بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
تاریخ فلسفة غرب (عصر جدید)
رنه دکارت «Rene descartes»
(طرح کلی درس)
1) شخصیت و آثار دکارت
2) فلسفه و دکارت
3) قواعد تفکر
4) معرفت شناسی
5) انسان شناسی
6) خداشناسی
7) عالم ماده
8) نقد و بررسی
اسلاید 2 :
1) شخصیت و آثار
. تولد در 1596 در تورن؛
. تحصیل در مدرسة لافلش(La fleche) از 1604 تا 1612 و فراگیری منطق و ریاضیات و فلسفه؛
. منتقد روش تحصیل مدرسة لافلش و دوران خود بود؛ لذا به عنوان اعتراض، مدتی تحصیل علم را رها کرد؛
. مدتی به ارتش شاهزاده موریس پیوست؛ بعدا در سال 1619 در آلمان به ارتش ماکسیمیلیان باواریا پیوست؛
. کم کم انزوا گزید و به تاملات فلسفی پرداخت؛
. در همان سال، زیارت مزار مریم مقدس در لورتو ایتالیا را نذز کرد اما در 1623 موفق به این کار شد؛
. سکونت وی گاه در فرانسه و گاه هلند بود؛
. همزمان با این ترددها و انزواها، رساله ها و آثار مختلفی نگاشت؛ ازجمله: رسالة علم، گفتار در روش، قواعد هدایت ذهن، تاملاتی در فلسفة اولی، اصول فلسفه و . . برخی از آثارش پس از مرگش منتشر شد؛
. شخصیتی آرام و مشربی دوستانه داشت و به خادمان خود بسیار مهربان و سخاوتمند بود؛
. دکارت یک کاتولیک بود اما بیشتر یک فیلسوف بود تا یک متکلم مسیحی.
اسلاید 3 :
2) فلسفه
. «من شائق بودم که خود را یکسره وقف جستجوی حقیقت کنم»: (گفتار در روش)؛
. فلسفه یعنی: «مطالعة حکمت اعم از امور عملی و معرفت نظری، یعنی همة آنچه آدمی برای زندگی خود چه در حفظ سلامت و چه در کشف فنون و صناعات باید در دست داشته باشد» (اصول فلسفه). بنابراین فلسفه در نظر او اعم از نظر و عمل بود؛
. شکاکیت مونتنی و تهدید بنیاد فلسفه؛ عزم دکارت بر احیاء فلسفه؛
. میراث پیرهون: «ناتوانی حس و عقل در رسیدن به واقعیت؛ محرومیت انسان از رسیدن به یک نظام مابعدالطبیعه یقینی به دلیل تعارض میان نظامهای مابعدالطبیعی گذشتگان؛
. تنها راه را، اعتراف به جهل و ضعف قوای ذهنی و اقرار به شکاکیت؛
. نقطة آغاز نظام فلسفی دکارت: «آیا شناختی قابل اعتماد و تردیدناپذیر در دسترس انسان هست؟».
. ریاضی کردن فلسفه؛
. دکارت به همین دلیل مبدء تحول فلسفه در غرب شد.
اسلاید 4 :
3) قواعد تفکر
. کارکرد ذهن: 1. شهود؛ 2. استنتاج؛
. وظیفة منطق، تصحیح عملکرد ذهن در این دو کار است؛
. شهود یعنی فعالیت عقلی محض؛ نوعی رویت باطنی که جای هیچ تردیدی در آن نباشد؛
. استنتناج یعنی استلزام ضروری جبری نسبت به آنچه با شهود در اختیار ذهن قرار گرفته است؛
. قواعد مصون ماندن ذهن از خطا در شهود و استنتاج:
1ـ وضوح و تمایز؛ یعنی تردیدناپذیر بودن مطلب و مفهومی که برای ذهن حاصل شده است؛
2ـ تحلیل؛ یعنی رسیدن مفاهیم و قضایای ذهنی، به بسیطترین جزء که از آنجا برای ذهن حاصل آمده است؛
3ـ ترکیب؛ یعنی آغاز از شهود و سیر در روند استنتاج و تحصیل اطمینان از احصاء همةاجزاء شهود و استنتاج.
اسلاید 5 :
4) معرفت شناسی
الف) شک دستوری
. دکارت و مبارزه با شکاکیت مونتنی با ابداع شک دستوری؛
. شک دستوری (روشی) یعنی: آغاز از جایی که اگر در هرچیزی هم شک داشته باشم؛ (جمله معروف میاندیشم (یا شک میکنم)، پس هستم).
ب) اصالت ریاضیات
. علاقة دکارت به ریاضیات، تحت تاثیر استاد ریاضیاش، کلاویوس؛ بهترین نمونة معرفت یقینی، ریاضیات است؛
. این ویژگی ریاضیات از آنجاست که مفاهیم ریاضی، بدیهیاند؛
. مفاهیم بدیهی: خدا، فکر و امتداد.
ج) مفاهیم ذهنی
. مفاهیم فطری؛ مثل خدا، خود ذهن، جسم و .؛ حاصل شهود ذهن در خود است نه منشأ دیگر؛ (در بیان دکارت با ابهام و نارسا معرفی شده اند؛ اما ظاهرا معنای بالقوه بر آنها صدق کند)؛
. مفاهیم حسی؛ مثل گرما و سرما و. که از راه حواس وارد ذهن میشوند؛ (در فلسفة دکارت، محل تردید هستند)؛
. مفاهیم تخیلی؛ مانند اسب بالدار و سیمرغ و. که ساخته ذهن بوده و اعتبار معرفتی ندارند.
اسلاید 6 :
5) انسان شناسی(نفس)
. انتقال دکارت از معرفتشناسی به نفسشناسی: من اگر در هر چیز شک داشته باشم، در خود این که شک دارم، دیگر شکی ندارم. اما این خود مستلزم من شک کننده است؛ پس: من، برای خودم، از معرفت هم واضحترم.
. «من» همان است که دکارت آن را بدیهی دانسته و نفس یا ذهن میخواند؛
. پس بداهت علم، به بداهت نفس است؛
. نفس، همان است که درک، فکر، استدلال و شک میکند؛
. نفس، از بدن کاملا متمایز است؛
. فیلسوف در مقام بحث از ماوراء طبیعت، نیازی به فهمیدن بدن ندارد؛
. فیلسوف در مقام بحث از طبیعت، نیازی به درک و توجه به نفس ندارد؛
. دکارت با این روند، به مغایرت نفس و بدن رسیده است و در میان نظریات مختلف در رابطة نفس و بدن، به دوگانهانگاری رسیده است.
اسلاید 7 :
6) خداشناسی
. شک دکارت، نقطة آغاز خداشناسی او؛ توضیح:
. پذیرش شک، به اثبات «نفس شک کننده» منتهی میشود؛
. شک، به معنای پذیرش نقص برای نفس است؛ یعنی شک به معنای عدم حصول کمال مطلوب برای نفس است؛
. فهم کمال، به مفهوم حقیقت کمال منتهی میشود؛
. حقیقت کمال همان است که همة کمالات را بالفعل دارد؛
. حقیقتی که همة کمالات را بالفعل دارد، همان خداست؛ یعنی سرمدی، تغییرناپذیر و نامتناهی است؛
. نفس انسان نمیتواند مصداق کمال حقیقی باشد؛ زیرا ناقص است و ناقص نمیتواند خود را بیافریند؛
. پس خدا، اولا وجود دارد و ثانیا، غیر از نفس است.
اسلاید 8 :
7) اثبات عالم ماده
. در فلسفة دکارت، اثبات نفس و خدا، راه اثبات عالم ماده را با روش ریاضی، باز میکند؛
. گام اول: ماده یعنی امتداد در ابعاد سه گانه؛
. گام دوم: ممکن است این امر خود ساختة ذهن باشد؛
. گام سوم: اما بدون داشتن تجربة حسی خارجی، ساختن مفهوم امتداد، ممکن نیست؛ پس عالم خارج (که قابل درک حسی است)، وجود دارد؛
. نکتة محوری: پذیرش اعتبار ادراک حسی از موضع واقعگرایی معرفتی. «الحس طلیعة النفس» و «من فقد حسا فقد علما».
اسلاید 9 :
8) نقد و بررسی
ـ امتیاز دکارت در رویکرد کلی اوست؛ رویکرد دکارت به نقد شکاکیت قابل ستایش است؛
ـ اشکالات تفکرات دکارتی:
. خطا در همسان دانستن علوم مختلف با ریاضیات و تعمیم الگوی ریاضیات به علوم دیگر؛ موضوع ریاضیات امور ذهنی است؛ اما موضوع علوم طبیعی امور مادی خارجی است؛ نیز موضوع فلسفه موجود عینی است نه موجود ذهنی.
. در اثبات نفس، در این که شک، شککننده دارد، تردیدی نیست؛ اما نفس ابتدا با علم حضوری به خود آگاه است، نه از طریق شک. پس مبدأ قرار دادن شک برای اثبات نفس نادرست است؛
. مفاهیم فطری در فلسفة دکارت مبهم است؛ یعنی معلوم نیست مقصود وی از سنخ مفاهیم فطری، علم حصولی است، یا علم حضوری؛ فلسفة اسلامی، بر آن است که انسان در ابتدای وجودیافتن، مفهوم حصولی در وجود خود ندارد اما با استفاده از ابزارهای ادراکی، مفاهیم را به دست میآورد.
. اثبات خدا از راه وجود ذهنی مفهوم کمال مطلق نادرست است؛ زیرا آنچه در ذهن است، مفهوم کمال نامتناهی است نه مصداق آن. این مفهوم معلول ذهن یا نفس است نه حقیقت مستقل از ذهن.