بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
فصل اول : شيخيه
اسلاید 3 :
بنیانگذار شيخيه
شيخ احمد احسائي
شيخ احمد احسايى (1166-1241ق) است كه در احساء در شرق عربستان به دنيا آمد. وى براى تحصيل به نجف و كربلا رفت و اجازه اجتهاد گرفت. تعبيرات فلسفى قديم متأثر از آثار سهروردى را با اخبار اهلبيت( ع) درهم آميخت و روش جديدى را بنا نهاد. مثلاً قائل است كه:
وجود و ماهيت هر دو اصيل هستند.
اسلاید 4 :
علامه حسن زاده آملى: شيخ احمد احسايى كه قائل به اصالت وجود و ماهيت است و قواعد فلسفى را معتبر نمىداند، بدون آنكه متوجه باشد در گرداب ثنويت (و شرك) افتاده است كه قائل به يزدان و اهريمن هستند و سهمى از توحيد ندارند.
حكيم الهى حاجى سبزوارى : از معاصران ما برخى قواعد حكمت را قبول ندارند و به «اصالت وجود و ماهيت» قائل شدند و در بعضى از آثار خود آوردند وجود منشأ كارهاى خير و ماهيت، منشأ كارهاى شر است و همه اين آثار، اصيلند. پس منشأ صدور آنها به طريقه اولى، اصيل خواهد بود.
اسلاید 5 :
مهمترين موارد اختلاف شيخيه با ديگر مسلمانان :1. معاد: شيخ قائل به معاد روحانى است و از آن به «هور قليايى» كه نوعى جسم لطيف است تعبير مىكند. هورقليا كلمهاى سريانى به معنی قالب مثالى است و از اصطلاحات فلسفى شيخ احمد احسايى است. شيخ احمد دو جسم براى انسان قائل است:الف) كالبد ظاهرى : كه بدن جرمانی و دنیوی است و در قبر، تجزيه و زوال مىپذيرد و عناصر آن به طبيعت برمىگردد.ب) جسد هور قليايى: كه فناپذيرى جسد اول را ندارد و بعد از متلاشى شدن جسم، آنچه كه در روز رستاخيز محشور می شود همين جسم مثالى و هورقليايى است كه ثواب و عقاب اخروى به همين جسم بر مىگردد.
اسلاید 6 :
2. معراج: شيخ احسايى، اصل معراج پيامبر اكرم (ص) را پذيرفته است و قائل به جسمانى بودن آن مىباشد منتها تفسيرى در جسمانى بودن معراج دارد كه با ديدگاه مسلمانان تطبيق ندارد. مىگويد: پيامبر اكرم (ص) در هر فلكى از افلاك، جسمى متناسب با جرم آن فلك به خود مىگرفت تا ورود در افلاك مختلف براى بدن ظاهرى و جسمانى او مشكل ايجاد نكند. بدن پيامبر لطيفتر از آسمانها بود و با بدن هورقليايى به آسمان رفت.
اسلاید 7 :
3. امام عصر عليه السلام: شيخ احمد احسايى، وجود امام عصر (ع) و ظهور او را از مسلم و حتمى مىدانست ولى مىگفت: امام در يك عالمى غير از اين عالم مادى، سكونت دارد و از آنجا، بر همه عالم حكمفرمايى و حكمرانى دارد و روزى كه خدا به او اجازه دهد در اين عالم ظاهر خواهد شد و عالم را پر از عدل و داد خواهد كرد. «كنت دوگوبينو» وزير مختار فرانسه، در كتاب «سه سال در ايران» مىنويسد: شيخىها با شيعه اختلاف دارند. شيعه مىگويد: امام دوازدهم با قالب جسمانى، روزگار مىگذراند ولى شيخىها مىگويند: امام دوازدهم با قالب روحانى زنده است. پيروان شيخ، چون طول عمر امام زمان (ع)را با موازين فلسفى خود سازگار نمىديدند قائل شدند كه روح حضرت، در بدن هورقليايى زندگى مىكند.
اسلاید 8 :
4. ركن رابع: معتقدند كه اصول دين چهار اصل: توحيد، نبوت، امامت و ركن رابع است. به نظر شيخيه، همانطور كه صفات ديگر الهى، جزو اصول دين نيست ،نيازى نيست كه عدالت، جزو اصول دين باشد. معاد هم جزو اصول دين نيست زيرا اعتقاد به به قرآن مستلزم اعتقاد به معاد است. آنان مىگويند: چهارمين اصل از اصول دين، ركن رابع است كه همان شناخت شيعه كامل مىباشد. او، مبلغ و ناطق اول است و واسطه بين شيعيان و امام غايب است و احكام را بلاواسطه از امام مىگيرد و به ديگران مىرساند. در دوره غيبت صغري : نواب خاص و در غيبت كبري : قريه ظاهره را قائل هستند بر اساس برداشتی از آیه 18 سوره سبااصل ركن رابع را حاج محمد كريم خان كه از بزرگان شيخيه است بنا نهاد و پيروان او را در كرمان ركنيه لقب دادند و اين اصل، مورد قبول شيخيه آذربايجان نبود.
اسلاید 9 :
كريم خان قاجار در مورد اين اصل مىگويد:«ان الشيعة يحتاج الى عالم يرونه و يأخذون عنه أحكام الشرع في حال غيبة الامام و هو الركن الرابع و كان هذا مخفياً بسبب جور الحكّام حتى اقتضى المصلحة الالهية بظهور الركن الرابع بوجود الشيخ أحمد الاحسايى و بعده السيد كاظم الرشتى و بعدهما أيضاً لا يخلو الارض من حجة و هو الركن الرابع الى حين ظهور الامام الحجة»؛ شيعه نيازمند به عالمى است كه احكام شريعت را در عصر غيبت از او اخذ نموده و او همان ركن رابع است كه به سبب ظلم حاكمان، مخفى بود تا اينكه مصلحت الهى بر ظهور ركن رابع، اقتضاء نمود؛ لذا شيخ احمد احسايى و بعد از او، سيد كاظم رشتى ركن رابع بودند كه بعد از آنان تا ظهور امام حجت، زمين خالى از ركن رابع نخواهد ماند.همين گونه تفكرات فرقه شيخيه، سبب شد كه بعدها اشخاصى مانندعلى محمد باب، ادعاى باب المهدى كنند و خود را انسان كاملی كه رابط بين حضرت مهدى عليه السلام و مردم است معرفى نمايد.
اسلاید 10 :
5. غلو شيخيه در مورد ائمه اطهار عليهم السلام؛شيخيه براى ائمه (ع) ربوبيت قائل شدند؛ لذا آنها را از فرقههاى غلات به شمار آوردهاند. آنان تمام صفات خداوند را به ائمه نسبت مىدهند.
سيد كاظم رشتى می گوید:
«اختص اسم اللَّه بالنبي و اسم الرحمن بالوصي» اسم اللَّه، مختص پيامبر و اسم رحمان هم اختصاص به وصى پيامبر دارد. مىگويند: تمام ضميرهايى كه در قرآن ذكر شده به پيامبر و ائمه ( ع) بر مىگردد نه به خدا؛ زيرا خداوند متعال مورد اشاره قرار نمىگيرد. همچنين تمام صفات الهى به معصومين بر مىگردد. «گلد زيهر» در عقيده و شريعت در اسلام، درباره شيخيه مىنويسد:در آغاز قرن نوزدهم ميلادى، فرقه جديدى ظهور كرد كه از مذهب شيعه اخذ شده است و آن مذهب شيخيه است كه پيروانش معتقد شدند صفات الهى در اشخاص و اجساد حلول مىكند و آنان، قواى خلاقه دارند. و به تعبير صاحب كتاب روضات الجنات، طايفه شيخيه، به منزله نصارى هستند كه درباره حضرت عيسى غلو كرده و به تثليت قائل شدهاند.
اسلاید 11 :
6 - تجسم صورت امیرالمؤمنین (ع)
احمد احسائی رساله ای در این زمینه تدوین كرد و در آن متذكر شد «باید در ایاك نعبد حضرت امیرالمؤمنین را قصد كند. زیرا كه خداوند مجهول الكنه است و آن چه در ذهن آید مخلوق ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود كه امیرالمؤمنین (ع) باشد.» مرحوم تنكابنی پس از نقل دلیل احسائی برای تجسم صورت امیرالمؤمنین (ع) می نویسد: «همچنان كه خدا مجهول الكنه است، امیرالمؤمنین (ع) نیز در اذهان مجهول الكنه است، پس اگر امیرالمؤمنین را در ذهن بگذرانیم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد آید. و چنان كه خدا مجهول الكنه است برای ما، هم چنین مجهول الكنه برای امیرالمؤمنین نیز می باشد. پس امیرالمؤمنین، در وقت گفتن ایاك نعبد كه را قصد می كرد!؟ مجملا این سخن خارج از مذهب شیعه است.» اين عقايد سبب شد كه علما موضع بگيرند و حتى حكم به تكفيرآنان و غالى بودن اين فرقه دهند.
اسلاید 12 :
سيد كاظم رشتي
پس از شیخ احمد ،شاگرد وی " سید کاظم رشتی” رهبر مکتب شیخیه شد. وی در 1212در رشت متولد ودر 16سالگی برای تلمذ نزد شیخ احمد احسایی که در آن زمان در یزد بود شتافت. وی به امر شیخ احمد متوطن کربلا شده ومشغول تدریس شد. بالغ بر150جلد تالیفات دارد .
مدرسی در کتاب "احسن الودیعه"می نویسد:
سید رشتی دارای تالیفات بسیاری است که احدی چیزی از آن نفهمیده است. وی در شرح شعر یکی از شعرا می گوید:(این مدینه ای عظیم در آسمان است وائمه علیهم السلام در آن ساکن هستند..کوچه ای است که صاحبش به نام شلحلحون..در کوچه است که دارنده آن سگی بنام کلحلحون است و.. )
اسلاید 13 :
ویژگی های منفی سیدکاظم:دشمنی با علما مرحوم تنکابنی می نویسد:زمانی که در درس سید کاظم رشتی حاضر می شدم ،غالبا فقهارا مذمت کرده وحتی شتم میکرد. وی مرحوم صاحب جواهر را"احمق مستضعف "میخواند واو را شیعه نمی دانست . همنوایی بادشمنان شیعه سیدمحمد باقر نجفی می نویسد: در حالی که سپاهیان نجیب پاشا حتی به اماکن شیعه در کربلا احترام نمیگذاشتند ومردم پناهنده درضریح حضرت را هم می کشتند وبا اسب به رواق مطهر هجوم می بردند ،خانه سید کاظم رشتی وشخص او در امان بود وهر که به خانه وی پناهنده می شد مصون بود. اگر عثمانیها به فضل وتقوای سید کاظم احترام میگذاشتند می بایست به امام حسین (ع) وشهدای کربلا احترام بیشتری می گذاشتند. سرانجام سیدکاظم رشتی در سال 1259 ق عازم سامرا شد.وی پس از دیدار با نجیب پاشا در بستر بیماری افتاد ودر پی همین بیماری وفات کرد ودر رواق پائین پای سید الشهدا (ع) دفن شد.
اسلاید 14 :
سيد كاظم، دو شاگرد معروف داشت يكى على محمد باب است كه فرقه بابيه را تأسيس كرد. ديگر ی، محمد كريم خان قاجار، پسر عمو و داماد فتحعلى شاه است كه فرقه شيخيه را در كرمان تأسيس كرد و به كريمخانيه معروف شدند. انشعاب ديگراين فرقه، فرقه شيخيه آذربايجان است که خاندان احقاقى كه در كويت هستند رياست آن را عهدهدارند. از اسوه عارفان، سيد على آقا قاضى (1366 ق) استاد علامه طباطبايى درباره شيخيه پرسيدند: بعد از خواندن قسمتهايى از كتاب شرح زيارت جامعه احسايى، فرمود: اين شيخ مىخواهد ثابت كند كه همه كارها كه ايجاد مىشود مربوط به اسما و صفات خداست و اتحادى ميان اسما و صفات با ذات خدا وجود ندارد. بنابراين شيخ احمد احسايى، ذات خدا را مفهومى پوچ و بىاثر و صرفنظر از اسما و صفات مىخواند و اين عين شرك است.
اسلاید 15 :
حاج محمدكريم خان كرماني
حاج محمدخان كرماني
حاج زين العابدين خان كرماني
اسلاید 16 :
حاج ابوالقاسم خان ابراهيمي
حاج عبدالرضا خان ابراهيمي
سرکار آقاي حاج سيد علي موسوي
اسلاید 17 :
جانشينان سيد کاظم رشتي
1- محمد كريم خان كرماني
2- ميرزا حسن گوهر
3- ميرزا محيط شاعر كرماني
4- سيد علي محمد شيرازي
اسلاید 18 :
فرقه هاي شيخيه
1- کرمانی ها
2- آذربایجانی ها
باقريه
پیروان میرزا محمد باقر همدانی بودند. او نخست نماینده حاج محمد کریمخان در همدان بود
حجة الاسلامیه
پیرو حاج میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقة الاسلامیه» نیز گویند.
ثقة الاسلامیه
از میرزا محمد مامقانی تکفیر کننده باب پیروی میکنند. وی حجةالاسلام لقب داشت و از شاگردان سید کاظم به شمار میرفت.
احقاقیه
پیرو آخوند ملا باقر اسکوئی میباشند. پس از سید کاظم، دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاقالحق و ابطالالباطل» در رد محمد کریمخان کرمانی نوشت، فرزندان او «احقاقی» نامیده شدند گرفتند. در آذربایجان و کربلا و کویت زندگی میکنند و پیشوای ایشان شیخ رسول احقاقی است.
كريمخانیه
حاج محمد کریمخان مؤسس مکتب شیخیه کرمان است. پس از او دو پسر وی به نامهای حاج محمد خان و سپس حاج زینالعابدین خان به پیشوائی رسیدند
اسلاید 19 :
اختلاف آراء فرق مختلف
شيخيه کرمان و آذربايجان در اعتقادات خود را پيرو آراى شيخ احمد احسايى و سيدکاظم رشتى مىدانند اما در فروع دين و اعمال با يکديگر اختلاف نظر دارند. کرمانىها از شيوه اخبارىگرى پيروى مىکنند و به تقليد از مراجع اعتقاد ندارند. اما شيخيه آذربايجان به اجتهاد و تقليد معقتدند و از مراجع تقليد خودشان پيروى مىکنند. البته در عقايد نيز شيخيه آذربايجان برخلاف شيخيه کرمان، خود نيز به اجتهاد مىپردازند و آراى شيخ احمد و سيدکاظم را بر اساس تلقى خويش از احاديث تفسير مىکنند.
اسلاید 20 :
يکى از اختلافات شيخيه کرمان و آذربايجان مسأله رکن رابع است. شيخيه کرمان اصول دين را چهار اصل توحيد، نبوت، امامت و رکن رابع مىدانند. مراد آنها از رکن رابع، شيعه کامل است که واسطه ميان شيعيان و امام غايب مىباشد. همين اعتقاد است که ميان شيخيه (کرمان) و بابيه ارتباط ايجاد مىکند. اما شيخيه آذربايجان بشدت منکر اعتقاد به رکن رابع هستند. و اصول دين را پنج اصل توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت مىدانند.
آنان چنين استدلال مىکنند که شيخ احمد احسايى در ابتداى رساله حيوةالنفس و سيدکاظم رشتى در رساله اصول عقايد، اصول دين را پنج اصل مذکور مىدانند و مي گويند که در هيچ يک از کتب و رسايل اين دو نفر نامى از رکن رابع برده نشده است.
.. احقاقالحق، ص167 - 223.
رك غلامحسين معتمدالاسلام، كلمه اي از هزار ، تبريز ، چاپخانه شفق ص 64 ـ 66
آشنائي با فرق و مذاهب اسلامي صص175 تا 178 با اندكي تصرف و تلخيص
مهم ترين تفاوت «ركن رابع»