بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
اسرار و معارف حج
اسلاید 2 :
بي همگان بسر شود بي تو بسر نميشود داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نميشود
ديده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو گوش طرب به دست تو بي تو بسر نميشود
جان ز تو جوش ميکند دل ز تو نوش ميکند عقل خروش ميکند بي تو بسر نميشود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بي تو بسر نميشود
جاه و جلال من تويي ملکت و مال من تويي آب زلال من تويي بي تو بسر نميشود
گاه سوي جفا روي گاه سوي وفا روي آن مني کجا روي بي تو بسر نميشود
دل بنهند برکني توبه کنند بشکني اين همه خود تو ميکني بي تو بسر نميشود
بي تو اگر بسر شدي زير جهان زبر شدي باغ ارم سقر شدي بي تو بسر نميشود
بي تو نه زندگي خوشم بي تو نه مردگي خوشم سر ز غم تو چون کشم بي تو بسر نميشود
اسلاید 3 :
حج و ابعاد آن
حج داراى ابعاد مختلفى است، از جمله:
الف) احکام حج (مناسک): که در آیات و احادیث مختلف بیان شده است.
ب) آداب و مستحبات حج: که از آیات قرآن و سنت انبیاى الهى همچون ابراهیم(علیه السلام) و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سنت اهل بیت(علیهم السلام) به دست مى آید.
ج) تاریخ حج: که در منابع تاریخى، بهویژه مطالب تاریخى که در قرآن و روایات بیان شده است.
د) اسرار حج: که مجموعه اى از معارف حج را بیان مى کند، که روى دوم سکه احکام، آداب و تاریخ حج به شمار مى آید و شاید مهم ترین بُعد معرفتى حج باشد.
از این روست که در قرآن کریم، از حدود 30 آیه اى که در مورد حج بیان شده ، تنها حدود یک سوم آن ها شامل احکام حج است و بقیه موارد، تاریخ و اسرار حج را بیان کرده است. البته همان آیاتى که در مقام بیان احکام حج است نیز، گاهى به اسرار حج اشاره مى کند.( بقره : 129 ـ 125 و 189 و 200 ـ 196 ; آل عمران: 96 و 97 ; مائده : 1، 2، 95، 96 و 97 ; برائت : 3 و 19 ; حج : 27 ـ 35 و ابراهیم : 40 ـ )
اسلاید 4 :
چند اصطلاح تعريف و كاربرد آن مشخص ميشود:
الف –1-1. (فلسفه)
دراینجا(«فلسفه)» به معناي («حكمت)» احكام است و پرداختن به اينكه تشريع يك حكم چه غرضها و فوايدي را دنبال ميكند.
ب -1-2. (سرّسر)
«سرّ» به معناي چيزي است كه پوشيده و نهان است و از آن جهت كه («حكمت)» احكام، معمولا مستور است، به آن («سر)» گفته ميشود. بنابراين كاربرد سرّ به جهت پنهان بودن حكمت ها ها است.
ج –1-3. (علّت تامّه)
«علّت تامّه:»، چيزي است كه چون تحقق پيدا كند محقّق شود، معلول نيز ضرورتا به ناچار تحقق خواهد يافت.
اما «علت ناقصه:» علتي است كه شرط لازم براي محقق تحقق معلول است؛ ولي شرط كافي نيست.
در موضوع فلسفه و اسرار اگر از («علت)» صحبت ميشود، مقصود علل علّت ناقصه؛ و به تعبير ديگر «(سبب)» است.
اسلاید 5 :
از مجموع سخنان و بررسى موارد، مى توان اسرار حج را این گونه تعریف کرد:
«مجموعه معارفى که به عنوان فلسفه و حکمت، آثار و فواید، اهداف، علت و ملاک احکام، آموزه ها، پیام ها و باطن مناسک حج، از منابع معتبر (کتاب، سنت، عقل و تاریخ) به روش صحیح استنباط مى شود.»
آیت الله جوادى آملى در تعریف اسرار حج فرموده اند: «آن چه در محور عمل جوارح یا حدّ خاطره جوانح قرار مى گیرد، یا از احکام عبادت است و یا از آداب در آن و هیچ یک سرّ عبادت نیست، امّا آن چه در مدار شهود عقل نظر و انبعاث عقل عمل قرار مى گیرد، مى تواند به حساب سرّ عبادت آید.» (صهباى حج، ص313)
اقسام اسرار:
از مجموع مواردى که به عنوان اسرار حج از آیات و روایات و تاریخ قابل برداشت است و نیز از بررسى مصادیقى که دانشمندان و صاحب نظران به عنوان اسرار بیان کرده اند، مى توانیم به این نتیجه برسیم که مقصود از اسرار حج، هرکدام از هفت مورد زیر است:
1 . فلسفه و حکمت مناسک حج
فلسفه و حکمت احکام، علّت تامه حکم را بیان نمى کند، بلکه به زمینه هاى احکام اشاره دارد، که گاهى این زمینه ها قبل از صدور حکم وجود داشته و لازم است با مناسک حج تقویت شود یا حج زمینه ساز به وجود آمدن آنها است.مثال: فلسفه و حکمت قربانى حج، رسیدن به تقوى است; یعنى حج گزار با فدا کردن اموال خود، نشان مى دهد که در برابر خدا فرمان پذیر است و حالت خودنگهدارى و پرهیزکارى خود را به نمایش مى گذارد و روح تقوى را در خود تقویت مى کند. قرآن کریم در این مورد مى فرماید: « لَنْ یَنالَ اللهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُمْ کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ».(. حج : 37) نمونه این مطلب، در سوره بقره (آیه 197) و سوره حج (آیه 32) آمده است.
مثال دیگر: حج زمینه ساز استغفار و توبه و بخشش گناهان است. در برخى آیات، حج را زمان استغفار و در روایات نیز حج را زمان بخشیده شدن گناهان معرفى کرده است.
اسلاید 6 :
2 . اهداف حج
هدف همان علّت غایى است که حج گزار مى خواهد بدان برسد، هرچند که علّت تامه نخواهد بود، ولى یکى از اجزاى علت حج به شمار مى آید. مثال: ذکر الهى از اهداف حج: « لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ فِی أَیّام مَعْلُومات عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ اْلأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِیرَ».( بقره : 199) (مشابه این مطلب در آیه 34 سوره حج و آیه 198 سوره بقره )
مثال دیگر: از امام باقر: «إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَذِهِ الاْحْجَارِ ثُمَّ یَأْتُونَّا فَیُعْلِمُونَّا وَلاَیَتَهُمْ». (بحارالأنوار، ج99، صص8 و 40)
3 . آثار و فواید حج
حج داراى فواید مادى و معنوى بسیارى است، به ویژه در زمینه هاى تجارى، سیاسى، اجتماعى و در برخى آیات و روایات نیز به این فواید و آثار اشاره شده است. «أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ» (حج : 28 و 29) مثال دیگر: در حدیثى از امام رضا : در حج فوایدى براى همه مردم است و. (و از آثار آن) ژرف نگرى و نقل اخبار ائمه (به اطراف کشور های اسلامى) است.( بحارالأنوار، ج99، ص40)
اسلاید 7 :
4 . پیام هاى حج
گاهى با الغاى خصوصیت از آیات و روایات مربوط به حج، قواعد و پیام هاى کلى به دست مى آید که در هر زمان و مکان قابل اجراست و مى تواند مصادیق جدیدى داشته باشد. مثال: در آیات آغازین سوره برائت، سخن از اعلام برائت از مشرکین در روز حج اکبر (به وسیله امام على ) است،(. برائت (توبه) : 3 ـ 1) هرچند که این آیات مربوط به صدر اسلام است، اما با الغاى خصوصیت، این پیام به دست مى آید که «حج را صحنه برائت از مشرکان کنید» .
5 . آموزه هاى آیه( تجربیات تاریخی واعتقادی .)
برخى از مطالب حج، به ویژه روایات تاریخى آن، براى ما آموزه هایى را دربردارد که مى تواند براى همه زندگى ساز باشد. مثال: هاجر براى به دست آوردن آب در بیابان بى آب و علف، میان دو کوه صفا و مروه، هفت بار رفت و آمد مى کند،( بحارالأنوار ، ج99، ص233) این تلاش هاجر نوعى آموزش براى ماست که براى رسیدن به اهداف خود تلاش خستگى ناپذیر داشته باشیم، که در ناامیدى بسى امید است.
مثال دیگر: از دویدن ( هروله) حضرت ابراهیم(علیه السلام) میان صفا و مروه، که به شیطان حمله ور شد یا از دست شیطان گریخت (که ممکن است هر دو مطلب درست باشد و اشاره به دو اتفاق باشد) این گونه آموزش مى گیریم که در زندگى تلاش کنیم گرفتار شیطان نشویم و از دست او بگریزیم و حتى اگر مى توانیم بر او حمله ور شویم.
اسلاید 8 :
6 . باطن مناسک حج
بر اساس روایات متعدد، که از پیامبر و اهل بیت حکایت شده، قرآن داراى ظاهر و باطن است.(. بحارالأنوار، ج92، باب بطن قرآن) . در مورد باطن قرآن تفسیرها و دیدگاه هاى گوناگون وجود دارد،(6) ولى یکى از این دیدگاه ها آن است که مى توان با الغاى خصوصیت از آیه قاعده اى کلى به دست آورد که در هر زمان و مکان مى تواند مصداق جدیدى پیدا کند.به عبارت دیگر: ویژگى هاى افراد و وقایع خاص از آیه جدا مى شود و توسعه معنایى در آیه داده مى شود، تا به صورت قاعده کلى رخ نماید. و این معناى جدید یا قاعده کلى لازم معناى آیه است.
در روایات اهل بیت(علیهم السلام) گاهى به بطن آیات حج اشاره شده است: مثال: قرآن کریم مى فرماید: « ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ » ( حج : 29) «سپس، باید آلودگى هایشان را برطرف سازند; و باید به نذرهایشان وفا کنند; و باید بر خانه باستانى (کعبه) طواف نمایند.» در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) : مقصود از آن برطرف کردن آلودگى ها، تراشیدن سر است ( من لا یحضره الفقیه، ج2، ص485) و در حدیث دیگرى از امام صادق : مقصود از آیه «لیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» ملاقات با امام است.
فلسفه و حکمت قربانى حج، رسیدن به تقوا است; یعنى حج گزار با فدا کردن اموال خود، نشان مى دهد که در برابر خدا فرمان پذیر است و حالت خودنگه دارى و پرهیزکارى خود را به نمایش مى گذارد و روح تقوى را در خود تقویت مى کند.در این روایت، نخست ظاهر آیه «لیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» بیان شده، که همان رفع آلودگى ظاهرى و جسمى است، سپس با الغاى خصوصیت، یک قاعده کلّى از آیه به دست مى آید که در حج «رفع آلودگى مى شود; چه جسمى و چه روحى و معنوى»، سپس این قاعده کلى بر مصادیق جدید تطبیق مى شود که همان رفع آلودگى معنوى و آمرزش گناهان به وسیله ملاقات با امام است.
اسلاید 9 :
7 . علت و ملاک احکام
یکى از جلوه هاى اسرار احکام و مناسک حج آن است که بتوانیم با دلیل قطعى از قرآن، سنت یا برهان عقلى، ملاک و مناط حکم را به دست آوریم. البته به دست آوردن ملاک قطعى و علت تامّه تشریع احکام الهى، کارى بس دشوار است و ما در مورد احکام حج، مثال قطعى نیافتیم. ولى در برخى احادیث تعبیر «علت حج» آمده است: مثال: در حدیثى از امام رضا : «اگر کسى بگوید چرا به حج دستور داده شد؟ گفته مى شود: به علت میهمان خدا شدن، زیاده طلبى (در امور معنوى) و خروج از گناهان. »(بحارالأنوار، ج99، صص40 و 41) ( شاید مقصود از واژه «علت» در این گونه احادیث، علت تامه احکام نباشد، بلکه همان فلسفه و حکمت، مقصود باشد.
اسلاید 11 :
معانی حج
1. حج در لغت به معناي قصد آمده است ؛ حج بيت الله الحرام يعني قصد خانه خدا را داشتن براي انجام مناسك و حاجّ به معناي كسي است كه مقصد و مقصودش زيارت خانه خدا باشد (لذا با حرف «الي» متعدي ميشود؛ «حج إلينا» يعني قصد ما را كرد.)
2. رستگاری : ابان بن عثمان از امام باقر درباره علت نامگذاري حج سؤال كرد و امام فرمود: «حَجَّ فُلاَنٌ؛ أَيْ أَفْلَحَ فُلاَنٌ» ؛ فلاني حج كرد، يعني رستگار شد . (كسي كه قصد خانه يار ميكند و به ديدار و وصال او نائل ميشود قطعاً به فلاح و رستگاري نزديك شده، مقرب ميشود)
2-1. آنكه به دنبال صورت كعبه است، حج ظاهري به جاي آورده و از رسيدن به باطن حج محروم است. به اينگونه حج، «حج آفاقي» ميتوان گفت.
2-2.اگر مقصد حج، كعبه معنوي و بيت واقعي و حقيقي بود، «حج انفسي» حاصل شده است.
اسلاید 12 :
به عبارت دیگرحج دو گونه است :
1. «حج غيبت» كسي كه در مكه است، اما از صاحب خانه غائب، همانند كسي است كه در خانه خود است؛ زيرا هر دو در غيبت است و كسي كه در خانه خود حاضر باشد همانند كسي است كه در مكه حاضر است.
2. «حج حضور»؛ حضور در مكه از حضور در خانه اولي است؛ لذا حج جهادي است براي كشف و مشاهده و از اين رو، مقصود حج، ديدن خانه نيست بلكه رؤيت و شهود باطني صاحب خانه است.
حج و مقام ابراهيم دو مقام دارد :
1. «مقام تن» : احرام، دخول به حرم، طواف، نماز، سعي، تقصير، مزدلفه، رمي، هَدي، وقوف به منا و رمي جمرات است.
2.« مقام دل » : اشاره به باطن حج دارد ( مقام خُلّت ابراهيم ) . در اين موضع، حاجي بايد از عادات اعراض كند، به ترك لذات بپردازد، از ذكر غير او پرهيز و از تمامي ماسوا اجتناب كند، سنگ به هواي نفس زند تا به مقام امن الهي و رمي از اغواي شيطان نائل شود.
اسلاید 13 :
ارزش، اهميت و جايگاه حج
الف. وراثت بهشت : رسول خدا فرمود: «لَيسَ لِلحَجَّة الْمَبْرُورةِ ثَوابٌ إلاَّ الْجَنَّةِ».
پاداش حج نيكو، جز بهشت نيست.و «هر عمره تا عمره ديگر، كفاره (گناهان) ميان آندو ميباشد و پاداش حج مقبول، بهشت است».
ب. جهاد ضعيفان : خداوند جايگزيني براي جهاد ضعفا فراهم نموده كه حج است. اما ضعيف كيست؟ امام صادق از قول پيامبر اكرم نقل ميكند كه ايشان فرمود: «حج جهاد ضعيف است» ، سپس امام صادق دست خويش را بر سينهاش گذاشت و گفت: «ضعفا ما هستيم، ضعفا ما هستيم». بر اين اساس مراد از ضعيف مقام عظماي ولايت است. امام موسي بن جعفر فرمود: «حج، جهاد ضعفاست و ضعفا شيعيان ما هستند». بنابراين منظور از ضعفا يا ولايت است يا پيروان ولايت.
ج. انفاق براي حج : درهمي كه انسان براي حج انفاق ميكند، گاه معادل هزاران درهمي است كه در راه حق بپردازد . در برخي از روايات امام صادق ميفرمايد: «درهمي كه حاجي براي حج پرداخت ميكند، برابر هزاران هزار درهمي است كه در راه خدا صرف شود». اگر امكاناتي كه انسان در اختيار دارد در مسير اموري مثل حج صرف شود، اين افزايش فزوني ميگيرد و درهمي از آن معادل هزاران درهم ميشود.
اسلاید 14 :
ارزش حج گزار:
1. میهمان خدا : زائر خانه خدا باريافته به درگاه الهي و ميهمان خداست و به عنوان ميهمان بر خدا وارد شده وخداوند حج گزار را ميزباني ميكند . امام صادق حاجي و نيز معتمر را مهمان خدا خواند و فرمود: «زائري كه به خانه خدا ميرود تا به خانهاش بازگردد، ميهمان خداست». در منظر امير مؤمنان باديهنشيني خود را به پردههاي كعبه آويخته و گفت: «اي صاحب خانه! خانه، خانه تو و ميهمان، ميهمان توست. هر ميهماني در ميهمانياش بهرهاي دارد، پس امشب بهره مرا آمرزش من قرار بده». حضرت علي خطاب به اصحابش فرمود: «خداوند بزرگوارتر از آن است كه ميهمان خود را رد كند».
ب. باريافته خدا (وفد الله) : طبق فرمایش پیامبر رزمندگان، حجگزاران و كساني كه عمره بهجا ميآورند باریافته خدایند. امام حسن : «سه نفر در پناه خدايند. و مردي كه براي حج و عمره بيرون آيد و جز براي خدا بيرون نيامده باشد. او باريافته خداست تا به خانوادهاش بازگردد». امام زين العابدين : «وَ حَقُّ الْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَي رَبِّكَ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ فِيهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِي أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَي عَلَيْكَ».
خداوند بر خود حقي مقرر فرموده و آن اينکه زائر باريافته خود را تكريم كند، تحفهها و هداياي خود را ارمغان او كند و محبت خود را از طريق مغفرت به او نشان دهد.
اسلاید 15 :
ج. در ضمان الهي (ضمان الله) : خداوند، حاجیان را در سفر و خانوادههايشان را در حضر ضمانت كرده است. امام صادق : «معناي اينكه حجگزار در ضمان الهي است، اين است كه خداوند جانشين او در خانوادهاش ميباشد و امور منزل او را تدبير مينمايد و حوادث را از آن خانه دفع ميكند». رسول خدا: «حجگزار چه در رفتن و چه در بازگشتن، در ضمانت خداست. پس اگر در سفرش به او رنج و خستگي برسد، به خاطر آن گناهانش آمرزيده ميشود و در برابر هر گامي كه برمي دارد، هزار درجه در بهشت بالا ميرود و مقابل هر قطره باراني كه به او ببارد، پاداش يك شهيد دارد».
يكي از وجوه ضمانت الهي اين است كه خداوند دو فرشته خود را همراه حجگزارميكند تا طواف و سعي خود را درست انجام دهد. هرگاه به عرفه رسيد، به او ميگويند: خداوند از گذشتههاي تو درگذشت، به فكر آيندهات باش تا گناه نكني .
اسلاید 17 :
4. حكمتها و آثار حج
. حج آثار و منافع بيشماري در پي دارد و قرآن به اين حقيقت خبر داده است: « وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ . لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ.» . منافعي كه در اين آيه آمده اخروی و دنيوي است (صحت بدن، رزق و مال فراوان، محفوظ ماندن در كنار مغفرت و بخشش خداوند، بهشت و نورانيت و . ) .
آثار و برکات حج :
الف. سلامتی و تندرستي : يكي از آثار حج صحت و سلامت بدن است. امام سجاد :«حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُم». شايد يكي از ابعاد آن پيادهروي مستمر باشد كه يكي از بهترين ورزشها پيادهروي است. همچنين هرگاه روح و روان انسان به سمت خلوص گرايد، بدن از روح تبعيت ميكند و سلامت خود را باز مييابد.
ب. رزق فراوان : نفي فقر و افزايش مال در احاديث از فواید حج معرفی و تعابير متعددي وارد شده : وسعت رزق، كفايت مؤونه اهل و عيال، كثرت مال، نفي فقر، غنا، نفي اعسار و نفي املاق. رسول خدا : «حُجُّوا لَنْ تَفْتَقِرُوا». ویا «حج و عمره فقر را ميزدايند؛ همانگونه كه كوره آهنگري زنگار آهن را ميزدايد ».
اسلاید 18 :
ج. شفاعت :
خداوند به حجگزار مقام شفاعت ميدهد. اگر كسي توفيق زيارت خانه خدا را پيدا كرد، در آخرت شفاعت ديگران را ميتواند كند. امام جعفر صادق : «كسي كه در عرفات وقوف كند، براي هر كس دعا كند اجابت ميشود. حاجي شفاعتش براي فرزندانش، اهل خانهاش و همسايگانش پذيرفته ميشود».
د. نـور :
يكي از ويژگيها و آثاري كه بر حج مترتب است، نورانيت حاجي است. زائر خانه خدا از منبع لايزال الهي يعني بيت الله الحرام، نور دريافت ميكند و آن را با خود همراه دارد، لذا حج براي حجگزار نورانيت در پي خواهد داشت. امام صادق: « حج گزار دائماً همراه با نور حج است مادام كه خود را با گناه نيالوده باشد».
ه. عمر طولاني و سایر برکات حج : كسي كه از مكه باز گردد و تصميم او بر اين باشد كه در سالهاي آينده هم به حج برود عمرش زياد ميشود و خداوند بر عمر او ميافزايد. كسي كه دوبار به حج برود همواره در خير و بركت است. كسي كه سه بار به حج برود هرگز تنگدستي به او نرسد. اگر كسي چهار بار به حج برود هرگز فشار قبر او را آزار ندهد. آنكه پنج بار به حج برود هرگز خداوند عذابش نميكند. كسي كه ده بار به حج برود بدون محاسبه به بهشت ميرود، هر كس بيست بار حج گزارد دوزخ را نخواهد ديد و شهيق و زفير آنرا نخواهد شنيد. اگر كسي چهل بار توفيق زيارت خانه خدا را داشته باشد به او گويند هر كس را كه ميخواهي شفاعت كن و دري از درهاي بهشت به روي او گشوده ميشود و او كساني را كه شفاعتشان كرده از آن در وارد ميشوند. هر كس پنجاه حج گزارد خداوند در بهشت شهري با صد هزار قصر براي او ميسازد كه در هر قصري يك حوري و هزار همسر براي او قرار ميدهد و اگر كسي بيش از پنجاه بار حج خانه خدا كند همچون كسي است كه با پيامبر و اوصيائش حج گزارده است، خداوند او را وارد بهشت خودش ميكند كه نه چشمي آن را ديده و نه مخلوقي از آن آگاه است.
اسلاید 19 :
اسرار کعبه و مسجدالحرام
اسلاید 20 :
كعبه، مقدسترين و با احترامترين خانههاي روي زمين ؛ خانه كعبه نخستين و برترين نقطه خاكدان طبيعت ؛ كعبه جايگاهي بسيار مقدس و خداوند به آن نظر و عنايتي ويژه دارد و از زمين ها ، كعبه را برگزيد، هيچ منزلي روي زمين محبوبتر و عزيزتر از كعبه نيست، پس هتك حرمت آن جايز نیست ؛ كعبه ستون دين و بنياد بقاي شريعت محمدي است. امام صادق : «لاَ يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَة».
خانه خدا به امر خدا ساخته شد، جبرئيل آنرا طراحي كرد، اولين پيامبر خدا و أب الأنبياء در ساختن آن دخالت داشتند، كعبه در برابر خانه خدا در عرش است، كعبه وسيله استغفار بنيآدم است، فرشتگان در ساختن كعبه نظارت داشتند، كعبه قطعهاي از بهشت است و هركس به بهشت نظر كند، گناهانش آمرزيده ميشود، نوح با كشتي خود چهل روز به دور كعبه گشت تا سرانجام در وادي جودي سكنا گزيد.
روایت نبی مکرم :« . پس چون خانه را ساختند، خداوند به او وحي فرمود كه بر گرد آن طواف كند و به او گفته شد: تو اولين پيامبري و اين، اولين خانه است، سپس قرنها گذشت تا آن كه حضرت نوح آن را ديد بعد قرنها گذشت تا آن كه حضرت ابراهيم، پايههاي آن را برافراشت».
كعبه نخستين بار توسط آدم و به امر خدا بنا شد، اما بر اثر حادثهاي از بين رفت، پس از آن با راهنمايي خدا و به دست ابراهيم اين بنا تجديد شد. لذا ابراهيم در بناي كعبه و آداب و مناسك آن نقشي عظيم دارد (وَإِذْ بَوَّأْنا لإبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ)