بخشی از مقاله
وضعيت طبيعي و موقعيت جغرافيايي تركيه:
تركيه در جنوب شرقي اروپا، هم جوار با چندين كشور قرار دارد. از جانب تراس (تركيه اروپائي) جزء شبه جزيره بالكان و از طرف آناطولي (آسياي صغير) در حوزة مديترانه و سرزمين آسياي صغير واقع شده قسمتي از خاور نزديك را تشكيل ميدهد. از طرف شرق به ايران و كشورهاي عربي محدود ميشود.
تركيه هم در قاره اروپا و هم آسيا قرار دارد و به آن شاهراه مديترانه ميگويند.
تركيه كشوريست مستطيلي شكل كه از سه طرف به دريا منتهي ميشود. درياهاي سياه، مرمره، اژه و مديترانه به ترتيب قسمتهائي از شمال، غرب و بخشي از جنوب آنرا احاطه نمودهاند.
وسعت تركيه 578/814 كيلومتر مربع مساحت دارد كه كمتر از نصف مساحت ايران ميباشد. دوري و نزديكي مناطق اين سرزمين به دريا و وجود ارتفاعات بلند، آب و هواي متفاوتي را در نواحي مختلف آن باعث شده است.
نام قديم تركيه آناطولي ميباشد.
جمعيت تركيه و شهرهاي مهم آن:
جمعيت تركيه مطابق ارقام 2004، 918، 893، 68 ميليون نفر است.
پرجمعيتترين شهرهاي آن استانبول (10 ميليون نفر) آنكارا (4 ميليون نفر) ازمير( 4/3 ميليون نفر) از لحاظ توزيع نسبي 8/641/9 جمعيت را افراد كمتر از 14 سال.
9651 افراد 15 تا 59 سال
2/967 افراد بالغ بر 60 سال
و متوسط عمر مردان و زنان 7/53 سال است. ميزان تولد 6/39 و مرگ و مير 5/13
و نرخ رشد جمعيت 1/3 درصد ميباشد.
در جمعيت تركيه:
تركها 76% -80%
كردها 14%-20%
پناهندگان 10%
اقليتهاي غيرمسلمان 2/0%
شهرهاي مهم تركيه
_ استانبول ، ازميز، آدانا، بورسا، قونيه، آنتاليا، اورفا، وان.
پايتخت تركيه آنكارا ميباشد.
تركيه در مطالعات هابستد:
تركيه داراي فاصله قدرتي بالا است يعني داراي حدود 100، 66 است.
تركيه كشوري جمعگرا است و در فردگرايي رتبه 37 را دارد.
تركيه كشوري ريسك گريز است.
و خاصيت زنانگي آن 45 است در نتيجه كشوري داراي خاصيت مردانگي است.
پيشينه تاريخي
تركيه كشوري است با فرهنگ غني و مردم اصل. اين سرزمين به عنوان مهد بسياري از تمدنها در طول تاريخ شناخته شده، تركيه در واقع پل ارتباطي شرق و غرب است به اين واسطه با فرهنگهاي بسياري در ارتباط است.
كنستانتن در سال 325 ميلادي امپراتوري رو به زوال روم را متحد و نيرومند ساخت. وي پايتخت روم نوين را كنستانتنويل كه همان استانمبول امرونزي است بنياد نهاد. چند صد سال پس از وي وقايع بسياري در تركيه رخ داد كه هويت امروزي اين ملت را تشكيل داده و سپس تركهاي سلجوقي با زور اسلام را به اين منطقه آوردند. امپراتوري عثماني بزرگترين و مقتدرترين امپراتوري اسلامي در طول تاريخ بوده است.
فصل دوم:
زبان
زبان رسمي:
زبان رسمي اين كشور تركي است كه يكي از قديميترين زبانهاي دنيا به شمار ميرود. بعد از استقرار رژيم جمهوري، از سال 1928 رسمالخط تركي تغيير نمود و الفباي لاتين جايگزين حروف عربي شد. اما در اين كشور به زبان كردي، عربي، ارمني، يوناني هم تكلم ميشود.
مذهب
دين و مذهب رسمي
هر چند بيش از 99 درصد از جمعيت تركيه را مسلمانان شامل ميشوند، اما رسماً اعلام شده است كه اين كشور داراي دولتي غيرمذهبي و لائيك است.
ابتدا در اولين قانون اساسي كه به سال 1924 ميلادي نوشته شد، اسلام بعنوان مذهب رسمي تركيه اعلام شد اما در متممي كه به سال 1928 ميلادي بر آن نوشته شد اين مسئله حذف گرديد.
بعد از سال 1950 ميلادي، حكومتهائي كه بر روي كار آمدند سعي نمودند تا رابطهاي بين دين و دولت ايجاد نمايند اما با كودتائي كه در سال 1960 ميلادي به وقوع پيوست مجدداً بر اصل جدائي دين از سياست و لائيك بودن دولت تأكيد شد.
بنابر آخرين آمار در تركيه 98% مسلمان 2% مسيحيان تشكيل ميدهند.
پيروان اديان در تركيه
الف) پيروان اسلام كه شامل چند فرقه و مذهب ميباشند:
_ حنفي
_ شافعي
_ علويان
_ شيعيان
_ ساير فرق اهل سنت
ب) پيروان ساير اديان:
_ مسيحيان
_ يهوديان
مسلمانان بيشتر سنياند كه حنفيها بزرگترين گروه آن ميباشند كه در مركز و غرب تركيهاند.
شافعي جمعيت كمي دارند و در مناطق شرقي تركيه مستقراند و اكثراً كردند.
آزادي عقيده و مذهب
ماده24 – همه از حق آزادي عقيده و دين برخوردارند.
عبادات، خدمات مذهبي و مراسم ديني در صورتيكه مخالف مقررات ماده 14 نباشند بطور آزادانه برگزار خواهند شد.
هيچكس به منظور آشكار ساختن عقايد و اعتقادات مذهبي خود مجبور به عبادت يا شركت در مراسم و تشريفات مذهبي نيست و نيز بخاطر عقايد و اعتقادات مذهبياش مورد مؤاخذه، سرزنش يا بي حرمتي قرار نميگيرد.
تربيت و آموزش در مذهب و اخلاقيات تحت كنترل و نظارت دولت انجام ميشود. آموزش فرهنگ اسلامي و تربيت اخلاقي در دورههاي تحصيلي مدارس مقدماتي و متوسط اجباري است. ساير مدارج مربوط به آموزش و تربيت مذهبي بستگي به درخواست افراد، و در مورد اقليتها بنا به درخواست نمايندگان قانوني آنها خواهد بود.
هيچكس مجاز به توهين به، يا بهرهبرداري از مذهب، احساسات مذهبي، مقدسات مذهبي بمنظور مقاصد شخصي يا نفوذ سياسي و يا قراردادن اصول اجتماعي، سياسي، اقتصادي و يا نظم اجتماعي دولت بر متعتقدات و اصول مذهبي، به هر طريق، نخواهد بود.
فصل سوم: ويژگيهاي فرهنگي و اجتماعي
در ارتباط با سير تحولات فرهنگي بايد گفت، تحول فرهنگي قابل ذكر در اواخر عهده عثماني با گرايش به غرب آغاز گرديد و سپس در دوره جمهوري با شدت هر چه تمامتر و با هدف محو كامل تمدن عثماني دنبال گرديد. در اواخر عهد عثماني در حالي كه جوامع غربي به پيشرفتهاي بسياري دست يافته و در اروپا انقلابات علمي، ديني و اخلاقي به زندگي قرون وسطايي پايان بخشيده بود تركيه به دليل سياستهاي سلاطين عثماني در قالب جامعهاي بسته و دور از تحولات محيط پيرامون خود باقي مانده بود و اين تضاد سرانجام موجي از اصلاحطلبي به سبك غربي را در جامعه فراهم آورد.
تغيير قوانين مدني، تجاري و قضايي در تبعيت از قوانين غربي و ايجاد ارتش جديد با لباسهايي به سبك غربي از يك سو و آموزش زبانهاي بيگانه، ترجمه آثار نويسندگان اروپايي، تصفيه زبان تركي و فكر تغيير خط از جمله تحولاتي بودند كه هويت فرهنگي گذشته جامعه عثماني را تحت تأثير قرار دادند. اين دوره را ميتوان دوره تقليد از مظاهر فرهنگي غرب ناميد. در اين زمان دو فرهنگ در تركيه وجود داشت، يكي فرهنگ «امت» كه ريشه در تمدن شرق داشت و ديگري فرهنگ طرفدار غرب. اين دو فرهنگ به رغم مغايرتشان با يكديگر تا پايان امپراطوري عثماني در كنار يكديگر حفظ شده و دوام يافتند.
با برقراري رژيم جمهوري به رهبري آتاتورك روند تحولات فرهنگي در جهت تمدن غربي و قطع كامل با گذشته عثماني با سرعت و رشد دنبال گرديد و در كليه شئون اجتماعي و فرهنگي تغييرات بنيادين به عمل آمد.
پيامدهاي اين تحولات عميق فرهنگي اجتماعي را امروز پس از گذشت بيش از 60 سال در نسل حاضر تركيه بايستي جستجو نمود. به نظر ميرسد كه نسل نوين تركيه با پديده بحران هويت فرهنگي روبهرو ميباشد.
خصائص ويژه اجتماعي
آشنايي تركيه با مظاهر تمدن غرب در اواخر عهد عثماني و به دنبال آن آغاز عصر جمهوري، تغييرات بنياديني را در ساختار اجتماعي جامعه در پي داشت. همراه با تحولات سياسي اجتماعي، تدريجاً سيستم اجتماعي سنتگراي عثماني به سيستمي تجددگرا _ غربگرا استحاله يافت و قشربندي جامعه را نيز با خود متحول ساخت.
تغيير نظام آموزشي از قالب ديني به غيرديني تحول اساسي ديگري بود كه زمينهساز تحولات اجتماعي اقتصادي بسياري گرديد، از سوي ديگر صنعتي شدن و رشد شهرنشيني پديده مهاجرت از روستا به شهر را سبب گرديد و اين خود باعث بروز فاصله اجتماعي _ اقتصادي قابل ملاحظه در ميان اين دو گروه شده است.
مهمترين مسائل و معضلات فرهنگي و اجتماعي
فروپاشي نظام كهن عثماني و جانشيني نظام جمهوري زمينهساز تحولات اجتماعي فراواني گرديد.
يكي از پيامدهاي اين شرايط بروز ناهنجاريهاي اجتماعي در عرصههايي از زندگي مردم تركيه بود كه بحرانهاي اقتصادي مبتلا به جامعه نيز آن را تشديد ميكرد. رواج فساد و فحشاء و رشوهخواري، افزايش آمار طلاق و… از جمله بازتابهاي اجتماعي تحولات سريع ارزشهاي اجتماعي در اين جامعه ميباشند.
فصل چهارم: نوع سياستهاي داخلي و خارجي و حكومت آن
1_ نوع حكومت
ماده1- حكومت تركيه جمهوري است.
2_ مشخصات جمهوري
ماده2_ جمهوري تركيه كشوريست دمكراتيك، غيرديني، داراي نظامي اجتماعي مبتني بر حاكميت قانون با در نظرگيري مفاهيم صلح عمومي، انسجام و عدالت ملي، احترام به حقوق وفاداري به ناسيوناليسم آتاتورك و مبتني بر گرايشات اساسي مندرج در مقدمه اين قانون اساسي.
3_ حاكميت
حاكميت بدون قيد و شرط از آن ملت است. ملت ترك حاكميت خود را از طريق ارگانهاي مندرج در قانون اساسي اعمال ميكند.
حق اعمال حاكميت قابل انتقال به شخص، گروه يا طبقه خاصي نميباشد. هيچ فرد يا تشكيلاتي حق اعمال قدرت دولتي، كه از قانون اساسي ناشي نگرديده را ندارد.
قوه مقننه
از سوي ملت ترك، قدرت قانونگذاري به مجلس اعلاي ملي تركيه را واگذار گرديده است. اين قدرت قابل انتقال نيست.
قوه مجريه و وظيفه آن
وظايف قوه مجريه توسط رئيس جمهور و هيئت وزيران مطابق قانون اساسي و ديگر ضوابط قانوني اعمال ميشود. رئيس جمهور آن به وسيله پارلمان به مدت7 سال انتخاب ميشود. نخستوزير توسط رئيس جمهور از ميان نمايندگان پارلمان انتخاب ميشود.
قوه قضائيه
از سوي ملت ترك، قدرت قضائي به دادگاههاي مستقل واگذار گرديده است.
تساوي در مقابل قانون
تمامي افراد صرفنظر از تفاوت در زبان، نژاد، رنگ، جنس، عقيده سياسي، اعتقادات فلسفي، دين و مذهب و نظاير آن، بدون هيچ تبعيضي در مقابل قانون مساوياند.
ارجحيت و قدرت الزامآوري قانون اساسي:
مفاد قانون اساسي بعنوان ضوابطي اصولي و حقوق در التزام قواي مقننه، مجريه و قضائيه، و مراجع اداري و ساير نهادها و افراد ميباشد.
نميتوان قوانين و مقرراتي در تعارض با قانون اساسي وضع نمود.
زمينه سياست خارجي:
حمايت مؤثر از امنيت ملي، توسعه بيشتر همكاري در تمام زمينهها با تمام كشورها و بويژه با همسايگان و حفظ صلح جهاني هدفهاي اساسي سياست خارجي هستند.
ماهيت آزاديها و حقوق اساسي
تمامي افراد داراي حقوق اساسي ذاتي و آزاديهاي تحريم ناپذيرند.
آزاديها و حقوق اساسي شامل وظايف و مسئوليتهاي فرد در قبال جامعه، خانواده و ديگر افراد نيز ميشود.
تابعيت تركيه
هر كس با داشتن تابعيت تركيه به دولت تركيه وابسته ميشود.
فرزند يك پدر ترك يا يك مادر ترك، ترك است. تابعيت كودكي كه مادرش تبعه تركيه و پدرش خارجي است را قانون تعيين ميكند.
تابعيت را ميتوان تحت شرايط تصريح شده در قانون اكتساب نمود و تنها ميتوان در مواردي كه قانون تعيين ميكند ساقط نمود.
هيچ تركي را نميتوان از حق تابعيت محروم نمود مگر اينكه مرتكب عملي منافي وفاداري به سرزمين مادري گردد.
نميتوان شخص را از توسل به دادگاه برعليه تصميم اتخاذ شده در مورد سلب تابعيتش بازداشت.
آزادي كار و انعقاد قرارداد
هر كس آزادي انتخاب شغل و انعقاد قرارداد در زمينههايي كه بدان مايل است را دارد. تأسيس مؤسسات خصوصي آزاد است.
دولت اقدامات ضروري را در تضمين فعاليت مؤسسات خصوصي در هماهنگي با نيازهاي اقتصاد ملي و واقعيات اجتماعي از لحاظ امنيت و ثبات بعمل ميآورد.
در مورد سيستم اداري
دستگاه دولت زماني موفق خواهد بود كه مسئوليتها و اختيارات بين عوامل آن سيستم تقسيم شده باشد. نميتوان انتظار داشت سيستمي كه در آن تقريباً تمام تصميمات در بالاترين سطوح گرفته ميشود، سيستمي مؤثر و كارآمد باشد. براي كارمنداني كه بدين ترتيب داراي اختيارات و مسئوليتهايي هستند لازم است كه امكانات مالي افزايش يابد و به سطح رضايت بخشي برسد تا كارمندان مجرب و ورزيدهاي در استخدام دولت باشند. در تمام سطوح خدمات دولتي، مخارج زائد كاهش خواهد يافت و رعايت صرفهجوئي نيز بعمل خواهد آمد.
سياست داخلي
در زمينه امنيت كشور اولين اقدامي كه از سوي نظاميان در خصوص انتقال دولت انجام شد، تمديد حكومت نظامي براي مدت چهار ماه بود و اين حاكي از آن بود كه هنوز احساس آرامش و امنيت لازم براي غيرنظامي كردن دولت نميشد. در زمينه اقتصادي نيز با بهرهگيري از سياست درهاي باز و جذب سرمايهگذاريهاي خارجي و پشتوانههاي مالي و پولي دنياي غرب، موجبات سياست صادراتي كشور را فراهم نموده است، حتي اگر اين صادرات نقش واسطه را بازي نمايد.
احزاب موافق و مخالف
1_ حزب جمهوريخواه خلق
2_ حزب عدالت
3_ حزب سلامت ملي
4_ حزب دمكرات
5_ حزب حركت ملي
6_ حزب جمهوريخواه اعتماد
7_ حزب جمهوريخواه ملي
8_ حزب اتحاد تركيه
فصل پنجم: ارزش نظامي و وضعيت آن در منطقه
ارزش نظامي تركيه