بخشی از مقاله

از شار تا شهر


فصل اول: شهر نشيني ، شهر گرايي و شهر سازي قبل از اسلام
در دوران قبل از اسلام 3 شيوه شهر نشيني داشتيم كه عبارتند از:
1- شيوه پارسي: اين شيوه از قرن نهم (ق.م) با ساختن اولين شار ؟ الهام گرفته از (شهر – تپه) هاي بين النحرين (زيگرات) شروع شده و با شكوفايي شارهاي پارسي از شوش – استمز پاسارگاد و ... به اوج خود رسيده است.


2- شيوه يا ميان شيوه پارسي هلن: بعد از حركت بي بازگشت يونانيان به سمت شرق تلفيقي عظيم از فرهنگهاي غربي و شرقي آن روزگاران صورت پذيرد كه ؟ از فرهنگ (شهر – دولتهاي)يوناني و آميخته شده با فرهنگ (شهر - ؟) شرقي است.
3- شيوه شهر نشيني قبل از اسلام، 3 مرحله متفاوتي در شهر گراي و شهر نشيني كه دوران را شامل مي شود كه عبارتند از:
1- مرحله شكل گيري و پيدايش پديده شهر: كه رشد آن در دوران ماد و بالندگي آن در دوران هخامنش است بين قرنهاي نهم تا هفتم (ق.م)
قبل از اين مرحله 2 گونه جامعه مفهوم داشته است: 1) جامعه ايلي (كوچ رو) 2) جامعه روستايي (يكجانشيني)


اولين شهر – قدرت در زمان ماد در فلات ايران شكل گرفت كه همان هكمتانه – هكموان همدان است.
شار مادي در اين مرحله عبارت است از : قلعه اي محكم و قوي بر فراز تپه يا نقطه سوق الجيشي خاص كه در ؟ و در پس ديوارهايش نقاط زيستي كوچك و بزرگ پراكنده اند. در اين مرحله قلعه مركز واقعي مديريت و سازماندهي منطقه وسيعي تحت لفظ خويش است. منطقه اي كه هر 3 جامعه ايلي - روستايي و شهري در آن مقدم گرفته اند.

پارسيان شهر محل اقامت خود را از روي نقشه اي بنا مي كنند كه توسط موبدان تقديس شده بود و شهر ها هم به صورت مربعي بوده است به طول يك ميدان كه ؟ به ميل خود و به يك نفس بدور (700*700)
پس از دولت هخامنش قدرت به روستا جامعه دولت سالار مي رسد كه سازمان اجتماعي را بر مبناي طبقات مشخص زير سامان مي دهد:


1- اشرافيت دودماني: كه در رأس آن 7 دودمان متشكله جامعه هخامنش قرار گرفته است.
2- ؟ و روحانيون: اين گروه اجتماعي منادي جنبه آسماني و مذهبي دولت پارسي است و به تعبيري ديگر چهره مذهبي آن را مي نمايد.


3- اشرافيت دهقاني: اين طبقه اجتماعي بيان كننده نقش و قدرتي است كه جامعه روستايي در روزگاران باستان دارد. كه حضور اين اشرافيت در شهر پارسي نشان از يگانگي كار اجتماعي دارد.
4- بازرگانان و پيشه وران: توليد صنعتي و مبادله از مهمترين دستاوردهاي اين طبقه بوده است.
چهره شارهاي پارسي از ديدگاه ريخت شناسي شهري از فضاهاي زير تركيب شده است:
1- اثر حكومتي: مجموعه اي مركب از كاخها، ؟ ، ايوانها، تأسيسات نظامي و اداري و ذخائر و انبارهاي آذوقه كه در با اهميت ترين نقطه سوق الجيشي شهر قرار گرفته و با ديوارهاي سنگيني محافظت مي گردد

 


2- شارميدني: مجموعه اي مركب از محلات خاص براي استقرار طبقات خاص (ممتاز) با خانه هاي كم وبيش مشابه با بازاري در درون آن و محصور در ديواري سنگين با دروازه هايي براي ورود و خروج.
3- شار بيروني: مجموعه اي مركب از محلات و خانه ها، بازارها و باغات و مزارع پراكنده در سطحي وسيع كه اكثريت جامعه شهري ان روزگاران در آن سكني داشتند.


2- مرحله پيدايش (نو شهرها) و تجربه سازماندهي شبكه شهري در سازمان فضايي كشور: قرن سوم (ق.م) در اين مرحله بنيانگذاري شهرهاي جديد با مفهومي دوگانه از (شهر – دولت) يوناني و (شهر – قدرت) پارسي نقش تاريخي خود در سازماندهي فضايي كشور را بازي مي كند.
شهر (پارسي – هلني) مكاني مي گردد براي استقرار دولت سلوكي ؟ ساختن بيش از 400 شهر جديد در كنار قلاع نظامي كه مشهورترين آنها شهر صد دروازه (حدود دامغان امروزي) حاكي از سياست شهر سازي دولت سلوكي است.


شهرهاي پارسي – هلني در مكان هايي استقرار مي يافتند كه:
1- در جوار و يا در نزديك راه هاي ارتباطي و جاده هاي اصلي قرار داشته باشند.
2- در كنار قلعه نظامي يا شهر قديمي در منطقه اي مملو از روستاهايي پيرامون ياشد.
3- از ديدگاه سوق الجيشي قابل تأمين باشد.


3- مرحله تعميم شهر گرايي و شهر نشيني و تجربه ساماندهي سرزمين.
الف) دگرگوني در مفهوم شهرهاي خود فرمان پارسي – هلني: شار پارتي در دولت اشكاني:
(قرن سوم قبل از ميلاد تا قرن سوم ميلادي)
شار پارتي در دوران اشكاني محل استقرار طبقات اجتماعي زير مي گردد:
1- اشرافيت دودماني: اين طبقه اجتماعي هم خاندان پادشاهي را شامل مي شود و هم اشرافيتي را كه در رأس دودمان متشكله جامعه پارتي قرار دارد.
2- ديوانسالاري و نظاميان: پيدايش اين گروه اجتماعي نشانگر گستردگي روابط ديواني و حضور دولت اشكاني در پهنة سر زمين است.


3- مغان و روحانيون: حضور اين گروه در رأس نشان از حضور مستقيم و تعيي كننده مذهب در سرنوشت جوامع تحت سلطه دولت اشكاني است.
4- اشرافيت دهقاني: دقيقاً نشان كه همان نقش است كه اين طبقه در شار پارسي و دولت هخامنشي مي داشت.


5- بازرگانان و پيشه وران: كه در امر بازرگاني بين امللي آن روزگاران شركت داشتند.
از ديگر اتفاقات اين زمان اين است كه براي نخستين بار در تاريخ شهر دايره اي شكل از سوي اشكاني ايجاد مي شود، شهر نساء در ماورالنهر و فيروزآباد در فارس نمونه هاي بارز شهر دايره اي شكل هستند.


سازماندهي كالبدي –فضائي درون شار كم و بيش هماني است كه در شار پارس وجود داشته است.
1- دژ حكومتي 2- شار مياني 3- شار بيروني
ب) بالندگي مفهوم شار و سازمان يافتگي كامل آن: شار پارتي در دولت ساسان (قرن 3 تا 7 ميلادي)
ظهور دولت ساساني در واقع اولين حركت جامعه شهري براي رسيدن به قدرت است.
شهر مكان اصلي استقرار طبقات برتر اجتماعي است كه اين طبقات عبارتند از:
1) موبدان و مغان


2) جنگاوران و سپاهيان: حضور اين طبقه نشانگر جنبه بسيار قوي نظامي – دولتي ساساني است و تضميني براي جلوگيري از هر گونهحركت دودماني است.
3) دبيران و پزشكان
4) دهقانان
شهرها را گاه مانند صفحه شطرنجي (*** قطعه) و گاه مانند جانوران مثلاً شوش مانند باز و شوشتر مانند اسب اين بخش از شهر را بعدها شهرستان ناميدند. كه قسمت اساسي شهر در شهارستان بوده است.


شهر در اين دوره از ديدگاه ريخت شناسي مركب از فضاهاي زير است:
1) دژ حكومتي 2) شار مياني 3) شار بيروني
4) بازار: كه مركزيت حكومت در دولت ساساني است.
5) ميدان: مكاني است كه بازارها بداان باز مي شوند ، محلي است براي اعلان فرمانهاي دولت مانند بخشودگيها و عقوبتها، اين ميدان هنوز از ديدگاه ريخت شناسي فضائي خاص را ؟ نمي گردد.
فصل دوم
مدخل: دگرگوني مفهوم
قبل از ورود به چگونگي سازمان يابي يا ساماندهي شهر يا شار ايران در دوران اسلامي، لازم است كه نگاهي به مفهوم شهر و تفاوت شهر دوره اسلامي ، شار پارتي (دوران ساساني) ، شهر رمي (رم شرقي) و شهر قرون وسطايي (اروپايي غربي) انداخته شود.
شهر رمي: صف نظر از مكاني كه واقع شده است همان قوانيين ناظر و جاري است كه در شهر مادر، رم به كار رفته است. قوانيين و سنتي منشاء گرفته از قواعد و مقررات برده داري


شهر قون وسطايي: كاملاً ديگر گونه است، منشاء آن نيز شكل ديگري دارد. اين شهر بر مبناي بازرگاني و پيله وري يا بر خرابه هاي شهرهاي كهن رمي، يا در كنار رودها و آبراهه ها، يا در كنار ديرها و كليسا ها و ... شكل گرفته است، از ؟ خود در تقابل با محيط پيراموني خويش و روابط مسلط بر آن – روابط فئودالي قرار مي گيرد.


شارستان تبلور كالبدي تمامي تمايزات و تفاوتهايي است كه سازمان اجتماعي مبتني بر «؟» به آنها شكل بخشيده است و بيانگر فشارهايي است كه از سوي دولت قاهرة آن اعمال مي شود.
شهر دوران اسلامي: مفاهيم ديگري را در خود دارد اين شهر چون شار دوران ساساني «شهر قدرت» نيست مكاني نيست كه بيانگر حكومت قاهرة مركزي باشد. بنابر اين شهر داراي زندگي مستقل و خاص با مقررات و امتيازات متفاوت نيست و بدين قرار تفاوتي بين شهر و ده جز تفاوتهاي كالبدي ناشي از جمعيت ، استقرار ديوانها جامع و ... وجود ندارد.


عوامل مشخصه شهر در دورة اسلامي
الف) مسجد
نخستين مكاني كه به هنگام فتح يك شهر ساخته مي شود يا معبد، آتشگاه و يا كليسائي بدان منظور تغيير شكل مي يابد به مسجد جامع است. با فاصله اي بسيار از مفهوم «شهر – معب» شهر دوران اسلامي در تحول خويش رابطه اي تنگاتنگ با تحولات و دگرگوني مفهوم دولت اسلامي ، منطقه اي شدن و علي شدن آن دارد. كه اين دگرگوني را مي توان به چهار دوره مشخص تقسيم كرد.


دورة اول: اين دوره مدتي بس كوتاه در صدر اسلام را شامل مي گردد در اين دوره مسجد صورتي ساده و بي پيرايه دارد. الگوي آن مسجد النبي در مدينه است ، با ساده ترين مصالح – بخصوص مصالح موجود در علي و با معمارين بسيار نزديك به بافت ساخته شده پيرامون .
در اين دوره مسجد يا در مكان معابد قديمي مستقر مي گردد و يا بنايي ساده است كه در كنار ميدان اصلي شهر به پا مي گردد


دوره دوم: اين دوره عمدتاً دولت اسلامي در دوران بني اميه را شامل مي شود در عين آنكه مسجد در ربط كامل با قدرت دولت اسلامي است ولي در كنار خود دارالماره را به عنوان مقر حكومت دارد .
دوره سوم: اين دوره عمدتاً مربوط به خلافت عباسيان و تشكيل امپراطوري اسلامي است. بازگشت به مفاهيم سلطنت در دولت ساساني سبب مي گردد تا در نحوة نگرش به شهر تغييرات عمده اي رخ دهد مفاهيم فضائي كهن دژ ، شارستان در بعضي با مفاهيم زماني وفق داده شده و از نو زنده مي گردند.


دورة چهارم: در اين دوره مساجد ، بيش از آنكه محلي براي عبادت باشند ، جهت خود نمائي حكومتها مي گردد در اين دوره مدرسه در جوار مسجد ساخته مي شده و مسجد به عنوان مركز عقيدتي – سياسي نقش عمده اي پيدا كرده است.
ب) بازار
وجود قرينه هاي از پيش موجود «بازار» و «ميدان» در كشورهاي مفتوحه به اين دو عنصر نقش اساسي در سازماندهي شهر دوره اسلامي مي بخشد. به گونه اي كه با تقريبي نزديك به يقين مي توان از بازار و ميدان به عنوان ؟ اصلي متشركله شهر دوره اسلامي ياد كرد.


نخستين بازار ، بازار شمع فروشان و عطاران ، مهر و تسبيح فروشان است كه در محدوده بلافصل مسجد جاي مي گيرد و پس از آن بازار كتابفروشان ، صرافان و چرم سازان و صعافان است كه بر گرد مدرسه و يا مدارس قرار مي گيرند، مدرسه معمولاً درهاي خويش را در راسته هاي اصلي اين بازارها مي گشايد، پس از آن بازار پارچه فروشان يا «قيصريه» است كه به دليل اهميت صنعت نساجي و نقش مهم اقتصادي آن پر اهميت ترين مركز بازرگاني شهر است.

 


بافاصله اي دور از مفهوم «شهر – بازار» شهر دوران اسلامي در تحول خويش به دور بازارها ؟ مي شود و در گسترش خود بازارهاي جديد را ايجاد مي كند.
ج)محله
به هنگام تشكيل امپراطوري متمركز و سپس غير متمركز اسلامي ، رجوع به سازمان اجتماعي كهن شهري در سرزمينهاي مفتوحه بسرعت انجام مي پذيرد. گو اينكه ديگر از تشكيل محلات بر حسب نظام كاستي يا شهروندي خاص بندي نيست ولي با ايجاد محلاتي بر حسب قوم و قبيله ، نژاد ، مذهب و ... مواجه هستيم.
در محدودة سرزمينهائي كه فرهنگ اسلامي - ايراني در آنها جاري بوده و تمدن پارس در آنها ريشه داشته استبا مححلاتي از شهر روبرو مي شويم كه ساكنين آن معين جامعه شهري – پيوندي چند سويه و در هم تنيده با ساكنين روستاهاي هم كيش، هم مذهب ، هم زبان و ... خود – معين جامعه روستايي – دارند. و اين جامعه نيز بلافاصله خود را به قوم و قبيله اي رجوع مي دهد ، به جامعة ايلي، كه معمولاً چندين روستا و در بسياري موارد منطقه اي را در حيطه روابط توليدي و فرهنگي خود دارد.
تقابل ها و تضادهاي اين عاملين براي كسب قدرت بيشتر در حكومت عملاً در تقابل ها و تضادهاي مملو از خشونت محلات شهري با يكديگر بروز مي كند. محلاتي كه هر يك مسجد، بازارچه ، مدرسه، آب انبار، قنات ، حمام و ... خاص خود را داشتند و حتي در مواقعي جزي خود، علاوه بر دروازه اي خاص خود كه به بيرون شهر باز مي شده دروازه اي نيز براي ورود به محله داشتند. چنين شكل گيري كالبدي كه منبعش از تفاوتها و گهگاه تضادهاي شديد اجتماعي فرهنگي است، مفهومي جديد از محله را سبب مي گردد.


شهر نشيني ، شهرگرايي و «شهرسازي» در دوران متقدم اسلامي
در دوران متقدم و در سرزمين پهناور امپراطوري نو بنياد اسلمي سياست شهرسازي خاصي تدوين گرديد كه بهطور عمده و رسمي دو گونه شهر را مد نظر قرار مي داد:


اول: شهرهاي قديمي كه دروازه هاي خود را – چه به زور يا به رضا – به روي دولت اسلمي مي گشودند.اين شهره بي آنكه متحمل دگرگونيهاي عمدة كالبدي – فضائي گردند، با ايجاد عناصر جديد و با جايگزيني آنها در عنصر كهن ، چون مسجد جامع ، يا جابجائي جامعه شهري، حال و هواي جهان بيني جديدي را در خود دميدند. همانند شهرهايي از قبيل ، ري، اصفهان، نيشابور و...
دوم: شهرهاي نوبنياد، اين گروه از شهرها عمدتاً پايگاههاي نظامي هستند كه دولت اسلامي

براي حفظ ارتباط سپاهيان خود با مبدأ حركت آنها بر پا مي كند. اين دو كه شهرها گاه براي از رونق انداختن شهرهاي قديمي نيز ساخته مي شد. در هر دو صورت شهر جديد در كنار شهر كهن يا فاصله اي اندك ازآن بر پا مي شد. مواردي بسيار ديده شده است كه به سبب از رونق افتادن «شارستا» مرمان شهر به دور هسته جديد حكومتي گرد آمده ، بداين روال شايد بتوان به گونه اي شهرهاي جديد را «طراحي شده» ناميد ، بغداد – كوفه – نيشابور- اصفهان – ري – شاهدين

روشن بر اين مدعا هستند. با قرار گيري شهرهاي عظيم و پر جمعيت در مسيرهاي عمدة تجاري آنچنان گسترش – از نظر جمعيتي و اقتصادي مي يابد كه حتي شهر هاي پر جمعيت اروپا در اواخر دورة قرون وسطي به آن حد نرسيده اند شهرهائي چون نيشابور ، ري اصفهان ، شيراز، ؟ و ... در خطّة اين ان ، از اين قبيل هستند. رشد و شكوفائي چهار صد ساله اين شهرها با هجوم ويرانگه مغول در قرن 7 ه . ق (چهارده ميلادي) قطعه مي گردد. جمله اي كه نقطة پاياني بر تمدن شهري هفتصد سال دوران متقدم اسلامي است.
شكل گيري دولت اسلامي بازسازي مفاهيم كهن
ايجاد ديوان وزارت و نقشي فائقه اي كه وزير به عنوان عامل سياسي بر سرزمينهاي تابعه بر عهده مي گيرد. باز خواني و باز توليد همان نقشي در روزگاران پيش است. شكل گيري ديوانهاي ، شرطه (نظامي) يا اشراف (امنيتي)، اتيفا (دارايي) ، بريه (پست)، رسائل (مكاتبات دولتي) ، املاك خاصه، جست (امور شهري) ، قضا (عدالت) و اوقاف ، هر يك باز توليدي از ديوانهاي كهن هستند كه در مفهومي جديد و متعارف بكار گرفته مي شوند. دولتي اينچنين ديواني و جامعه اي اينچنين تابع

ديوانسالاري، بازتاب خويش را در مكان استقرار اصلي ديوانها يعني شهر ، باز مي يابند. مانند روزگاران پيشين ، ديوانيان ، جنگاوران و سپاهيان ، همگي با رئوسي هرم قدرت در جامعه ايلي و روستائي و شهري در هم مي آميزند. نتيجه اين درهم آميختگي وحدت اجتماعي كاربين جامعه و تعويض توليد محلي ، منطقه اي به شهر است. شهر محل تضادها و تقابل هائي مي گردد كه نتايج آنها در چار چوب و در حصارهاي آن محدود نمي گردد بلكه گسترده اي منطقه اي مي يابد.

ديوارهاي ذهني و تصوري شهر در محدودة منطقه قرار مي گيرد. چنين رابطه اي بين شهر و منطقه سبب مي گردد تا مفهوم «شهر – ديوان» رخساره نمايد.براي شهر اينچنين لاجرم الگوئي بايد. بغدايي افكنده مي شود به شكل دايره در كنار دجله ، چهار دروازه با شكوه و بزرگ كه به چهار راه اصلي كاروان دو باز مي شوند ... و به ميدان بزرگ شهر مي رسيدند كه از ميانة آن كاخ خليفه و مسجد جامع بنا گشته بود ... در اطراف ميدان خانه هاي امرا و نزديكان خليفه و ديوانها قرار داشت ... ميان دروازه هاي بزرگ ، كوي ها و دروازه هاي ديگر قرار داشت. منصور خليفه عباسي شهر را

به چهار بخش كرده و سرپرستي هر بخش را به عهده مهندسي وا مي گذارد تا در آن محله ها را بر پا دارد هر محله بازاري عمومي براي دادو ستد مي داشت و به اندازة نياز مردم براي هر محلة مسجد و حمام ساخته مي شد بازار بزرگ شهر دو فرسخ طول و يك فرسخ پهنا داشت ...


الگوئي اينچنين ، تمامي مفاهيم پيشين شهر را در خود دارد، هم «شهر – قدرت» است ، هم «شهر – ديوان» است و هم «شهر – بازار» و با اين همه اين الگو سازمان فضائي خويش را همچون خود دولت از نظام كهن برگرفته است، آن را به روز كرده و بدان عينيت بخشيده است، هم جامعه و هم شهر و هم دولت باز توليد انگارهاي كهن هستند انگاره هائي بدين گونه:
اول: به ميدان بزرگ شهر مي رسيدند كه در ميانة آن كاخ خليفه و مسجد جامع بنا گشته بود و در پيرامون آنها هيچ بنائي جز ساختمانهاي نگهباني قرار نداشت، كهن دژ يا قهندز كهن اينچنين به روز مي شود.


دوم: در اطراف ميدان خانه هاي امرا و نزديكان خليفه و ديوانها قرار داشت ... مياني دروازه هاي بزرگ كوي ها و دروازه هاي ديگر قرار داشت مثلاً شارستان (شهر دروني)
سوم: هر بخشي را به عهده مهندسي وا مي گذارد تا در آن محله ها بر پا دارد ... ربض (شهر بيروني) در دوران پيش از اسلام و دوران متقدم اسلام مكاني است كه ديگر مردمان از هر صنعت و حرفه ، قبيلهو قومي در آن مستقر هستند. ربض خود داراي كليد نهادهاي شهري ، بازار و ميدان و محله است.


تولد مفهوم جديدي از شار
حكومت نسبتاً پايدار و طولاني دولت ساماني در ماوراءالنهر و خراسان بزرگ در قرن دوم هجري قمري سبب مي گردد تا نهصتي آغاز شود كه بدرستي از سوي بسياري از محققين به عنوان تجديد حيات علمي و ادبي ايراني دورة اسلامي نامگذاري شده است.
علت وقوع چنين نهضتي را كه حدود چهارده قرن قبل از تاريخ در چين رخ مي دهد و حدود چهارده قرن بعد از افول آن در اروپا (ايتاليا) تحت عنوان رنسانس آغاز مي شود مورخين چنين متذكر شده اند:


1- به هم ريختن نظام كاستي و جايگزين شدن جهان بين اسلامي
2- آميخته شدن تمدنهاي متفاوت، يوناني و مصري از يك سو و هندي و ايراني از ديگر سوي، در معجوني از فرهنگهاي علمي از «بلخ» تا «اندلس» چون ماده هاي خام در تفكر و جهان بيني اسلامي به هم جوش خورده و تمدن و هنر اسلامي را پايه گذاري مي كنند.
3- اختراع كاغذ در چين و رسيدن آن در قرن اول هجري قمري به سمرقند كه موجب تدوين و تكثير نظريه ها مي گردد.


4- امكان برخورد آزاد عقايد مختلف با يكديگر بخصوص در ق

رن دوم هجري قمري و نظريه پردازيهائي كه در همة زمينه ها علي رغم ستيزهائي عقيدتي وجود مي داشت.
مي توان گفت كه شهرهاي دورة ساماني با شهرهاي اداوار پيش از آن فرق داشته است. اين تمايز در درجة اول به علت عوض شدن مراكز فعاليت بود. شهرهاي قديم كم و بيش به قلاع و محلات مسكوني اطراف آنها كه شارستان ناميده مي شد و ديواري آنها را احاطه مي كرد محدود شده بودند.


در اين تعريف از شهر در دولت ساماني ديده مي شود كه سازمان نو در حال تشكيل است. هم شهر بمراتب وسيع تر و متراكم تر از نمونة كهن خويش گرديده است و هم شهر نه فقط بر اطراف هستة قديمي خويش بلكه كاملاً در بيرون از آن – ربض گسترش يافته است. فروريختن ديوارهاي شارستان و فراموش شدن آن دقيقاً سر در فرو ريختن سلسله مراتب اجتماعي و نظام كاستي دارد، كه در قبل نيز بدان اشاره رفت.


اين امر به جاي گيري الگوئي جديد از شهر سازي ؟: دو راسته اصلي در جهات اربعه در ميدان مركزي با يكديگر تلاقي مي كنند كه در اطراف آن علاوه بر ديوانها، جامع شهر نيز قرار مي گيرد و دهانه راسته اصلي بازار بدان باز است. بازار در حركت خويش به سوي دروازه هاي شهر محلات متفاوت را مي آفريند و درآنها ريشه مي دواند، اين الگوئي است كه براي زماني طولاني سازمان فضائي كالبدي شهر را رقم مي زند و حتي آن را تا قرن چهاردهم هجري قمري مي كشاند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید