بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

تأثیر ثقل وحی بر پیامبر اکرم
(صلی الله علیه وآله)

اسلاید 2 :

وحی؛ کلام پروردگار و به فرمودة قرآن کریم، کلامی ثقیل و سنگین است. یکی از ابعاد ثقل وحی، سنگینی آن بر وجود مبارك پیامبر(صلیّ الله علیه و آله و سلّم) به سبب بروز حالاتی از قبیل انقطاع از دنیا که در تعابیر برخی صحابه اغماء نامیده شده است و ریزش عرق و غیره در ایشان می باشد. البته بروز حالت اغماء مختص به نزول وحی به صورت مستقیم و بدون وساطت جبرئیل بوده که حاکی از عظمت کلام بی واسطه خداوند است. البته مبالغه های بعضی صحابه در توصیف حالات پیامبر خاورشناسان را به این اشتباه انداخته که وحی تنها نوعی حالت غش و صرع است، در حالی که صحابه، تنها بر اساس درك مادي خود، این حالات را در قالب الفاظ و تعابیري بیان کرده اند که در به تصویر کشیدن حقیقت آثار وحی بر روح و جسم رسول خدا (صلیّ الله علیه وآله وسلّم) عاجزاست زیرا عوارض غش و صرع، از قبیل لرزش شدید و فراموشی پس از آن هرگز در رسول خدا(صلیّ الله علیه و آله و سلّم) مشاهده نشده است.

اسلاید 3 :

وحی، پدیده ای روحی یا یک القای روحانی است که از عالم والا بر شخص دارای صلاحیت و امین وارد می گردد و از طریق مکاشفه باطنی یا ایجاد صداهایی در گوش، او را به عالم والا متصل می کند و ما قادر به درک کنه آن نیستیم.
وحی در لغت: اشاره- رساله- الهام- کلام پنهان که به دیگری القا شود.
طرح مسآله

اسلاید 4 :

آیت الله معرفت، استعمال قرآن از وحی را در چهار معنا بیان کرده اند:

1)درمواردي، قرآن این کلمه را در معناي لغوي آن که اشارة پنهان است، استعمال نموده، مانند آیه شریفه « فاوحی الیهم انسبحوا بکره و عشیا » (مریم،11)

2)به معناي امر غریزي و فطري به کار رفته که عبارت است از تکوین طبیعی که در اشیاء قرار داده شده است. « أوحی ربک الی النحل ان اتخذي من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون ». (النحل،68)

3)الهام نفسی و درونی است. این قسم، در واقع احساسی در باطن و درون انسان است که گاهی مصدر آن بر وي پوشیده و پنهان میباشد و گاهی هم به او الهام میشود که این حس از جانب خداوند است (=الهام رحمانی: و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه). البته گاهی هم از سوي غیر خداوند متعال میآید.(=الهام شیطانی: و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا)

وحی در قرآن

اسلاید 5 :

4)وحی رسالی است. این قسم بیش از هفتاد بار در قرآن به کار رفته است. وحی رسالی چندان از معنای لغوی خود که اعلام پنهانی است، تجاوز نمی کند. زیرا این نوع وحی، در واقع یک اتصال غیبی بین خدا و رسول اوست که به سه صورت تحقق می یابد. چنان که در این آیه شریفه آمده «و ما کان لبشر ان یکلمه الله الّا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولاً فیوحی بإذنه ما یشاء انه علی حکیم». « و ما کان لبشر أن یکلمه الله الا وحیا » یعنی از طریق الهام و القا در ذهن که همان القا درباطن است و یا به صورت رؤیا در خواب صورت میگیرد. « او من وراء حجاب » یعنی در حالی با او سخن میگوید که شخص، صداي او را شنیده ولی او را نمی بیند. مانند سخن گفتن با موسی (ع) و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در شب معراج . « او یرسل رسولاً فیوحی بإذنه ما یشاء » یعنی یکی از فرشتگان، از طریق القاي سخن در گوش یا از طریق نقش بستن آن در قلب شخص، به او وحی می کند.

اسلاید 6 :

اما اقسام نزول وحی نسبت به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که زیرمجموعۀ وحی رسالی است بدین شرح است:

1)اولین وحی به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، از طریق رؤیاي صادقه انجام شد. امیر مؤمنان حضرت علی (ع) ولی در هیچ یک از این موارد قرآن نازل نشد؛ زیرا ؛« رویاي انبیا وحی است » : میفرماید نزول قرآن در خواب بر آن حضرت امر معمولی نبود. هر چند که برخی این نوع وحی را به عنوان سبب نزول براي آیه اي بیان کرده اند.

اسلاید 7 :

2) گونۀ دیگر از نزول وحی بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از طریق نزول جبرئیل صورت می گرفت. به این صورت که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گاهی آن را از راه گوش دریافت میکردند و گاهی او را میدیدند و گاهی نیز نمی دیدند و تنها وحی بر قلب مبارك ایشان نازل می شد: « نزل به الروح الامین علی قلبک » (الشعراء، 193 ) یعنی: روح الامین آن را بر دلت نازل کرد.

ابن مسعود میگوید : "رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تنها دو بار جبرئیل را در صورت اصلی دید؛ یک بار هنگامی بود که حضرت از او خواستند تا صورت واقعیاش را به ایشان بنمایاند، آن گاه جبرئیل صورت خود را به آن حضرت نشان داد و سرتاسر افق را پوشاند و بار دوم در شب معراج بود و آیه: « و هو بالافق الأعلی » (النجم،7)، یعنی: در حالى که او در افق اعلى بود، که این آیه هم ناظر به همین مرتبه است". (سیوطی،6/123)

اسلاید 8 :

اما آیت الله معرفت معتقد است وجه درست این است که بگوییم بار اول آغاز وحی، در غار حرا بوده و جبرئیل با صورت اصلی خود که بر آن خلق شده، ظاهر شد و افق آسمان را از مشرق تا مغرب پوشاند، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به شدت ترسید و پس از آن دیگر جبرئیل به صورت انسانی زیبا، بر آن حضرت نازل میشد. و بار دوم، هنگام درخواست پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می آمد، حضرت از جبرئیل خواست که بار دیگر او را صورت واقعی خود ببیند و جبرئیل چنین کرد. به این ترتیب آیۀ « و هو بالافق الاعلی » مرتبه اول بود و « نزله اخري » (النجم،13) مرتبه دوم. (طبرسی، 9/262 )
به هر ترتیب هرگاه جبرئیل به صورت انسان بر حضرت مجسم می شد در صورت دحیه بن خلیفه کلبی یا شبیه به او ظاهر می گردید، بود.

اسلاید 9 :

3) سومین گونه نزول وحی بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از طریق وحی مستقیم بود. گویا وحی، اغلب به طور مستقیم و بدون وساطت فرشته انجام میگرفت. بنا بر نقل صحابه در مورد حالت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هنگام نزول وحی، احساس فشار شدیدي به آن حضرت دست میداد. حالتی شبیه بیهوشی در ایشان ظاهر می شد، سر ایشان به زیرمی افتاد، رنگ صورتش تغییر میکرد و عرق از پیشانی مبارکش جاري می گشت. این وضعیت غریب، حاضران در مجلس را تحت تأثیر قرار می داد و بر اثر این منظره، سرهاي آنان نیز به زیر می افتاد. بر اساس برخی روایات رسیده از اهل بیت (ع)، پی میبریم که این حالات و عوارض، زمانی براي آن حضرت رخ میداد که وحی به صورت مستقیم و بدون وساطت جبرئیل نازل می شد.

اسلاید 10 :

از امام صادق (ع) سؤال شد، آیا بیهوشی که به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دست میداد، هنگام نزول جبرئیل بود؟ حضرت فرمودند: خیر، زیرا جبرئیل هیچ گاه بدون اجازه بر آن حضرت وارد نمی شد و چون داخل می شد هم چون بنده اي در برابر ایشان می نشست. آن حالت تنها زمانی بود که حضرت بدون هیچ واسطه اي، مورد خطاب خداوند قرار می گرفت.

اسلاید 11 :

ثقل (سنگینی) خاصیت جسم است و در امورمعنوي که درك آن دشواراست یا حقایقی را در بر دارد که فهم و تحمل آن سخت است یا شامل فرمان هایی است که امتثال آن و مداومت برانجام آن دشواراست نیز بعنوان استعاره از واژه سنگینی استفاده می شود.
ثقل وحی از دو منظر آیات و روایات قابل بررسی است:
ثقل وحی در آیات
اولین و مهمترین آیۀ ناظر به مسأله ثقل وحی، این آیۀ است: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» ( المزمل، 5 )
ثقل وحی

اسلاید 12 :

علامه طباطبایی دو قسم کلی برای این سنگینی بیان می کند:
الف) سنگین بودن بر پیامبر (لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله):
آثار جسمانی نزول وحی (به جهت مجاهدت نفس و انقطاع به سوی خدا و زحماتی است لازمه گرفتن وحی می باشد)
تحقق بخشیدن به حقایق قرآن: و تحمل مصائبی که پیامبر در راه ابلاغ آن داشته اند
ب) سنگین بودن بر امت: به اعتبار اجرا کردنش در جامعه و اینکه این دین را به عنوان دین حنیف بر سایر ادیان ترجیح داده و بپذیرند)

اسلاید 13 :

جوادي آملی در این باره بیانی متفاوت دارد، وي می گوید "خداي سبحان قرآن را به عنوان کلام وزین و سنگین الهی معرفی کرد: « انا سنلقی علیک قولا ثقیلا » یعنی ما بر تو سخن پرمحتوا و وزینی را القا میکنیم. اما چون احکام قرآنی با فطرت انسان سازگار است، شناخت و تحمل آن آسان است. یعنی همان طور که قرآن جامع همه کمالات وجودي است، جامع این دو صفت خاص هم هست؛ یکی آن که وزین و سنگین است، دیگر آن که فهم و پذیرش و پیروي از آن آسان است: « و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر» هرگز معارف و دستورهاي قرآن تحمیل بر فطرت آدمی نیست تا فهم و پذیرش آن دشوار باشد، زیرا مطابق با خواسته های فطری است. البته جمع بین وزین و آسان بودن، معجزه است، زیرا لازمۀ عاديِ ثقل و وزن، دشواري است؛ همان طور که لازمۀ عاديِ آسان بودن، خفت و سستی است. لیکن قرآن ثقیل است، اما صعب و دشوار نیست. آسان است ولی سست و خفیف نمی باشد".

اسلاید 14 :

اقوال دیگری هم در معنای ستگینی کلام وحی، از سوی مفسران بیان شده است:
یکی این که، قرآن عظیم الشأن، متین و مستدل است، همچنان که خود ما می گوییم "این کلام وزین و سنگین است"، یعنی در موقع خود واقع شده است.
دیگر این که قرآن در میزان روز قیامت سنگین است، حال یا حقیقتاً سنگین است و یا مجازا وً یا این عنایت که ثوابی که دربرابر قرآن به اشخاص می دهند، بسیار و مهم است.
دیگر این که، قرآن بر کفار و منافقان سنگین است. براي این که هم اعجاز دارد که نه می توانند مثلش را بیاورند و نه می توانند قبولش کنند و هم این که مشتمل بر تهدید علیه ایشان است.
دیگر این که، سنگینی قرآن کنایه است از بقاي آن در طول زمان، چون یکی از خصوصیات هر چیز سنگین، این است که در جای خود ثابت بماند.

اسلاید 15 :

علاوه بر آیۀ فوق آیات دیگري نیز دال بر ثقل و عظمت کلام پروردگار هستند که عبارتند از:
آیۀ شریفۀ: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله » (الحشر: 21 )، یعنی: اگر این قرآن را بر کوهى فرومی فرستادیم، یقیناً آن [کوه] را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده مى دیدى. دلالت این آیه، بر این موضوع کاملاً روشن بوده و نیاز به توضیح ندارد.
آیۀ شریفۀ: « و هو العلی العظیم، تکاد السماوات یتفطرن من فوقهن »، ( الشوري، 4-5 ) یعنی: و او بلندمرتبه بزرگ است. چیزى نمانده که آسمانها از فرازشان بشکافند.
آیۀ شریفۀ: «اذا فزع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربکم قالوا الحق وهو العلی الکبیر » یعنی: تا چون هراس از دلهایشان برطرف شود، مى گویند پروردگارتان چه فرمود؟ می گویند: "حقیقت و هموست بلند مرتبه و بزرگ". (سبا، 23)

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید