بخشی از مقاله
زورخانه ورزشي بي نظير
زورخانه قديمی ترين ورزش ايرانی است که عمری 1000 ساله دارد. اين ورزش در زمان های گذشته به نام "زورخانون" معروف بوده است. در زمان گذشته ورزشکاران در حالی به اين ورزش روی آوردند که سخت گيرترين حکومت ها بر آنها سلطه می کردند، اما آنها با هدايت مرشد به تمرين می پرداختند. در زمان گذشته زورخانه جايي بود که ايرانيان برای نزديک شدن به خدا به آنجا می رفتند، اما امروز اين عقيده کمرنگ شده است و سوالات زيادی در اين زمينه مطرح است: چرا؟ آيا مردم از خدا دور شده اند يا توجه آن ها به خضوع و فروتنی کم شده است؟ در اين مورد مسائل زيادی مطرح است.
اگر به کلمه "ورزش" توجه کنيد، می بينيد که اين عبارت، بيانگر عمل، قدرت و بيان احساسات است. انسان در موقعيت های مختلف می تواند بدود، بپرد، بازی کند و ... تا با اين حرکات احساس خوشی و ناراحتی خود را نشان بدهد. نتيجه اين عمل به وجود آمدن و گسترش ورزش بود.
به نظر من قرن بيست و يکم – قرنی که پيش رو است- نقطه به وجود آمدن تغييراتی در تاريخ تمدن بشريت خواهد بود. با شروع قرن بيست و يکم، آرامش انسان ها با گرسنگی و قحطی و آلودگی محيط زيست به خطر می افتد. از بين رفتن ارزش های اخلاقی باعث بروز مشکلات فراوانی می شود. بنابراين تمام سعی ما بايد براين باشد که امروز مشکلات خانواده ها و جوامع بشری را رفع کنيم. من معتقد هستم که روح متعالی ورزش و اعتقاد به آن که بالاتر از تمام اختلاف های مذهبی، عقيدتی و فرهنگی است می تواند يک جامعه سالم و روشن را پيش روی همه ما بگذارد.
اينک من قصد دارم در زمينه اين موضوع که زورخانه در قرون وسطی بوجود آمده و اينکه ورزش های آن برای سربازان بسيار مناسب بوده است، صحبت کنم. چنان که شنيده ام، زورخانه در بيشتر شهرهای ايران وجود دارد؛ البته نه با شکوه و اقتدار گذشته. زورخانه محلی است که ورزشکاران می توانند با قدرت بدنی خود کارهای حيرت آوری انجام دهند. آنها با "ميل"ها و "زنجير"های سنگين، همراه با ريتم خاصی که مرشد روی تنبک می نوازد و اشعار خاصی که می خواند، تمرين می کنند.
ايرانيان در رشته کشتی و وزنه برداری در سطح بسيار بالايي قرار دارند به طوری که يک بار در مسابقات المپيک در اين دو رشته 29 مدال کسب کردند. البته اين مسأله جای تعجب ندارد؛ چون من اطمينان دارم اين ورزش ها چنين نظم، قدرت و اجرای تأثيرگذار را از زورخانه –که ورزش سنتی ايرانيان است- کسب کرده اند. در اين ميان عواملی مانند: تماشاگران، هويت ملی، جنسيت، حکومت و جنگ نيز نقش مهمی را ايفا می کنند.
برطبق شواهد، اين نوع ورزشگاه های منحصر به فرد ايرانی که در هيچ کجای دنيا پيدا نمی شوند، در تاريخ گم شده اند. با استفاده از منابع ادبی می توان گفت که زورخانه در زمان حمله اعراب به ايران به وجود آمده اند؛ زمانی که از آن هم به عنوان ورزشگاه و هم محلی برای نشست های مخفيانه استفاده می شد. در آن زمان ايرانيان چگونگی استفاده از ادوات جنگی را آموزش می ديدند، چون اعراب برگزاری اين گونه جلسات را ممنوع کرده بودند. زورخانه جايگاه قدرت است. جايي است که پهلوانان مهارت های خود را در يک گود به نمايش می گذارند. در ورودی زورخانه از قّد يک آدم معمولی کوتاه تر است و وقتی کسی داخل می شود، بايد سر خود را خم کند. اين نشانه احترام و همچنين يکی از شيوه های حفاظت است؛ چرا که چنين درهايي در مدخل قلعه های قديمی وجود داشتند و برای حفاظت از جان پادشاه و خانواده سلطنتی ساخته شده بودند.
به هرحال اختلافات سياسی-اجتماعی، اين ورزش سنتی و قديمی ايران را تحت تأثير قرار داد؛ چرا که اين ورزش ارتباط مستقيمی با مذهب و شعائر دينی داشته، اما بعدها از عالم مذهب خارج شد تا با پذيرش قوانين بين المللی به عنوان ورزش مورد علاقه جوانان امروزی قرار بگيرد؛ چون جوانان هميشه پيشرو هستند.
تأثيرات سياسی - اجتماعی زورخانه
بايد توجه داشت که ايرانيان دوره باستان (زمانی که هنوز راديو و ساير رسانه های ارتباطی وجود نداشت) فقط از طريق نقل قول هايي که بر هويت ملی و اسلامی آن ها تاکيد داشت، با پهلوانان خود آشنا می شدند. مکان هايي که اين گردهمايي ها در آنجا انجام می شد – مانند قهوه خانه ها و زورخانه ها- به شرايط اجتماعی و سياسی آن روزها بستگی داشت. در زورخانه جسم و روح، هردو کامل می شوند.
در سال 1400 ميلادی، دو نوع زورخانه وجود داشت. نوع اول احساسات ملی ايرانيان را تقويت می کردند و از جانب پادشاهان ايران ازجمله کيخسرو، داريوش کبير و اردشير حمايت می شدند. در نوع دوم زورخانه ها، اتحاد شيعيان تقويت می شد. قوانين اخلاقی در اين نوع زورخانه برپايه ستايش حضرت محمد (ص)، حضرت علی (ع) و خاندانش استوار بود. در آن زمان شاهنامه فرهنگ پهلوانی را رواج می داد. اين ورزش باستانی باتوجه به موقعيت مذهبی-اجتماعی، سياسی-اجتماعی و اقتصادی-اجتماعی دوره خود گسترش می يافت. در اين دوره بود که تيپ ها و سمبل های مذهبی-ورزشی مثل: "داش"، "صوفی"، "قلندر"، و "عيار" شکل گرفتند. در اين ميان فقط "داش" ها متعلق به زورخانه بودند. آنها با هماهنگی مرشد، تمرينات پيشينيان اين رشته را انجام می دادند اما بقيه گروه ها به راه های ديگری رفتند.
پس از بررسی منابع ادبی دريافتم که در زورخانه ارزش های اخلاقی مانند صداقت، خضوع و فروتنی و فداکاری تقويت می شوند. در دوره باستان، پهلوانان حافظ ارزش های اخلاقی و معنوی بودند؛ چرا که اين ارزش ها در ورزش پهلوانی وجود دارد. زورخانه ها محلی برای تمرين های فيزيکی و تعليم و تربيت جنگجويانی بود که درمقابل دشمنان خارجی می جنگيدند. مانند هنرهای رزمی که در کره، ژاپن و چين وجود دارند. زورخانه می تواند با پرکردن ذهن کودکان ما از احساسات وطن دوستی تأثيرگذار باشد.
پس از حکومت اعراب بر ايرانيان، دين رسمی کشور، از زرتشت به اسلام تغيير کرد. در اين دوره به ورزش به عنوان يک فعاليت تفريحی-اجتماعی نگاه می شد. احساسات پهلوان ها قابل ستايش بود. آنها برای به دست آوردن مدال، جايزه و يا قدرت مبارزه نمی کردند. بلکه به دنبال عدالت و کمک به افراد محروم جامعه
بودند. همان طور که در اعلاميه رزاز -پهلوان بزرگ- آمده است: "ما برای پول و جايزه و حتی برای عنوان کشتی نمی گيريم؛ بلکه برای سربلندی ايران و ملت آن کشتی می گيريم." اين جملات در قلب کشتی گيران ايرانی حک شده اند. اگرچه آن ها در دنيای ورزشی رقابتی و تجاری امروز زندگی می کنند، اما اعتقاد دارند که پهلوانان فناناپذيرند و هيچ گاه نمی ميرند؛ چراکه اين اعمال و رفتار آن ها بوده که آنان را به درجه پهلوانی رسانده است. با مشاهده احترام و ارزش زيادی که کشتی گيران بزرگ ايرانی مانند پهلوان رزاز و جهان پهلوان تختی در ميان مردم داشته اند، می توان متوجه اين ارزش ها شد.
همچنين در نشان حاج سيدحسن رزاز و سيد هاشم خاتم زاده حسينی جملات زير به چشم می خورند: " اگر به لطف حضرت علی (ع) در مسابقات پيروز شويم، به پول آن هيچ احتياجی نداريم و اين پول صرف تحقيق و توسعه فرهنگ ايرانی خواهد شد و يا جوايز نقدی را به مهمانانمان می دهيم که خرج خود کنند."
انگيزه
اگرچه زورخانه دارای تمام ويژگی های علمی موردنظر است، اما آيا بهتر نيست که برای گسترش آن در ديگر کشورها به دنبال ورزش های مشابه زورخانه باشيم؟
شکی نيست اگر به گذشته تاريخ ورزش کشتی نگاه کنيم، بوی خوش زورخانه را ازگود کشتی حس می کنيم. البته فدراسيون ورزش های زورخانه ای ايران، بايد ازهرگونه فرصتی جهت ايجاد انگيزه در کشورهای همسايه استفاده کند. برای اين کار اول از همه بايد اين ورزش در همه شهرهای ايران فراگير شود. بايد کار را از مدارس و باشگاه هاي امروزی شروع کرد. البته ممکن است اين ورزش مانند فوتبال يا واليبال به سرعت در سطح بين المللی مورد توجه قرار نگيرد؛ پس بهتر است که ابتدا از ورزش های شبيه زورخانه- مثل کشتی که مورد علاقه هر جوان قدرتمندی است- استفاده شود.
توسعه اين ورزش در کشورهای همسايه مثل هند، پاکستان، ژاپن، کره، چين و افغانستان با سازمان دهی و کارگاه های آموزشی و برگزاری همايش ها در اين کشورها امکان پذير است. برای مثال، کشتی از 2000 سال پيش در هندوستان وجود داشته است و جالب ترين نوع آن مربوط به زمان "بودا" می باشد.
بودا، هنگام کشتی گرفتن بر روی شانه های حريف خود در آب می نشسته است. در بسياری از شهرهای هندوستان مردان گروه هايي به نام آخراس (Akhras ) تشکيل می دادند و باهم کشتی می گرفتند.
اگرچه تاريخ ورزش کشتی در هند به چندهزار سال پيش برمی گردد، اما هنوز هم گروه های آخراس (Akhras ) در شکل جديد خود وجود دارند. نمونه اين قضيه يک پهلوان هندی بود که در رقابت های جهانی از سال 1910 تا اوايل 1940، شکست ناپذير بود.
يک ورزشگاه (آخراس) هندی دارای يک گودال بزرگ مربع يا مستطيل شکل با سطحی سخت جهت انجام تمرينات است. وسايلی که در آنجا وجود دارد، شامل اين موارد است: انواع مختلف ميل ها –مثل آنچه که در زورخانه ها موجود است- وزنه های سنگی برای وزنه برداری و طناب برای بالا رفتن.
در طرح ها و نقاشی های هنرمندان کره ای نيز آثاری از کشتی سنتی آن ها به چشم می خورد. 600 سال پيش، آن ها در لباس های سنتی کشتی می گرفتند.
در پاکستان هم کشتی مانند هند بود. بدين ترتيب زورخانه نيز در سطح ورزش های باستانی کشورهای همسايه است؛ همين مسأله به گسترش اين ورزش در کشورهای مجاور ايران کمک فراوانی می کند.
برگزاری رقابت ها
حال بحث بر سر انجام اين ورزش در سطح بين المللی است. آيا به راحتی می توان ورزش باستانی را در دنيای ورزش تجاری امروزی وارد کرد؟ قطعاً اين کار با کمک کشورهای دوست امکان پذير است. در اين زمينه می توان مسابقات زيادی را در داخل و خارج از کشور برگزار کرد.
انسان ها ذاتاً به فرهنگ باستانی جامعه خود کشش دارند. ورزش های باستانی سينه به سينه به نسل های بعدی منتقل شده اند.
سازمان دهی ورزش ها در زمينه های تربيتی آن ها و مواردی از اين قبيل است که باعث جهانی شدن يک ورزش می شود. اما اين حقيقت نيز وجود دارد که برخی از اصول در طی زمان دستخوش تغييراتی شده اند. اما مهم ترين جنبه سنتی ورزش زورخانه ای، تطابق کامل آن با تئوری های امروزی است. همه ما به رحمت خداوند ايمان داريم. خداوند می خواهد که ما بهترين کارها را انجام دهيم و بهترين کار در ورزش، آماده سازی هرچه بيشتر انسان ها برای داشتن جامعه و دنيايي سالم است؛ به طوری که هر انسانی، همواره لبخند برلب داشته باشد.
آيا امروز کشورهای غربی، ورزش های رزمی خود را به عنوان يک ورزش پايه عمومی به دنيا عرضه نکرده اند؟ يا به موفقيت بزرگ هندی ها در قراردادن ورزش سنتی خودشان به نام کباده ( Kabbadi) در سطح بين المللی توجه کنيد. درحال حاضر، آن ها تلاش می کنند، که ورزش ديگر خود به نام Kho-Kho را به جامعه جهانی معرفی کنند. بنابراين زورخانه تواند به يک ورزش بين المللی تبديل شود. من با معرفی اين ورزش به جامعه بين المللی موافق هستم؛ فقط نياز به تلاش زياد و مداوم دارد و حتی در ايران هم برای اينکه زورخانه ورزش مطرحی شود، تلاش زيادی لازم است. جوانان هميشه آرزو دارند که يک پهلوان بزرگ يا ستاره فوتبال باشند، چراکه آنان را الگوی خود قرار می دهند. اما اين قضيه درنهايت منجر به تقويت حس خودکم بينی در افراد می شود، اما زورخانه چنين حسی را القا نمی کند. همه ما آنچه را که در گود رخ می دهد، می بينيم: ورزشکاران با نوای مرشد و ضربات آهنگين انگشتان وی بر روی تنبک, علاوه بر رقابت، يکديگر را به اعتماد به نفس و خوب بودن تشويق می کنند. شما اگر بين رفتن به زورخانه و ديدن يک مسابقه فوتبال در ورزشگاه حق انتخاب داشتيد کدام را انتخاب می کرديد؟ جواب شما به اين سؤال در شک شما نمايان است. بله! اين يک واقعيت است که همه عوامل شما را به دنيای ورزش مادی امروزی سوق می دهند؛ در حالی که هيچ انگيزه و عاملی شما را به سوی ورزش های سنتی نمی کشاند.
نتيجه
همه چيز درباره زورخانه گفته شد: زورخانه يک ورزش بی نظير است، قهرمانان در زورخانه ها پرورش يافته اند، زورخانه محلی است که در آن جا سنت و ورزش با يکديگر پيوند خورده اند، مکانی است که "رستم"، "پوريای ولی" و "تختی" در آن جا پرورش يافته اند. هدف زورخانه پرورش روح و جسم ورزشکار در کنار هم می باشد.
در مورد رونق بخشيدن به ورزش زورخانه به صورت مفصل بحث شد، اما متاسفانه امروز شاهديم که قهرمانان نيز به ندرت به زورخانه ها می روند و اين مسئله بايد حل شود.
اگرچه حس پهلوانی هنوز هم در قلب ايرانيان جای دارد، اما آيا روزی می رسد که زورخانه ها دوباره احيا شوند و صدای زنگ آنها در سراسر ايران شنيده خواهد شد؟
در پايان پيشنهاد می کنم که همراه با هم سال 2006 ميلادی را "سال زورخانه" بناميم.
منابع
1- آلتر،ج.اس.، رقابت های جهانی: فرهنگ کشتی در مستعمره هند (1995 ميلادی)
2- بشيری،ای.، نقش شاهنامه در جامعه ايرانی. (2003 ميلادی)
3- براندون، جيمز، آر،. آشنايي با ورزش های سنتی آسيايي، نيويورک: مرميدهيل. (1972 ميلادی)
4- بوشر،سی، ای. ، و دی، ای ووست. پايه های ورزش ها و آمادگی جسمانی, تورنتو (1987)
5- بای کوواسکايا، آی. بدن انسان، مسکو (2000)
6- کارتير، پی.، ارزش های موجود در ذات ورزش زورخانه ای ايران (2004)
7- چوپرا، آر، ال.، مشکلات موجود در برسی های جامعه شناسی ورزشی، گزارش سمينار
8- گوش، ای. رشته های ورزشی
9- گورماتوت، سی. بررسی برخی از عوامل اجتماعی تاثيرگذار بر موفقيت رشته های ورزشی تايلند در بازی های المپيک
10- نکوگر، اف. کاليفرنيا. يادداشت انتشارات (1995)
11- پالم. (2000)