه در تورات فعلی هست هدایت نیست بلکه در میان مطالب تورات ، هدایت وجود دارد و ثانیا آنچه از هدایت در تورات هست پاره ای از هدایت است نه کل هدایت و خلاصه چنان نیست که برای همه بشر و در همه قرون کافی باشد.
اسلاید 17 :
یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا، در این جمله اگر نبیین را به اسلامکه همان تسلیم شدن در برابر خدای تعالی است و تسلیم شدن هم از نظر قرآن عبارت است از همان دین( توصیف کرد برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه دین در همه ادوار بشری یکی است و آن عبارت است از اسلام و تسلیم شدن برای خدا و استنکاف نکردن از عبادت او و اینکه احدی از مومنین به خدا (به اینکه تسلیم خدا است و به اصطلاح مسلمان به معنای عام است) نمی تواند از قبول حکمی از احکام خدا و شریعتی از شرایع او را نپذیرد و از پذیرفتن آن استکبارکند. 15
بلقیس
بلقیس به همراهی سلیمان (ع) به توحید و تسلیم در برابر خدای یگانه راه یافت:
قالت رب انی ظلمت نفسی واسلمت مع سلیمن لله رب العلمین.
گفت: پروردگارا! من به خود ستم کردم و (اینک) با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم.16 هنگامی که بلقیس تخت سلیمان و آن منظره عجیب را مشاهده کرد گفت: خدایا به وسیله کفر به خودم ظلم کردم و همراه سلیمان به خدا ایمان آوردم و بدین ترتیب ایمانش کامل گردید. گویند: هنگامی که نشست سلیمان او را دعوت به یکتا پرستی کرد و بلقیس چون آیات و معجزات را مشاهده کرده بود اجابت کرد و ایمان آورد. برخی گویند: چون تصور کرده بود که سلیمان قصد دارد غرقش کند از اینرو وقتی که فهمید چنین نبوده است، گفت: بخودم ظام کردم که درباره سلیمان گمان بد بردم. در اینکه پس از این جریان، بلقیس چه کرد اختلاف است. برخی گویند: سلیمان با او ازدواج کرد و او را بر سلطنت ابقاء نمود. برخی گویند: او را به عقد پادشاهی بنام تبع درآورد و او را به جای خود برگرداند و یکی از امرای جنی یمن را مامور به اطاعت او کرد تاهرچه می خواهد در یمن برایش بسازد.
پیروان محمد
پیروان پیامبر نیز در برابر خداوند تسلیم شدند:
فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله و من اتبعن .
اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند،(با آنها مجادله نکن!و) بگو: من و پیروانم در برابر خداوند (و فرمان او) تسلیم شده ایم. چون خداوند ذکر ایمان و اسلام را قبلا فرمود به نبی خود خطاب کرد که فان حاجوک: یعنی اگر
اسلاید 18 :
ادامه
نصاری با تو مخاصمه کردند (ایشان وفد نجران بودند.) فقل : بگو (ای محمد اسامت وجهی لله : درباره مقصود از این قسمت چند وجه گفته شده:
در امر خدا و اخلاص در توحید و پرستش او به یکتایی منقاد و مطیع شده ام و دلیل حجتی که در این جاست اینست که خداوند آنها را به خالقیت حق که خود اقرار دارند ملزم ساخته که امر او را متابعت کنند و جز او را نپرستند.
مراد اینست که از هر معبودی جز خدا اعتراض نمودم و قصد خود را برای عبادت او خالص گردانیدم. در این مطلب اصلی را ذکر کرده که همه مکلفین الزام دارند که به آن اقرار کنند زیرا در عمل به چیزهای لازم در دین که طریق نجات از جهنم به بهشت است تبعیض نمی تواند باشد و معنی وجه در اینجا نفس و خود استو اسلام را اضافه بوجه کرده زیرا وجه انسان(چهره) اشرف اعضای اوست زیرا همه حواس در آن است و نشانه اندوه و نشاط در او ظاهر می شود. و کسی که وجه خود را تسلیم کند همه وجود خود را تسلیم کرده است. و به همین معنی است « کل شیء هالک الا وجهه »(هر چیز جز وجه او هلاک خواهد شد.) و من اتبعن : یعنی مسلمانانی که به وسیله من هدایت یافته اند اسلام آورده اند چنان که من اسلام آورده ام.
اسلاید 19 :
حواریون
حواریون عیسی از خداوند ، برای گواه بودن به تسلیم آنان در برابر حق، درخواست کردند:
فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله ءامنا بالله و اشهد بانا مسلمون.
هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر و (مخالفت) کرد گفت: کیست که یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) گردد؟ حواریان(شاگردان مخصوص او) گفتند: ما یاوران خداییم به خدا ایمان آوردیم و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده ایم.
واذ اوحیت الی الحواریین ان ءامنوا بی و برسولس قالوا ءامنا واشهد باننا مسلمون.
و (به یادآور) زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که: به من و فرستاده من ایمان بیاورید! آنها گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم این آیات هم چنان بحث های مربوط به دعوت مسیح (ع) و سرگذشت زندگی او را ادامه می دهد. مطابق پیشگویی و بشارت موسی (ع) جمعیت یهود قبل از آمدن عیسی(ع) منتظر ظهور او بودند اما هنگامی که ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعی از منحرفان بنی اسرائیل به خطر افتاد تنها گروه محدودی گرد مسیح(ع) را گرفتند و کسانی که احتمال می دادند پیروی از آیین او موقعیت و مقام و منافع آنها را به خطر می اندازد از پذیرفتن آن سرپیچی کردند.
اسلاید 20 :
حواریون عیسی از خداوند ، برای گواه بودن به تسلیم آنان در برابر حق، درخواست کردند:
فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله ءامنا بالله و اشهد بانا مسلمون.
هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر و (مخالفت) کرد گفت: کیست که یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) گردد؟ حواریان(شاگردان مخصوص او) گفتند: ما یاوران خداییم به خدا ایمان آوردیم و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده ایم.
واذ اوحیت الی الحواریین ان ءامنوا بی و برسولس قالوا ءامنا واشهد باننا مسلمون.
و (به یادآور) زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که: به من و فرستاده من ایمان بیاورید! آنها گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم این آیات هم چنان بحث های مربوط به دعوت مسیح (ع) و سرگذشت زندگی او را ادامه می دهد. مطابق پیشگویی و بشارت موسی (ع) جمعیت یهود قبل از آمدن عیسی(ع) منتظر ظهور او بودند اما هنگامی که ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعی از منحرفان بنی اسرائیل به خطر افتاد تنها گروه محدودی گرد مسیح(ع) را گرفتند و کسانی که احتمال می دادند پیروی از آیین او موقعیت و مقام و منافع آنها را به خطر می اندازد از پذیرفتن آن سرپیچی کردند.توحید ناب و بی شائبه سلیمان (ع) و تسلیم بودن او در برابر خدای یگانه، مورد اذعان و اعتراف بلقیس بود: