بخشی از مقاله

«فهــرست مطــالب»


شرکت صنایع چاپ و بسته بندی تهران ( سهامی عام )
تاریخچه فعالیت شرکت
شرکت صنایع چاپ و بسته بندی تهران در سال 1365 مورد بهره برداری قرار گرفته و تا قبل از تاریخ 9/11/1373 این شرکت به عنوان یکی از واحدهای شرکت تولیدارو ( واحد صنایع بسته بندی ) بوده و در تاریخ 16/12/1374 به عنوان شخصیت حقوقی مستقل ( شرکت سهامی خاص ) تحت شماره 8952001 در اداره ثبت شرکتها و مالکیتت صنعتی تهران به ثبت رسیده است . در مورخه 20 / 7/ 1379 از سهامی خاص به سهامی عام تغییر یافته که در روزنامه رسمی شماره 186520 مورخه 23/ 8/ 1379 به استناد صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده مورخه 10 /9 / 1379 در اداره ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی تهران به ثبت رسیده است .


شرکت در مورخه 20 /1 /1380 به عنوان سیصد و یکمین شرکت پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران قرار گرفت و نام آن از مورخه 15/2/ 1380 در تابلوی بورس درج و اولین معاملات بر روی سهام شرکت پس از ورود به سازمان بورس اوراق بهادار تهران صورت پذیرفت . فعالیت اصلی شرکت
موضوع شرکت طبق ماده 2 اساسنامه عبارتست از تاسیس و اداره کارخانجات و برای تولید و فروش انواع لوازم بسته بندی و هر نوع کار تولیدی ، سرمایه گذاری و معاملاتی که برای موضوع شرکت لازم می باشد و به موجب پروانه بهره برداری شماره 95241005 و 45921 مورخ 30 / 11/ 1365 و 8 / 2/ 1373 که توسط وزارت صنایع صادر و همچنین بهره برداری کارخانه از سال 1366 آغاز شده است .


تعداد کارکنان
میانگین تعداد کارکنان دائم و موقت طی سال به شرح ذیل بوده است :

سـال 1367 سـال 1377
كاركنـان تمـام وقت 11 نفر 32نفر

مبنای تهیه صورتهای مالی
صورتهای مالی اساسا بر مبنای بهای تمام شده تاریخی تهیه و در موارد مقتضی از ارزشهای جاری نیز استفاده شده است .
خلاصه اهم رویه های حسابداری :
موجودی مواد وکالا
موجودی مواد و کالا به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش تک تک اقلام مشابه ارزشیابی می شود. در صورت فزونی بهای تمام شده نسبت به خالص ارزش فروش ، مابه التفاوت به عنوان ذخیره کاهش ارزش موجودی شناسایی می شود .

 

پسرمایه گذاریها
سرمایه گذاریهایی بلند مدت به بهای تمام شده پس از کسر هرگونه ذخیره بابت کاهش دائمی در ارزش هریک از سرمایه گذاریها ارزشیابی می شود
آن گروه از سرمایه گذاریهای سریع المعامله در بازار که به عنوان دارایی جاری طبقه بندی می شود به اقل بهای تمام شده خالص ارزش فروش مجموع سرمایه گذاریها ارزشیابی می شود .
درآمد حاصل از سرمایه گذاریها در شرکت فرعی در زمان تصویب سود توسط جمع عمومی صاحبان سهام شرکت سرمایه پذیر ( تا تاریخ تصویب صورتهای مالی ) درآمد حاصل از سایر سرمایه گ

ذاریها در زمان تصویب سود توسط مجمع عمومی صاحبان شرکت سرمایه پذیر ( تا تاریخ ترازنامه ) شناسایی می شود .
دارائیهای ثابت مشهود
دارائیهای ثابت مشهود بر مبنای بهای تمام شده در حسابها ثبت می شود ، مخارج بهسازی و تعمیرات اساسی که باعث افزایش قابل ملاحظه در ظرفیت و عمر مفید دارائیهای ثابت یا بهبود اساسی در کیفیت بازدهی آنها می گردد . به عنوان مخارج سرمایه ای محسوب و طی عمر مفید باقیمانده دارائیهای مربوط مستهلک می شود . هزینه های نگهداری و تعمیرات جزیی که به منظور حفظ یا ترمیم منافع اقتصادی مورد انتظار واحد تجاری از استاندارد عملکرد ارزیابی شده اولیه دارایی انجام می شود ، هنگام وقوع به عنوان هزینه های جاری تلقی و به حساب سود و زیان دوره منظور می گردد .
برای دارائیهای ثابتی که در خلال ماه تحصیل و مورد بهره برداری قرار می گیرد ، استهلاک از اول ماه بعد محاسبه و در حسابها منظور می شود . در مواردی که هر یک از دارائیهای استهلاک پذیر پس از آمادگی جهت بهره برداری به علت تعطیل کار یا علل دیگر برای مدتی مورد استفاده قرار نگیرد ، میزان استهلاک آن برای مدت یاد شده معادل 0/0 25 نرخ استهلاک منعکس در جدول بالااست .
مخارج تامین مالی
مخارج تامین مالی هنگام وقوع به عنوان هزینه دوره مالی شناسایی می شود به استثنای مخارجی که مستقیما قابل انتساب به ساخت دارائیهای واجد شرایط است .
تسعیر ارز
اقلام پولی ارزی با نرخ رسمی ارز در تاریخ ترازنامه و اقلام غیر پولی که به بهای تمام شده تاریخی بر حسب ارز در تاریخ انجام معامله ثبت شده است . با نرخ رسمی ارز در تاریخ انجام معامله تسعیر می شود تفاوتهای ناشی از تسویه یا تسعیر اقلام پولی ارزی به عنوان در آمد یا هزینه دوره وقوع شناسایی می شود .
نسبتهای مدیریت مالی
نسبت¬های نقدینگی


نسبت¬های فعالیت¬ (کارایی)



 




نرخ رشد نسبت گردش دارایی ، نرخ رشد دوره وصول مطالبات ، نرخ رشد دوره گردش کالا ، نرخ رشد دوره گردش عملیات ، نرخ رشد نسبت کالا به سرمایه در گردش ، نرخ رشد نسبت گردش سرمایه جاری ، نرخ رشد دفعات واریز بستانکاران ، نرخ رشد دوره واریز بستانکاران

نسبت¬های سرمایه¬گذاری (اهرمی)













نرخ رشد نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه ، نرخ رشد نسبت کل بدهی ، نرخ رشد نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نرخ رشد نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه ، نرخ رشد نسبت مالکانه ، نرخ رشد نسبت پوشش بدهی نرخ رشد نسبت پوشش بهره

نسبت¬های سودآوری







نسبتها ی نقدینگی
1- نسبتهای نقدینگی :
نسبت نقدینگی به نسبتی اطلاق می شود که توانایی واحد تجاری را در واریز بدهیهای کوتاه مدت نشان دهد . اهم این نسبتها عبارتند از نسبت جاری و نسبت آنی .
2- نسبتهای فعالیت :
هر گونه کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحدتجاری و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه آمده باشد نسبت فعالیت نامیده می شود . تنها در مورد موجودی جنسی بهتر است بجای رقم فروش ، بهای تمام شده کالای فروش رفته بکار رود . نسبتهای فعالیت ، کارآیی مدیران را در کاربرد دارائیها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند .
3- نسبتهای سرمایه گذاری :
نسبتهایی را نشان می دهند هرگاه عملیات واحدتجاری زیان ببار آورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران و وام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند ، نسبتهای سرمایه گذاری می نامند . در ضمن ، نسبتهای سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان میدهد . به عبارت دیگر نسبتهای سرمایه گذاری آنچه را به صاحبان سهام ( سرمایه ) تعلق دارد با سرمایه گذاریهای دیگران در واحد تجاری می سنجد .
4- نسبتهای سود آوری :
هدف از کاربرد نسبتهای سود آوری تععین میزان موفقیت واحد تجاری در کسب سود است . موفقیت در کسب سوود را از تعیین نسبت سود به فروش یا دارایی ها و یا از راه سنجش سود با سرمایه گذاری صاحبان سهم در واحد تجاری به دست می آورند و بسته به موردمقایسه ، آن را بازده فروش ، بازده ارزش ویژه ، بازده دارایی و یا بازده سرمایه در گردش می نامند .
- نسبتهای نقدینگی :
نسبتهای نقدینگی از مقایسه دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری به دست می آید و بیشتر این نسبتها به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شود . اهم نس

بتهای نقدینگی عبارتند از نسبت جاری و نسبت آنی .
نسبت جاری :
هر گاه جمع دارایی جاری را بر جمع بدهی جاری تقسیم کنیم نسبتی را که به دست می آید نسبت جاری


می گوئیم .
اهمیت نسبت جاری از توجه به تعریف دارائی جاری و بدهی جاری روشن می شود . دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد ارائه می نماید.
در تفسیر نسبت جاری می باید به نوسانات آن در طول مدت هم توجه داشت گاه اتفاق می افتد که برای بهتر جلوه دادن این نسبت در صورتهای مالی در پایان سال به واریز موقت بعضی اقلام بدهی می پردازند و در اوائل سال بعد آنها را برگشت می دهند که این خود یک نوع حساب آرائی محسوب میشود .
نسبت آنی :
نسبت جاری نقصی بزرگ دارد و آن این است که همه اقلام دارایی جاری از لحاظ نقدینگی یکسان و مشابه در نظر گرفته می شوند در صورتی که از این اقلام دارایی جاری را باید به دو طبقه تقسیم کرد :
آنچه نقداست یا در حکم نقد و یا بدون کوششی در راه فروش ، نقدا وصول خواهد شد . این تعریف ، موجودیهای نقدی اعم از صندوق و بانک و همچنین حسابها و اسناد دریافتی را در بر می گیرد . به جمع این ارقام دارائیهای سیال یا دارائیهای آنی گفته میشود .
اقلامی از دارایی جاری که می باید از طریق فروش به پول نقد یا مطالبات تبدیل شوند . کلیه انواع موجودیهای جنسی اعم از مواد وکالا دراین طبقه قرار می گیرد .
شاید بتوان گفت که نسبت آنی یکی از مفیدترین نسبت هاست . این نسبت به وضوح نشان می دهد که آن قسمت ازدارایی جاری که از لحاظ ارزش ، ثبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد و به مراجعه آنان برای وصول مطالباتشان پاسخگو باشد .
فرجه تدافعی :
فایده تعیین و بررسی نسبتهای نقدینگی را در این می دانند که توان واحدتجاری رادر پرداخت بدهیهای خود مشخص کند . ولی علاوه بر آنچه به صورت بدهی در حسابها و صورتحسابها منعکس می شود ، پرداختها ی نقدی بسیاری یه عنوان هزینه و به صورت روزمره انجام میگیرند که با حسابهای بدهی ارتباطی ندارند در حالی که از لحاظ نقدینگی وکاهش آن اثر مشابه دارند .
برطرف کردن ایراد بر نسبتهای نقدینگی :
1- نسبت گردش نقدی :
صورت و مخرج نسبت جاری هر دو از ترازنامه گرفته می شوند ومی دانیم که ترازنامه و اقلام مندرج در آن ثابت هستند و فاقد گردش و تحرک از لحاظ دیگر می بینیم که سنجش نقدینگی و توان واریز بدهیهای کوتاهمدت لزوما با گردش پول و یک نوع پویایی سرو کار دارند به منظور پویا کردن نسبت نقدینگی بسیاری بر این عقیده اند که در محاسبه نسبت جاری بجای دارایی جاری می باید از گردش نقدی حاصل از عملیات واحد تجاری استفاده کرد و نسبتی را که به این طرز محاسبه می شود به نام نسبت گردش نقدی تسمیه کرده اند .
2- شاخص نقدینگی :

 


از لحاظ نقدینگی اقلامی که در محاسبه نسبتهای جاری و آنی مورد استفاده قرار می گیرند هم جنس و یکسان نیستند .کالا باید به فروش برسد و حسابهای بدهکاران باید وصول شوند تا هم جنس و هم پایه موجودیهای نقدی گردیده با هم قابلیت جمع پیدا کنند . برای رفع این ایراد اصولی که بر نسبتهای جاری و آنی وارد است ، از شاخص نقدینگی استفاده می کنند .
وضع موجود نقدی و بانکی :
گفتیم وقتی موجودی حسابهای نقدی نسبت به بدهی جاری بالا باشد معمولا خطر بروز ناتوانی در واریز بدهیهای کوتاه مدت کاهش می یابد و ظاهرا واحدتجاری مربوط از اعتبار بیشتری برخوردار است ولی بعضی عقیده دارند که داشتن موجودی نقدی و بانکی زیاد بر فقدان مدیریت صحیح دلالت دارد و حکایت از راکد شدن پول می کند که چه بسا مورد مصرفی سودمند می توانست داشته باشد . هر چند این استدلال را از نقطه نظر صاحبان سهام نکته ای بجا و درست می دانیم ولی از دید بستانکاران هرچه نقدینگی بیشتر باشد وضع مطلوبتر تلقی می شود .
در تفسیر نقدینگی توجه به نکات زیر حائز اهمیت است :
معمولاطلبکاران موسسه برای حفظ منافع خود در رسیدن به مطالباتشان علاقمند هستند که نسبتهای جاری و آنی هر چه ممکن است بالا و دوره گردش عملیات تا حد امکان کوتاه باشد در اینجا از نقطه نظر مدیران موسسه ، تضادی بین نقدینگی و سود آوری پیدا می شود به این توضیح که وقتی نقدینگی و بخصوص نسبت آنی را بالا نگه دارند پول راکد می ماند و به تحصیل در آمد و سود لطمه می خورد .و اگر نقدینگی و نسبتها کاهش پیدا کنند ، اعتبار موسسه در نظر دیگران مخصوصا طلبکاران و بانکها تنزل می یابد .
بعضی از مدیران به هنگام تنظیم صورتهای مالی به اقداماتی ناموجه مبادرت می ورزند و سرمایه در گردش را بهتر از آنچه هست نشان می دهند . به این منظور ثبت خریدهای پایان سال را معوق می گذارند تا موجودی جنسی کاهش یابد و در وصول مطالبات خودحداکثر کوشش می کنند تا کاهش این دو حساب موجب افزایش دوره گردش کالا و بهبود دوره وصول مطالبات شود . طبعا هر اقدامی که دارایی جاری و بدهی جاری هر دو را ولو به مبلغ یکسان کاهش دهد نسبت جاری را اگر یک یا بیشتر باشد بهتر می کند .
به این گونه کارها یعنی فعل و انفعالاتی که وضع حساب و صورتهای مالی را بهتر از واقع نشان دهد اصطلاحا حساب آرائی می گویند .
گردش مطالبات
هدف از تجزیه و تحلیل مطالبات بررسی کیفی حسابها و اسناد دریافتی است و گرنه از لحاظ کمی ثبت و ضبط و طبقه بندی مطالبات در دفترداری مطرح می شود . برای تحلیل مطالبات از دو روش استفاده
می شود : یکی زمان بندی مطالبات و دیگری تعیین دوره وصول مطالبات .


زمان بندی مطالبات :
برای زمان بندی مطالبات ، حسابها و اسناد دریافتی بر حسب مدت از تاریخ سررسید طبقه بندی می شوند ، مثلا حسابهایی که تا یک ماه از سررسید آنها گذشته با هم منظور و به همین ترتیب حسابهایی که دو ماه و سه ماه و ... و یک سال از موعد وصول آنها گذشته است به تناسب مدت با یکدیگر طبقه بندی می گردند.مثلا وقتی جمع مطالباتی را که چند سال از سررسید آنها گذشته با مطالباتی که تازه سررسید آنها فرا رسیده است مقایسه می کنیم می بینیم که شاید 10 درصد از حساب سالهای قبل هم در سال جاری وصول نشود در حالیکه بیش از 95 درصد مطالبات اخیر به حیطه وصول در خواهد آمد .
دوره وصول مطالبات :
هر گاه زمان بندی حسابها و اسناد دریافتی مشکل باشد و یا بررسی بیشتری ضروری تشخیص شود تعیین دوره وصول مطالبات سودمند واقع خواهد شد .
گردش کالا :
کالارا مترادف موجودی جنس بکار می بریم و به این تعبیر شامل مواد اولیه ، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده می شود و ملزومات تولید را هم در بر می گیرد .
روش حذف انبارداری
واضح است که با استفاده از روش حذف انبارداری ، نسبت گردش کالا، که معمولا از تقسیم کردن بهای تمام شده کالای فروش رفته یا مصرف شده در تولید بر موجودی آن در پایان سال (و یا میانگین موجودی هایی چند) به دست می آید، افزایش قابل ملاحظه ای پیدا میکند، حاکی از این که موجودی به مراتب بسیار گردش داشته است که خود بر کارآیی مدیران دلالت می نماید.
استفاده از روش حذف انبارداری ، تغییراتی را در حسابداری صنعتی به وجود آورده است. در بسیاری صنایع قبل از استفاده از این روش، تخصیص هزینه های سربار براساس سطح زیربنای انبار مورد استفاده هر واحد انجام می گرفت.
دوره گردش عملیات
معمولا دوره گردش عملیات از یک سال کوتاهتر است و در بسیاری موسسات در یک سال چندین دوره عملیات طی می شود. در مواردی که دوره گردش عملیات از یک سال کمتر باشد ملاک محاسبه و مقایسه را همان یک سال قرار می دهند ولی هرگاه دوره مزبور از یک سال تجاوز کند بجای سال تقویمی از دوره گردش عملیات واقعی استفاده می کنند.
دوره گردش عملیات را باید با ادوار گذشته در همان واحد تجاری و یا با موسسات مشابه مقایسه کرد. طولانی تر شدن دوره عملیات در مقایسه با ادوار گذشته نشانه ای نامطلوب تلقی می شود زیرا حکایت از کند شدن فعالیت در یک یا چند قسمت از دوره گردش عملیات می کند. سرعت زیاد دوره مزبور نیز مطلوب تلقی نمی شود و دلالت بر کمبود سرمایه جاری موسسه می کند که در صورت مواجهه با عاملی نامساعد مشکلات زیاد می آفریند.
نسبت کالا به سرمایه در گردش
حالت اول- وقتی است که با توجه به حجم معاملات انجام شده، شرکت کسر سرمایه نشان می دهد. این حالت ناشی از کمبود سرمایه حکایت از آن می کند که شرکت بیش از حد توان خود تجارت کرده است و به این نوع واحد تجاری شرکت پر مبادله اطلاق می گردد. در چنین موردی نسبت گردش کالا در شرکت خوب ولی نسبت جاری آن نامطلوب می باشد.
حالت دوم-هنگامی است که در شرکت مقدار قابل توجهی کالای منسوخ و متروک و یا دیر فروش وجود دارد. در این حالت نسبت جاری شرکت رضایت بخش ولی نسبت جاری آن نامطلوب است.
گردش سرمایه جاری
هدف از بررسی سرمایه در گردش یا سرمایه جاری آن است که تعیین کنیم آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری می باشد یا خیر؟
در بررسی کفایت سرمایه در گردش باید به اعتبارات کوتاه مدت ، اضافه برداشت از حسابهای جاری در بانکها و استقراض کسانی که رابطه نزدیک با موسسه دارند توجه مخصوص

کرد. ضمنا وقتی رقم اسناد پرداختی زیاد باشد قاعدتا باید حساب های پرداختنی یا بستانکاران مانده کمی نشان دهد.
نسبت های سرمایه گذاریرمایه گذاری در دارایی سنجیده می شود و دیگری نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهیهای جاری و بلند مدت با ارزش ويژه تعیین و ارزیابی می کند و در واقع نحوه ترکیب آنها را بررسی می نماید. نسبت های نوع دوم را نسبت های اهرمی هم نامیده اند و وجه تسمیه آن ناشی از تشابهی است که بین سود حاصل از کاربرد مکانیکی اهرم و سود به دست آمده از کاربرد وجوه حاصل از بدهی بلند مدت به نفع صاحبان سهام وجود دارد.
مهمترین نسبت های سرمایه گذاری عبارتند از:
1- نسبت دارایی ثابت به ارزش ويژه
2- نسبت کل بدهی
3- نسبت بدهی جاری به ارزش ويژه
4- نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ويژه
نسبت اول از چهار نسبت فوق از نوع اول و سه نسبت دیگر از نوع نسبتهای اهرمی هستند. اینک به توضیح هر یک از چهار نسبت سرمایه گذاری می پردازیم:
نسبت دارائی ثابت به ارزش ويژه
میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت بستگی به نوع صنعت دارد. از این رو اظهارنظر نسبت به کفایت، کم یا زیاد بودن آن کار آسانی نیستتعیین میزانی صحیح برای سرمایه گذاری در دارایی ثابت نشانه کاردانی و لیاقت مدیران بشمار می رود. اصولا هر قدر سرمایه گذاری در دارایی ثابت کمتر باشد سودمند تر تشخیص می شود مشروط بر اینکه تولید و فعالیت امکان پذیر باشد ولی ماهیت کار بعضی صنایع ایجاب می کند که در دارایی ثابت سرمایه گذاری سنگین کنند مانند صنایع آهن و فولاد که به لحاظ لزوم سرمایه گذاری بسیار در کارخانه و توسعه و تغییراتی که مرتبا داده می شود حد متوسط این نسبت اغلب از 75 ٪ تجاوز می کند و در موارد استثنایی نسبت به بیش از 100 درصد هم دیده می شود.
برعکس در مورد تولید ابزارآلات دستی ، حد متوسط نسبت مورد بحث کمتر از 35درصد و در بعضی موارد به 20 درصد ارزش ويژه هم می رسد.
نسبت کل بدهی
نسبت کل بدهی غالبا مبین اطمینان و تامینی است که بطور کلی بستانکاران برای وصول مطالبات خود می توانند داشته باشند.
این نسبت نشان می دهد که جمع بدهی اعم از جاری و بلند مدت چه سهمی از مایملک صاحبان سهام را در بر می گیرد و یا به عبارت دیگر از لحاظ مالکیت چه رابطه ای بین طلبکاران و سهام داران وجود دارد. طبعا هر چه این نسبت بزرگتر باشد طلبکاران تامین کمتری خواهند داشت و معمولا وقتی نسبت مذکور به حدود 100 درصد برسد و یا از آن تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی می شود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و تصفیه ، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمی رسند.

 


نسبت بدهی جاری به ارزش ويژه
مسلما این نسبت از نسبت قبلی کوچکتر است چه در این مورد جزئی از کل بدهی با ارزش ويژه سنجیده می شود. هدف از کاربرد نسبت فوق تعیین وضع مطالبات طلبکاران کوتاه مدت است که در صورت بروز خطر چه پوششی برای تامین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سهام پیدا می کنند.
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ويژه
بدهی بلند مدت آن قسمت از بدهی را تشکیل می دهد که یک سال یا بیشتر به سررسید واریز آن باقی است. بنابراین در کوتاه مدت این نوع بدهی فشاری بر واحد تجاری وارد نمی آورد. طبعا واحد تجاری که بدهی بلند مدت نداشته باشد از وضع بهتری برخوردار است مشروط بر اینکه فروش و سرمایه گذاری بلند مدت آن مطلوب باشد. دلیل این ادعا آن است که وقتی فروش و سرمایه گذاری بلند مدت خوب و بدهی بلند مدت هم وجود نداشته باشد هر زمان مدیران شرکت قصد کنند می توانند وام بلند مدت بگیرند.
توان سنجی بازپرداخت وام
در تحلیل نسبتهای سرمایه گذاری ،میبینیم که همه نسبتها فاقد تحرک هستند و اثری از گردش عملیات جاری واحد تجاری و پویایی آن از لحاظ تولیدی یا داد و ستد و ارزشهای اقتصادی دیده نمی شود. به بیان دیگر، همه نسبتها با استفاده از حساب های تراز نامه محاسبه شده اند و می دانیم که ترازنامه خود وضعیت مالی واحدی را در یک لحظه از زمان منعکس می کند و با وضع موجود لزوما مطابقت ندارد.
با وجود نقص مزبور، از نسبتهای سرمایه گذاری استفاده بسیار می کنند و شاید علت آن دو چیز باشد:یکی اینکه نسبتهای مزبور سهل المحاسبه هستند و دیگر اینکه بیشتر از روند نسبتهای سرمایه گذاری استفاده می شود که تغییرات را در طول زمان نشان می دهد.
اعطای وام و اعتبار مستلزم این است که علاوه بر نسبتهای سرمایه گذاری، ارزش اعتباری واحد تجاری هم از لحاظ توان واریز اصل و بهره اقساط وام در نظر گرفته شود. برای این منظور از دو نسبت استفاده می کنند: یکی نسبت پوشش بهره و دیگری نسبت بار مالی وام.
نسبت پوشش بهره – برای به دست آوردن این نسبت سود خالص را با هزینه بهره و مالیات جمع کرده حاصل را بر هزینه بهره در دوره مورد محاسبه، تقسیم می کنند.
نسبت بار مالی وام – در محاسبه پوشش بهره، هزینه بهره و تعداد دفعات تحصیل آن را نسبت به سود می سنجیم و تفسیر می کنیم. ولی بازپرداخت تعهدات ناشی از وام، منحصر به بهره نیست بلکه قسط یا اقساط حال شده وام را هم شامل می شود و لازم است توان واحد تجاری از لحاظ بازپرداخت هر دو(بهره و قسط وام) سنجیده شود. البته هین دو قلم را نباید مشابه و بر یک پایه دانست زیرا اغلب هزینه بهره به حساب هزینه می رود و از مالیات واحد تجاری کسر می شود ولی قسط خود وام اثر مالیاتی ندارد.
نسبتهای سودآوری
از مقایسه صورتهای سود و زیان هر شرکتی می توان اطلاعات جالبی در مورد کارآیی و مدیریت آن به دست آورد. بیشتر کسانی که در امور موسسه ای از لحاظ سرمایه گذاری، اعتبار و یا بازده فعالیت آن ذینفع و یا علاقه مند هستند معمولا به میزان سود شرکت نسبت به حساب فروش و مبلغ سرمایه گذاری توجه می کنند.
در عمل به هر کسری که سود واحد تجاری در صورت کسر و فروش، ارزش ويژه ، داراییها و یا سرمایه در گردش در مخرج آن قلمداد و محاسبه شود اصطلاحا بازده اطلاق می نمایند و آنها را شاخص سودآوری می دانند. اهم این موارد عبارتند از:
1- بازده فروش


2- بازده ارزش ويژه
3- بازده دارایی
4- بازده سرمایه در گردش
اکنون به توضیح هریک از نسبتهای مذکور می پردازیم.
بازده فروش
این نسبت نشان می دهد که از هریک ریال فروش چه مقدار سود(برحسب درصد)تحصیل شده است.
بازده ارزش ويژه
برای اینکه محاسبه نسبت مذکور به واقعیت نزدیک باشد ارزش ويژه را در اول دوره مالی بکار می برند نه در پایان آن ،زیرا منطقا سود یا زیان دوره مورد بررسی نباید در محاسبه ارزش ويژه یعنی سرمایه بکار رفته در تحصیل آن منظور شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید