بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
نقد و وضع حدیث
اسلاید 3 :
گفتار سوم: انگیزه های فرقه ای
سیاسی-اجتماعی
سیاسی-فرهنگی
فرقه ای
خاص
1-انگیزه های فرقه ای وضع حدیث
2-نمونه های احادیث ساختگی اسرائیلی و مرجئه
3-برخی احادیث ساخته غالیان و زندیقان
4-برخی احادیث ساخته شده به نفع صوفیان
فرقه گرایی و دسته بندیهای گوناگون دینی، فرهنگی و اجتماعی در وضع حدیث اثرگذار بوده اند و برای محبوبیت خود نزد مردم روایاتی را به پیشوایان دین نسبت می دادند.
انگیزه های وضع حدیث:
اهداف:
اسلاید 4 :
1-انگیزه ها گاهی در خدمت منافع سیاسی و جناحی قرار گرفته و از ناحیه حاکمان تقویت می شدند.
2-گاهی هم دسته هایی مانند زندیقان و غالیان مقابل حکومت قرار می گرفتند و از سوی حاکمان مجازات و طرد می شدند.
از این دسته مروّجان اندیشه های یهودیت تحریف شده را می توان نام برد، که در خدمت حاکم بودند و روایات جعلی آنها به نام اسرائیلیات مشهور است.
نمونه دسته دوم:
از این دسته می توان به زندیقان اشاره کرد که با انتساب سخنان نابخردانه به پیامبر اکرم(ص) اساس دین را نشانه گرفتند. هدفشان این بود که به اعتقادات اصلی مسلمانان ٱسیب برسانند و بی دینی را رواج دهند.
انگیزه های دینی و فرقه ای به دو دسته تقسیم می شوند:
نمونه دسته اول:
اسلاید 5 :
اسرائیلیات:
عقاید و آرای یهودیان، مسیحیان و مجوسیان است که به اندیشه اسلامی وارد کرده اند. پیدایش آن پس از ظهور اسلام است.
عالم نمایان یهودی دریافتند توانایی تحریف قرآن را ندارند، اما سنت نبوی و تشریع را بدون محافظ یافتند.
1-زیرا از یک طرف کتابت حدیث ممنوع شده بود و احادیث پیامبر تدوین نمیشد و هر سخنی را می توانست به پیامبر(ص) نسبت دهد.
2-از سوی دیگر حاکمان ، با کنار گذاشتن عترت که نگهدارنده سنت پیامبر (ص) بود، افرادی کم اطلاع را به جای آنها گماشته بودند.
یهودیان به چه دلیل سنت نبوی را بدون محافظ یافتند؟
اسلاید 6 :
چه عواملی باعث شده بود اعراب در برابر آیات مربوط به انبیاء و ملت های پیشین دچار مشکل شوند؟
1- به علت تهی و خالی بودن فرهنگ عرب از دانش تاریخی و مستند.
2-کم اطلاعی اعراب از ادیان گذشته بود، چون قرآن به نقل جزئیات و داستان سرایی نپرداخته و تنها نکات تربیتی و اصلی را بیان کرده بود.
3- فقدان و کمبود عالمان آگاه مسلمان در این زمینه بود که عالم نمایان اهل کتاب را بر این داشت که تعلیمات تحریف شده تورات و انجیل را به نام پیامبر اکرم(ص) وارد فرهنگ مسلمانان کنند.
اسلاید 7 :
نخستین کسی که برای اولین بار قصه گویی را بنیان نهاد، تمیم داری است.
فرد دیگری به نام ابو اسحاق، مشهور به «کعب الأحبار» از سوی خلیفه دوم، عهده دار این مأموریت شد.
کعب الأحبار با ساختن فضایلی برای عمر، آنها را برگرفته از کتاب آسمانی خواند و جایگاه خود را در نظام حاکم، استحکام بخشید و در شام به داستان سرایی مشغول شده و به تعلیم افرادی چون ابوهریره همت گماشت.
ابوهریره با بهره گیری از کعب الأحبار و وهب بن منبّه به بالاترین مقام دروغگویی رسید.
کعب الأحبار و وهب بن منبّه مفاهیم مورد نظر خود را به کتب آسمانی نسبت می دادند و ابوهریره برخی از همان مطالب را با اندکی تغییر به پیامبر اکرم(ص) منسوب می کرد.
متأسفانه حسن نظر محدثان اهل سنت به این چهار نفر باعث شد احادیث جعلی در کتابهای روایی همچون بخاری و مسلم راه یابد.
اسلاید 8 :
زندیقی گری
گروهی از نو مسلمانان بودند که اعتقاد راسخی به اسلام داشتند و در ظاهر نیز احکام اسلام را رعایت نمی کردند. اشخاصی شناخته شده و لاأبالی بودند بنابراین با بی اعتنایی مردم رو به رو شدند و توانایی جعل سخنان منسوب به پیامبر اکرم(ص) و نشر آنها را نداشتند.
زندیقان ادعا کردند چهارصد یا چهار هزار حدیث جعل کردند و وارد فرهنگ مسلمانان نمودند .
چرا ادعای زندیقان مبنی بر جعل احادیث فراوان قابل قبول نیست؟
1-چون این ادعا با وجود شخصیت بارزی چون «ابی العوجا» که فردی حدیث گرا نبوده و اساتید او نیز در سلسله اسناد کمتر مشاهده شده اند، پذیرفتنی نیست.
2- چون در آن زمان هنوز کتب حدیثی بزرگی تدوین نشده بود و احادیث به صورت دست نوشته های پراکنده و رساله های ابتدایی بودند، بنابراین طبق ادعای او باید در میان دهها رساله این روایت جعلی پخش میشد.
اسلاید 9 :
روایت جعلی عبدالکریم بن ابی العوجاء
به خدا سوگند، چهارهزار حدیث در میان شما ساخته ام که با آنها حلال را حرام و حرام را حلال می کنم.
جعلی بودن این روایات چنان مشخص است که نه تنها صدور آنها از سوی پیامبر(ص) مورد قبول نیست، بلکه قصد جاعل را از انتساب حدیث به پیامبر(ص) آشکار می سازد.
از پیامبر خدا پرسیدند: خدا از چیست؟ فرمود: از آبی تلخ، نه از زمین و نه از آسمان ، اسبی آفرید و آن را دواند تا عرق کرد، خود را از آن عرق آفرید.
مشهورترین این احادیث(حدیث خلقت خدا)
غلو و محبت دروغین
همزمان با سخت گیریهای حکومت اموی و شدت یافتن محاصره اهل بیت از سوی آنها، جریانی درون شیعه شکل گرفت که برخی از پیروان ائمه را با خود همراه کردند.
این گروه در مقابل کوتاهی امویان و عباسیان در محبت و بزرگداشت اهل بیت زیاده روی و غلو را در پیش گرفتند.
رهبران غلو به دنبال منافع خود بودند و می خواستند ائمه (ع) را از جایگاه خود بردارند و به جای آنان بنشینند.
آنان فرقه هایی از شیعه بودند که درباره ائمه(ع) گزافه گویی کرده و آنها را به خدایی رسانده و قایل به حلول الهی در امامان خود بودند.
اسلاید 10 :
غالیان چه اقداماتی برای پیشبرد اهداف خویش انجام دادند؟
1- احادیث نامعلومی در شأن امامان ساختند که دشمنی و انکار دیگران را برمی انگیخت و بر تنهایی و مظلومیت ائمه می افزود.
2- جذب افراد لاأبالی و گشودن راه برای فسق و فجور افرادی که در پی دین بدون تکلیف بودند.همچنین احادیث ساختگی را رواج دادند و برخی احادیث صحیح را نیز تحریف کردند.
3- احادیثی را در تطبیق و تفسیر آیات قرآنی ارائه دادند که واجبات و محرمات الهی را در قرآن به دوستی و دشمنی با افراد تأویل می کرد.
غالیان چگونه احادیث را وضع می کردند؟
1-غالیان گاهی حدیث را با سلسله سند آن وضع می کردند.
2- گاه با دست بردن در کتابها، احادیثی نادرست را برآنها می افزودند.
غالیان در روایات ساختگی خود، ائمه را از جایگاه حقیقی خود و همچنین برخی از شیعیان را از شأن خود بالاتر می بردند و در بخش دیگری از این روایات به تأویل قرآن می پرداختند.
اسلاید 11 :
دسته اول غلو در شأن امامان
امامان را از جایگاه حقیقی خود به برتری بخشی دروغین و مرتبه نبوت و خدایی می رساندند.
نمونه: صالح هروی به حضور امام رضا(ع) می رسد و می گوید:
ای فرزند پیامبر خدا! این چه چیزی است که مردم از شما حکایت می کنند؟ فرمود: چه چیزی حکایت می کنند؟ گفتم: می گویند: شما ادعا می کنید که مردم برده شما هستند امام فرمود ای خدا ! ای خالق آسمانها و زمین دانای نهان و آشکار تو شاهدی که نه من این را گفته و نه از هیچ یک از پدران و نیاکانم تا کنون شنیده ام و تو به ستم هایی که برخی در این امت بر ما روا می دارند آگاهی ، و این یکی از آن ستم هاست.
امام رضا (ع) این سخن را رد می کند و می فرماید: اگر آن گونه که ایشان حکایت می کنند همه مردم بنده و برده ما باشند، پس ما ایشان را به چه کسی بفروشیم؟
نقد:
اسلاید 12 :
این دسته از روایات اثر زیانبارتری داشت. روایتهایی ساختند که معرفت و محبت امام معصوم را جانشین طاعت و بی نیازکننده از اعمال عبادی می شمرد. به فردی که دوستدار اهل بیت(ع) بود، اجازه می داد با آسودگی خاطر به اعمال نادرست بپردازد و رنج و عبادات را برخود هموار نسازد.
غالیان با تحریف معنای حدیث«اصل الدیّن معرفة الرًجال» وانمود کردند که معرفت و محبت ائمه(ع) جانشین عمل انسان می شود و با تمسک به حدیث«اذا عرفت فاعمل ما شئت»[هنگامی که معرفت پیدا کردی هرکاری را میخواهی بکن] هواداران خوش گذران خود را به سوی اباحیگری و گناه سوق می دادند.
امام صادق(ع) این عقیده را شرک آشکار معرفی می کردند و فرمودند: «معرفت و محبت جایگزین کوشش در طاعت و عبادت نمی شود. » این عقیده را درک نادرست از احادیث و نیز گستاخی بر گناه و جهالت آنان دانست.
نمونه:
دسته دوم غلو در شأن شیعه
نقد:
اسلاید 13 :
دسته سوم تأویل نادرست قرآن
غالیان نیز مانند عالمان یهودی و نصرانی با سوء استفاده از زمینه تهی فرهنگ جاهلی، با تأویل های نامعقول، مقصود آیات قرآن را لا به لای فضیلت سازیهای دروغین خود پنهان ساختند.
تأویلهایی که ائمه(ع) مطرح کرده اند دور از ذهن و مخالف با اعتقادات دینی، عقلی و تاریخی نیستند. بنابراین فهم آنها برای همگان امکانپذیر است.
اما تأویل هایی ناسازگار، که با مبانی اعتقادی اسلام وشیعه که با عقل و علم و ناریخ همخوانی ندارند، پذیرفتنی نیست. چراکه دست غلیان کاملاٌ هویداست.
در تفسیر فرات روایتی وجود دارد مربوط به سوره زلزال آیه3:«و قال الانسان مالها» انسان گوید(زمین)را چه شده است؟انسان را در آیه، امام علی(ع) معرفی می کند که هنگام زمین لرزه با دستش بر او زده و فرموده است : «ما لَکِ؟» و چون زمین پاسخ نداد، امام فرمود:به خدا قسم اگر همان زلزله معهود بود، زمین مرا آگاه می کرد، بی گمان من همان کسی هستم که زمین خبرهایش را برایم بازگو می کند یا برای فردی از خاندان من.
درحالیکه تفاسیر آیه را مربوط به روز قیامت می داند و انسان را کافری می شمرند که از خبر دادن زمین نسبت به کرده های او به شگفت آمده است و می گوید «ما لَها» و این به هیچ روی بر امام علی(ع) تطبیق نمی کند.
در کتابهای حدیث اهل سنت، داستانهای اسرائیلی و در نگاشته های تفسیری شیعه، روایت غالیان بخشی از تفاسیر اثری را شبهه ناک ساخته، بنابراین نیازمند بررسی دقیق هستند.
نمونه:
اسلاید 14 :
فضیلت سازی فرقه ای
با پیدایش گروهها ی مختلف مذهبی و شکل گرفتن فرقه های کلامی و فقهی به همراه بدعتهای فراوان، پیکره واحد جامعه اسلامی را پریشان ساخت و باعث شد تا طرفداران هر گروه با هواداران گروههای دیگر درگیر شوند و هرکدام با بزرگنمایی خود و رهبرانشان، گروههای رقیب را کوچک جلوه دهند و برای این منظور به جعل حدیث روی آوردند.
شافیان و حنفیان دو فرقه بزرگ فقهی به شمار می روند. رهبران آنها نزد مردم اهل سنت محترم بودند. اما در روزگار جنگ فرقه ای، متعصبان هر گروه با توهین به بنیان گذار گروه مقابل احادیثی را ساختند.
فرقه های فقهی
اسلاید 15 :
نمونه ای از احادیث جعلی
1- در میا ن امتم مردی به نام محمد ابن ادریس است، که زیانش برای ملت من از ابلیس بیشتر است و در میان امتم مردی به نام ابوحنیفه است که چراغ امت من است.
2- هرکس من و سنتم را دوست دارد به محمدبن ادریس شافعی مطلبی روی آورد، که او از من و من از اویم.
هر دو سخن آشکارا باهم تناقض دارند و نمی توانند به یک نفر به ویزه پیامبر (ص) منتسب شوند و ابن جوزی هر دو سخن را جعلی میداند.
اسلاید 16 :
فرقه های کلامی
جعل حدیث تنها به سود فرقه های فقهی نبود بلکه فرقه های کلامی نیز از این ابزار بهره بردند. نمونه این گروهها «مرجئه» هستند.
گروه مرجئه ایمان را تنها معرفت و شناخت می دانند و با حذف کردن اعمال از آن، مرتبه داشتن ایمان و قابلیت آن را برای افزایش و کاهش انکار می کردند.
این عقیده با رفتار حاکمان سازگاری داشت ، باعث شد که حاکمان با همه اعمال خلاف شرع و ارتکاب گناهان و ترک واجبات همچنان مؤمن باقی بمانند و راه اعتراض بر مسلمانان بسته شود.
مرجئه برای اثبات عقیده خود احادیثی را به پیامبر(ص) منصوب کردند که با آیات قرآن و شیوه رفتار حضرت هماهنگی نداشت.
اسلاید 17 :
فرقه های اجتماعی
یکی از مشکلات ناشی از اختلافات سیاسی، اجتماعی و به وجود آمدن فرقه ها ی گوناگون، پیدایش بدعتهای گوناگون بود.
برخی گروهها برای جدا کردن خود از گروههای دیگر، رسم و آیینی مخصوص به خود وضع کردند. بدین شکل که گاهی شکل و لباسی نامتعارف برتن پیروان خود می پوشاندند و گاهی محل کار و زندگی خود را از مردم جدا می کردند.
گروههایی از فرقه صوفیه چنین بدعتهایی افریدند. صوفی منصوب به صوف به معنی پشم است و از آن جهت آنرا پشمینه پوش خواندند.
صوفیان مسجد را که تنها پایگاه دین بود کنار زدند و با ساختن خانقاه به جدایی و گوشه گیری از مردم روی آوردند.
آنان با پشمینه پوشی و ظاهرسازی، خود را از جامعه متمایز ساختند و آیینهای بدعت آمیز را جانشین عبادتها و مراسم رسمی دین نمودند.
اسلاید 18 :
هرکس می خواهد با خدا همنشین شود، با صوفیان همنشین گردد.
هرکس مطابق ظواهر زندگی یامبر(ص) زندگی کند سنّی است و هرکس بر طبق باطن پیامبر(ص) زندگی کند، صوفی است.
صوفیان احادیثی در تأیید تصوف به پیامبر(ص) و امام علی(ع) منسوب کردند: