بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

جریان شناسی شعر معاصر

اسلاید 2 :

چهره های این دوره عبارتند از: فروغ فرخزاد – امّا نه آن فروغ دورۀ قبل – منوچهر آتشی، سهراب سپهری، م. آزاد، شاملو، اخوان ثالث، زُهری، مشیری، مفتون امنیتی. باید توجه داشت که شکفتگی این شعرا در این دوره است نه شروع شاعری شان. صداهایی که به گوش می رسد، دیگر صدای رمانتیک ها نیست. شاید سه جور صدا وجود داشته باشد؛ یکی صدای فروغ است:
در خیابان های سرد شب
جز خداحافظ خداحافظ صدایی نیست

فروغ مرکز شعر این دوره است. در کنار آن، یک نوع طبیعت گرایی در شعر این دوره می بینیم که از لحاظ مضامین اجتماعی چندان غنی نیست، ولی به هر حال نوعی گرایش به طبیعت دارد – البته نه طبیعت مأنوس رمانتیک ها بلکه آن نوع طبیعت وحشی که در شعر منوچهر آتشی دیده می شود:
اسب سفید وحشی
بر آخور ایستاده گرانسر

اسلاید 3 :

و دیگر، صدای صوفیانۀ سهراب سپهری است:
آب را گل نکنیم
در فرو دست انگار
کفتری می خورد آب

این ها صداهای تازه ای است. صدای رمانتیک ها دارد گم می شود، امّا صدای سمبولیست های اجتماعی باقی است.

مضامین و تم های این دوره، در حقیقت، استمرار همان تم های دورۀ قبلی است به ضمیمۀ این که آن حالت گسستن از علایق سنتی رواج بیشتری پیدا می کند و منطقی تر می شود. در دورۀ قبل، در نتیجۀ یک شکست آشکار تاریخی، نوعی گسیختگی عاطفی و حالتی خشمگینانه وجود داشت؛ امّا در این دوره به جای آن «گسستگی»، در فروغ، «تزلزلی وجود دارد که نتیجۀ همان گسستن از علایق سنتی است. فروغ انسانی است که احساس سقوط می کند:

در شب کوچک من دلهرۀ ویرانی است.۵

این، نمونۀ گسیختگی روشنفکر آن دوره است. آن سرخوردگی عاطفی نیست، بلکه سرخوردگی فلسفی انسانی است که از لحاظ تجربۀ حیاتی سرش به سنگ خورده است؛ به سنگ تجربه های عینی و ذهنی بیشتری. فروغ نمایشگر روشنفکر آوانگارد و پیشرو طراز اوّل ادبیات چهل – پنجاه سال اخیر ایران است؛ با همۀ خصلت هایی که یک روشنفکر دارد، با همۀ نقاط مثبت و منفی. همه چیز در شعر فروغ لرزان است. او هیچ وقت نمی گوید مضطربم، او «اضطراب» را نشان می دهد.

اسلاید 4 :

این اضطراب را در «وَصف»ها یاEpithet های شعر او می توان احساس کرد که پیوسته از «رشتۀ سست طناب رخت بربست» و «حجم سفید لیز» و «سایۀ مغشوش» و «طرح سرگردانِ» پرواز کبوترها و «بوته های سرگردان» و «دست های مشوش، مضطرب، ترسان» و «کوچه های گیج» و «عطرگذران» و «جریان های مغشوش» آب روان و «شادی های مهجور» و «سایۀ بی اعتبار عشق» و «سایۀ فرّار خوشبختی» سخن می گوید.1 تقریباً دیوان تولدی دیگر و دفتر بعدیش، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، بیش و کم، رسالت چنین پیامبری است.

در این دوره نیز دیگر از کلیت معشوق در شعر غنایی خبری نیست. زدودن کلیت از معشوق و تبدیل کردن او به یک طرفِ خطابِ تجربی در شعر این دوره، حتی نسبت به دورۀ قبل، گسترش بیشتری به خود می گیرد. نمونه اش باز فروغ است:

معشوق من
با آن تن برهنۀ بی شرم
بر ساق های نیرومندش
چون مرگ ایستاد .
این معشوق کجا و آن معشوق ازلی و قدسی پنهان در پرده های «حرم ستر و عفاف ملکوت» کجا؟

اسلاید 5 :

یکی از درونمایه های جالبی که در این دوره وجود دارد، ظهور نوعی عرفان است که هیچ ارتباطی با تصوف سنتی و سلفی ما ندارد، بلکه کم و بیش تحت تأثیر تصوف بودایی و تصوف شرق دور – چین و ژاپن – است. نمونۀ کامل این گرایش سهراب سپهری است و در کنار او بعضی تجربه های هوشنگ ایرانی در دورۀ قبل قابل ملاحظه است. شعر سپهری از نوعی عرفان غیر ایرانی و غیر اسلامی مایه می گیرد. به هر حال، پناه بردن به نوعی تصوف وجود دارد، امّا نه آن تصوف سنتی بلکه تصوفی که از خود شاعر می جوشد و ریشه هایش بیشتر در شرق دور و هند است:

سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد
جیبشان را پر عادت کردیم

یکی از خصایصی که با نیما شروع می شود صبغۀ اقلیمی است. این ویژگی در دورۀ قبل هم، بیش و کم، دیده می شد، اما در این دوره بیشتر است. صبغۀ اقلیمی یعنی این که شاعر خراسانی طوری حرف می زند که با حرف شاعر تهرانی فرق دارد.

اسلاید 6 :

در دیگر زمینه ها نیز رنگ اقلیمی در شعر شعرای کلاسیک مطرح نبود، اما نیما از همان آغاز آن را تجربه و عمل کرده بود و شعرش صبغۀ اقلیمی و رنگ محلی خود را دارد و حتی گاهی واژگان و سمبل های شعرش هم محلی است.

در عرصۀ سیاست و اجتماع، بورژوازی ملی در 28 مرداد خود رابه بورژوازی وابسته بخشید و این دوره، دورۀ رشد و ریشه دوانیدن بورژوازی وابسته است. از سوی دیگر، طبقۀ متوسط جدید با تمام تنوع ایدئولوژیک و با تمام قشرهای رنگارنگش، در حال گسترش است و «حق النفت» زمینه را برای بسیاری مسائل فکری و فرهنگی آماده می کند.

از لحاظ اجتماعی در این دوره برخورد تند عاطفی که نسل قبل با مسائل داشت، کم رنگ می شود و شاعران در مسائل اجتماعی بیشتر خیره می شوند، تأمل می کنند، بیشتر فکر می کنند و در حقیقت سعی می کنند که راه حل های عاقلانه ای برای مشکلات پیدا کنند. این نسل شروع می کند به این که چه باید کرد؟ آن یأس کذابی یا آن امیدواری عجیب و غریب کم رنگ می شود، ولی سنتز آن ها تبدیل به یک تفکرعمیق اجتماعی همراه با نوعی نگرش انتقادی و گاه طنز می شود. شعرای این دوره بیشتر فکر می کنند. نوعی نقد اجتماعی، زمینۀ اصلی شعر این دوره را تشکیل می دهد که بیشتر در اشعار فروغ و شاملو و دیگران نمونه هایش نمایان است. آن هیجان های سطحی، جای خود را به نوعی تفکر عاطفی زلال داده است.

اسلاید 7 :

زبان شعر این دوره در سیر تکاملی خود خیلی غنی تر شده و به اوج می رسد. خانوادۀ کلمات آن انس و الفت کلیشه ای را که پیش از این داشتند، بیشتر از دست می دهند.

زبان نهایت تجاربی را که باید برای گریز از نُرم ها و هنجارهای رایج انجام شود انجام می دهد و بیشترین کوشش را می کند تا از نُرم های حاکم و رایج بر شعر کلاسیک انحراف حاصل کند و در این مورد گاهی حتی افراط هم می شود.

در نتیجۀ این به هم خوردنِ نظام معتاد روابط خانوادگی کلمات، ساختمان تصویرها، به لحاظ مواد سازندۀ ایماژها، دگرگون می شود و تصویرها غریب تر و در بعضی موارد ژرف تر می شود، البته در حدی که به جدول ضرب درهم ریزی خانوادۀ کلمات منجر نشود.

اسلاید 8 :

در نتیجۀ همین فروپاشی نظام معتاد روابط خانوادگی کلمات و آمیزش خانواده های جدیدی از کلمات بود که جنبۀ انتزاعی در مواد سازندۀ تصویرها غلبه پیدا کرد و این تا حدی که مایۀ گنگی و بی معنایی تصویرها نشود، گاه زیباست. در شعر سهراب سپهری درصد عناصر انتزاعی به طور چشمگیر بالاست و همچنین در کارهای فروغ. از همین جا نشأت کرد مسألۀ شیوع حسامیزی1 که گاه زیباست مثل:

همۀ هستی من آیۀ تاریکی است
و گاه غریب و فاقد مبانی رسانگی و ایصال به حد کافی:
صندلی را بنه در میان سخن های سبز نجومی

اسلاید 9 :

این تحول زبان شعر، مسألۀ رؤیت شعری و تجربۀ حیاتی شاعر را به کلی نسبت به آنچه در دوره های گذشته بود، دگرگون کرد. شعر فارسی از این دوره به بعد در نمونه های درخشانش مثل کارهای شاملو و فروغ و سپهری می تواند در کنار شعر معاصر جهان قرار گیرد.

از لحاظ موسیقایی، شعر بعضی از گویندگان، از برخی جهات، از عروض نیمایی دور می شود و شعرا آن قراردادهایی را که نیما رعایت می کرد کنار می گذارند و یک فرم ادبی که پنجاه درصد شعر امروز را تشکیل می دهد، یعنی «شعر منثور» یا «شعر سپید»، به اصطلاح، در این دوره رشد فراوانی می کند که نمونه اش کارهای شاملو و اتباع اوست.

علاوه بر شعر منثور که نظام موسیقایی خاص خود را جستجو می کند، در همان حوزۀ نزدیک به عروض نیمایی هم فروغ فرخزاد تجربۀ تازه ای عرضه کرد که اگر بخواهیم به زبان سنتی آن را توضیح دهیم، در هشتاد درصد موارد رعایت تساوی کیفی در رکن اوّل مصراع هاست و هرچه از رکن اول دورتر می شویم، رکن های بعدی به لحاظ کیفی ممکن است از بحور دیگری باشند.

اسلاید 10 :

من از میان ری / شه های گیاهان گوشتخوار می آیم
و مغز من هنوز
لبریز از صدا / ی وحشت پروانه ای است که او را
در دفتری به سن / جاقی
مصلوب کرده بو / دند

او گاه با تردستی عجیبی ازیک بند شعر به بند دیگر که منتقل می شود کیفیت رکن اوّل را هم دگرگون می کند و این بیشترین توسّعی است که با موفقیت در حوزۀ وزن های نیمایی انجام گرفته است و «نیست آن سوتر ز عبّادان دهی.» به ظاهر چنین می نماید که سهراب سپهری هم در زمینۀ خروج از موازین عروض نیمایی کارهایی کرده است، امّا تفاوت شعر او در طرز نوشتن مصراع هاست و نه در ایجاد یا توسّع وزن:
آب را گل نکنیم

شاید این آب روان / می رود پای سپیداری / تا فرو شوید
اندوه دلی

اسلاید 11 :

دست درویشی شاید / نان خشکیده فرو برده در آب.

در این جا شش مصراع نیمایی به صورت سه مصراع در آمده که ما آن ها را با علامت «/ » جدا کردیم.
عوامل اجتماعی تغییر: نسبت به دورۀ قبل، رشد و ریشه گرفتن فرهنگ بورژوازی و توسعۀ قلمرو نفوذ «طبقۀ متوسط جدید» که از افزایش درآمد نفت و سرمایه گذاری های خارجی سرچشمه گرفته بود، کاملاً محسوس است. حوزۀ مخاطبان هنر نو در این دوره افزایش چشمگیری داشت و این در رابطه با رشد طبقۀ متوسط جدید بود که خوانندگان و آفرینندگان این نوع از ادبیات و هنر بودند و طعن و طنزشان متوجه آن چیزهایی بود که دستگاه حاکم به وجود می آورد تا فرهنگ بورژوازی دلال را به نوعی گسترش دهد.

عوامل فرهنگی تغییر: یکی از مهم ترین عوامل فرهنگی تغییر در این دوره ترجمه و نشر اشعار خارجی (اروپایی و حتی شرقی) است. در این دوره شاملو به لورکا توجه بیشتری کرده است و از سوی دیگر جای پای شعر مقاومت فرانسه را هم می توان در شعر بعضی از گویندگان این دوره دید. الوار و آراگون، ازشاعران مقاومت فرانسه، بر شخص شاملو تأثیر گذاشته اند و این بیشتر در لحن شعرهای عاشقانۀ اوست؛ حتی عنوان آیدا در آینه یادآور «آلیزا در آینۀ» آراگون است..

اسلاید 12 :

از شعرای فرانسه، سن ژون پرس نیز بر شعر این دوره اثر گذاشته و تأثیر او را بر سپهری و بر دریایی ها می توان مشاهده کرد.این تأثیر بیش از آن که به ایماژهای خاصی که مربوط به دریاست مربوط باشد، به ساختمان تصویر و نوع روابط واژه ها مرتبط می شود. همچنین در این دوره مجلات و جُنگ های ادبی دیگری، غیر از آن ها که در حال انتشار بودند، پای به عرصۀ وجود گذاشتند که بعضی چند شماره ای بیشتر نشر نیافتند و بعضی با همۀ انقطاع ها نوعی استمرار داشتند. آرش یک نمونه از این گونه مجلات بود و همچنین اندیشه و هنر جهان نو که هر کدام به نوعی در نشر نمونه های شعر فرنگی و نقد و مانیفست های ادبی غربی نقش قابل ملاحظه ای داشتند.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید