پاورپوینت توسعه اقتصادی کارشناسی

بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

توسعه اقتصادی کارشناسی

جلسه اول- فصل اول

اسلاید 2 :

علم اقتصاد و مطالعات توسعه اقتصادی
تحقیق در باره اقتصاد یکی از چالش برانگیز ترین شاخه های علم اقتصاد است.
اولین شخصی که در باره توسعه صحبت کرد آدام اسمیت در ثروت ملل بود در سال 1776
مطالعه منظم در حدود پنج دهه است مکان-آسیا-آفریقا-آمریکای لاتین
این اقتصاد همانند اقتصاد متعارف نیست.
مانند اقتصاد کشور های سوسیالیست هم نیست بلکه اقتصاد کشورهای کمتر توسعه یافته است که همه آن ها دارای ویژگی های فرهنگی-ایدیولوژیک ومتفاوت هستند ولی وجه مشترکشان مشکلات اقتصادی مشابه است.
اعطای جایزه نوبل به شولتز و لوییس جایگاه اقتصاد توسعه را به عنوان یک شاخه جدید از علم اقتصاد تثبیت کرد. بعدها برندگان جایزه نوبل مانند امار تیاسن وژوزف استیگلتز نیز در تداوم این موضوع موثر بودند.

اسلاید 3 :

ماهیت اقتصاد توسعه
اقتصاد متعارف در درجه اول به تخصیص کارآمد منابع کمیاب با کمترین هزینه ورشد بهینه آن منابع در طول زمان به منظور تولید فزاینده طیف وسیعی از کالاها مربوط است.
که در واقع همان اقتصاد نئوکلاسیک است شامل بازارهای کامل، اقتدارمصرف کننده و تعادل خودکار قیمت ها می باشد.
اقتصاد سیاسی بر تخصیص منابع کمیاب ورابطه بین سیاست و اقتصاد سروکار دارد و تاکید خاصی بر نقش تصمیم گیری های اقتصادی در ان دیده می شود.

اسلاید 4 :

اقتصاد توسعه دامنه ای به مراتب وسیع تر دارد و علاوه به پرداختن به تخصیص کارآمد منابع تولیدی کمیاب و رشد پایدار آن ها با گذشت زمان به سازوکار اقتصادی اجتمایی سیاسی و نهادی در هر دو حوزه خصوصی و عمومی اقتصاد می پردازد که برای تحقق پیشرفت های سریع وبزرگ مقیاس در کیفیت زندگی مردم کشور های توسعه نیافته موثر است.بنابراین دغدغه اقتصاد توسعه را باید بیش از اقتصاد متعارف یا اقتصاد سیاسی معطوف به ملاحضات فرهنگی سیاسی اقتصادی وتاثیر آن ها بر دگرگونی های سریع ساختاری و نهادی کلیه جوامع دانست.

اسلاید 5 :

نقش مهم ارزش ها در اقتصاد توسعه
اقتصاد یک علم اجتماعی است که با رفتار انسانها و نظامهای آن ها سروکار دارد. انسان ها بوسیله این نظام های اجتماعی فعالیت می کنند تا نیازهای اساسی و غیر مادی خود را برآورده کنند.
توسعه بر مبنای صرفاً اقتصادی آن به معنی ظرفیت نظام اقتصادی یک کشور که دارای ظرفیت اقتصادی کم و بیش ایستایی است و تلاش می کند تا درآمد ناخالص ملی خودرا به اندازه ۵ تا۷ درصد یا بیشتر برساند و آن را حفظ کند تلقی می شود.
شاخص دیگر، نرخ های رشد درآمد سرانه است که توانایی یک کشور برای افزایش تولید رابا سرعتی بیش از سرعت افزایش جمعیت نشان می دهد.
درگذشته توسعه اقتصادی را بر حسب تغییرات برنامه ریزی شده در ساختار تولید و اشتغال به هزینه کاهش سهم کشاورزی درهردو وافزایش سهم صنعت و خدمات تعریف می کردند.

اسلاید 6 :

این تعاریف از توسعه که در سالهای1950 و1960ارئه شده بود بیشتر بر رشد اقتصادی تکیه داشت و بهبود کیفیت زندگی را شامل نمی شد. در سال 1970این اصطلاحات مجدداً تعریف شدند وتوسعه اقتصادی از لحاظ کاهش یا رفع فقر، نابرابری وبیکاری در چارچوب یک نظام اقتصادی در حال رشد دوباره تعریف شد.دادلی سیرزباگفته های خود تردیدی در تعریف آن زمان از توسعه ایجاد کرد.
((بنابر این سوالاتی که باید در باره توسعه یک کشور مطرح کرد از این قرارند در زمینه فقر چه رخ می دهد بیکاری چه وضعیتی دارد نابرابری چگونه تغییر می کند اگر هرسه اینها به اندازه قابل توجه کاهش یافته اند می توان ان دوره را دوره توسعه ان کشور نامید اما اگر یک یا دو مورد از معضلات اساسی وخیم تر شده باشد ویا هر سه بدتر شده باشد حتی اگر درامد سرانه افزایش یافته باشد نمی توان انرا توسعه نامید.))

اسلاید 7 :

بنابر این توسعه باید به عنوان یک فرآیند چند بعدی محسوب شود که شامل تغییرات عمده در ساختارهای جمعی ونهادهای ملی ونیز افزایش سرعت رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر است.
از نظر سن، رشد اقتصادی را نمی توان به خودی خود هدف دانست بلکه ابزاری برای رسیدن به سایر اهداف است .توسعه ی اقتصادی باید بیشتر به ارتقای کیفیت اوقاتی که می گذرانیم وآزادی هایی که از آن ها بهره مند می شویم منجر گردد.از نظر او فقر رانمی توان با درآمد یا حتی مطلویبیت سنجید بلکه استفاده ای است که شخص از کالا به عمل می آورد مثلا کتاب داشتن از نظر یک فرد بی سواد و طرز استفاده از آن.

اسلاید 8 :

توسعه وشادی
شادی بخشی از رفاه انسانی است و شادی بیشتر قابلیت هرفرد را برای عملکرد افزایش می دهداقتصاددانان در سالهای اخیر رابطه تجربی بین اظهار رضایت وشادی ذهنی و عواملی مانند درآمد را بین کشورها درگذر زمان بررسی کرده اند مشخص شده که بین درآمد و متوسط شادی رابطه مثبت وجود دارد مثلا در کشور های تانزانیا، بنگلادش، هندوستان و آذربایجان درصد مردمی که اظهار کرده اند شاد نیستند تقریبا چهار برابر امریکا و سوئد بوده است. اما این رابطه فقط تا درآمد متوسط سرانه ی بین ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار دلار صادق است وقتی در آمد به این سطح رسید دیگر فقر شدید وجود ندارد و اکثر شهروندان از تغذیه وسلامتی و آموزش مناسب برخوردارند.لازم به ذکر است که امنیت مالی تنها عامل تأثیرگذار بر شادی نمی باشد بلکه ریچارد لیارد هفت عامل راشناسایی کرده است که بر میانگین شادی ملی تاثیر می گذارد روابط خانوادگی، وضعیت مالی، کار، جامعه محلی ودوستان، سلامت، آزادی فردی وارزش های فردی عوامل تأثیرگذارهستند.

اسلاید 9 :

صرف نظر از فقر مردمی که دچار طلاق نشده باشند ویا کاملاً مورد اعتماد جامعه باشند یا افراد مذهبی شاد تر هستند. مثلا مردم غیر شاد یا ناراضی از زندگی در زیمبابوه ۴/۵برابر اندونزی است در صورتی که درآمد مردم زیمبابوه بیشتر است همچنین درصد آن در در ترکیه ۳ برابر کلمبیا است در حالیکه درآمد ترکیه بیشتر از کلمبیا بوده است.
اکثر کشورهای درحال توسعه امیدوارند که جوامع آن ها بتوانند با حفظ سرمایه اجتماعی خود به توسعه دست یابند.

اسلاید 10 :

ارزش های محوری توسعه:
سه ارزش محوری برای توسعه وجود دارد که عبارتند از:
معاش
عزت نفس
ازادی
معاش یعنی توانایی انسان در برآورده ساختن نیاز های اساسی که شامل غذا، سرپناه سلامت و حمایت است وقتی هر یک از این نیازها برآورده نشود کشور در شرایط کمتر توسعه یافتگی مطلق وجود دارد.بنابراین یکی از کارکردهای اصلی کلیه فعالیت های اقتصادی فراهم آوردن ابزاری برای غلبه کردن بر درماندگی و فلاکت ناشی از فقدان معاش است بنابراین توسعه اقتصادی شرط لازم برای بهبود کیفیت زندگی انسان است.

اسلاید 11 :

عزت نفس:
یعنی به حساب آمدن، احساس ارزشمند بودن، حرمت نفس و ابراز وجود است. ماهیت و قالب این عزت نفس از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند. مثلاً در کشور های توسعه یافته ارزش های مادی اساس عزت نفس است وارزشمند بودن و عزت داشتن امروزه بیشتر و بیشتر فقط به کشورهایی اختصاص می یابد که مالک ثروت مادی و قدرت فناورانه هستند یعنی کشورهای که توسعه یافته اند.
آزادی یا رهایی ازبندگی و توانایی انتخاب کردن
ارزش سومی که درمفهوم توسعه باید گنجانیده شود آزادی انسانی است که معنی آن رهایی از شرایط مسخ کننده زندگی و رهایی از بندگی اجتماع گرفته تا طبیعت، سایر مردم، فلاکت، نهادهای ظالم و عقایدی که فقر را تقدیر بی چون و چرای انسان میدانند.
امارتیاسن (توسعه به مثابه آزادی) را نوشت و ارتور لویس بر رابطه بین رشد اقتصادی و ازادی از بندگی تاکید کرد.

اسلاید 12 :

او نتیجه می گیرد که مزیت رشد اقتصادی آن نیست که ثروت باعث افزایش شادی شود بلکه ثروت موجب گسترش دامنه انتخاب انسان می گردد.ثروت می تواند مردم را بهتر از وقتی که فقیر هستند برای بهبود در مهار کردن طبیعت و محیط مادی اطراف یاری کند و همچنین برای آن ها آزادی انتخاب،اوقات فراغت بیشترفراهم کند تا کالاها و خدمات بیشتری داشته و اهمیت این کالاهای مادی را کمتر دانسته و بیشتر به یک روش زندگی توأم با روحانیت بپردازند.
تحقیقات نشان داده است که برخی از کشورها با نرخ درآمد سرانه بالا مانند چین، مالزی عربستان و سنگاپور به آن اندازه از لحاظ معیار های انسانی موفق نبوده اند.

اسلاید 13 :

نقش محوری زنان:
در همه کشورهای فقیر زنان نیز از این قضیه رنج می برند و آن ها از مردان فقیر تر هستند واز لحاظ سلامت، آموزش و کلیه شکل های آزادی نیز محروم تر هستند.
زنان مسٔولیت اصلی پرورش کودکان را بر عهده دارند و منابعی که آن ها برای این وظیفه اختصاص می دهند تعیین می کند که آیا دور انتقال فقر از یک نسل به نسل دیگر خواهد شکست یا نه. کودکان به سلامت وآموزش مطلوب نیاز دارند و تحقیقات در گوشه و کنار کشورها نشان داده که زن ها نسبت به مردان سهم بیشتری از درآمدشان راصرف این امر می کنند زنان علاوه بر این ارزش ها را نیز به نسل بعد انتقال می دهند. بنابر این یک جامعه با آن که بیشترین اثر رابر توسعه خود اعمال کند باید به توانمند سازی زنان بپردازد.

اسلاید 14 :

اهداف توسعه:
افزایش دسترسی به کالاهای اساسی لازم برای بقا از قبیل غذا، سرپناه، سلامتی ، حمایت و گسترش توزیع آن ها
ارتقای اوضاع زندگی که علاوه بر افزایش درآمد ها شامل تدارک مشاغل بیشتر، آموزش بهترو توجه بیشتر به ارزش های فرهنگی و انسانی است. این اقدامات علاوه بر افزایش رفاه مادی، عزت نفس فردی وملی را نیز تقویت می کند.
گسترش دامنه انتخاب های اقتصادی و اجتماعی افراد و ملت ها از راه آزادسازی ایشان از بندگی و وابستگی نه تنها در ارتباط با سایر انسان ها و دولت ها بلکه همچنین در مورد جهل وبدبختی آن ها