بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

فصل سوم: زبان و انديشه

اسلاید 2 :

دو نگرش افراطي و مخالف يكديگر:
نگرش نخست: فرضيه نسبيت زباني linguistic relativity
مدعي است، همين مفاهيم واژگاني در نوع انديشيدن ما تأثير ميگذارند و قيد و بندهايي را بر تفكر ما تحميل ميكنند.
نگرش دوم:
كه در نقطهي مقابل نگرش نخست قرار ميگيرد، فرضيهي زبان انديشه language of thought نام دارد و مدعي است، انديشيدن و سخن گفتن يا به عبارت سادهتر، انديشه و زبان، اگرچه در پيوند با يكديگرند، ولي به دو سطح بازنمودي متمايز از يكديگر تعلق دارند.
به عبارت دقيقتر، آنگونه كه ميانديشيم، با آنگونه كه سخن ميگوييم تفاوت دارد.
فرضيه نسبيت زباني
اين فرضيه با نام ساپير- وورف پيوند خورده است. هر چند به آراي بواس و پژوهشهاي مالينفسكي بازميگردد.
* زبانها به شكلي واحد براي ارجاع به جهان خارج به كار نميروند و به هنگام ترجمهي يك متن، مشكلات عمدهاي براي معادليابي واژهها پيش روي مترجم قرار ميگيرد.
بوآس و سپس ساپير به شكلي افراطيتر بر اين نكته تأكيد كردند كه جهان ما تا حدي ساخته و پرداخته زبان ماست.
وورف نيز تحت تأثير آراي ساپير: زبان وسيلهاي براي بيان عقايد نيست بلكه شكلدهندهي عقايد است.

اسلاید 3 :

اگر اين فرضيه را درست بدانيم، پس ما از منظر زبان خود به جهان و نيز زبانهاي ديگر مينگريم.
اين ديدگاه افراطي سالهاست كه از طريق علم شناخت cognitive science و شاخههاي تشكيل دهندهاش، به ويژه روانشناسي علم رايانه و حتي زبانشناسي مردود شناخته شده است. زيرا انسان زبان را از طريق جهان خارج فرا ميگيرد.
فرضيهي زبان و انديشه
ادعاي نخست: شواهدي دال بر انديشيدن بدون زبان وجود دارد. اين ادعا مبتني بر پژوهشهاي پينكر است كه نشان ميدهد زبان و انديشه دو پديدهي مستقل از يكديگرند، تفكر بدون زبان نيز وجود دارد.
ادعاي دوم: زبان تنها كليتي از مفاهيم ذهني آدمي را مينماياند. به عبارت سادهتر، آنچه آدمي در ذهن دارد، از طريق زبان به طور كامل قابل بيان نيست.
* فودور براساس اين ديدگاه به بحث دربارهي زبان انديشه ميپردازد و اين زبان را نظامي محاسباتي درون ذهن ميداند كه از زبان ارتباطي متفاوت است.
* تمامي آنچه در انديشه آدمي ميگذرد، امكان بيان نمييابد معمولاً در علم شناخت، اين زبان انديشه را mentalese مينامند.
* پيروان اين ديدگاه معتقدند كه وقتي ما سخن ميگوييم، مطالب را از زبان انديشه به زباني مانند فارسي، انگليسي يا هر زبان ديگري ترجمه ميكنيم، بر اين اساس ميتوان تصور كرد كه زبان انديشه mentalese احتمالاً بايد جهاني باشد.
اين ديدگاه درست در مقابل فرضيهي نسبت زباني قرار ميگيرد.

اسلاید 4 :

در فرضيهي نسبيت زباني، به دليل اختلافهاي موجود ميان زبانها، انديشهها تفاوت مييافتند و جهانهاي اهل زبان برحسب زبانشان تعيين ميشد و در فرضيهي زبان انديشه، يك نظام محاسباتي واحد به نام زبان انديشه در تمامي انسانها تقريباً به شكلي واحد وجود داشت؛ كه به هنگام سخن به زباني روزمره ترجمه ميشد.
اگر اين زبان انديشه به طور كامل با انسان زاده شود، پس آدمي در همان زمان نوزادي، يعني وقتي هنوز در محيط زبان ارتباطي قرار گرفته است، بايد بتواند همچون اهل زبان استدلال كند و تفكري پيچيده داشته باشد.
اگر اين زبان انديشه به طور كامل از جهان خارج كسب شود، چطور ممكن است نظامي جهاني باشد؟
تا به اينجا آنچه براساس آراي فودور، استيلينگز و ديگر همكارانش و نيز پینكر، مورد تأييد قرار ميگيرد و مبتني بر انبوه آزمايشهاي تجربي است، اين است كه «چيزي» ذاتي انسان است كه به مراتب كليتر از زبان بوده و يكي از نمودهاي آن ميتواند زبان باشد.
اين «چيز» به انسان امكان ميدهد كه از جهان خارج انتخاب كند و برحسب انتخاب و تركيب «شناخت» خود را به دست آورد.
انديشه و واقعيت
ontology هستيشناسي epistemology معرفتشناسي
idealism آرمانگرايي اگر ما واقعيت را مستقل از ذهن آدمي ندانيم پيرو اين ديدگاهيم.
objectivism واقعيتگرايي اگر ما واقعيت را مستقل از ذهن آدمي بدانيم پيرو اين ديدگاهيم.
mental constructivism سازگانگرايي ذهني اگر ما معتقد باشيم، تكامل فرهنگي و زيستي ما به شكلي است كه واقعيت جهان خارج را تنها از منظر مفاهيم ذهني خود ميبينيم.

اسلاید 5 :

هاكت و لاینز معتقدند كه معنيشناس خود را بايد از اين ورطه جدا سازد و تفكر در اين موارد را به فلاسفه بسپارد و تنها به زبان و معني زباني توجه كند.
ديدگاهي كه شايد بتوان آن را خودباوري زباني Solipsism linguistic ناميد.
اين همان ديدگاهي است كه در آغاز قرن بيستم، سوسور هدف واقعي و يگانهي زبانشناسي تلقي ميكرد و معتقد بود كه زبانشناسي صرفاً بايد به مطالعهي محض زبان بپردازد، به همين دليل بود كه او را درونگرا immanent به حساب ميآورند.
دو اصطلاح رمز و راز mystery و مسأله problem
آن دسته از پرسشهايي كه فراتر از امكانات شناختي يك موجود جاندار قرار بگيرد، رمزوراز است.
و اگر در قالب اين امكانات واقع شوند، مسألهاند.
رمز و راز و مسأله در ميان موجودات جاندار نسبي است.
مثلاً آنچه براي يك موش رمزوراز به حساب ميآيد، ممكن است براي يك سگ يا ميمون مسألهاي پيش پا افتاده باشد.
رمزورازها محدود به قلمرو و تفكر فلسفياند و مسألهها به حيطهي علم تعلق دارند.
فرضيهي زبان انديشه براين باور است كه زبان و انديشه به دو سطح بازنمودي مختلف تعلق دارند و زبان انديشه به نوعي نظام محاسباتي است كه به زبانهاي ارتباطي مانند فارسي، انگليسي و جز آن ترجمه ميشود و در طي همين فرآيند فروكاهنده ميشود، به اين معني كه تمامي آنچه در ذهن ميجوشد به زبان جاري نميشود.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید