بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
اخلاق
سیاسی-اجتماعی
اسلاید 2 :
دیدگاه ها
أ.جدایی اخلاق از سیاست
ب. تعامل اخلاق و سیاست
اسلاید 3 :
جدایی اخلاق از سیاست
برای سیاستمدار شدن باید از قداست صرف نظر کرد. برای سیاستمدار شدن باید ابتدا عروس شیطان شد. قداست و بیپیرایگی و درستی به درد سیاست نمیخورد.
(اشو، ریشه و بالها، ص 334)
اسلاید 4 :
جدایی اخلاق از سیاست
برخی دیگر از طرفداران جدایی اخلاق از سیاست معتقدند معیار ارزش در اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی متفاوت و گاه متضاد است.
افلاطون معتقد بود، هیچ فردی اخلاقا مجاز به دروغ گویی نیست؛ اما حاکمان و سیاستمداران در مواردی که مصلحت شهر و کشور اقتضا کند، اخلاقا حق دارند دروغ بگویند. فریبکاری نیز همینطور است.
(شریفی، دانشنامه اخلاق کاربردی مقاله رابطه اخلاق و سیاست، ج4، ص 33)
اسلاید 5 :
تعامل اخلاق از سیاست
برخی از طرفداران نظریه تعامل معتقدند اصالت با سیاست است و اخلاق تابع سیاست است. هرکاری که در خدمت تأمین منافع سیاسی جامعه یا حزب یا گروه خاصی باشد، ارزشمند بوده و فضیلت به حساب میآید و هر کاری که ما را از دستیابی به اهداف و اغراض سیاسی جامعه یا حزب و امثال آن دور کند، کاری ناپسند بوده و از رذائل اخلاقی به شمار میآید. (شریفی، دانشنامه اخلاق کاربردی مقاله رابطه اخلاق و سیاست، ج4، ص 36-37)
اسلاید 6 :
تعامل اخلاق از سیاست
نظریه تعامل
به تعبیر یکی از کشیشان مسیحی : « هنگامی که موجودیت کلیسا مورد تهدید واقع میشود، برای نجات و رهایی آن میتوان چهارچوبهای اخلاقی را زیر پا نهاد.»
(شریفی، دانشنامه اخلاق کاربردی مقاله رابطه اخلاق و سیاست، ج4، ص 36-37)
اسلاید 7 :
تعامل اخلاق از سیاست
یا لنین میگفت: «اخلاق ما از منافع مبارزه طبقاتی پرولتاریا به دست میآید. برای ما اخلاقی که از خارج از جامعه برآمده باشد، وجود ندارد، و یک چنین اخلاقی جز شیادی چیزی نیست.»
(شریفی، دانشنامه اخلاق کاربردی مقاله رابطه اخلاق و سیاست، ج4، ص 36-37)
اسلاید 8 :
نظریه تعامل با اصالت اخلاق: دیدگاه برگزیده
موضوع احکام اخلاقی، افعال اختیاری انسان و صفات اکتسابی اوست، حال متعلق این فعل اختیاری یا صفت اکتسابی گاه در رابطه با خدا است، گاه جامعه و گاه خود انسان است. سیاست یعنی تدبیر میتواند اخلاقی باشد یعنی منطبق بر فضایل انسانی و اخلاقی باشد و میتواند منطبق بر رذایل باشد.
اسلاید 9 :
تعامل اخلاق و سیاست با اصالت اخلاق
از منظر اسلام سیاست در خدمت اخلاق است و هدف سیاست باید تعالی انسان و پرورش آنان در جهت سعادت نهایی باشد. سیاست از ابزارهای تحقق و نهادینه سازی اخلاق است.
«انّما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق».
(شریفی، دانشنامه اخلاق کاربردی مقاله رابطه اخلاق و سیاست، ج4، ص 39)
اسلاید 10 :
4.رعایت اخلاق در سیاست
پرهیز از خیانت و نیرنگ
وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ- وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ- وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ- وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ.
رک: نهج البلاغه، خ 200
اسلاید 11 :
اصول اخلاق
سیاسی-اجتماعی
اسلاید 12 :
اصل اخلاص
اسلاید 13 :
اصل وفا
اسلاید 14 :
پرهیز از خیانت و نیرنگ
سوگند بخدا «معاويه» از من سياستمدارتر نيست، اما او نيرنك مىزند و مرتكب انواع گناه مىشود اگر نيرنك ناپسند و ناشايسته نبود من سياستمدارترين مردم بودم، ولى هر نيرنگى گناه است، و هر گناهى يك نوع كفر است، «در قيامت هر غدار و مكارى پرچم خاصى دارد كه به آن وسيله شناخته مىشود». به خدا سوگند من با كيد و مكر اغفال نمىشوم و در روياروئى با شدايد ناتوان نمىگردم.
اسلاید 15 :
وفای به پیمان
اعتراض خریت بنراشد خطاب به علی(ع)
خریت: به خدا سوگند امر تو را اطاعت نمىكنم و پشت سرت نماز نمىخوانم و فردا از نزد تو خواهم رفت.
علی(ع): ثكلتك امّك، إذا تنقض عهدك، و تعصي ربّك، و لا تضرّ الّا نفسك، أخبرني لم تفعل ذلك؟(الغارات،الثقفي، ج1،ص 333)
خرّيت گفت: به سبب آن حكميّت و اين كه تو در نصرت حق ناتوانى نشان دادهاى و به قومى كه بر خود ستم كردهاند (شامیان و در رأسشان بنیامیه) ميل نمودهاى؛ از اینرو از تو بر گشتهام و با آنها نيز دشمنم و از هر دو طرف كناره مىجويم.
اسلاید 16 :
على(ع) فرمود: «واى بر تو، نزد من بيا تا با تو بحث كنم و در سنن مناظره كنم، دريچههاى حق را به رويت بگشايم كه به آنها داناتر از توام، شايد آنچه اكنون منكر آن هستى بشناسى و آنچه ديدگان بصيرتت نمىبيند و درباره آنها هيچ نمىدانى، نيك بنگرى و بدانى.»
. ويحك هلمّ اليّ أدارسك [الكتاب] و أناظرك في السّنن، و أفاتحك أمورا من الحقّ أنا أعلم بها منك، فلعلّك تعرف ما أنت له الآن منكر، و تستبصر ما أنت به الآن عنه عم و به جاهل . (الثقفي،الغارات،ج1،ص333)
اسلاید 17 :
خريّت گفت: فردا به نزد شما بازمىگردم.
على (ع) فرمود: «فردا بيا ولى نکند شيطان عقلت را بدزدد و تو را حيران سازد و مبادا كه انديشه بد در تو راه يابد و نادانانى كه حقيقت را نمىدانند تو را سبكرأى گردانند. به خدا سوگند اگر از من راهنمايى و اندرز بخواهى و آنچه میگویم بپذيرى، راه راست را به تو نشان خواهم داد.»
. أغد و لا يستهوينّك الشّيطان و لا يتقحّمنّ بك رأى السّوء، و لا يستخفنّك الجهلاء الّذين لا يعلمون، فو اللَّه لئن استرشدتني و استنصحتني و قبلت منّي لأهدينّك سبيل الرّشاد.
(الغارات، الثقفي،ج1، ص 333)
اسلاید 18 :
پرهیز از تنبیه به اتهام مخالفت
رد درخواست عبدالله بنقعین
وقتی خریت بن راشد با آن حضرت به علت پذیرش حکمیت اعتراض کرد و از نزد حضرت خارج شد، یکی از یاران حضرت بنام عبدالله بنقعین، خریت و یارانش را تعقیب کرد و متوجه شد خریت قانع نشده و از گفتههایش به آن حضرت پشیمان نیست، و قصد جدا شدن از حضرت را دارد؛ از حضرت خواست تا قبل از اینکه خریت دست به شورش بزند او را دستگیر و زندانی کنند. ولی حضرت نپذیرفت فرمود:
«اگر بنا باشد كه هر كس را كه مورد اتهام است بگيريم و به زندان كنيم بايد همه زندانها را از مردم پر كنيم. من نمىتوانم مردم را بگيرم و به زندان بفرستم و عقوبت كنم پيش از آنكه مخالفت آشكار كرده باشند.»-
.. فقلت: يا أميرالمؤمنين فلم لا تأخذه الآن فتستوثق منه ؟- فقال: انّا لو فعلنا هذا لكلّ من نتّهمه من النّاس ملأنا السّجون منهم، و لا أراني يسعني الوثوب على النّاس و الحبس لهم و عقوبتهم حتّى يظهروا لنا الخلاف.
(ثقفي،الغارات، ج1، ص 335)
اسلاید 19 :
پرهیز از تنبیه به اتهام مخالفت
رد درخواست خریت
وقتی خبر کشته شدن خریت به امام علی(ع) رسید خاطرهای را بیان فرمود که نشان میداد جهل، بیتقوایی و بیاخلاقی جزء ریشههای لغزشهای خریت بود؛ امام فرمود:
«واى بر او چه مرد كمخردى بود و چه در نافرمانى پروردگارش دلير بود. يك روز نزد من آمد و گفت: در ميان اصحابت مردانى هستند كه بيم آن دارم كه رهايت كنند و بروند. با آنها چه مىكنى؟ او را گفتم: من كسى را به صرف اتهام مؤاخذت نكنم و به صرف گمان به عقوبت نكشم، و فقط با كسى قتال مىكنم كه به خلاف من برخيزد و در برابر من بايستد و عداوت آشكار كند. البته بازهم با او پيكار نكنم تا آن زمان كه او را بخوانم و عذر او بشنوم، اگر توبه كرد و به نزد ما بازگشت از او مىپذيريم ولى اگر سر برتافت و همچنان با ما بر سر جنگ بود، از خدا يارى مىجوييم و با او پيكار مىكنيم. و خدا مرا از هر آسيب نگهدارد.
اسلاید 20 :
پرهیز از تنبیه به اتهام مخالفت
رد درخواست خریت
روز ديگر باز نزد من آمد و مرا گفت: بيم آن دارم كه عبد اللّه بنوهب و زيد بنحصين طائى بر تو بر آشوبند، از آنها در حق تو چيزهايى شنيدهام كه اگر تو خود مىشنيدى بىدرنگ يا آنها را مىكشتى يا در بند مىكردى و هرگز از زندان آزاد نمىساختى. او را گفتم: درباره آن دو اينك با تو مشورت مىكنم. بگو با آنها چه كنم؟
گفت: دستور من اين است كه هر دو را بخواهى و گردن بزنى. از اين سخن دانستم كه نه او را پرهيزگارى است و نه عقل. گفتم: به خدا سوگند كه نمیپندارم تو را پرهيزگارى و عقلى باشد كه به كار آيد. به خدا سوگند شايسته بود بدانى كه من با كسى كه به جنگ با من دست نيازيده و آشكارا با من دشمنى نكرده و رو در روى من نايستاده پيكار نمىكنم.
(الغارات، ج1،ص372- 371؛ رک:تاريخ الأمم و الملوك، الطبري ،ج5،ص:131- 132، حوادث آخر سال 38 هجری ؛ محمد باقر المحمودی، نهج السعاده فی مستدرک نهجالبلاغه، ج2، 400و401)