بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
توسعه انسانی و عدالت جنسیتی در رویکرد قابلیتی آمارتیا سن
اسلاید 2 :
اگرچه در سیاست نیز سیاست مداران در حوزه حکمرانی خود از توسعه یافتگی سـخن به میـان می آورنـد، ولـی جـای علـم سیاسـت و به ویـژه اندیشـه سیاسـی در نظریه پـردازی دربـاره توسـعه تـا چنـد دهـه اخیـر خالـی بـوده اسـت. ایـن درحالـی اسـت کـه توسـعه یـک مفهـوم چندجانبـه اسـت و پـردازش نظـری آن، مسـتلزم بحـث در مـورد مباحـث بنیادیـن و بین رشـته ای اقتصـاد، جامعه شناسـی و سیاسـت اسـت.
ایـن مقالـه از زاویـه یکـی از شـاخه های دانـش سیاسـی، یعنـی اندیشـه سیاسـی بـه بررسـی توسـعه و جایـگاه «عدالـت جنسـیتی» در آن می پـردازد
اسلاید 3 :
ناکامـی جریـان عمومـی توسـعه در ایجـاد دنیایـی عادلانه تـر بـرای زنان، موجب شـد که از اواسـط و در راسـتای تحقـق عدالـت جنسـیتی، رویکردهـای زن محـور وارد مطالعـات مربـوط بـه 1980دهـه توسـعه شـوند و در جهت گیری هـای مختلـف از برابـری فرصـت بـرای زن و مرد، اشـتغال زنان و افزایش رفـاه آنهـا دفـاع کننـد. امـا بـا وجـود ایـن تلاش هـا، آمارهـای بین المللی نشـان دهنده پیشـرفت چندانی در ایـن حـوزه به ویـژه در جوامـع درحال توسـعه نمی باشـد.
اسلاید 4 :
فـرض مـا ایـن اسـت کـه توسـعه انسـانی از طریـق فراهـم کردن بسـتر قدرت یابـی زنـان و رهایی آنها از سـاختارهای اجتماعـی نابرابری سـاز، قـادر بـه فاعلیت بخشـی بـه آنهـا در راسـتای تحقـق عدالـت جنسـیتی است. در اینجـا ابتـدا نگاهـی اجمالـی بـه عدالـت جنسـیتی و عدالـت در دو فلسـفه فایده گرایـی و اختیارگرایـی خواهیـم داشـت. سـپس بـا شـرح و معرفـی رویکـرد قابلیتـی آمارتیـا سـن و اندیشـه توسـعه انسـانی او، بـه تحلیـل نقـاط قـوت آن در راسـتای عدالـت جنسـیتی خواهیـم پرداخـت.
اسلاید 5 :
1- عدالت اجتماعی و جنسیتی
یکـی از مسـائل مهمـی که در روابط اجتماعی طرح می شـود، تنظیم مناسـب و عادلانه روابط زن و مرد در راسـتای بهره گیری از زندگـی مطلـوب اسـت کـه مـا را بـا مفهـوم «عدالـت جنسـیتی» مرتبـط می سـازد. عدالـت جنسـیتی را می تـوان تعدیـل عدالـت اجتماعـی در حـوزه جنسـیت دانسـت. به عبـارت دیگـر، عدالـت جنسـیتی اشـاره بـه مبنایـی دارد کـه براسـاس آن، منابـع و امکانـات به صـورت غیرتبعیض آمیـز میـان زنـان و مـردان تقسـیم می شـوند.
اسلاید 6 :
جنسـیت بیـش از آنکـه از تفاوت هـای زیسـتی ناشـی شـود، ریشـه در فرهنـگ، تاریـخ، مذهـب و به طورکلـی هنجارهـا و سـنت ها دارد. به عبـارت دیگـر، جنسـیت یـک امـر برسـاخته و مصنـوع اسـت، امـا جنـس امـری طبیعـی و بیولوژیـک می باشـد.
جنسـیت، اشـاره بـه سـنت هایی دارد کـه بـدون آنکـه توجهـی بـه فردیـت زنان داشـته باشـد، آنهـا را در جایگاهـی نابرابـر نسـبت بـه مـردان قـرار می دهد.
بـا توجـه بـه ایـن تعریـف از جنسـیت می تـوان عدالـت جنسـیتی را رفـع موانـع فرهنگـی، سـنتی، اجتماعـی، اقتصـادی و سیاسـی دانسـت کـه بیش از آنکه در واقعیت های وجـودی و بیولوژیک زنان ریشـه داشـته باشـند، سـاخته تاریخ و اجتماع هسـتند و تصویری فرودسـت از زن ارائه می کنند. به طورکلـی «نابرابـری جنسـیتی» اشـاره بـه بی عدالتـی در حـق نیمـی از اعضـای جامعـه بشـری به دلیـل جنسـیت و زن بـودن آنهـا دارد و در مقابـل ایـن وضعیـت، عدالـت جنسـیتی بـر «برابـری جنسـیتی» به عنـوان اصـل اساسـی خـود تأکیـد می کنـد.
اسلاید 7 :
برابـری کـه در اینجـا مدنظـر اسـت، اشـاره به رفتار منصفانه و بی طرفـی دارد و این امری متفاوت تر از مفهومـی اسـت کـه برخـی از نحله هـای رادیکال فمینیسـت از آن با عنوان "همسـانی جنسـیتی" نام میبرند.
تأکیـد بـر پیونـد اصـل «برابـری جنسـیتی» بـا مفهـوم «عدالـت جنسـیتی» بـه ایـن دلیـل اسـت که ما هـر معیـاری (اعـم از حـق، تسـاوی، فایـده، آزادی، انصـاف، فرصـت برابـر و.) را به عنـوان شـاخص و مبنـای عدالـت در جامعـه لحـاظ کنیـم.
توسـعه عادلانـه نیـز بـه ایـن امـر اشـاره دارد کـه جامعـه به نحـوی سـامان یابـد کـه هـر انسـانی فـارق از جنسـیت خـود، از مزایـا و منافـع توسـعه برخـوردار شـود. بـا توجـه بـر تمرکـز ایـن بحـث بـر مفهوم «توسـعه» و «عدالـت جنسـیتی»، ابتـدا نگاهـی گـذرا بـه آغـاز مسـیر توسـعه خواهیـم انداخـت، سـپس بـه دو نـوع رویکـرد فلسـفی می پردازیـم کـه سیاسـت های توسـعه بیشـترین تأثیـر را در زمینـه عدالـت از آنهـا پذیرفته انـد.
اسلاید 8 :
2- توسعه و مبانی فلسفی و نظری آن در زمینه عدالت
مفهـوم توسـعه در فضـای سـلطه رویکردهـای اثباتی جامعه شناسـی تکامل گـرا و کارکردگرا، در کنار اقتصـاد نئوکلاسـیک طـرح شـد. همیـن امـر موجـب شـد کـه مبانـی معرفـت شـناختی و هستی شـناختی ایـن نظریه هـا در مفهـوم توسـعه نیـز نهادینـه شـوند و توسـعه فرایندی خطـی و معطوف به بیشینه سـازی رشـد و تولیـد ناخالـص ملـی تعریف شـود
از دیـدگاه فایده گرایـان، سـامان سیاسـی و اجتماعـی یـک جامعـه هنگامـی عادلانـه اسـت کـه در مجمـوع، بـه خوشـبختی و رفـاه جامعـه بیفزایـد.
مکتـب «فایده گرایـی» بـر آثـار جرمـی بنتـام اسـتوار اسـت.
او درصـدد اسـت بـر مبنـای انسان شناسـی خـاص خـود، یـک اصـل کمـی و تجربـی را مبنـای قانـون و اجتمـاع قـرار دهـد و آن «اصـل فایـده» اسـت.
اسلاید 9 :
طبـق نظـر بنتـام، همان گونه کـه مـا در مقـام فـرد، زندگی مـان را بـا انتخـاب چیزهایـی اداره می کنیـم کـه بـه گمانمـان خوشـبختی مـا را بیشـینه می کننـد، دولـت هـم بایـد در انتخـاب اینکـه چه اعمالـی را انجام دهد و چه سیاسـت هایی را اتخـاذ کنـد، مبنـا را تعییـن ایـن مسـئله قـرار دهـد کـه چـه چیـزی فایـده جامعـه را در معنـای شکلـی آن بیشـینه میکند.
بنتـام در طـرح فلسـفه خـود، جامعـه را بـر نوعـی فردگرایـی روش شـناختی اسـتوار می کنـد کـه بـر مبنـای آن، جامعـه و اقتصـاد براسـاس کنش هـای فـردی تعییـن می شـوند و افـراد، مسـتقل از پدیده هـای اجتماعـی دیـده می شـوند.
فایده گرایـی بـا قرائـت خـود از انسـان و اهـداف او بنـای اقتصـاد نئوکلاسـیک را می ریـزد کـه انسـان را موجـود حداکثرکننـده مطلوبیـت، خوشـی یـا سـود معرفـی می کند کـه در یـک رقابـت آزاد و بـدون دخالـت دولـت، هـم رفـاه خـود و هـم رفـاه عمومـی را تأمیـن می کنـد.
اسلاید 10 :
نظریه«اختیارگرایـی» بـه دیدگاه هـای نئولیبرالـی معاصـر در زمینـه اصالـت آزادی و حقـوق فـردی و دفـاع سرسـختانه از نظـام بـازار آزاد اشـاره دارد. در ایـن نظریه هـا عدالـت اجتماعـی یـک مفهـوم کم مایـه و محـدود اسـت و درعـوض، از خدشـه ناپدیری و مطلـق بـودن حقـوق و آزادی هـای فـردی دفـاع می شـود. فردریـک فـون هایـک و رابـرت نوزیـک ، دو متفکـر برجسـته ایـن نحلـه می باشـند.
از نظـر نوزیـک عدالت یعنی احترام گذاشـتن به حقـوق افراد به ویژه حقـوق مالکیـت و آزاد گذاشـتن آنهـا بـرای اینکـه خودشـان مشـخص کننـد کـه بـا دارایـی خـود چـه کاری را انجـام دهنـد. حکومت هـا در ایـن میـان تنهـا بایـد بـه حفـظ امنیـت بـرای جلوگیـری از تجـاوز افـراد بـه حقـوق مالکیـت یکدیگـر بپردازنـد.
اسلاید 11 :
هایـک نیـز به صراحـت بیـان می کنـد کـه ایـده عدالـت اجتماعـی یـک «سـراب» اسـت.
از نظـر او سـامان اجتماعـی و اقتصـادی، تابـع یـک نظـم خودجـوش اسـت و نبایـد بـا ایده هایـی ماننـد عدالـت در آن دخالـت کـرد. از نظـر او نظـم بـازار را می تـوان خـوب یا بد تلقی کرد، اما نمی تـوان آن را عادلانه و یا غیرعادلانه نامیـد.
هایـک خطرناک ترین تهدید علیه قانون خودجوش و آزادی را از سـوی اندیشـه عدالت اجتماعی می داند. او معتقـد اسـت هرگونـه مبنایـی را کـه بـرای عدالـت اجتماعـی قائـل باشـیم، اعـم از نیاز یا شایسـتگی، بـه تهدیـدی علیـه نیروهـای آزاد بـازار تبدیـل و نطفـۀ یـک دولـت توتالیتـر را شـکل خواهـد داد.
اسلاید 12 :
بـه ایـن دو فلسـفه سیاسـی، نقدهایی وارد شـده اسـت که ما در اینجا با رویکردی جنسـیتی آنها را در ذیل چهار محـور اساسـی قـرار می دهیـم کـه عبارتنـد از:
1- وضعیت بدتر فقر زنان در مقایسـه با مردان
2- محدود کـردن حـوزه عدالـت جنسـیتی و تقلیـل آن بـه رفاه
3- تلقی های محـدود از آزادی و بی توجهی به توانمندی های زنان
4- شـمول گرایی نظریه هـای عدالـت و تقلیـل سـلیقه ها و ارزش هـای زنـان در سـلیقه ها و ارزش هـای مـردان.
اسلاید 13 :
آمارتیـا سـن نیـز بی تفاوتـی توزیعـی و توجـه صـرف بـه رفـاه کل را نقـص اساسـی فایده گرایـی می دانـد. فایده گرایـان معتقدنـد، بیشـینه شـدن فایده هـا بـه سـود تمـام اعضـای یـک جامعـه اسـت و ایـن سـود از طریـق خانواده هـا بـه زنـان نیز سـرایت می کنـد، اما واقعیت هـای عملی جوامـع خلاف این را نشـان می دهـد و جنسـیت زنـان موجـب برخـورداری کمتر آنها از خدمات رفاهی شـده اسـت. نکته مهـم دیگـری کـه در مسـئله نابرابـری جنسـی مهـم اسـت، ضعـف فایده گرایـی در تمرکـز بـر ویژگی هـای ذهنـی (نظیـر خشـنودی و آرزو) بـرای مقایسـه رفـاه یـا محرومیـت افـراد اسـت.
جـدا از غفلـت از فقـر و برخـورداری از امکانـات رفاهـی، فایده گرایـی بـا تلقـی انفعالـی از زنـان بـه دریافت کننـدگان رفـاه تقلیـل داده اسـت و از عاملیـت و حقـوق و آزادی هـای آنهـا ًآنهـا را صرفـا غافـل اسـت.
اسلاید 14 :
دیویـد میلـر در کتـاب «اصـول عدالـت اجتماعـی» از دریچـه شـهروندی بـه نقـد اختیارگرایـی می پـردازد و بیـان می کنـد کـه تلقـی اختیارگرایـی از آزادی محـدود و انتزاعـی اسـت.
شـهروندانی کـه از منابـع ضـروری بـرای ایفای نقش خـود به عنـوان عضـو رسـمی جامعـه بی بهره هسـتند، ادعایـی عادلانه بـرای دراختیار گرفتـن این منابع دارنـد. لـذا از دیـدگاه شـهروندی، کمک هایـی کـه برخی از اختیارگراها ممکن اسـت سیاسـت گذاری بـرای آنهـا را مقابلـه بـا آزادی بداننـد، بـرای برخـی لازم و ضـروری می باشد.
در همیـن زمینـه میلـر معتقـد اسـت صـرف آزادی هـای بیرونـی کـه مدنظـر لیبرال هـا می باشـد، نمی توانـد آزادی زنـان را کامـل کنـد، زیـرا زنـان در حـوزه آزادی هـای درونـی و توانایـی انتخـاب، هنـوز بـا محدودیت هـای فراوانـی به ویـژه در حـوزه خانـواده مواجـه هسـتند.
اسلاید 15 :
از نظـر فمینیسـت ها نظریه پـردازان غربـی عدالـت را معطـوف بـه حـوزه عمومـی می داننـد و معتقدنـد در ایـن حـوزه منش هـای عقلانـی، بی طرفانـه و فردگرایانـه در زندگـی اجتماعـی حاکـم اسـت. امـا زندگـی خانوادگـی بـا منش هـای عاطفـی، شـهودی و روابـط مبتنی بـر وابسـتگی و اخـلاق زبـان حقـوق و آزادی فـردی اسـت امـا زبـان مراقبـت و تعهـد تعریـف می شـود. زبـان عدالـت اساسـا مراقبـت، زبـان وابسـتگی و مسـئولیت اسـت. در مخالفـت بـا ایـن دوگانه انـگاری فمینیسـت ها اخـلاق مراقبـت را بـرای حمایـت از افـراد ناکارآمـد و معتقدنـد عدالـت اقتضـا می کنـد کـه مـا اولا فرامـوش نکنیـم کـه مسـئولیتی کـه در قبـال آنهـا داریـم، در نظریه هـای عدالـت لحـاظ کنیـم، ثانیـا زنـان به سـبب اعمـال مراقبتـی خـود اختیـار و آزادی فراوانـی را از دسـت می دهنـد و ایـن امـر خـلاف عدالـت اسـت.
اسلاید 16 :
3- آمارتیا سن؛ عدالت و توسعه انسانی
آمارتیـا سـن در بررسـی عدالـت اجتماعـی به دنبـال توجـه بـه زندگـی واقعـی مـردم اسـت و بـه همیـن دلیـل درصـدد طـرح نظریـه ای اسـت کـه از طریـق کاهـش بی عدالتی هایـی کـه در دنیـای واقعـی وجـود دارنـد، عدالـت را ارتقـا بخشـد.
در همیـن راسـتا او بیـان می کنـد کـه به جـای رهیافـت «سـامانه محور»، نظریـه خـود را در رویکـرد «واقعیت محـور» عدالـت اجتماعـی طـرح می کند.
رهیافـت نخسـت، به دنبـال ترسـیم جامعـۀ کامـلا عادلانـه از طریـق نوعـی نهادگرایـی اسـتعلایی اسـت و برقـراری عدالـت را منـوط بـه سـامان خـاص ایـن نهادهـا می دانـد. امـا سـنت دوم فلسـفه سیاسـی بـه زندگـی واقعـی مـردم از طریـق بررسـی زندگـی کـه آنهـا در پیـش دارنـد می پـردازد.
ایـن رهیافـت، نهادهـا را مهـم می دانـد، اما به ارتبـاط آنها با زندگی بالفعل مـردم توجه دارد و آنهـا را به خودی خـود موجـب عدالـت نمی دانـد.
اسلاید 17 :
سـن در توضیـح اندیشـه خـود دربـاره عدالـت، از مفهـوم " قابلیـت"
اسـتفاده می کنـد و آن را مجموعـه ای از عملکرد هـای مختلـف می دانـد کـه بـرای فـرد بـاارزش هسـتند و فـرد می توانـد از میـان آنهـا دسـت بـه انتخـاب بزنـد.
سـن در مـورد مفهـوم قابلیـت، دو مفهـوم اساسـی را بـه کار می بـرد کـه در ارتبـاط بـا هـم اندیشـه قابلیـت را شـکل می دهنـد. آزادی و عملکـرد.
زمانی کـه سـن از «آزادی» به عنـوان محـور رهیافـت قابلیـت سـخن می گویـد، منظـور او توانایـی انتخـاب عملکردهایـی اسـت کـه بـرای فـرد بـاارزش هسـتند و فـرد بـرای داشـتن آنهـا دلیـل دارد. سـن معتقـد اسـت، آزادی دارای دو جنبـه مهـم اسـت کـه تمایـز میـان آنهـا بـرای رهیافـت قابلیـت حائـز اهمیـت اسـت. نخسـت «جنبـه فرصتـی» آزادی اسـت کـه عبارت اسـت از توانایی ما بـرای انتخاب و پیگیـری ارزش هایـی کـه بـرای مـا مهـم هسـتند و بـرای داشـتن آنهـا دلیـل داریـم. دوم «جنبـه فرایندی» آزادی اسـت کـه بـه آزادی فعالیت هـا و تصمیمـات، خـارج از هـر نـوع محدودیـت بیرونـی اشـاره دارد.
اسلاید 18 :
مفهـوم عملکـرد کـه ریشـه ارسـطویی دارد، نشـان دهندۀ چیزهایـی اسـت کـه انجـام آنهـا و یـا نیـل بـه آنهـا بـرای فـرد ارزشـمند اسـت. عملکـرد می توانـد امـور ابتدایـی نظیـر تغذیـه کافـی و رهایـی از بیمـاری، تـا امـور پیچیـده نظیـر عزت نفس و مشـارکت سیاسـی را دربر گیرد.
نـکات فـوق در زمینـه آزادی و عملکـرد و ارتبـاط آنهـا بـا مفهـوم قابلیـت را می تـوان در ایـن بیـان سـن خلاصـه کـرد: «قابلیـت، مجموعـه متفاوتـی از عملکرد هایی اسـت که دسـتیابی بـه آن برای فـرد امکان پذیـر و عملـی اسـت.
اسلاید 19 :
سـن در بحـث خـود دربـاره توسـعه نیـز رویکـرد قابلیتـی را مبنـا قـرار می دهـد و «آزادی» کـه محـور ایـن رویکـرد اسـت را هـدف و مـلاک ارزیابـی توسـعه می دانـد. آمارتیـا سـن، داوری در مـورد «توسـعه» برحسـب «رشـد اقتصـادی» و «تولیـد ناخالـص ملـی» را صحیـح نمی دانـد و معتقـد اسـت توسـعه یک فراینـد کیفـی و چندوجهـی اسـت کـه نادیـده گرفتن برخـی از ابعاد آن به منزله مخـدوش کردن تصویر واقعـی آن اسـت.
از نظـر او در دوران کلاسـیک، اقتصـاد به عنـوان علـم انباشـت ثـروت، ابـزاری دراختیـار غایتـی محسـوب می شـد کـه سیاسـت و اخـلاق آن را تعییـن می نمودنـد و ایـن ًصرفـا غایـت نیـز به نوبـه خـود معطـوف بـه سـعادت جامعـه بـود.
اسلاید 20 :
سـن، بـا تشـریح آزادی درصـدد اسـت عاملیـت و توانمندسـازی افـراد را در انتخـاب ارزش هـای اساسـی خـود برجسـته کنـد و آن را به عنـوان دغدغـه اساسـی توسـعه مطـرح نمایـد. ایـن جنبـه از آزادی همـان «جنبـه فرصتـی» آزادی اسـت کـه بـه آن اشـاره شـد و در مقابـل آن «جنبـه فراینـدی» آزادی قـرار دارد کـه اشـاره بـه روند هایـی دارد کـه تصمیم گیـری آزادانـه را ممکـن می سـازد.
عـدم آزادی، یـا نتیجه فرایند هـای ناکافـی ماننـد محرومیـت از حقـوق و آزادی هـای فـردی اسـت (آزادی منفـی) و یـا نتیجـه ناکافـی بـودن توانایی هـا و فرصت هایـی اسـت کـه مردم برای نیل به خواسـته های خـود به آنها محتاج هسـتند (آزادی مثبـت) . سـن معتقـد اسـت ایـن تلقـی از آزادی هم زمـان نظریـه او را از اختیارگرایـی و مطلوبیت گرایـی جـدا می کنـد و درعین حـال، فوایـد هـر دو را دارا می باشـد.