بخشی از پاورپوینت

اسلاید 2 :

تفسیر صحیفه سجادیه

اسلاید 3 :

صحيفه سجاديه، نام مجموعه اى از نيايشهاى وجود مقدّس امام زين العابدين عليه السلام است، اين كتاب اوّلين اثرمكتوب قطعى الصدور از ناحيه امام معصوم به حساب مىآيد و پس از قرآن كريم، اوّلين كتاب مدوّن جامعى است كه ازمنبع وحى به دست ما رسيده است.
بزرگان علمى شيعه از اين كتاب به عنوان انجيل اهل بيت عليهم السلام و زبور آل محمد عليهم السلام ياد كرده اند.
صحيفه سجاديه، كتاب دعايى است كه تنها دعا و نيايش و تضرّع نيست، بلكه امام ع، مبانى بسيار مهم كلامى و فلسفى و عرفانى و اجتماعى و تربيتى و اخلاقى را در قالب دعا بيان فرموده اند.
امام عليه السلام، در فضاى رعب ووحشت امويان و پس از عظيم ترين جنايت تاريخ، يعنى واقعه اسف بار كربلا، اين مجموعه معارف الهى را در اختيار شيعيان قرار دادند.

اسلاید 4 :

1 دعا از اساسىترين عوامل رشد معرفتى انسانى به واقعيتهاى پشت پرده طبيعت است؛ طبيعتى كه با نظام بسته نماى خود، اكثريّت افراد را در زندان تاريك جهل گرفتار ساخته است. در هر دعايى كه يك انسان آگاه مىنمايد ارتباط تازهاى با كمال و مبدأ كمال احساس مىكند.

اى مقيمان درت را عالمى در هر دمى رهروان كوى عشقت هر دمى در عالمى
(خواجوى كرمانى)
هر نظرم كه بگذرد جلوه رويش از نظر بار دگر نكوترش بينم از آنچه ديدهام
2 بدان جهت كه آدمى در حالات دعا و نيايش كه جدّىترين حالات زندگى است، اتّصاف با ملكات و اخلاق فاضله را مسألت مىنمايد، لذا مىتوان گفت: دعا همواره انسان را در اين معبد بزرگ دنيا كه براى ناآگاهان، تنها جاى خور و خواب و خشم و شهوت است، در حال تعلّم حقايق و واقعيتها و موجب رشد و كمال، نگه مىدارد.
گر چه مقصود از كتاب آن فن بود گر توأش بالش كنى هم مىشود

. (مقالات- تاثیرات دعا بر مغز- 1)

اسلاید 5 :

3- نخستين سازندگى دعا كه در يك انسان آگاه به وجود می آورد، اين است كه وى را به نيازِ قرار گرفتن درجاذبه كمال،آگاه می سازد وآنگاه او را در جاذبه مزبور قرار مىدهد.
دريافت نقص و نياز براى يك انسان آگاه از منبع جوشان اشتياق به كمال در درون مبدأ، حركتى است كه ادامه آن را تا ورود به منطقه كمال تأمين مىنمايد.
4- كسى كه آگاهانه به نيايش می پردازد، پيش از تلفّظ نخستين كلمه دعا مخصوصاً در موقعى كه آن كلمه حالتى فوق حالات معمولى مغزى و روانى رااز درون خود احساس می كند كه هيچ نامى براى آن جز لبّيك خداوند نتوان گذاشت.
. ( مقالات - تاثیرات دعا بر آب -2)

اسلاید 6 :

نام و القاب زين العابدين عليه السلام
اسم گرامى آن حضرت، على است و در اولاد پسر، بزرگترين فرزند حضرت حسين ع است و دو فرزند پسر ديگر آن حضرت نيز على نام داشتند.
سبب اين كه امام حسين ع نام هر سه فرزند پسر خود را، على انتخاب كرد، عشق عجيبى بود كه به ترين نام و با معناترين پدربزرگوارش اميرالمؤمنين داشت و هم درسى بود كه به امّت اسلام داد تا در انتخاب نام فرزندان،اسمی را برگزينند، تا به هنگام صدا كردن فرزندان، چهره هاى پاك الهى در ذهن آنان و شنوندگان ديگر تداعى شود.
آن حضرت به خاطر حالات و روحيّات و كمالات و اعمال و اخلاق و اوصاف و واقعيّتهايى كه داشتند ملقّب به القاب زير شدند:
سيّد العابدين، زين الصالحين، وارث علم النّبيّين، وصىّ الوصيّين، خازن وصايا المرسلين، امام المؤمنين، منار القانتين وامام الامّة، أبوالأئمّة، حبيب، زكىّ، امين، زين الخاشعين، متهجّد، زاهد، عابد، عدل، سجّاد، زین العابدين.
. (مقالات - تاثير نام نيک بر نيکنامي-3)

اسلاید 7 :

عبادت زين العابدين عليه السلام
به هنگامى كه وضو مىگرفت، رنگ مباركش به زردى مىگراييد. زمانى اهل بيت بزرگوارش از او پرسيدند: چرا به وقت وضو اين چنين مىشوى؟ پاسخ داد: مىدانيد آماده ايستادن در برابر چه آقايى هستم!
چون به نماز مىايستاد لرزه بر اندامش مىافتاد!! در جواب كسى كه از حضرت پرسيد اين چه حال است؟ فرمود: به وقت مناجات و عبادت در پيشگاه محبوبم اين حالت به من دست مىدهد. روزى در اطاقى كه در حال سجده بود آتش افتاد و بيم آن مىرفت كه شعله آتش تمام اطاق را بگيرد، ناگهان فرياد زدند: پسر پيامبر! آتش آتش!!
اهل خانه آتش را خاموش كردند و آن عاشق پاكباخته هنوز در سجود بود، چون از عبادت فارغ شد، عرضه داشتند: چه علّتى شما را از توجّه به حريقى كه به اطاق افتاد بازداشت؟ فرمود: آتش آخرت.
از حضرت على عليه السلام نقل شده:
گروهى خداوند را از ترس عذاب بندگى مىكنند، اين عبادت غلامان و بردگان بزدل است. جمعى حضرت دوست را از شت عبادت مىكنند، اين كار تاجران است. و عدّهاى وجود مقدّس او را محض شوق رسيدن به شكر و اين كه آن جناب لايق عبادت است، پرستش مىنمايند و اين عبادت آزادگان است.
. (مقالات – علت رنگ زرد برگها - 4)
. (مقالات – علت تغییر رنگ در استرس - 5)

اسلاید 8 :

امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
حضرت باقر عليه السلام بر پدر بزرگوارش امام سجّاد عليه السلام وارد شد، او را در عبادت آن چنان ديد كه از كسى سابقه نداشت: از بيدارى زياد رنگش زرد شده و گويى از شدّت گريه چشمش سوخته بود و پيشانى مباركش از زيادى سجود زخم آورده و از كثرت قيام قدمش ورم داشت. حضرت باقر عليه السلام چون اين حالات را ديد نتوانست از گريه خوددارى كند. امام سجّاد عليه السلام در فكر بود، ناگهان به فرزندش رو كرد و فرمود:
اين اوراقى كه عبادات امام على عليه السلام بر آن ثبت است بياور، براى آن جناب اوراق را آوردم، كمى از آن را خواند سپس با ناراحتى زمين گذاشت و فرمود: چه كسى قدرت دارد همانند علىّ بن ابى طالب عبادت كند
----------- ( مقالات - دعا نویسی و جن گیری و فال و جادو - 8 )

اسلاید 9 :

آية الله العلّامه مدرسى چهاردهى )قدس سره(
وَ كَانَ مِنْ دُعَآئِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي مَكَارِمِ الاخْلاقِ وَ مَرْضِيِّ الافْعَالِ‏
بود بعضى از دعاهاى آن امام عالى مقام در تحصيل اخلاق كريمه و افعال پسنديده اگر انسان متحلى به آن حلى شود به صفت ربوبيت خواهد رسيد كه حقيقتا نمونه خدا خواهد شد مثل الاعلى از براى ذات بارى تعالى مى‏شود. لكن وصول به اين مرتبه عظمى حاجت دارد به جهاد نفسانى كه حقيقت آن كشتن قواى شهوانيه است و اطاعت معبود به حق در امتثال اوامر و نواهى. اى مگس عرصه سيمرغ نه جولان‏گه تو است‏ به عبارت اخرى بى رنج تحصيل گنج نشايد.
. (مقالات – تفاوت محاسن اخلاق با مکارم اخلاق-6)
. (مقالات – خصوصیات اخلاقی پیامبر ص - 7)

اسلاید 11 :

ترجمه: * شرایط استجابت دعا
1- اى خداى من رحمت فرست تو بر محمد و آل او فیلمها/ عدم استجابت دعا * خواص صلوات
2- و برسان ايمان مرا به ايمان كامل
* مراحل سه گانه ایمان 2-8 * مراتب و درجات ایمان - 10 * فیلم عظمت آسمان و . * فیلم خلقت انسان
3- و بگردان تو يقين مرا فاضل‏تر و خوب * مراتب سه گانه یقین
4- و منتهى گردان تو نيت مرا به سوى بهترين نيت‏ها
* بهترین نیات و بهترین اعمال -9
5- و بگردان عمل مرا به سوى خوب‏ترين اعمال
1- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ 2- وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِى أَكْمَلَ الايمَانِ 3- وَاجْعَلْ يَقِينِى أَفْضَلَ الْيَقِينِ 4- وَانْتَهِ بِنِيَّتِى إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، 5- وَ بِعَمَلِى إِلَى أَحْسَنِ الاعْمَالِ

اسلاید 12 :

.محقق طوسى رضوان الله تعالى عليه:

مراتب یقین:

مرتبه معرفت آتش: 

اول - مراتب علم اليقين و آن مرتبه‏اى است كه حاصل مى‏شود به برهان و حجت چنان چه آتش به توسط دخان معلوم مى‏شود و اين مرتبه‏اى است كه از براى اهل استدلال به براهين قاطعه است.

ثانى - مرتبه عين اليقين و آن مرتبه‏اى است كه به كشف و شهود حاصل شود مثل معاينه نار و اين مرتبه حاصل شود از براى مؤمنين خلص كه مطمئن است قلوب ايشان به ايمان.

و ثالث - مرتبه حق اليقين و آن حاصل شود به حال و اتصال معنوى كه درك تعبير نشود مثقل معرفت كيفيت نار كه نتوان تعبير بدان نمود، و اين مرتبه حاصل شود از براى اهل شهود و فناء فى الله و به تمام اين مراتب در قرآن مجيد اشاره شده: قال تعالى: لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم ثم لترونها علم اليقين. و قال الله تعالى: انّ هذا لهو حق اليقين.

اسلاید 13 :

اجابت دعاى مورچه
امام كاظم عليه السلام فرمودند
در عصر سليمان بن داود قحطى سختى شد
مردم از وضع بد خود به سليمان شكايت كردند، و از او تقاضا كردند براى آنان از درگاه الهى باران بخواهد سليمان گفت
فردا چون نماز صبح بجاى آورم ، بيرون مى روم و دعا مى كنم
فردا صبح سليمان پس از اداء نماز از شهر بيرون رفت ، و مردم نيز او را براى دعا همراهى كردند
سليمان در ميان راه مورچه اى را ديد كه دستها را بسوى آسمان بلند كرده و پاها را بر زمين قرار داده و مى گويد
بارخدايا ما مخلوقى ضعيف از مخلوقات تو هستيم ، و از روزى و رزق تو بى نياز نيستيم اى خداوند بزرگ ما را بواسطه گناهان بنى آدم هلاك مفرما
چون حضرت سليمان اين دعا را بشنيد، فرمان داد مردم به شهر بر گردند
زيرا بوسيله دعاى مورچه اى باران رحمت حق بر شما نازل خواهد شد
پس برگشتند و در آن سال بقدرى باران آمد كه مانند آن را هرگز نديده بودند.

اسلاید 14 :

الوفور:
به معنى زيادتى، مثل ركوع و سجود لطف:
به معنى مهربانى و در مقام مقرب به طاعت و مبعد از معصيت. تصحيح:
به معنى درست نمودن
مقدمه :
از اين كه انسان خود را در مقام بندگى حق ببيند، لذا سئوال از خداى خود كند كه اى خداى من نيت ناقص مرا تو زياد كن و عمل فاسدم را اصلاح كن و يقينم را افضل نما
يعنى : اى خداى من زياد نما تو به سبب مهربانيت نيت مرا و درست نما تو به سبب عنايات و الطافت كه دارى يقين مرا، قبول صلاح كن به قدرتت آن اعمال را كه فاسد شده است از من.
. (مقالات – بالاترین نیت ، 11)
6- اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِى 7- وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِى 8- وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّى

اسلاید 15 :

كفايت: عنايت و مباشرت.

اهتمام: جد و جهد در شى‏ء.

استعمال: طلب عمل نمودن، يعنى به كار بردن.

استفراغ: خالى ساختن.يعنى : اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل او و كفايت ده مرا امورى را كه مشغول سازد مرا سعى در آن امور و به كار دار مرا به چيزهايى كه سئوال مى‏نمايى مرا فردا يعنى در قيامت از آن و خالى نما اوقات مرا از براى جا آوردن آن چه مرا خلق نمودى براى آن يعنى در شب و روز غير از عبادت تو چيز ديگرى به جاى نياورم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

9- وَاكْفِنِى مَا يَشْغَلُنِى الِاهْتِمَامُ بِهِ

10- وَاسْتَعْمِلْنِى بِمَا تَسْأَلُنِى غَداً عَنْهُ

11- وَاسْتَفْرِغْ أَيَّامِى فِيمَا خَلَقْتَنِى لَهُ

12- فاصبح فؤاد ام موسى فارغا، اى خاليا.

اسلاید 16 :

افتنان: گمراه شدن.(وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ؛ [خدايا!] مرا از چشمداشت به مال مردم، محفوظ بدار.در بعضي نسخهها به جاي «بالنظر» «البطر» آمده که معناي آن چنين است: خدايا مرا! از رذيلة طغيان و سرکشي که به سبب وفور نعمتهايت حاصل ميشود، محفوظ بدار.)

عزيز: غالب.ابتلاء: آزمايش.يعنى : بى نياز نما مرا و وسعت بده مرا در روزى خودت و گمراه نكن مرا به سبب نظر در مال و منال يا اين كه مفتون منما مرا كه منتظر رزق شوم و ميازما مرا به اين كه من تكبر بر اقران خود كنم و مرا بنده مر خودت قرار ده.

تذنيب: افتادن در نظر دو احتمال دارد: يكى آن كه نظر در مال و منال مردم داشته باشد و آن را سبب گمراهى من قرار نده و لذا متقين و زهاد غض بصر مى‏نمودند از اينيت ظلمه و ملابس و مراكب ايشان زيرا كه ايشان اخذ اين امور ننمودند از براى نظر مردمان پس امورات دنيويه ايشان سبب افتنان خواهد بود. ديگر آن كه نظر به معنى انتظار باشد يعنى مرا مفتون مساز به انتظار رزق و هر دو معنى مناسبند.
مقالات – ( 12- علی ع و تقسیم رزق ) مقالات – ( 13- عزت نفس )
مقالات – ( 14- زيان ها و آثار تکبر ) مقالات – ( 15- انواع غرور ) مقالات – (16 و 17 )
13- وَ أَغْنِنِى وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِى رِزْقِكَ 14- وَ لا تَفْتِنِّى بِالنظَرِ 15- وَ أَعِزَّنِى 16- وَ لا تَبْتَلِيَنِّى بِالْكِبْرِ 17- وَ عَبِّدْنِى لَكَ

اسلاید 17 :

شرح فرازهاي دعا:وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ؛ [خدايا!] مرا از چشمداشت به مال مردم، محفوظ بدار.در بعضي نسخهها به جاي «بالنظر» «البطر» آمده که معناي آن چنين است: خدايا مرا! از رذيلة طغيان و سرکشي که به سبب وفور نعمتهايت حاصل ميشود، محفوظ بدار.

در جمله قبل، عرض کرد: خدايا! مرا به غناي مادي و معنوي نايل فرما و روزي مرا وسعت ده؛ اما اين وسعت روزي در معرض آسيب است و خطر آن، طبق معناي اول، طغيان است و اين معنا، با سياق عبارت سازگاري بهتري دارد؛ ولي اگر «النظر» باشد، به اين معنا ميشود: 

خدايا! حال که به من وسعت روزي عنايت کردي، مرا از آسيب آن که چشمداشت به مال مردم است و گريبان بسياري از صاحبان رفاه مادي را گرفته است، حفظ فرما.

6 گفت چشم تنگ دنيا دوست رايا قناعت پر کند يا خاک گوروَ اَعِزَّنِي وَ لاتَبْتَلِيَنّي بِالکِبْرِ؛ [خدايا!] مرا عزيز بدار و از خودبزرگبيني و تکبر حفظ فرما. عزت يا به معناي مقامي منيع و بلند است يا به معناي اکرام و محبت. که هردو معنا، نشان از بلندي و جايگاه شخص در درگاه الهي دارد. امام سجاد7اين مقام را آسيب شناسي کرده و آسيب آن را تکبر و خود بزرگبيني معرفي نموده است. تکبر، حالتي است که در آن، آدمي خود را بالاتر از ديگري ببيند و اعتقاد داشته باشد از ديگري برتر است.

عجب نيز به معناي خود بزرگ بيني است و تفاوت آن با کبر اين است که آدمي خود را بزرگ بداند و خود پسند باشد؛ اگر چه هيچ گونه مقايسه با ديگري در کار نباشد؛ ولي در کبر، خود را در مقايسه و سنجش نسبت به ديگري برتر ميداند و بالاتر ميبيند.

به دست آوردن عزت حقيقي، تنها از راهايمان به خداي متعال و قيامت و اطاعت از دستورات اولياي الهي وتخلق بهاخلاق الهي ممکن ميشود. مال و مقام و منزلت اجتماعي و مادي، هرگز باعث عزت نيست. خداي متعال در سورة فاطر، آيه 10 ميفرمايد: من کان يـريد العزه فلله الـعزه جميعا.؛ و در سوره منافقون آيه 8 ميفرمايد: لله الـعزه و لـرسوله و للمـؤمنين؛ عزت حقيقي تنها براي خدا و پيامبر اکرم و مؤمنان است. در مذمت کبر، همين روايت نوراني از پيامبر اکرم9کافي است که فرمود: کسي که در قلبش به اندازة وزن يک ذره کبر باشد، داخل بهشت نميشود.9

اسلاید 18 :

العجب: عبارت از بزرگ دانستن عمل است و بر خود باليدن و گويا خيال كند كه فرق اين عبادت متصور نشود و در مقام بندگى من لايق ذات باريست و آن چه در خور معبود بود به جاى آوردم نه اين كه عجب مطلق خوش آمدن از عمل باشد بلكه انسان اگر عملى كند از عبادات و در آن عمل مسرور شود و مع ذلك خود و عمل خود را نزد خالق كم داند ضرر ندارد و از اين جا روشن شد فرق ما بين ربا و عجب زيرا كه ربا عمل از براى غير خدا است و عجب از براى خدا است لكن در خيال خود گويد عملم خوش عملى بود و در خورد معبود.

محق: نقصان و زوال.فخر: اظهار بزرگى نمودن از حيث شرف و بزرگى و علم و آداب و نسب و حسب و فرق ميان كبر و فخر آن است كه كبر را انسان ملاحظه كند در نفس خود كه من اكملم از جهت رتبه و شرافت، و فخر اظهار اين مراتب است بدون اين كه چيزى ملاحظه شود.يعنى : فاسد مكن عبادت و بندگيم را به سبب عجب و جارى نما تو از براى مردم بر دستم خير را و ناقص منما تو او را به سبب منت گذاشتن من و عطا نما تو بر من محاسن اخلاق را و حفظ كن مرا از فخر نمودن.
18- وَ لا تُفْسِدْ عِبَادَتِى بِالْعُجْبِ 19- وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِىَ الْخَيْرَ 20- وَ لا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ 21- وَ هَبْ لِى مَعَالِىَ الاخْلاقِ 22- وَاعْصِمْنِى مِنَ الْفَخْرِ
مقالات – ( 18)
فیلم ( 1- عجب و غرور)

اسلاید 19 :

حط: از بالا به پائين آمدن و آوردن.قدر: به فتحين يعنى مقدار و مساوى.

الاعراب: الا حططتنى استثناء مفرغ مستثنى منه محذوف اى حال من الحالات و ضمير قدرها راجع به عز هست اگر چه لفظ مذكر است لكن تعبير به مؤنث شود اى درجه ابداء مؤنث در مذكر بابى است واسع در معنى اشاره به آن نموده.يعنى : اى خداى من رحمت فرست بر محمد و آل او و بلند نكن مرا در ميان مردم مرتبه‏اى در حالى از حالات مگر اين كه پائين آورى مرا نزد خودم مثل آن درجه و ايجاد نكن از براى من عزت ظاهرى در حالى از حالات مگر اين كه ايجاد كنى از براى من خوارى باطنى نزد نفس من به قدر عزت يعنى خود را كسى ندانم و خود را عدم صرف دانم تا اين كه سبب فخر و كبر و عجب حاصل نشود.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ 23- وَ لا تَرْفَعْنِى فِى النَّاسِ دَرَجَةً إِلا حَطَطْتَنِى عِنْدَ نَفْسِى مِثْلَهَا 24- وَ لا تُحْدِثْ لِى عِزّاً ظَاهِراً إِلا أَحْدَثْتَ لِى ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِى بِقَدَرِهَا

اسلاید 20 :

شرح:
اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل او و نفع بده تو مرا به راه مستقيم كه بدل نكنم به آن راه يعنى معاوضه به آن راه نكنم به باطل و راه حقى كه منحرف نشوم از آن و نيت صواب و حقى كه شك نكنم در آن، و زندگانى بده مرا مادامى كه بوده باشد زندگانى من چراگاه شيطان پس بگير مرا به سوى خودت پيش از آن كه سبقت بگيرد دشمنى تو به سوى من يا اين كه محكم شود غضب تو بر من.

ايقاظ: فرق ما بين سبقت مقت و استحكام غضب به حسب ظاهر روشن نيست و از شارحين چيزى به نظر نرسيده و گمانم كه اين دو فقره اشاره به دو صنف از عقوبت است اول عقوبت دنيوى و ثانى عقوبت اخروى و لذا از آن تعبير به غضب و از اين تعبير به سبق شده.

تنبيه: اسباب نقصان عمر و زيادتى آن وجوهى هست كه از اخبار استفاده شود مثل صله رحم و قطع آن، صدقه و ترك آن، و صلوة در مسجد سهله و اسفار زياده و همچنين دعا بر زيادتى عمر كردن و نقصان شاهد اين فقره از دعاى امام عليه السلام كه طلب امانت مى‏كند از خدا اگر دعا سبب نبود طلب نمى‏نمودند.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 25- وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ 26- وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لا أَزِيغُ عَنْهَا 27- وَنِيَّةِ رُشْدٍ لا أَشُكُّ فِيهَا 28- و َعَمِّرْنِى مَا كَانَ عُمْرِى بِذْلَةً فِى طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمْرِى مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ 29- فَاقْبِضْنِى إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید