بخشی از مقاله
اشنایی با دنیای ریتم و موسیقی
مقدمه:
تا كنون با هر نوازندهي ساز كوبهاي كه برخورد داشتهام، نواختن را با زدن و كوفتن بر روي هر چيز در دسترس، آغاز كردهايد. پنداشت ما بر اين است كه اگر اين كتاب را برداشتيد، شما نيز از اين قانون مستثني نباشيد. در نتيجه، اگر پيش از اين هم، ساز كوبهاي خاصي ننواخته يا هيچ دورهي آموزشي رسمي نديده باشيد، به هر حال نوازندهايد .
با نواختن ساز كوبهاي، باستانيترين و دوستداشتنيترين ساز را گزينش كردهايد. در اين كرهي خاكي، هيچ جايي پيدا نمي شود كه شيوهي سنتي نواختن ساز كوبهاي، در آن وجود نداشته باشد. در واقع همچنان كه در صفحههاي بعد، متوجه خواهيد شد، نواختن ساز كوبهاي، تفريحي جهاني است كه هر كس بدون توجه به ذائقهاش در موسيقي، ميتواند از آن لذت ببرد .
تا جايي كه ممكن است، هدف در اين كتاب، آشنا ساختن خواننده با گونههاي سازهاي كوبهاي و نواختن سبكهاي گوناگون است .
اگر شما هم مانند من بينديشيد، ميتوانيد درهمهي اين روشها، لذت ويژهي آن را بيابيد و با دانستن شيوههاي گوناگون، از خود نوازندهاي بسيار خوب و پويا بسازيد .
فصل اول :
ورود به دنياي ريتم
بحثي كه از مدتها پيش وجود دارد اين است كه آيا نت خواني موسيقي، لازمهي كار نوازندهي سازهاي كوبهاي هست يا نه ؟ راستش را بخواهيد ،نيازي به نت نيست. ميتوانيد نوازندهي توانايي باشيد و هرگز به قطعهي موسيقي نگاه نكنيد، ولي با اين وجود، توانايي خواندن آن چه كه بر روي كاغذ نوشته شده است ميتواند درهاي فراواني را به روي نوازنده بگشايد. ميتوانيد با نوازندگاني بنشينيد كه هرگز آنها را نديدهايد و آهنگي را بنوازيد كه هرگز پيش از اين نشنيدهايد و آن را به بهترين شيوه، اجرا كنيد يا اگر تنها با شنيدن، نتوانيد قطعهاي را اجرا كنيد، ميتوانيد به فروشگاه محصولات محصولات موسيقي برويد و نسخهاي از تك نوازي دلخواه خود را فراهم كرده و آن را بياموزيد. حتي ميتوانيد در اينترنت، ريتمها را با ديگر نوازندگان، رد و بدل كنيد و ... اين بخش را بخوانيد، بيگمان متوجه خواهيد شد كه خواندن نت، آن اندازه هم دشوار نيست و هر زماني را كه براي يادگيري نت (تئوري موسيقي ) سپري كنيد، ارزشمند و سودمند خواهد بود .
همان گونه كه خودتان متوجه خواهيد شد، افراد راههاي گوناگوني را براي نواختن ريتمها به كار ميبرند. در اين كتاب، نت نويسي و روشهاي حرفهاي و رايج موسيقي بكار برده شده است. انجام اين دستور، دو فايده ي مهم در بر دارد : نخست اين كه حتي اگر بخواهيد نت سازهاي ديگر را اجرا كنيد ،پيش از اين اصول پايههاي نت خواني را ميدانيد، دوم، اين راه از راههاي ديگر، به مراتب سادهتر و آشكارتر است .
اشاره
براي ادامه اين كتاب ،اجباري به دانستن نت خواني نيست. بيشتر ريتمهاي نوشته شده در اين كتاب، بر رويCD موجود هستند. تنها كاري كه بايد انجام دهيد، گوش دادن به بخشهايي از CD است كه در كنار هر ريتم، شمارهَي مربوط به آن نوشته شده است و به اين گونه ميتوانيد شيوهي صدا دهي آن ريتم را بشنويد. در نتيجه ميتوانيد با ريتم موجود در CD بنوازيد .
حتي ميتوانيد مهارتهاي نتخواني خود را از راه گوش دادن به CD، پشتيباني كنيد. تنها همزمان با شنيدن CD، به ريتم مربوط به آن نگاه كنيد. هيچ گاه خواندن نت، بدون اشكال نيست .
آشنايي با الفباي موسيقي
فكر كنيد كه خواندن خط موسيقي، مانند خواندن اين كتاب است. حروف، واژهها را به وجود ميآورند و سرانجام، جمله و پس از آن پاراگراف و مانند اينها به وجود مي آيد. در موسيقي، با نتها و سكوتها سروكار داريد ( پس از اين، در اين بخش ميتوانيد ههي نتها و سكوتهاي موجود در موسيقي را ببينيد )، كه در واقع نوع ميزان را معين ميكنند (ميزان، همان واحد زمان در نت موسيقي است ). در پايان، ميزان، بخشهاي كوتاه موسيقي را به وجود مي آورد كه گرد آمدن آنها سبب آفرينش آهنگ يا قطعهي موسيقي ميشود.
تبديل به ميكند ( نت سياه. بنابراين براي زمان ، نت سياه تنها يك ضرب ميگيرد و در هر ميزان چهار ضرب خواهيد داشت .
ت) سرعت : اين نشانه نشان ميدهد كه با توجه به ساعت يا مترونوم (وسيلهاي كه شمار زيادي از نوازندگان براي كمك به حفظ ريتم از آن استفاده ميكنند براي آگاهي بيشتر از مترونومها، بخش هفدهم را بخوانيد ) هر نت را با چه سرعتي بايد نواخت. در تصوير 1-2، عدد رو به روي ن سياه نشان مي دهد كه در هر دقيقه، چند ضرب نت سياه اجرا ميشود .
ث) نشانهي سبك : نشانهي سبك، بازگو كنندهي حس و يا يك سبك موسيقياي است كه اجرا ميشود. بسته به سازندهي ريتم، برخي از پارتيتورهاي موسيقي، نشانهي سبك ندارند .
ج ) خط ميزان : خط ميزان، ميزانها را از يكديگر جدا مي سازد هر ميزان، يك گروه نتي است كه كسر ميزان آن را ميشناساند. درتصوير 1-2، خط ميزان پس از چهار ضرب ميآيد. داشتن ميزان به سازندهي ريتم اين اجازه را ميدهد كه قطعه را به بخشهاي كوچك تقيسم كند و خواندن آن را آسانتر سازد .
نشانهي تغيير دهنده : نشانهي تغيير دهنده نشان ميدهد كه تا چه اندازه بايد قوي يا ضعيف نواخت. در تصوير 1-2، نشانهي mf يا متسوفورته يعني به گونهي « معتدل قوي » است. ديگر نشانههاي تغيير دهنده، نشان دهندهي صداهاي قوي و ضعيف و ديگر هستند. تصوير 2-2، شماري از نشانههاي تغيير دهندهي رايج در موسيقي را نشان ميدهد .
ح ) تكرار : اين نشانه به معناي تكرار ميزانهاي اجرا شده است كه در ميان دو خط ميزان، قرار ميگيرد.
تصوير 2-2: نشانههاي تغيير دهندهي موجود در موسيقي
pp: بسيار نرم و آهسته mf:به گونهي معتدل قوي و بلند
p:نرم و آهسته f: بلندتر
mp: به گونهي معتدل نرم و آهسته ff: بسيار بلند
خ) كرشندو: كروشندوي تغيير دهندهاي است كه افزايش تدريجي نتهايي را نشان ميدهد كه بر روي اين نشانه نوشته شدهاند. نشانهي تغيير دهندهي ديگري هم كه مربوط به افزايش و كاهش صدا است، دكر شندو است، دقيقاً خلاف كرشندو عمل ميكند ؛ يعني به جاي افزايش تدريجي صدا ،آنرا به تدريج كاهش ميدهد.
د) آكسان : آكسان، نشانهي تغيير دهندهي ديگري كه تنها مربوط به نتي است كه زير آن قرار دارد. نت آكساندار را بايستي بلندتر از نتهاي ديگر نواخت.
ذ) خط پايان : خط پايان، نشانهي به پايان رسيدن قطعه است.
س) ولت :نشانهي ولت، نشان ميدهد كه چگونه بخش ويژهاي از پارتيتور را به پايان برسانيد. دقت داشته باشيد كه تصوير 1-2، داراي دو ولت است. ولت 1، تكراري است كه به اول نت باز ميگردد. در برگشت و تكرار سه ميزان اول، به جاي ولت 1، ميزان دولت در ولت 2 اجرا ميشود.
ش) نتها: اين نشانهها نشان دهندهي نوع كشتي است كه بايد نواخته شود. هر نت ،نشان دهندهي طول كششي متفاوت است. تصوير 3-2 نشان ميدهد كه چه شماري از اين نتها برابر با يك ميزان هستند. دقت كنيد كه ميزان ، در برگيرندهي يك نت گرد، دو نت سفيد، چهار نت سياه، هشت نت چنگ و شانزده نت دولا چگ است. در هر ميزان، چهار نت سياه وجود دارد، كه هر يك از آنها يك چهارم هر ميزان را پر ميكند. نام هر نت، نشان ميدهد كه چه شماري از هر نت در يك ميزان قرار ميگيرد. استثناي اين قانون، نتي به نام تريوله است. براي مشاهده اين استثناء به تصوير 3-2 نگاه كنيد.
نتهاي چنگ، بالاي سر خود ،داراي نشانهي « 3» هستند كه در گروههاي سه تايي، تقسيم شدهاند. تريوله، نتهاي چنگ غير طيعي هستند كه سه تاي آنها برابر يك ضر كامل است. اين معناي نشانهي « 3» بالاي نتهاي است. تريوله، نشانهاي است كاملاً رايج كه در موسيقي استفادهي فراواني دارد .
تريولههاي ديگر، در برگيرندهي گروه نتهاي سياه و گروه نتهاي دولا چنگ هستند. سه نت سياه در تريوله، برابر با دو ضرب و سه نت دولا چنگ در تريوله، برابر با نيم ضرب است.
ص) نت نقطهدار : نت نقطهدار، برابر است با ارزش زمان خود نت، افزون بر نصف آن نت.
نت چنگ نقطهدار، برابر با يك چنگ افزون بر يك نت دولا چنگ است .
ض ) سكوتها : نشانهي سكوت، نشاندهندهي زماني هستند كه نبايد نواخت .
پيشينه
خواندن آهنگي متفاوت
تا چندصد سال پيش، موسيقي به شكل شفاهي آموزش داده ميشد. ريتمها به وسيلهي جملههاي آوازي، دهان به دهان، بازگو مي شدند. حتي امروزه، اگردر كلاس برخي از آموزندههاي آفريقايي و يا هندي شركت كنيد، آموزش موسيقي، تنها به وسيلهي آواز انجام مي شود. براي نمونه، در موسيقي آفريقاي غربي، صداي باز روي دست راست « گو » ناميده مي شود. ودست چپ « دوو» است ( در بخش سوم، ضربات ساز، توضيح داده يشوند ). تلفظ صوتي ضربههاي در اين فرهنگها با كمال دقت، از پيروي صداي ضربات ساز صورت ميگيرد.
توضيحاتي براي بهتر نواختن
هر چند نت نويسي سازهاي كوبهاي، از قوانين نت نويسي موسيقي پيروي ميكند، براي بهتر نواختن، شمار ديگري از نشانهها در اين كتاب، بكار برده شده است.
الف ) شمارش : شمارش، يكي از سودمندترين ابزاري است، كه نه تنها براي خواندن نت، بلكه براي نواختن هر گونه ريتم، در اختيار نوازنده قراردارد. آموزگاري هميشه ميگفت :« اگر نميتواني بشماري، نميتواني بنوازي .
شمارش، بسيار ساده است. در تصوير 5-2الگوي شمارش بالاي ريتم را با صداي بلند بخوانيد براي نمونه « .....و2و1» را براي ريتم بالايي، و «اُ واُ 1» را براي ريتم پاييني همزمان با نواختن ريتم موجود در زير شمارشها،ميخوانيم .
هدف شمارش، كمك كردن به نوازنده براي قرار دادن تك تك نتهاي ريتم در جاي درست خود در ميزان است.
ب) نوع ضربه : اين نشانه، نشاندهندهي شيوهي دست گذاري است .شيوهي دست گذاري، معمولاً در ضربهايي به كار مي رود كه با دست نواخته ميشوند .
شيوههاي دست گذاري اين كتاب ،به شرح زير است ( هر كدام از اين دستگذاريها به گونهي مفصل در بخش سوم، توضيح داده شدهاند) :
O: صداي باز
B: صداي بم
M: صداي بسته
S: صداي شلاقي
H: حركت پاشنهاي
T: حركت سرانگشتي
P: ضربهي كف دست
Br: ضربهي جارويي( مانند حركت جارو)
Dr: بشكن يا پلنگ ميانه
Sn: بشكن يا پلنگ كناره
Tr:لرزانك
پ) الگوي نواختن با دست و استيك : نشان مي دهد كه كدام دست بايد به كار برده شود .
"R" مربوط به دست راست و "L"مربوط به دست چپ است .
ت) سنج : سنجها و سنجهاي پايي، بيشتر بر روي خط پاياني حامل، قرار ميگيرند. نواختن سنجهاي گوناگون، در زير توضيح داده شده است ( اين ترتيب، بسته به سازندهي ريتم، تغيير ميكند ،اما در اين كتاب، به ترتيب زير آورده شدهاند ) :
ت1:سنجهاي هت
ت2: سنج رايد
ت3: سنج كراش
ث) سايدرام :سايدرام ،معمولاً در فاصله ي مياني پنج خط حامل نوشته ميشود .
ج) باس درام : باس درام ( طبل بزرگ )، معمولاً فاصلهي زيرين را پر ميكند .
چ) هاي هت باپا: هنگامي كه هاي هت با پا نواخته مي شود، به وسيله "X" زير خط حامل، نشانهگذاري ميشود .
ح )تام تام كوچك : در درام ست، اين خط، معمولاً براي دو تام تام ايستاده بزرگ به كار برده ميشود .
خ ) تام تام متوسط : در درام است، اين خط براي دو تام تام ايستاده بزرگتر، به كار برده ميشود .
د) فلور تام تام : اين خط، در برگيرندهي فلور تام تام درامست است .
ذ) درام با صداي زيرتر : نت سازهاي كوبهاي دستي و يا استيكدار، مانند گونههاي كنگا و دهل، معمولاً بر روي خطوط حامل يك يا دو خط نوشته ميشوند .در اين مورد، ساز زيرتر، بالاي خط قرار ميگيرد.
ر) درام با صداي بمتر : ساز بمتر، زير حامل يك خط قرار ميگيرد.
يكي شدن با ضرب آهنگ
گونههاي موسيقي از موتسارت گرفته تا متاليكا، داراي ضرب پايهاي هستند كه موسيقي را به پيش ميبرد. اين ضرب پايه، ضرب آهنگ، ناميده مي شود. در بيشتر موسيقيهاي مردمي، ضرب آهنگ از نتهاي سياه در ميزان پيروي ميكند. ضرب آهنگ، به گونهاي اساسي، موسيقي را به پيش ميبرد؛ هر چند در گونههاي ديگر موسيقي، ضرب آهنگ ميتواند نامحسوس باشد. چنين موردي را ميتوان در موسيقي آفريقايي يافت، جايي كه ضرب آهنگ احساس نميشود. در واقع سر ضرب خود را نشان نمي دهد، اما به هر صورت وجود دارد .
اشاره
به عنوان نوازنده يكي ازمهمترين مواردي كه لازم است بدانيد، پا ضرب زدن ضرب با آهنگ موسيقي است، چه مشخص باشد، چه نباشد. بالا بردن حس ضرب آهنگ دروني، چندان هم دشوار نيست. موارد زير براي رشد ضرب آهنگ دروني نوازنده آورده شدهاند.
با مترونوم تمرين كنيد. مترونوم، وسيلهاي است كه سبب بوجود آوردن ضربي منظم و بدون تغيير ميشود ( براي آگاهي در زمينهي خريد مترونوم، به بخش هفدهم برگرديد ) ؛
هنگام نواختن، پا ضرب بگيرد ؛
بلند بشماريد ؛
به گونهي موسيقياي كه مينوازيد، گوش كنيد .
هر كدام از اين تكنيكها كمك ميكنند كه شيوهي حفظ كردن ضرب آهنگ در موسيقي را درك كنيد. پس از توانمند كردن حس ضرب آهنگ دروني، نواختن هر گونه ساز كوبهاي در هر شرايطي بسيار آسانتر خواهد شد. در واقع اگر بتوانيد با اعتماد به نفس و به آساني از ضرب آهنگ موسيقي پيروي كنيد و آن را در نواختن خود به كار بنديد، متوجه ميشويد كه نوازندگان ديگر به نواختن با شما علاقمند مي شوند .
درك وزن
وزن، واژهي ديگري است براي كسر ميزان ( براي نمونه ميگوييم وزن اين آهنگ است ) يا مربوط است به حس كلي موسيقي، براي نمونه، ممكن است واژههاي « دوتايي » و يا « سه تايي » را شنيده باشيد اين واژهها به درك ريتم مربوط مي شود و اين كه چگونه ضرب در موسيقي، تقسيم شود. همهي آهنگها داراي تركيبات « دو تايي » و يا « سه تايي » هستند( و گاهي هر دو تركيب در يك ميزان واحد قرار مي گيرند - به وزنهاي لنگ در بخش بعد برگرديد.) به گفتهي ديگر، ميتوان وزن را به گروههايي دو يا سه ضربي تقسيم كرد. بيشتر آهنگها داراي تركيب دوتايي هستند ( شمارش آنها به گونهي « 4و 3و 2و1» خوانده مي شود ). تصوير 6-2، وزنهاي دوتايي و سه تايي را نشان ميدهد .
همچنين، ممكن است با آهنگي برخورد كنيد كه مي بايست آن را با تركيبي شكسته بنوازيد اين به آن معناست كه بايد نتهاي چنگ را به گونهي تريولهي شكسته نواخت. يعني، نواختن نخستين و آخرين نت تريوله و سكوت موجود در نت دوم. براي مشاهدهي وزن شكسته به تصوير 7-2 برگرديد.
ميزانهاي لنگ
وقتي گفته ميشود : موسيقي به جز كسرهاي ساده، ميزانهايي چون و... نيز دارد، به اين معناست كه به جز اين ميزانهاي معمولي ،ميزانهاي ديگري هم هستند كه به آنها ميزانهاي لنگ گفته ميشود، مانند ، يا چيزي مانند .
بيشتر مردم بر اين باورند كه نواختن ميزانهاي لنگ، به مراتب سختتر از نواختن، براي نمونه است نواختن ميزانهاي يا زياد با نواختن متفاوت نيست. در هر دو، نتهاي چنگ و دولا چنگ وجود داردمانند ميزان ، در اين ميزانها ضرب آهنگ داراي كيفيت يكساني است. در اين ميزانها ضرب آهنگ، نامنظم ميشود، چرا كه سرعت ريتم، سبب ميشود كه پا ضرب گرفتن با همهي ضربهاي ميزان دشوار شود. به جاي آن ميبايست ميزان را با سرعتي بنوازيد كه بتوانيد با آن پا ضرب بگيريد. بهترين روش، تقسيم وزنهاي لنگ به گروههاي دوتايي و سه تايي است. بيشتر سازندگان ريتم و آهنگ سازان، اين تقسيمبندي در آهنگ را به كار ميبرند. براي مشاهدهي برخي از اين تركيبات، به تصوير 8-2 برگرديد.
هنگام نواختن اين ريتمها، نخستين نت هر دسته را ( چه دوتايي و چه سه تايي ) با آكسان بنوازيد. اين كار سبب مي شود كه ضرب آهنگ ريتم را درك كنيد .
اگر تصميم به نواختن ميزانهاي لنگ داريد، از نواختن آنها هراسي نداشته باشيد. در واقع حتي اگر، تنها تصميم به نواختن ميزان بگيريد، درك تركيبهاي دوتايي و سه تايي، سبب ميشود كه به معناي واقعي كلمه، ريتمها را در آهنگ بنوازيد. ميتوانيد با سر ضرب هماهنگ شويد و جملههايي را در هر ميزان به وجود آوريد. در اين صورت، نواختن، دلنشين و خوش آيند ميشود.
فصل دوم :
گرم كردن براي نواختن ساز كوبهاي: آمادگي براي نواختن
براي نواختن سازهاي كوبهاي ياهر ساز ديگري، دو اصل مهم وجود دارد : اول، چيرهدستي در چگونگي توليد صدايي با كيفيت در ساز، و دوم داشتن توانايي جسمي وهماهنگي در اجراي موسيقي، اين بخش هر دو اصل را مورد بررسي قرار ميدهد .
همچنين، اين بخش با توضيح تكنيكهايي مناسب براي كشش ماهيچهها و گرم كردن پيش از نواختن، كمك ميكند كه از آسيبهاي احتمالي پيشگيري كنيد.
نكتهي تكنيكي : آن چه بايد بدانيد
با وجود شمار بسيار زياد سازهاي كوبهاي در دنيا، انتظار ميرود كه راههاي بسياري براي نواختن آنها وجود داشته باشد. اين حقيقت دارد، اما با شماري از چيره دستيهاي پايهاي، تقريباً ميتوان، هر گونه ساز كوبهاي را برداشته و صدايي پذيرفتني به وجود آورد.
نخستين چيزي كه بايد به ياد بسپاريد، ارام بودن است. شانهها و بازوان نبايد هيچگونه فشار و انبساطي داشته باشند، جز هنگامي كه دست، پا و يا استيك به صفحهي ساز تماس دارند. اين آزادي ماهيچهها سبب ميشود كه طولانيتر وتندتر بنوازيد و نيز از ايجاد صدمات ناشي از نواختن، پيشگيري كنيد. برخلاف آن چه تا كنون ديده و يا شنيدهايد، نواختن سازهاي كوبهاي، بايد با راحتي و آرامش همراه باشد .به ياد داشته باشيد كه اداها و شكلكهاي نوازنده، بيشتر از روي عادت هستند. نوازندگان، خوب مي دانند كه چگونه آرام و آزاد به نواختن ادامه دهند ،در غير اين صورت نميتوانستند هر شب نوازندگي كنند.
درست كردن حالتهاي ظاهري
شايد اين دستور را بارها و بارها شنيدهايد : صاف بنشينيد و صاف بلند شويد. با حالت ظاهري و فيزيكي مناسب، ميتوانيد بلندتر، تندتر و طولانيتر بنوازيد. اين همان چيزي است كه همهي نوازندگان كوبهاي ميخواهند.
اشاره
هنگام نواختن، گاهي شانهها را كنترل و از صاف بودن آنها اطمينان به دست آوريد. خوشبختانه، شانهها هنگام نواختن، در حال حركت هستند بنابراين، گاهي وضعيت شانهها را كنترل و آنها را شل كنيد. پس از مدتي متوجه خواهيد شد كه روي هم رفته آسانتر مي نوازيد .
اشاره
پيش از نواختن، با دست و يا استيك خود، بنشينيد و برخيزيد و چشمان خود را ببنديد. نفس عميقي بكشيد و همان گونه كه نفس خود را خارج ميكنيد، به نشستن و بلند شدن خود فكر كنيد. حالت خود را بهبود بخشيد، و نفس عميق ديگري بكشيد. اين بار، همان گونه كه نفس خود را خارج ميسازيد، شانههاي خود را بياندازيد و دستان خود را شل كنيد. اين تمرين را دو يا سه بار تكرار و سپس نواختن را آغاز كنيد. حتي ميتوانيد اين كار را بار ديگر در هنگام تمرين انجام دهيد. اين تمرين، كمك ميكند كه آرام و آزاد بمانيد و در هنگام نواختن، چيرگي بيشتري داشته باشيد.
پيشگيري از آسيبها
مانند بيشتر ورزشها، نواختن، كاري كاملاً فيزيكي است و مانند انجام ورزش، فرد ميتواند خود را آمادهي فشارهايي كند كه به هنگام نواختن، به بدن وارد ميشود. دويدن انسان موفق و برجستهاي مانند « مايكل جانسون » براي به دست آوردن مقام قهرماني در دوي سرعت، بدو گرم كردن بدن به وسيلهي تمرينهاي كششي، هرگز شدني نيست. تمرينهاي كششي براي نواختن بسيار سودمند هستند. نواختن، مانند درشكه سواري است. در واقع ،حركتهاي كششي وگرم كردن، حتي ممكن است، از خود تمرين، مهمتر باشد .
آسيب جسمي در ميان نوازندگان، مشكلي جدي است. شماري از پزشكان به گونهاي تخصصي، آسيبهاي رايج مربوط به نوازندگان را بررسي ميكنند و برخي از اين بررسيها تنها دربارهي روشهاي پيشگيري و درمان اين گونه آسيبها هستند. شايعترين آسيبي كه در ميان نوازندگان روي مي دهد، « آسيبهاي ناشي از فشار پياپي » يا RSI است. همان گونه كه از اسمش پيداست، اين گونه آسيبها در اثر اجراي حركتي يكسان در زمان طولاني، روي ميدهد. متاسفانه، اين مسالهاي است كه در نواختن ساز كوبهاي، پرهيز ناپذير است، چه هنگام كامل كردن ريتمي نوين و چه در هنگام تمرين با ديگران. راه حل پيشگيري از اين گونه آسيبها اين است كه :
در هنگام درد، از نواختن پيشگيري و درست مانند ورزشكاران حركتهاي كششي انجام دهيد. برخي از حركتهاي كششي يوگا در روز ميتواند معجزهآسا باشد. در واقع، حتي اگر ميخواهيد نوازندگي را به شكل حرفهاي دنبال كنيد، ميتوانيد تمرينهاي يوگا را انجام دهيد. اگر علاقهاي به يوگا نداريد، در اين بخش شماري از حركتهاي كششي ساده وجود دارد كه ماهيچهها را از دردناك شدن رها ميكند.
اشاره
هنگام انجام حركتهاي كششي، فشار زيادي به خودتان وارد نكنيد. هدف اين است كه تا جاي ممكن از آسيبها پيشگيري شود، نه اين كه احتمال دچار شدن به آنها زياد شود. به آرامي حركتهاي كششي را انجام دهيد و در صورت درد، كمي به حالت اوليه باز گرديد. اگر براي مدت زمان طولاني، قصد نواختن يا تمرين كردن داريد، هر چند وقت يكبار استراحت و انجام حركتهاي كششي ميتواند سودمند باشد .
حركت كششي دست
همهي نوازندگان كوبهاي، ميدانند كه گرفتگيهاي دست جزء آسيبهاي پرهيز ناپذير نواختن است. اين مورد ؛ به ويژه هنگامي درستي پيدا ميكند كه نواختن با استيك باشد، اما با انجام پياپني حركتهاي كششي، شست و انگشت خود را تا اندازهي زيادي راحت و آرام خواهيد ساخت براي نمونه مراحل زير را دنبال كنيد :
بكارگيري شستها: براي حركت كششي شست، دست خود را با انگشت شست نگه داريد. انگشتان را شل كنيد و بعد نرم و آهسته با دست ديگر به انگشت شست فشار وارد كنيد ( آن را به عقب بكشيد ) تا هنگامي كه سوزش كمي در انتهاي انگشت خود احساس كنيد. اين حركت را براي 30 ثانيه انجام دهيد و سپس ،دست را عوض كنيد. اين كار را چند بار انجام دهيد. تصوير 1-3، شيوهي انجام اين حركت را نشان ميدهد.
خم كردن انگشتان : براي انجام حركت كششي انگشتان، دستان خود را بر روي يكديگر در ناحيهي قفسهي سينه قرار دهيد ( انگشت سبابه به انگشت سبابه ديگر فشار وارد ميكند، انگشت ميانه به انگشت ميانهي ديگر و تا پايان ). سپس، آرنجهاي خود را به سوي بيرون باز، مچهاي خود را صاف و انگشتان را از انتها خم كنيد ( براي مشاهدهي اين حركت، به تصوير 2-3 برگرديد ). براي كشش مچ دو دست، به سوي پايين، فشار دهيد. بايد كشش را در كف دست، احساس كنيد. براي 30 ثانيه اين حركت را انجام دهيد و سپس براي 30 ثانيه، استراحت كنيد. اين كار را چند بار انجام دهيد.
حركت كششي ساعد
هنگامي كه سر گرم نواختن هستيد، فشار سختي به ساعدها ومچها وارد مي آيد اگر در برابر آسيب ديدن باشيد، شايد ساعدها و مچها، نخستين تلفات آن خواهند بود. مهمترين كاري كه ميتوانيد براي پيشگيري از آسيب مچها انجام دهيد، خم نكردن آنها در هنگام نواختن است .
اين نرمش نيز مانند حركت كششي انگشتان، انجام ميشود ( به بخش پيش برگرديد ). تنها هنگامي كه آرنجها را به سوي بيرون باز ميكنيد، كف دو دست بر روي يكديگر قرار دارند. تصوير 3-3، اين حالت را نشان ميدهد و دوباره اين حركت را براي 30 ثانيه انجام دهيد، استراحت و دوباره تكرار كنيد .
حركت كششي شانهها
به اين دليل كه بيشترنوازندگان كوبهاي در هنگام نواختن، قوز ميكنند، اين حركت كششي ميتواند براي شل كردن شانهها و استراحت دادن به آنها بسيار سودمند باشد. اين حركت، سبب ميشود كه كنترل نسبت به شانه ها افزايش يابد و از درد زودرس در بخش بالاي كمر، پيشگيري شود.
براي انجام حركت كششي شانه ،يكي از دستها را تا بالاي سر خود بكشيد و آن را تا آرنج خم كنيد. سپس، آرنج را با دست ديگر بگيريد و نرم و آهسته، آرنج را به سوي پايين بكشيد .دستي را كه بر روي آن، حركت كششي انجام ميدهيد، بايد با ستون فقرات در يك راستا باشد. تصوير 4-3 حالت اين حركت را نشان ميدهد. مانند حركتهاي كششي ديگر، اين كار را با هر دو آرنج انجام دهيد ( فراموش نكنيد كه حركت را براي 30 ثانيه انجام دهيد .)
حركت كششي پشت
اگر در هنگام نواختن، بخش پشت شما در بيشتر مواقع درد ميگيرد، شايد بدن ضعيفي داريد به هر صورت اگر حركتهاي موجود در اين بخش را به گونهي پي در پي انجام دهيد، وضع خود را بهبود مي بخشيد .
براي انجام حركت كششي پشت، خم شويد و انگشت شست پا را لمس كنيد براي آغاز، آرنجهاي خود را تاجاي امكان بالاي سر بكشيد. سپس خيلي آهسته از كمر خم شويد و دست را به سوي زمين ببريد ( اگر پاها كمي خم شود، ايرادي ندارد، اما خيلي خم نشوند ) براي مشاهده ي حركت كششي پشت، به تصوير 5-3 نگاه كنيد .
نواختن ساز كوبهاي
دوباره، صحبت دربارهي آزاد سازي و آرامش بدن است. اگر دستها و آرنجها شل شده باشند، دست يااستيك، پس از ضربه زدن به دهانه، به حال اول خود باز ميگردد و سبب طنيندار شدن صدا ميشود اما اگر ناراحت و عصبي باشيد، دست يا استيك، به سطح دهانه، فشار وارد ميسازد و صدا خفه ميشود ( گاهي به چنين صدايي نياز است، بايد بتوانيد آن را كنترل كنيد )
بيگمان ،اين جمله را شنيدهايد كه « همه چيز به مچ بستگي دارد » اما، اين جمله دربارهي نواختن ساز كوبهاي، درست نيست و به جاي آن بايد حركت مچ را كنترل كنيد و به كل دست اجازه دهيد به گونهي طبيعي در هنگام نواختن، حركت كند. هنگامي كه ميخواهيد با صداي بلندتر بنوازيد، مچ خود را نزديك به 5 تا 8 سانتيمتر بالا نگه داريد، در نتيجه ميتوانيد دست خود را از آرنج بلند كنيد. انجام اين كار، كنترل و پايداري نوازنده را افزايش ميدهد .
زمام امور را در دست بگيريد
هنگام نواختن هر گونه ساز كوبهاي، توانا به توليد گونههاي مختلف صدا و طنين خواهيد بود. اين كه چگونهدر كدام بخش ساز، ضربه وارد كنيد، رابطهي مستقيمي با كيفيت صدا دارد. براي نمونه، ساز كنگا مي تواند صداهاي گوناگوني توليد كند .به عنوان قانوني كلي، هنگامي كه ساز كوبهآي را نزديك لبه بنوازيد، صدايي زير و بلند ايجاد ميكند، اما اگر به مركز آن ضربه بزنيد، صدا بمتر و ضعيفتر خواهد شد.
براي همه ي صداهايي كه ساز كوبهاي توليد ميكند، دو گونه صدا وجود دارد : باز و بسته ( خفه )
صداهاي باز در دهانه، لرزش بيشتري ايجاد مي كنند.
صداهاي بسته يا خفه، از لرزش دهانه پيشگيري ميكنند.
اشاره
تا هنگامي كه احساس كنيد ضربهها، طبيعي هستند و پي در پي صداي خوبي توليد ميشود، حركتهاي زير را تمرين كنيد. پس از آن، ميتوانيد اين حركتها را با هم تركيب كنيد.
گزينش صداهاي باز
ضربههاي بسياري با صداي باز، وجود دارند. برخي از آنها به گونهي سنتي، در سازهاي كوبهاي ويژهاي به كار گرفته شدهاند، اما ميتوان آنها را در هر سازي بكار برد. كليد نواختن صداي باز، اين است كه با دستها ،آزادانه به دهانه، ضربه بزنيد و آنها را به سرعت از پوست جدا كنيد. انجام اين كار، سبب ميشود تا طنين به خوبي، به گوش برسد.
ضربهي اصلي صداي باز
در بيشتر سازهاي كوبهاي دستي، نواختن لبهي ساز با كف دست و حركت آزادانهي انگشتان به روي دهانه، سبب به وجود آمدن بهترين صداي باز ميشود. با نزديك كردن انگشتان به لبه و يا مركز ساز، به تغيير صداها توجه كنيد. صدا بايد زنده، روشن و بدون هيچ گونه صداي اضافي باشد ( منظور از صداي اضافه، صداهايي است كه سبب ميشود طنين ساز،شفافيت لازم را نداشته باشد ) .
هر ساز، بسته به قطر، ميزان انبساط كشش پوست و ضخامت دهانه، از سازهاي ديگر، متفاوت است. دهانههاي نازكتر، صداهاي اضافي بيشتري به نسبت دهانههاي كلفت، توليد ميكنند. شايد نياز باشد براي توليد بهترين كيفيت صدايي، انگشتان خود را به مركز ساز نزديكتر كنيد. هنگامي كه بهترين نقطه را پيدا كرديد، مدتي در آن نطه بنوازيد و ببينيد چگونه توليد صدا ميكند. تصوير 6-3، حالت اصلي دست را براي توليد صداي باز نشان ميدهد .
ضربهي شست
اصولاً ضربهي شست، براي سازهاي دهانه نازك، به كار برده مي شود ؛ هر چند مي توان آن را در نواختن هر يك از سازهاي كوبهاي بكار گرفت. براي اجراي اين ضربه، با بند انگشت شست به فاصلهي 5 تا 7 سانتيمتر از لبه، به دهانه، ضربه بزنيد ( فاصلهي دقيق، بستگي به ساز دارد ). بايد صدا، باز و عميق باشد. اين ضربه، همانند ضربهي اصلي صداي باز است تصوير 7-3، راه مناسب را براي اجراي ضربهي شست، نشان ميدهد .
صداي شلاقي باز
صداي شلاقي از، نتي آكساندار ( بلند ) است كه به صداي ساز، رنگ ميدهد. همچنين، اين حركت يكي از دشوارترين حركتها در برخي از سازهاي كوبهاي به شمار ميآيد. براي توليد اين صدا در هنگام نواختن كمي انگشتان خود را به حالت قاشقي در آوريد. پس از اين كه دست به ساز برخورد كرد، انگشتان خود را شل كرده و به آنها اجازه دهيد كه پس از ضربه به دهانه، به جاي اول خود باز گردند .ضربهي شلاقي، صداي « پاپ » مانند توليد ميكند كه زيرتر از صداي ضربهي باز است. هنگامي كه اين حركت از راست اجرا شود، صدا شفاف است و آشكارا شنيده ميشود ( تصوير 8-3، حالت دست را براي نواختن ضربهي شلاقي نشان مي دهد .)
صداي درست شلاقي، مانند ضربهي بيعيب و نقص بازي گلف است ؛ برخي روزها ميتوانيد و گاهي نميتوانيد بزنيد. اين يكي از زيباييهاي سازهاي كوپهاي است مهم نيست كه تا چه اندازه وچقدر تمرين كنيد هميشه چيزهاي تازهاي براي كشف كردن ونيز اصول بنياديني براي به تكامل رسيدن وجود دارد .
اشاره
براي توليد صداي شلاقي، دچار مشكل هستيد ؟ يكي از مهمترين عوامل در اجراي صداي شلاقي شفاف، اطمينان از تنظيم دهانه است. اگر دهانه به ميزان زياد ،كشيده و يا شل باشد، صدا خفه و گنگ ميشود ( براي آگاهي بيشتر از كودك كردن ساز، به بخش هيجدهم برگرديد .)
صداي بم
براي توليد صداي بم، با كف دست به مركز ساز، ضربه وارد كنيد. مانند صداي باز، همين كه دست با دهانه برخورد كرد، آن را به حالت اول خود بازگردانيد تا دهانه بتواند آزادانه لرزش ايجاد كند در اينجا، ترفندي كه ميتواند سودمند باشد، اين است كه همزمان با ضربهي كف دست، با ضربهي ملايمي به انتهاي دهانه، در زاويهي بستهاي به ساز، ضربه وارد كنيد انجام چنين كاري، سبب ميشود كه دست، خارج از مسير توليد لرزش قرار گيرد. براي بيشتر نوازندگان، اين حالت، طبيعيترين راه براي نواختن صداي بم است، زيرا براي چيرگي به مركز دهانه، ناچارند دست خود را در زاويهاي نزديك به ساز حركت دهند. تصوير 9-3، حالت دست را براي نواختن صداي بم، نشان ميدهد .
برخي از سازهاي كوبهاي، به نسبت سازهاي ديگر، براي توليد صداهاي بم توانمندترند. هم رفته، سازهاي جامي شكل، مانند جيمبهي آفريقايي با تمبك خاورميانهاي، صداي بم و شفافتري توليد ميكنند، اما در مورد سازهاي خمرهاي شكل مانند كنگا ، اين گونه نيست .
ضربهي كناري
ضربهي كناري به نسبت ضربه اصلي باز، زيرتر است. براي نواختن ضربهي كناري، به دهانهي ساز نزديك و به بخش كناره، ضربه وارد كنيد ( در بيشتر موارد، به آن بخش از دهانه كه به بدنه پيوسته است، ضربه وارد ميشود ). اگر ميخواهيد صدايي شفاف و آشكار توليد كنيد، بايد تا جاي ممكن تمرين خود را افزايش دهيد. هر اندازه به بخش كنارهي ساز، نزديكتر شويد، صدا زيرتر ميشود. پس از اين كه نواختن اين ضربه راحت شد، متوجهي لرزش گستردهاي در طنين ساز خواهيد شد كه ميتوانيد در هنگام نواختن آن را بكار گيريد.
چيره دستي در صداهاي بسته
ضربههاي بسته ( خفه )، ضربههايي هستند كه لرزش كمتري توليد ميكنند. اين ضربهها از ضربههاي باز، بسيار كم صداترند ( در آغاز همين بخش به قمت « گزينش صداهاي باز » برگرديد ). و ميتوان آنها را جزء نت هاي بدون آكسان، به شمار آورد. سازهاي كوبهاي ويژه، نيازمند تكنيكهاي ويژه هستند، و هر ضربه، صدايي متفاوت توليد ميكند .
صداي بستهي اصلي
صداي بسته از اين رو با صداي باز، متفاوت است كه دست يا انگشتان، پس از اجراي ضربه به روي دهانه باز ميمانند. در واقع، صداي بسته، نوازنده را به نت آكسان دار بعدي مي برد. دستان خود را شل نگهداريد و كمي آنها را حركت دهيد . روي هم رفته، نتهاي بسته، نرمتر از نتهاي باز نواخته ميشوند. آنچه از ضربهي بسته ميشنويد تلنگر آرام و نرم انگشتان دست بر دهانهي ساز است. هدف از ضربهي بسته، ايجاد ضرب آهنگ ريتم است. نتهاي بسته، نتهاي بدون آكسان سازهاي كوبهاي دستي هستند كه بيشتر احساس مي شوند تا شنيده شوند. در واقع اين الگوها سايه روشني براي همهي ريتم اصلي به شمار ميآيند .
ضربهي شلاقي بسته
ضربهي شلاقي بسته، همانند شلاقي باز است، با اين تفاوت كه هنگام برخورد دست با دهانهي ساز، انگشتان به سطح دهانه، فشار مي آورند. براي نواختن اين ضربه، در برخي از سازها با دست به مركز دهانه، سيلي بزنيد.
ضربهي كف دست
ضربهي كف دست، همانند ضربهي شلاقي بسته ودر مركز دهانه، نواخته ميشود. با اين تفاوت كه كف دست خود را به جاي قاشقي كردان انگشتان، به مركز دهانه پرتاب ميكنيد. نوازندگان، بيشتر اين حركت را در گونههاي سازهاي كنگا بكار ميبرند.
ضربهي پاشنهاي
ضربهي پاشنهاي، ضربهي اصلي نوازندگان كنگا به شمارمي آيد. براي نواختن اين ضربه، دست خود را روي دهانه قرار دهيد و از بخش نرمي كف دست به نوك انگشتان، حركت دهيد. هميشه به ياد داشته باشيد كه هنگام نواختن ضربهي پاشنهاي دست خود را در تماس با دهانه قرار دهيد .
اجراي چند حركت ديگر
گاهي ميتوان با ايجاد دگرگونيهايي، ضرباتي به حركتهاي اصلي افزود. هنگامي كه حركتهاي اصلي را به خوبي نواختيد، ميتوانيد ضربههاي زير را نيز تمرين كنيد .
ضربهي جارويي
براي نواختن ضربهي جارويي، در حالي كه آرنج بالا و پايين ميشود ،انگشتان خود را جمع و دهانه ي ساز را لمس كنيد. اين ضربه، نرم و ملايم است و به ريتم، رنگ و بوي ويژهاي ميدهد. براي نواختن اين ضربه، ميتوانيد از نرمي انگشت و براي صدايي بلندتر و شفافتر از نوك ناخنها استفاده كنيد.
صداي بشكن مياني
انگشت خود را با زبان مرطوب كنيد و براي نواختن صداي بم ،به آرامي آن را بر دهانهي ساز بلغزانيد. مانند ضربهي شلاقي باز، نواختن اين ضربه نيز بسيار دشوار است. پوست طبيعي، بهتر از پلاستيك كار ميكند. دهانهي پلاستيكي صاف و نرم نميتواند اين صدا را توليد كند براي مشاهدهي اين حركت به تصوير 16-3برگرديد .
بشكن ( پلنگ )
بشكن، ضربهي جايگزيني است كه كاربرد زيادي براي نوازندگان ندارد. ضربهي بشكن در لبهي ساز اجرا مي شود. اجراي اين ضربه ،به سادگي بشكن زدن با انگشتان است .چيزي كه اين ضربه را در ساز ،متفاوت ميسازد، اين است كه جاي اجراي آن در كناره ( لبهي ) ساز است براي توليد صدايي بلند، نياز به محكم زدن اين ضربه نيست .
ضربهي بشكن مياني، ضربهاي نرمتر از ضربهي كناري است.
اشاره
براي نواختن اشاره، به گونهاي پياپي با انگشت انگشتر، ميانه و سبابه به روي دهانهي ساز، تلنگر بزنيد. ميتوان تنها از يك تلنگر قوس دار بكار برد ( يعني حركت پشت سر هم سه انگشت انگشتر، ميانه و سبابه) همچنين، براي اجراي ريز ميتوان آن را تكرار كرد ( ريز، اجراي تند نتها پشت سر هم است كه معمولاً با حركتهاي تند و پي در پي دو دست، نواخته ميشود ).
ريزهاي يك دستي
براي اجراي ريزيك دستي با استفاده از چرخش مچ ( و نيرويي كه از آرنج وارد ميشود ) دست خود را بين بند انگشت شست و انگشت انگشتر، بلرزانيد. براي نواختن اين حركت، به تصوير 19-3 نگاه كنيد .
آرام نواختن و استيكهاي بزرگ
هنگام نواختن سازهاي كوبهاي استيكدار، با گوناگوني كمتري در ضربهها رو بهرو هستيد، اما اين كمبود، به معناي محدود شدن نيست. گاهي براي به وجود آوردن صداهاي مختلف، سازهاي كوهاي بيشتري بكار ميرود: مانند استفاده از درامست. در موارد ديگر، براي هر دو دست، يك استيك وجود دارد. چنين ويژگي را ميتوان در ساز برزيلي « سوردو » يافت.
شيوهي گرفتن استيكها
پيش از نواختن ساز استيكدار، بايستي شيوهي گرفتن استيكها را بدانيد. اصولاً دو روش براي گرفتن استيكها وجود دارد : روش سنتي و روش نوين. حالت دست راست در هر دو روش، يكسان است، اما حالت دست چپ ،تفاوتهاي عمدهاي دارد.
روش گرفتن سنتي
اين روش، از موسيقي نظامي گرفته شده است. در گروههاي نظامي، سايدرام به وسيلهي يك تسمه روي شانهها نگهداشته و به پاي چپ، تكيه داده ميشد. طرف چپ، بالاتر از طرف راست بود. به اين دليل كه طرف چپ بالاتر و به دست چپ، نزديكتر بود، نوازنده ميبايست تكنيك متفاوتي براي دست چپ بكار ميبرد. همان گونه كه ميبينيد، دست چپ، استيك را بين انگشت شست و سبابه (درون گودي دست ) نزديك به 4/1 جلوتر از ته استيك نگه ميدارد اين نقطهي اتكاء استيك است و استيك در اين نقطه ميچرخد. استيك، بين انگشتهاي ميانه و انگشتر نگه داشته ميشود. انگشتهاي ميانه و انگشتر، به آرامي روي استيك را مي پوشانند. اين انگشتان حركت افقي استيك را كنترل ميكنند.براي زدن ضره، مچ دست را كج كنيد و دست خود را از آرنج بچرخانيد .
اشاره
موضوعي مهمي را كه بايد دربارهي روش سنتي استيك به ياد داشته باشيد ،اين است كه استيك آزادانه در دست قرار گيرد. تنها براي پيشگيري از پرتاب شدن آن، هنگام نواختن، فشار لازمرا ( با انگشت سبابه و شست ) در نقطهي اتكا به استيك وارد كنيد .
روش جديد
امروزه اين شيوه، رايجترين تكنيك گرفتن استيك به شمار مي رود. نوازندگان پيشين « راكاند رول » بكار گرفتن اين شيوه را براي هر دو دست، آغاز كردند، چرا كه آنها براي دستگذاريهاي ساز با هيچ گونه مانعي، رو به رو نبودند. همچنين، نوازندگان سازهاي كوبهاي، سايدرام را در بخش جلو بدن و با تكيه به كمر ميگرفتند چيزي نگذشت كه سازف به كمر وصل شد و بكارگيري از روش نوين را ممكن ساخت .
در روش نوين هر دو استيك، به يك شكل گرفته ميشوند. استيك را بين انگشتان شست و سبابه در آخرين بند انگشت خود، نزديك به 4/1 جلوتر از ته استيك قرار دهيد. ادامهي انگشتها را به دور استيك ميپيچند و آن را سبك و آزاد در جاي خود قرار ميدهند. استيك از نقطهي انگشت سبابه و شست ميچرخد ؛ در حالي كه انگشتان، حركت زيرين را كنترل ميكنند. براي نواختن ضربهي استيك، آن را به طرف بالا و پايين حركت دهيد.
اشاره
ترفندي كه براي گرفتن استيك با روش نوين وجود دارد، اين است كه دربارهي نوك انگشتان خود فكر كنيد .اگر نوك انگشتان خود را بكار گيريد، احساس راحتي بيشتري پيدا خواهيد كرد. همچنين، ميتوانيد برخي تكنيكهاي پيشرفته را انجام دهيد. اين كار، سبب ميشود كه تندتر و با تقلاي كمتري بنوازيد. اين حالت، نشان ميدهد كه استيك را درست در دست گرفتهايد، هيچ گونه فاصلهاي وجود ندارد. اين شخص از نوك انگشتان خود استفاده نميكند. اين حالت او را در نواختن ساز، محدود ميكند .
كدام روش گرفتن استيك، بهتر است ؟
بسياري ميخواهند بدانند ،كدام روش بهتر است، روش سنتي يا نوين ؟ اين پاسخ به كسي كه از او مي پرسيد، بستگي دارد. البته، روش نوين براي بيشتر هنرجويان، كار ساز است. براي خو گرفتن به اين روش، زمان كمتري لازم است و سبب ميشود كه هر گونه ساز كوبهاي يا هر سبك دلخواهي را بنوازيد .
همچنين، روش نوين، براي اجراي ضربه، ماهيچههاي كمتري را درگير ميكند بكارگيري اين روش، بين دو استيك صدايي يكپارچه و يكدست به وجود ميآورد .
به گفتهي ديگر، اگر پيش از اين با روش سنتي مينواختيد، هيچ دليلي وجود ندارد كه آن را بكار نگيريد. واقعيت اين است كه هر دو روش، سبب ميشوند كه همهي سازهاي كوبهاي را خوب بنوازيد.
شناخت ضربههاي استيك
اصولاً چهار گونه ضربهاي استيك وجود دارد. ضربهي اصلي، ضربهي لبه، ضربهي شلاقي و ضربهي بسته (خفه ) .
ضربهي اصلي
گذشته از بلندي صداي، ضربهي اصلي، روشي است استاندارد براي نواختن گونههاي سازهاي كوبهاي و اين روش را در بيشتر موارد، بكار ميبرند. بهترين صدايي كه از نواختن بااستيك توليد ميشود، از بخش مركزي دهانه است. هر اندازه ساز را به طرف لبه بنوازيد، صداهاي اضافي بيشتر با شفافيت كمتر توليد ميشود.
زير ضربهي اصلي، دو گونه نت نويسي مشاهده ميشود. اول، نت زينت ( نت كوچك روي حامل ) .نت زينت بسيار نرم نواخته ميشود، اين نت ؛ مانند ضربهي بسته ( خفه )، تقريباً نا محسوس و نارساست. بهترين روش براي اجراي اين صدا، بالا بردن استيك به اندازهي 5/2 سانتيمتر از سطح دهانه است. انجام چنين كاري، بلندي صدا را كاهش ميدهد .
اشاره
جايابي براي كنترل صدا
نوازندگان تازه كار ( نوازندگاني كه با استيك مينوازند و بر نواختن تمرينات ابتدايي تمركز ميكنند ) اصطلاحي با نام « جايابي » دارند. به گونهي ساده، جايابي فاصلهاي است ميان استيك و دهانه كه در هنگام نواختن و توليد گسترههاي صوتي مختلف، به وجود مي آيد. جايابي سبب ميشود كه گسترهي صوتي به گونهاي يكنواخت بر روي ساز اجزا شود (منظور از گسترهي صوتي، بلندي و كوتاهي صداست ) موارد زير، اصول جايابي هستند :
براي اجراي صداهاي ملايم كه با نشانهي اختصاري p به معناي پيانو ( نرم و آهسته ) مشخص شدهاند و نيز نتهاي زينت، استيك را نزديك به 5/2 سانتيمتر بالاتر از دهانهي ساز قرار دهيد .
براي صداهاي متوسط ،كه با علامت اختصاري mf به معناي متسوفورته (نسبتاً بلند) مشخص شدهاند، استيك را نزديك به 15 سانتيمتر بالاتر از سطح ساز قرار دهيد .
براي صداهاي بلندتر، يعني نتهايي كه نشانهي اختصاري f به معناي فورته ( بلند و قوي ) دارند استيك را 30سانتيمتر بالاتر از دهانهي ساز قرار دهيد .
براي نواختن صداي خيلي بلند، آنهايي كه با نشانهي اختصاري ff به معناي فورتيمو (خيلي بلند ) مشخص شدهاند ،استيكها را 60-45 سانتيمتر بالاتر قرار دهيد، البته اين فواصل، بستگي به سرعت قطعه دارند .
براي نواختن نتهاي آكساندار به حالت بلندتر بعدي برويد. براي نمونه اگر قطعهي موسيقي با نشانهي mf مشخص شده است ،نتهاي غير آكساندار را نزديك به 15 سانتيمتر از سطح ساز و نتهاي آكساندار را نزديك به 30 سانتيمتر از سطح ساز بنوازيد.
دومين گونهي نت نويسي براي ضربهي اصلي، آكسان است. اين نشانه، هنگامي به كار مي رود كه واقعاً قصد زدن ساز را داشته باشيد. به جاي فاصلهي 5/2 سانتيمتر از سطح دهانه، بسته به صداي اصلي، بايد استيك را يك متر يا بيشتر بالاببريد .
ضربهي شلاقي
ضربه ي لبه، بيشتر با صدايي بلند همراه است، اما ميتوان اين ضربه را با هر گسترهي صدايي نواخت. روش نواختن اين ضربه، اين است كه ساز را در محدودهي مركز دهانه بنوازيد و در هنگام ضربه زدن به دهانه، به لبهي ساز نيز ضربه وارد كنيد. انجام چنين حركتي، سبب به وجود آمدن صداهاي فرعي در ساز ميشود و به ساز، صداي زيرتري مي دهد. با نزديك كردن نوك استيك به لبه، صدا لاغرتر و آرامتر ميشود ( براي نوازندگان راك: ميبايست هنگام نواختن ضربه ي شلاقي، بيشتر به مركز دهانه، ضربه وارد كنيد. اين حركت، سبب ميشود كه حتي حرفهاي ترين تك نوازي گيتار را هم در پرتو خود قرار دهيد ) .
استيك ضربدري
يكي ديگر از ضربههاي لبه، استيك ضربدري يا ضربهي نرم است و آن ضربهاي آرام است كه در موسيقي جاز، لاتين و يا بالهها بكار مي رود. با اين ضربه ،استيك را ميچرخانيد. نوك استيك را در تماس با دهانهي ساز و نزديك به لبه قرار ميدهيد، استيك را به سوي بالا به حركتدر ميآوريد، با نوك استيك به ساز فشار وارد ميكنيد و بخش پاياني استيك را برخلاف لبه حركت ميدهيد .ك بيشتر نوازندگان، هنگام گرفتن استيك، دست چپ خود را بر روي دهانه ،تكيه ميدهند. انجام اين كار هنگام ضربهي استيك به لبهي ساز، از صداي فرعي و اضافي پيشگيري ميكند.
استيك بسته ( خفه )
يكي ديگر از تكنيكهاي رايج استيك، استيك بسته ( خفه ) نام دارد. استيك خفه، تنها فشار استيك به سطح ساز پس از ضربهزدن است. براي اجراي اين تكنيك، انگشت سبابه خود را به بخش بالايي استيك، فشار دهيد . اين تكنيك، اصولاً در سازهاي كوبهاي استيكدار سنتي كاربرد دارد و به ندرت در درامست، اجرا مي شود .هدف اين ضربه، كاستن صداي دهانه ( و يا بدنه ) پس از نواختن است.
پايهريزي شالوده به وسيله تمرينهاي پايهاي
تلاش اصلي نوازنده، پيشرفت در ايجاد صدايي روان و بدون تشويش است. تنها راه انجام اين مهم، نواختن و زندگي كردن با ساز است. پس از اين كه توليد صداهاي اصلي ساز، راحت شد، ميتوانيد براي توانايي در نواختن آن ،تمركز كنيد. چيزي كه در اين مورد ،نياز داريد، هماهنگسازي دو دست است .موارد زير ،تمرينهاي دائمي و واقعي هستند كه تمرينهاي نخستين ناميده مي شوند .
تمرينهاي نخستين ،الگوهاي نواختن هستند كه به صورت سنتي در گروههاي نظامي و وسيلهي نوازندگان كلاسيك بكار برده ميشدند. هدف اين تمرينها، كمك به نوازنده براي به دست آوردن مهارت در الگوهاي گوناگون نواختن بااستيك است. نوازندگان سازهاي كوبهاي، اين تمرينها را به عنوان روشي براي هماهنگ سازي دو دست، به كار ميگرفتند. تمرينهاي نخستين، نمايان كنندهي اصول بنيادين نوازندگي، به شمار مي آيند، چه براي جيمبهي آفريقايي و چه براي سايدرام كلاسيك تصوير 27-3، نشان دهندهي رايجترين و بنياديترين تمرينهاي به كار رفته است.
اشاره
روش سنتي اين تمرينها اين است كه نخست آنها را با سرعت پايين بنوازيد و به تدريج سرعت را تا جاي ممكن وتا جايي بالا ببريد كه قادر به نواختن و كنترل آن باشيد. اين سرعت را براي چند دقيقه، حفظ كنيد و سپس، به آهستگي سرعت را كاهش دهيد تا به سرعت اوليه برسيد. در سراسر زمان، متوجه خواهيد شد كه با سرعت بيشتري مينوازيد. يكي ديگر از روشهاي اجراي اين تمرينها بكارگيري مترونوم ( يانواختن با برخي آهنگها ) با سرعتي متعادل و نواختن پي در پي براي چند دقيقه يا بيشتر است .
نوازندگان چيره دست
هر كدام از تمرينها را با ضربههاي گوناگون، تمرين و پس از به دست آوردن چيره دستي در تمرينهاي اين بخش ،تكنيكها جا به جا كنيد براي نمونه، از ضربهي باز به ضربهي بسته برويد. و اين تمرين را تكرار كنيد پس از چيره دستي در جا به جايي ضربهها ميتوانيد مجموعهاي از ضربهها را تركيب كنيد.
ريز تك ضربهاي
اين ضربهها، كاملاً ساده هستند، تنها چپ و راست (R براي دست راست و L براي دست چپ ) .
نكتهي مهم اين است كه هنگام نواختن، از توليد صداي يكسان بين دو دست، اطمينان به دست آورده و زمان بين دو نت را نگهداريد .
ريز دو ضربهاي
راست راست چپ چپ (RRLL) تنها نكته براي نواختن ريز دو ضربهايست، اما هنگام تمرين اين ريز، تكنيك، بسته به سرعت متفاوت است در سرعتهاي پايينتر، ميتوان دو ضربهي دقيق اجرا كرد، اما وقتي پيشرفتهتر شديد، بايد براي اجراي ضربهي دوم، يكبار استيك، را بالا وپايين ببريد. براي نواختن ضربهي دوم و ايجاد صدايي يكسان با ضربهي اول، همزمان با ضربهي دوم استيك با نوك انگشتان، استيك را بگيريد تا جهش آن افزايش يابد. يكي از تمرينهاي مناسب براي نواختن ريز دو ضربهاي، اجرا در سرعتي است كه جهشها آغاز مي شوند و براي آكساندار كردن نت دوم، تلاش ميكنند .
نكته تكنيكي
در تندترين سرعت، ريز دو ضربهاي دوباره تغيير ميكند و به ريز پر تبديل ميشود .
اشاره
چيزي كه بايد به ياد بسپاريد اين است كه هنگام تندتر شدن سرعت ريز، استيكها به دهانهي ساز نزديكتر شوند.
ريز تركيبي
ريز تركيبي، مجموعهاي از ريزهاي تك ضربهاي ودو ضربهاي است. هنگام اجراي اين گونه ريز از يكسان نواختن همهي ضربهها اطمينان به دست آوريد .
اشاره
اشاره، نواختن با دودست ( دو استيك )، در فاصلهي زماني تقريباً يكسان است. نت زينت، نشان ميدهد كه استيك بايد به دهانهي ساز، نزديك شود. نت اول را نرمتر از نت دوم بايد نواخت. تصوير 28-3، حركت اشاره را نشان ميدهد .براي نواختن اشارههاي بيشتر و پشت سر هم، بايستي دستي را كه نت زينت مي نوازد، بالا نگه داريد تا براي نواختن نت بعد، آماده باشد. همچنين، بايد نت آكساندار را در ضرب پايين قرار دهيد تابراي ضربهي بعدي آن، آماده باشيد.
دوراب
دوراب، تا اندازهي زيادي، همانند اشاره است ( بخش پيش را بخوانيد ). تنها پيش از نت آكساندار، به جاي نت زينت، دو نت زينت وجود دارد. اين دو نت زينت را با يك دست مينوازند. بنابراين، براي نواختن دوراب حركت اشاره را با دو ضربهي زينت، اجرا كنيد .
بهرهبرداري مناسب از جلسههاي تمرين
خواسته يا ناخواسته ،وقت بيشتر ي صرف تمرين ميشود تا اجراي قطعه. بايستي بازده و كارآيي جلسههاي تمرين را افزايش داد و ميزان زيادي از انرژي و تواناييهاي فردي را انباشت. همان گونه كه در اين بخش، توضيح داده شد، آن چه مورد نياز است، تمرينهاي ابتدايي است .
آغازي آهسته
هنگامي كه مطلبي تازه را مي آموزيد، هميشه آن را با سرعتي آهسته، تمرين كنيد. انجام اين كار، مغز را ناچار مي سازد كه شيوهي درست حركت را سازماندهي كند. آغازي آهسته ،تند نواختن را تا اندازهي زيادي آسان ميكند و مي توان سرعت را هر چه بيشتر، افزايش داد، اما اين پيشرفت با آغازي تند به دست نمي آيد. آهسته نواختن، نيازمند نظم وترتيب است. اين كار كمك ميكند كه ريتمهاي تازه را هر چه سريعتر و بهتر در فاصله زماني بيشتري بنوازيد .
ريتم را بشماريد
هنگامي كه آهسته مينوازيد، ريتم را بلند بشماريد. انجام اين كار، سبب مي شود كه هر نت را دقيقاً سر جاي خود قرار دهيد، بجز اين صورت، اينكار شدني نخواهد بود. پس از اين كه ريتم را متوجه شديد، نيازي به ادامهي شمارش نيست، اما اگر اين كار را هر از چند گاهي يك بار انجام دهيد، ميتوانيد درست نواختن خود را مورد آزمايش قرار دهيد .
انديشيدن، نخستين اولويت
نقطهي مشترك ميان بزرگترين ورزشكاران، موسيقيدانان، دانشمندان و تاجران بزرگ دنيا چيست ؟ توانايي در نظر داشتن و به سامان رساندن اهدافشان. بزرگترين ورزشكاران ميدانند چه هنگامي وقت تمرين است. مغز، دقيقاً، حركت جسمي و حركت فكري را تشخيص نميدهد و پيامهاي يكساني به ماهيچهها فرستاده ميشود. گونهي پيام، مهم نيست. اين ويژگي سيستم عصبي انسان، بزرگترين پشتيبان اوست. اگر بياموزيد چگونه با فكر ،تمرينهاي كارآمدي انجام دهيد، به گونهي شگفت آوري شمار ساعتهاي تمرين، كاهش مي يابند و فرآيند پيشرفت، حفظ ميشود .
كليد پيشرفت اين است كه بتوانيد آشكارا هدف خود را پيش رو قرار دهيد در مورد نواختن، بپنداريد كه با ساز خود، سرگرم نواختن هستيد رفته رفته به همهي مراحل فكر كنيد و فكر كنيد دستها و پاهايتان سرگرم حركت هستند. بيانديشيد كه ريتم چه احساسي در بدن شما دارد. به گونهي كامل آن را در فكر خود بنوازيد و سرانجام قادر خواهيد بود كه آن را به طور كامل در عمل بنوازيد.
پايدار در تمرين
چيره دستي در نوازندگي نيازمندتمرين است. هر روز تمرين كنيد بيگمان، برخي روزها اصلاً حوصلهي تمرين كردن نداريد. در اين صورت است كه تنها براي 15 دقيقه تمرين كنيد. مهم نيست كه چه اندازه توقف ميكنيد، تنها در آن 15دقيقه، سرگرم نواختن باشيد گاهي، تنها آغاز تمرين، دشوار است.
آگاهي از زمان توقف تمرين
در بخش پيش گفته شد كه هنگام تمرين، تنها سرگرم نواختن باشيد اما گاهي نواختن را متوقف كنيد. اين دشوارترين كار در زمان تمرين است گاهي انديشهي درست نواختن قطعه هستيد و بارها و بارها قطعه را تمرين ميكنيد .
در اين موارد، بهترين كار، متوقف كردن تمرين و استراحت كردن است خود را به كارديگري سرگرم كنيد. توقف تمرين مي تواند 5 دقيقه و يا كل روز، به طور انجامد. به جاي آن اگر تمرين اشتباهي را بارها و بارها انجام دهيد ،حدس بزنيد چه روي ميدهد ؟ آن تمرين را اشتباه فرا ميگيريد و ناگزير مجبوريد دوباره ياد بگيريد ( يادگيري دوباره به مراتب دشوارتر از يادگيري درست در مرتبهي اول است َ).
هنگامي كه از نواختن، نتيجهاي به دست نمي آيد، بهترين كار اين است كه تمرين را براي مدتي رها كنيد. همچنين، گاهي وقفهاي كوتاه به فكر و بدن، سبب پردازش اطلاعات در مغز مي شود. شايد بار ديگر شگفت زده شويد، زيرا مطلبي را كه پيش از اين با دشواري مينواختيد، اكنون به آساني ميتوانيد اجرا كنيد.
فصل سوم :
شماري از سازهاي كوبهاي كه با دست نواخته مي شوند
سازهاي كوبهاي دستي بادوامترين، رايجترين و قابل حملترين سازهاي دنيا هستند. برخلاف درامست، ميتوان ساز كوبهاي دستي را با تسمه به روي شانه بست و در هرجايي آن را نواخت .
در اين بخش، شماري از رايجترين سازهاي كوبهاي دستي كاربردي در دنياي امروز، توضيح داده ميشود. نه تنها شكل و پيشينهي هر ساز، توضيح داده ميشود، بلكه شيوهي نواختن آنها را نيز با تكنيكهاي درست خواهيد آموخت. براي آگاهي از شيوه ي نواختن اين سازها، ريتمهاي سنتي را بر اين سازها خواهيد نواخت و با آگاهيهاي جالبي دربارهي آنها آشنا خواهيد شد .
هنگامي كه سرگرم خواندن اين بخش هستيد، به ياد بسپاريد كه دربارهي هر كدام از اين سازها، ميتوان تا پايان عمر، بررسي و پژوهشي كرد و ميتوان در سراسر دنيا، نوازندگان حرفهاي اين سازها را پيدا كرد. براي نمونه، در برزيل، برخي از نوازندگان، همهي عمر خود را تنها صرف نواختن « پاندريو» ميكنند و هرگز از بررسي دربارهي ريتمها و تكنيكهاي اين ساز، فراتر نميروند. بنابراين، بايستي سراغ سازهايي برويد كه گيرايي بيشتري در ذهنتان ايجاد ميكنند.
كاربردهاي گوناگون سازهاي كوبهاي
مجموعهي سازهاي كوبهاي موجود در اين بخش، تنها گروه كوچكي از سازهاي كوبهاي دستي را به نمايش ميگذارد، اما آن چه در اين بخش مورد بررسي قرار گرفته است، در واقع گونههاي مختلفي از سازهاي كوبهاي است كه نشان دهندهي رايجترين تكنيكها و سبكها هستند. ميتوان تكنيكهاي مربوط به اين سازها را با هر ساز كوبهاي با شكل و صدايي يكسان اجرا كرد .
بيشتر سازهاي كوبهاي را ميتوان با روشهاي گوناگون نواخت. در اين بخش، شيوههاي سنتي نواختن اين سازها ونيز گاهي روشهاي رايج ديگر، نام برده ميشوند. اين روشها را به عنوان نقطهي آغاز ف به كار بنديد. مهمترين نكته اين است كه صدايي با كيفيت توليد كنيد و ريتمها را با رواني كامل بنوازيد. اين كه چگونه اين كارا انجام ميدهيد، خيلي مهم نيست. تنها به ياد بسپاريد كه اين تكنيكها در خلال زمان، گسترش پيدا ميكنند و در بيشتر موارد، راههاي كارآمدي براي نواختن ساز كوبهاي، به شمار ميآيند.
يادآوري
ميتوانيد كليهي ريتمهاي موجود در اين بخش را با هر كدام از سازهاي كوبهاي مطرح شده در اين بخش، بنوازيد، اما فراموش نكنيد كه اين ريتمها تنها در آغاز، سودمند هستند. ريتمهاي هر فرهنگ و تمدني در خلال قرنها پديدار شدهاند، بنابراين هر شخص، بايستي ريتمهاي مربوط به فرهنگ خود را نمايان و تجربه كند. يك ريتم را بگيريد و با ديگري تركيب كنيد و يا نيمي از آن را به نيمي ديگر پيوند دهيد. حتي ميتانيد يك نت را كم و زياد و آن را تبديل به وزني لنگ كنيد ( براي جزييات بيشتر دربارهي وزنهاي لنگ به بخش دوم برگرديد .) ريتمها از ذهن سيال نوازنده بيرون مي آيند. پندار نوازنده اندازه و مرزي را نميشناسد .
در سراسر اين بخش، عبارتهايي مانند « تواناييهاي اجراي پوزيسيونها » ، « پوزيسيونهاي نامحدود دست » و « ريتمهاي فراوان » وجود دارد. اين كليد نوازنده براي پيشبرد كارهاست. ريتمها و سبكهاي سازهاي ضربي پياپي به وجود ميآيند .
يادآوري
اگر در زمينهي ضربههاي مختلف موجود در اين بخش نياز به يادآوري داريد، ميتوانيد به بخش سوم برگرديد .
بانگو Bongo
هنگامي كه شخصي از بانگو نام ميبرد، شايد تنها چيزي كه به ذهن مي آيد، شاعري ژوليده در لباس مشكي است، كه به وسيلهي ريتمهاي پر آذين دو بانگوي كوچكي كه در ميان پاهاي خود دارد، به شعر پچيدهي خود، زيبايي و شادابي ميبخشد. هر چند شايد اين تصوير، شايد به گونهاي خندهدار به نظر آيد، اما كار بانگو به عنوان سازي براي بديهه گويي و ريتمسازي شعر نو، دور از واقعيت نيست .
پيشينه
بانگو، زادهي كوبا است وهمواره در موسيقيسان ، در ميانهي سالهاي 1800، بكار برده شده است. سبك سان، تركيبي از موسيقي آفريقايي و اسپانيايي برگرفته از بخش شرقي كوبا است. بانگوها در اصل تنها سازهاي كوبهاي بودند كه در موسيقي سان بكار برده ميشدند و به دليل صداي ملايم و زيري كه داشتند، تنها هنگام سرآغاز و نغمهها نواخته مي شدند. در بخشهاي بلندتر آهنگها، نوازندهي بانگو ( كه در كوبا با نام بانگوسرو ، شناخته ميشد ) نواختن با « كوبل» را آغاز ميكرد. مردم بومي كوبل را كامپانا ميناميدند. امروزه بانگو ( به تصوير 1-4 نگاه كنيد ) يكي از ناميترين سازهاي كوبهاي لاتين به شمار مي رود، و ميتوان صداي آن را در همهي سبكهاي موسيقي پيدا كرد .
اجراي پوزيسيون
بانگو، يك جفت ساز كوبهاي پيوسته به هم است كه به شكل يكسان، نواخته ميشود. به گونهي سنتي، بانگو را در ميان پاها قرار مي دهند، به گونهاي كه بانگوي كوچكتر به پاي چپ تكيه داده شود .
روش نواختن سنتي بانگو
نوازندهي بانگو، چهار ضربهاي اصلي را بكار ميگيرند ( بخش سوم، اين ضربهها را به گونهاي دقيق، توضيح ميدهد ) :
صداي باز
ضربهي شلاقي
ضربهي پاشنهاي
صداهاي بستهي اصلي
به گونهي سنتي، دست چپ، حركت پاشنهاي را اجرا ميكند، اما نوازندگان نوين به جاي اين حركت، صداي بستهي اصلي را بكار ميبرند .
درك ريتمها
ريتم سان بانگو موسوم به مارتيلو ، ويژگي بديهه سرايانهاي به بانگو ميدهد. نوازندگان سنتي، اين ريتم را به عنوان پايهي تمرينهاي خود به كار مي برند، زيرا كه ضرب اول و دوم اصلي را به وسيلهي اين ريتم نواخته ميشد، براي حس كلي آهنگ، مهم بود. اگر بخواهيد ريتم « مارتيلو » را در گروه « سان » بنوازيد، نميتوانيد زياد از ضربهاي اصلي 1 و 2، دور شويد وگرنه بايستي نگاههاي خشمگين ديگران را پذيرا باشيد. تصوير 3-4 ،ريتم « مارتيلو » و بعضي از وارياسيونهاي آن را نشان ميدهد.
« مارتيلو» ي پايه در تصوير 3-4، در برگيرندهي دو الگوي دست گذاري است ( الگوهاي دستگذاري، همان "R" ها و "L" هايي هستند كه در بالاي هر ريتم نوشته شدهاند. براي آگاهي بيشتر در مورد الگوهاي دستگذاري، به بخش سوم برگرديد.) يكي از آنها الگوي سنتي حركت پاشنهاي و ديگري نشان دهندهي صداي بسته است. هر دوي آنها را آزمايش كنيد تا مشخص شود كدام يك را بيشتر برتري ميدهيد .نوازنده مي بايست به ريتمي كه مينوازد، توجه كامل داشته باشد. وارياسيونهاي بعدي، تنها ضربهي بستهي اصلي را نشان مي دهند، اما اگر علاقمند باشيد، ميتوانيد به جاي آن حركت پاشنهاي را جايگزين كنيد .
نخستين ريتم در تصوير 4-3، الگوي دو ضربي است. ضربهاي اول و دوم ( كه هر دو با دست راست نواخته ميشوند ) صداي شلاقي آكسانداري را در بخش كنارهي بانگوي كوچكتر، توليد ميكنند. در « و » ي ضرب دوم، دست راست، صداي باز را در بانگوي بزرگتر مينوازد. در اين ريتم، دست چپ، براي نواختن و به حركت درآوردن ريتم ،صداهاي بسته ونرم را مينوازد .
ريتمهاي دوم و سوم، وارياسيونهاي چهار ضربي هستند اين ريتم و وارياسيونهاي آن در موسيقي هم روزگار امروز، به همان گونهي سنتي خود، بكار برده ميشود. همهي ريتمهاي موجود در تصوير 4-3، توانايي بكار گيري در موسيقي پاپ را دارند.
در موسيقي امروزي، بانگوها بيشتر بر روي پايهي كنار كنگاها كار گذاشته مي شوند و به عنوان آكسان ضرب اصلي كنگاو نيز براي تك نوازي، به كار ميروند. بانگوها به سبب صداي زيري كه دارند، براي ايجاد ضد ضرب (ريتمي كه بيشتر بر « اُ » تكيه دارد تا سرضرب- يعني 2و 1 ) ؛ به ويژه هنگام تكنوازي، به خوبي عمل ميكنند. ريتم « مارتيلو» و يا هر كدام از وارياسيونهايش را بنوازيد و آكسانهاي دست چپ را بيشتر به آنها بيفزاييد. انجام اين كار، به ريتم، ضد ضرب بيشتري ميدهد. براي نزديك شدن به موسيقي امروزي ،حتي ميتوان هر چند گاه يكبار آكسانهاي دست راست را حذف كرد :
نكته تكنيكي
ساز كنگا تا ميزان زيادي، رايجترين ساز دستي كاربردي در موسيقي مردمي به شمار ميآيد. بيشتر مردم، كنگا را از آن موسيقي لاتين مي دانند. ريشهي كنگا از كنگو ي آفريقايي است، اما ساز خمرهاي شكلي كه پيش از اين مي ديديد، در واقع سازي كوبايي است كه از دل نواهاي محلي و بومي بيرون آمده و بين آفريقاييها واسپانياييهاي ساكن جزيره، گسترش يافته است. كنگا در سالهاي 1940 ،وارد آمريكا شد و به سرعت جايگاه خود را در همهي سبكهاي موسيقي پيدا كرد. كنگاها را ميتوان در موسيقي جاز ، راك ، بلوز ، آراندبي ، و رگا ديد. حتي در موسيقي كانتري ( روستايي) ،گاه گاهي كنگاها را بكار ميبرند.
كنگا در واقع، در برگيرندهي سه ساز است : كوينتو ؛ سي گاندو يا كنگا و تومبا يا تومبادورا (براي مشاهدهي سه گونهي كنگا، به تصوير 4-4 بر گرديد ). اين بخش، شرحي كوتاه و گذرا دربارهي اين سه ساز است :
كوينتو ( صدايي همانند كين - تو ) نزديك به 28 سانتيمتر قطر دارد و معمولاًكوچكترين عضو مستقل در ساز كنگا است.
كنگا (صدايي همانند كنگ- ها ) داراي قطري به پهناي 5/29 - 28 سانتيمتر است.
تومبا ( صدايي همانند توم - با ) معمولاً نزديك به 5/31- 30 سانتيمتر قطر دارد .
هر سه بخش، بين 70 – 75 سانتيمتر ارتفاع دارند و داراي دهانههايي با پوست گاو هستند ؛ اگر چه امروزه دهانههاي مصنوعي، بيشتر مورد توجه هستند. اين سازها از چوب يا فايبر گلاس ساخته ميشوند (كنگاهاي ساخته شده از فايبر گلاس ،داراي صدايي بلندتر و شفافتر هستند، در حالي كه نمونههاي چوبي، صداي گرمتري دارند )
كنگاها را در يك زمان، دو تايي ،يا سه تايي و حتي چهارتايي مينوازند ( به تازگي كنگاها چهار بخشي نيز به وجود آمده است. كنگاي چهارم كه « ري كوينتو» ناميده مي شود، نزديك به 5/24 – 23 سانتي متر قطر دارد و حتي از كوينتو هم كوچكتر است ).
اجراي پوزيسيون
به اندازهي نوازندگان كنگا، پوزيسيونهاي گوناگون وجود دارد. تصوير 5-4، پوزيسيون رايج اين ساز را نشان ميدهد. دراين تصوير، دست راست، پوزيسيون پاشنهاي ودست چپ، صداي باز را نشان ميدهد. نوازندهي واقعي، تقريباً پوزيسيونهاي دست و ضربههاي مختلفي در اختيار دارد، اما با چهار ضربهي اصلي، تقريباً ميتوان هر ريتميرا نواخت. اين چهار ضربه، عبارتند از :
ضربهي باز
حركت پاشنهاي بسته
صداي بم
ضربه ي شلاقي
درك ريتمها
به سبب كاربرد گسترده از كنگاها، تقريباً ريتمهاي سنتي بيشماري در آنها به كار مي روند. دراين كتاب سعي شده است كه نواختن سنتي كنگا نشان داده شود، اما با اين وجود ،شيوهي امروزي آن نيز مورد بررسي قرار مي گيرد. ريتم موجود در تصوير 6-4 تومبائو است. اين ريتم يك ميزاني، اصليترين و رايجترين الگوي موجود در موسيقي لاتين به شمار مي آيد ريتم تومبائو در بسياري از سبكهاي رايج موسيقي لاتين، از جمله چاچا و مامبو و نيز سبكهاي موسقي امروزي مانند پاپ، راك و جاز ،ديده مي شود اگر تومبائو تنها ريتمي است كه مي دانيد، مي توانيد آن را در بيشتر آهنگها بكار گيريد .
دو كنگا در يك زمان
نخستين نوازندهاي كه اقدام به نواختن بي از يك كنگا در يك زمان كرد، « كانديد و كامرو» در سال 1964 بود. تا آن زمان هر نوازنده تنها يك ساز مينواخت. اين دگرگوني، هنگامي روي داد كه « كانديدو» ي كوبايي تبار همراه با گروه « كارمن واي رولندو» در كوبا سرگرم نواختن « كوينتو» بود. گروه، سفري به ايالات متحده ترتيب داد، اما نتوانست نوازندهي « كنگا » و « كوينتو » را با خود ببرد. به اين دليل كه « كونيتو» سازتك نوازي و داراي اهميت ويژهاي براي گروه رقص بود، گروه از « كانديدو » درخواست كرد كه به جاي نوازندهي كنگا به عنوان «كوينتو» نواز آنها را همراهي كند او پنهاني با خود « كنگا» را آورد و در يك زمان همراه با كونيتو نواخت به سال 1955 وي به نواختن همزمان كنگاها، كويرو ( كه در بخش ششم بحث خواهد شد ) و كوبل سرگرم شد. او در يك زمان، شش كنگا را با هم مي نواخت، اما از انجام اين كار رويگردان شد، چرا كه اين شيوه در گروه، سبب دردسرهاي زيادي شد.
جيمبه djembe
جيمبه ( كه املاي آن هم به صورت djembe و هم jembe است ). ساز كوبهاي – آفريقايي جامي شكلي است كه ريشهي اصلي همهي سازهاي كوبهاي به شمار مي آيد ساز با ظاهر قبيلهاي، صداي پر معني و بلند و نواختن راحت و آسايش، تبديل به يكي از دوستداشتنيترين سازهاي كوبهاي دنيا شده است جيمبه صدايي بسيار بلند دارد. تصوير 7-4جيمبه را نشان ميدهد .
در شكل سنتي، جيمبه با يك پا تراشيده شده است و به وسيلهي طناب دور دهانه، توانايي كوك شدن دارد، اما گونههاي جديد در برگيرندهي بدنههاي چوبي چسب كاري شده همراه با سختافزاري فلزي هستند ( بخش هفدهم روشهاي ساخت ساز كوبهاي را بيشتر توضيح ميدهد ) كودك سفت جيمبه، و پوست بز نازك دهانه، به اندازهي زيادي بر صداي پر معني ساز، تاثير ميگذارد.
اجراي پوزيسيون
به گونهي سنتي، هنگام نواختن جيمبه، آن را در حالي بين پاهاي خود قرار دهيد كه با طنابي از شانهها براي كمك به جا به جايي ساز، آويزان شده است. امروزه جيمبه ،را ايستاده مينوازند و به موجب آن، فشار روي كمرنيز كاهش پيدا ميكند. براي مشاهدهي چگونگي نواختن جيمبه، به تصوير 8-4 برگرديد .
در جيمبه سه ضربهي اصلي دست را بكار ميبرند:
صداي باز
صداي بم
صداي باز شلاقي
نكته تكنيكي
هر كدام از ضربههايي كه در نواختن جيمبه به كار مي رود، داراي نامي است ( اين روش عمومي آموزش ريتمها است ) .
صداي بازگوGo براي دست راست و دو Do براي دست چپ، ضربهي شلاقي براي دست راست، پا Pa و تا Ta براي دست چپ صداي بم گان Gun براي دست راست و دان Dun براي دست چپ ناميده مي شود ( براي آگاهي بيشتر براي شمارش ريتمها با صداي بلند، به بخش سوم برگرديد) .
درك ريتمها
وارياسيونهاي فراواني در ميان ريتمهاي امروزي جيمبه وجود دارد به گونهي سنتي، در آفريقاي غربي هر قبيلهاي از ريتمها، تفسير ويژه خود را داشت و به مجرد محبوب شدن اين ساز در غرب، وارياسيونهاي بسياري نيز بوجود آمدند.
تك نوازي
فرض كنيد كه سرگرم نواختن جيمبه هستيد ( يا آشيكو يا هرساز كوبهاي دستي ديگري كه علاقه داريد ) و نوازندگان كوبهاي ديگري در كنار شما هستند در مورد خود، احساس بسيار خوبي داريد، و ميخواهيد اين احساس را به نمايش بگذاريد .حالا نوبت شماست. چه ميكنيد ؟ البته تك نوازي .
تك نوازي كاري است جدي .بنابراين براي پيشگيري از شرمندگي و متهم شدن به « تك نوازي بد و پوچ » از سوي نوازندگان ديگر گروه، اين پرسشها را از خود بپرسيد :
آيا ميتوانم ريتم پايه را بدون انداختن ضرب، با نوازندگان ديگر بنوازم ؟
ضرب آهنگ دروني ريتم را درون خود دارم ؟
ميتوانم همهي بخشهاي ديگر را، در حالي كه ريتم خودم را مي نوازم بشنوم ؟
با اين ريتم، احساس راحتي ميكنم ؟
ميتوانم به ريتمهاي ديگري فكر كنم كه ريتم اصلي را كامل ميكنند؟
اگر ميتوانيد به همهي اين پرسشها پاسخ مثبت بدهيد، پس ميتوانيد تك نوازي كنيد اگر نه، بهتر است بنشينيد و به تك نوازي نوازندگان ديگر گوش كنيد.
ريتمهاي اصلي جيمبه
1- كاكيلامبه
2- فانگا( فونگا)
3- مانجاني ( مانجياني)
برخي از نوازندگان، اين نتها را براي نواختن، گزينش نميكنند و به جاي آنها سكوت ميكنند. نواختن آنها به نوازنده، بستگي دارد. اگر آنها را بنوازيد، در هر صورت ناگزير صداهاي بسته، تقريباً نارسا به گوش ميرسند .
نوازندگان آفريقايي جيمبه را به عنوان نشانهاي براي تكنوازي سازهاي كوبهاي ديگر، تغييرات ريتم، و پايان دادن آهنگ بكار ميبرند.
اين نشانه كه به عنوان شاهدي براي سازهاي ديگر است، در بر گيرندهي موتيوهاي ريتميك دانستني و سادهاي است ( جملهي ريتميك كوتاه را موتيو گويند ).
آشيكو Ashiko
آشيكو نيز سازي است كه از آن آفريقاي غربي و مانند جمجمه، داراي دهانهاي است نازك با پوست بز و به سبب سفت بودن دهانه، به سختي كوك ميشود. اگر چه آشيكو از لحاظ شكل و شمايل با جيمبه تفاوتهاي بسياري دارد. اما صدايي همانند توليد ميكند .
اشاره
بيشتر مردم، آشيكو را برادر كوچك جيمبه ميدانند. صداي آن همانند است، اما گستردگي صدا و توانايي اجراي صداي بم جيمبه را ندارد .
اجراي پوزيسيون
دقيقاً همانند روشي كه در جيمبه وجود دارد، آشيكو را در حالت ايستاده ميان پاهاي خود قرار دهيد.
درك ريتمها
ريتمهاي موجود براي آشيكو و جيمبه ،تا اندازهي زيادي ،تبادل پذير هستند. در ميان سازهاي كوبهاي آفريقايي، آشيكو محبوبيت كمتري دارد.
اودو Udu
اودو، سازي است با اندامي خندهدار و جزء اندك سازهاي كوبهاي است كه دهانهاي ندارد، ولي ميتوان با ضربه زدن بهروي آن، توليد صدا كرد. به جاي آن، كل بدنهي ساز براي ضربه زدن، توليد صدا و در يك كلام، نواختن بكار برده مي شوند .
پيشينه
اودو از نيجريه ميآيد و بر پايهي افسانهها و داستانها از گلداني گرفته شده است كه به گونهي اتفاقي، داراي سوراخي در كنار خود بوده است. اين سوراخ، گلدان را براي نگهداري چيزهاي گوناگون، بيمصرف ميساخت .دارندگان اين گلدان، مانند افراد با شعوري كه احساس ريتميك بالايي دارند، همان كاري را انجام دادند كه هر شخص ديگري در اين شرايط انجام ميداد. به جاي دور انداختن آن، آغاز به نواختن آن كردند .
گلدان، صداي بسيار زيبايي ايجاد كرد، بنابراين، ساختن گلدانهايي با سوراخي اضافه، آغاز كه در نتيجه، سبب به وجود آمدن اودو شد. جالب است بدانيد تا همين اواخر اودو به وسيلهي زنان نواخته ميشده است. اودو صدايي بيهمتا توليد ميكند : از صداي زنگ گرفته تا صداي بم كم رنگ و ضعيف .
اجراي پوزيسيون
بيشتر نوازندگان، ترجيح ميدهند كه اودو را در بغل بنوازند. تصوير 14-4، اين روش نواختن را نشان ميدهد (اما مراقب باشيد ؛ اگر اين ساز را به زمين بزنيد، بيگمان ميشكند). براي نگهداشتن اودو، گهوارهاي درست ميكنند. روزنهي بالايي آن را با دست چپ و روزنهي كناري را با دست راست مي پوشانند. برخي ديگر از نوازندگان با بكارگيري نوارهاي لولهاي و حوله، اودو را روي پايهي سايدرام قرار ميدهند. در حالي كه گروهي ديگر، اودو را بر روي حلقه آن، روي زمين و يا ميز مي گذارند.
ضربههاي اصلي اودو، در برگيرندهي صداي باز و صداي بسته روي روزنهها، ضربههاي انگشت ( صداهاي بسته با انگشتان)، يا ضربهي شست به روي بدنه، حركت جارويي، حركت ناخني ،يا ريز با ناخن انگشتان هستند .
درك ريتمها
ممكن است براي نخستين بار اجراي ضربههاي وتايي دست چپ، دشوار باشد ( ميتوانيد براي آغاز، هنگام نواختن يكي از آنها، استراحت كنيد ) براي ايجاد صداهاي بم، بر روي روزنهها ضربه وارد كنيد و هنگامي كه صدا پيچيد، دست خود را به روي روزنه قرار دهيد .ضربه زدن به روزنهي بالا و نگرفتن روزنه، صداي شلاقي توليد ميكند. بسته به اين كه چه اندازه روزنه را پوشش دهيد، يا دست خود را به روي آن قرار دهيد (مانند اجراي ضربه ي كف دست ) و يا ساز را مانند صداي باز بنوازيد، با اين روشها مي توانيد صداهاي متفاوتي ايجاد كنيد .
دمبك Doumbek
دمبك، جزء سازهايي است كه در موسيقي محلي عربي، بكار برده شده است. دمبك، سازي است جامي شكل، كه همانند جيمبهي آفريقاي غربي، داراي صدايي پر معني است. اين ساز از آن خاورميانه است و ميتواند هم از سفال و هم از فلز ساخته شود ؛ دهانهي آن بسيار نازك است. اين ساز صدايي بسيار شفاف و تيز توليد ميكند و مانند جيمبه، داراي صدايي حجيم و كاملاً بم است.
اجراي پوزيسيون
دمبك را زير دست چپ خود بگذاريد و به پاي چپ، تكيه دهيد، دست چپ خود را به شكلي كه انگشت انگشتر قادر به ضربه زدن به دهانه باشد ،بر بخش بالايي زهوار فلزي قرار دهيد .دست راست در حالت عقربههاي ساعت 9، قرار ميگيرد.
نام ساز ] از لحاظ صوتي [ بازگو كنندهي پوزيسيونهاي دست است. اين پوزيسيونها عبارتند از :
صداي بم (دوم يا تم ناميده ميشود) اين حركت را با ضربه زدن نوك انگشتان به مركز ساز اجرا كنيد .مطمئن شويد كه دست پس از ضربه زدن به دهانه، بيدرنگ از پوست جدا شود، تا صدا به خوبي لرزش پيدا كند ] و طنين ساز از بين نرود [
صداي باز ( تك يا بك ناميده ميشود) اين حركت را با ضربهي انگشتان به لبهي دهانه ( نزديك زهوار فلزي ) اجرا كنيد .
ضربهي شلاقي اين ضربه با فشار نوك انگشتان به مركز دهانه، نواخته ميشود.
اشاره
دمبك، ساز كوچكي است. بنابراين با ميزان كردن پوزيسيونهاي دست، سعي كنيد بهترين صدا را توليد كنيد .
درك ريتمها
برخلاف شيوهي نواختن سازهاي آفريقاي غربي، كه در آنها ريتمهاي گوناگون سازهاي مختلف، تركيبات ريتميك پيچيده به وجود مي آورند، شيوهي خاورميانهاي به گونهي چشمگيري، ويژگي بيهمتايي دارد.در نتيجه، ريتمهايي كه به وسيلهي يك نوازنده نواخته مي شوند، بيشتر پيچيده و داراي لايهها و ساختارهاي نامحدود و بياندازه هستند.
تار Tar
تار جزو خانوادهي سازهاي طوقدار از آن آفريقاي شمالي است ( ساز طوق دار، داراي بدنهاي است كه از قطر دهانهي ساز، كمعمقتر است ) تارها بيشتر داراي قطري بين 35 تا 50 سانتيمتر هستند تاز به سبب دهانهي نازك و بدنهي باريكي كه دارد ،صدايي ضعيف توليد ميكند كه ميتواند بسيار مجذوب كننده باشد.
اجراي پوزيسيون
اين ساز به گونهاي گرفته ميشود كه پشت دهانه، به سوي نوازنده باشد. دست چپ، به وسيلهي انگشت شست، كه درون روزنهي زيرساز قرار ميگيرد، ساز را جا به جا ميكند. شست راست به حالت عقربهي ساعت 9 بر روي بدنه قرار مي گيرد و انگشت انگشتر به دهانهي ساز، ضربه وارد مي كند.
سه ضربهي اصلي براي نواختن تاز وجود دارد .
نخستين حركت ،صداي باز است كه با انگشت دوم و يا سوم دست راست، نواخته مي شود. اين انگشت به وسيلهي چرخش دست از انگشت شست به فاصلهي 5 يا 8 سانتيمتر از كنارهي ساز به دهانهي ساز، ضربه وارد ميكند. اين حركت، همان ضربهي دوم يا تم است .
ضربهي دوم را تك يا بك ناميده ميشود، ميتوانيد با انگشت سوم ( انگشت انگشتر) هر دو دست بنوازيد. با چرخش دست از انگشت شست، از انگشت سوم خود براي نواختن اين حركت استفاده كنيد با اين تفاوت كه، اين بار با انگشت به لبه ساز، ضربه ميزنيد. با اين حركت، صداي زير كناري توليد ميشود .
سومين حركت، ضربهي شلاقي است. براي نواختن اين حركت، دست راست بكار برده ميشود. به فاصلهي چند سانتي متري از لبهي ساز، در حالي كه با فشار انگشتان به دهانه، صدا را خفه ميكنيد ،با نوك انگشتان به صورت شلاقي به دهانه ضربه وارد كنيد.
همچنين در نواختن اين ساز ميتوانيد ضربههاي دقيق و حساس بيشتري به كار بريد. اين حركتها مي توانند گونههاي بشكن ،ريز و نتهاي زينت را در بر گيرند.
درك ريتمها
نخستين ريتم، « ايوب» ناميده ميشود و تنها برگيرندهي دو ضرب است. دومين ريتم « جارك » ناميده مي شود و ريتمي چهار ضربي است .ريتم سوم جزء ميزانهاي لنگ است كه به شكل سنتي با دو روش، نواخته مي شود. به ترتيب گروههاي 3-2-2 و 2-2-3 ( براي جزييات بيشتر دربارهي ردهبنديهاي لنگ، به بخش سوم برگرديد). هر دو ردهبندي، از ريتم و اركستراسيون يكسان، بكار ميبرند.
تمبورين / ريك Tambourine / Riq
شايد نخستين بار صداي تمبورين را در كنسرت راك، هنگام همنوازي با گيتار شنيدهايد. در موسيقي مردمي، تمبورين بيشتر به عنوان پشتيبان خواننده به شمار ميآيد. دريغا كه، اين پنداشتي غمانگيز از سازي دلربا، باستاني و بينهايت پر معني است .
تمبورين، مانند دمبك وتاز، ساز محلي خاورميانهاي است. و مانند تار، سازي طوقدار است چيزي كه تمبورين را جدا ميسازد، حلقه هاي فلزياي هستند كه به بدنهي ساز چسبيدهاند. امروز ميتوان گونههاي بسيار گستردهاي از تمبورينها را در سراسر دنيا پيدا كرد، اما از شواهد موجود پيدا است كه شايد اين ساز، از آن بينالنهرين است و به سبب همين پيشينهي تاريخي است كه نواختن تمبورين، تبديل به هنر شده است. آن چه كه در بارهي تمبورين از تجربهي موسيقي راك ميدانيد، فراموش كنيد و نگاهي تازه به اين ساز باستاني بياندازيد .
ريك ،در مقايسه با تمبورين داراي بدنهاي ژرفتر و بيشتر داراي قطر كمتري است ( همچنين، نواختن آن تا ميزان زيادي متفاوت است ).
اجراي پوزيسيون
ريك را با دست چپ خود بگيريد و انگشت شست را به شكلي كه به يكي از حلقههاي فلزي فشار وارد كند، درونساز قرار دهيد. انگشت اول، در كنارهي ساز قرار ميگيرد، افزون بر اين، هنگامي كه انگشتان، ساز را مينوازند، شست راست به آرامي بدنهي ساز را لمس ميكند.
از سوي ديگر، تمبورين جديد را به وسيلهي بدنهاش در دست چپ قرار دهيد و آن را عقب و جلو كنيد دست راست براي ايجاد آكسانها به ساز ضربه ميزنند.
براي نواختن ريك، چهار ضربهي اصلي وجود دارد : دام ،تاك، شلاقي و تيك .
صداي دام، صداي باز آهستهاي است كه با انگشت سبابه دست راست، نواخته مي شود .
صدايي كه از اين حركت توليد ميشود، بسيار به صداي بم ،نزديك است .
حركت تاك را براي توليد صداي كناري به وسيلهي انگشت سوم هر دو دست، بنوازيد .
انگشتان خود را براي نواختن صداي شلاقي، قاشقي كنيد. اين صدا ،صدايي بسته است .
انگشتان سوم هر دو دست را در زير ساز بر روي حلقهها قرار دهيد و حركت تيك را بنوازيد .
براي نواختن اين ساز، ميتوانيد ضربههاي جارويي، ريز ،بشكن و تكنيكهاي اشاره را بكار بريد. همچنين، ميتوان هنگام نواختن، ريك را به سوي عقب به حركت درآورد، كه اين سبب به وجود آمدن صداي حلقهها در پس زمينهي ضربههاي ديگر ميشود.
پانديرو Pandeiro
پانديرو ( با تلفظ پان – دار – او ) پيروي برزيليها از تمبورين است. با توجه به روايتهاي مختلف، پانديرو، ساز ملي برزيليها است. اين ساز بخش جدا نشدني جشن سالانهي ماردي گراس است ،و در همهي سبكهاي موسيقي برزيلي نيز موسيقي راك، فانك و پاپ نيز استفاده مي شود .
اجراي پوزيسيون
در نواختن پانديرو از ضربههاي اصلي همانند در سازهاي كوبهاي - دستي ديگر استفاده مي شود (مانند ضربههاي تار و تمبورين ) ؛ هر چند كه روش گرفتن اين ساز، متفاوت است. بايستي پوزيسيون دست چپ تمبورين را تغيير دهيد : انگشتان در درون ساز قرار ميگيرند، درحاليكه شست، كنارهي بدنه را پوشش ميدهد. پانديرو، تنها با دست راست نواخته مي شود ( گاهي انگشتان دست چپ، صداي دهانه را از پشت، خفه ميكنند) .
در پانديرو، ضربهي دوم يا تم را با شست راست اجرا ميكنند ؛و ضربهي تاك را با نوك انگشتان، به وسيلهي ضربه زدن به سر ساز مينوازند. براي نواختن ضربهي تاك، همچنان كه ساز را به سوي بالا ميآوريد، آن را به سوي نوك انگشتان دست چپ تكان دهيد. براي نواختن ضربهي شلاقي، با دست به مركز دهانه، ضربه بزنيد. ضربهي چهارمي هم وجود دارد كه به وسيلهي انتهاي دست به بخش زيرين ساز به وجود مي آيد. اين ضربه را پس از ضربهي نوك انگشتان مينوازند. هنگامي كه ساز را به پوزيسيون نخست نوك انگشتان بر مي گردانيد، انتهاي دست، به ساز ضربه ميزند.
درك ريتمها
پانديرو، بخش ضروري سامبا، صداي اصلي كارناوال است هيچ محلهاي در شهرهاي برزيل وجود ندارد كه گروه سامباي ويژهي خود و وارياسيونهايي از ريتمهاي سامبا را نداشته باشد.
بجز ضربههاي اصلي كه با دست راست اجرا ميشوند، دست چپ را براي خفه كردن دهانهي ساز به كار بنديد .انجام اين كار، شمار صداهايي را دو برابر ميكند كه پانديرو ميتواند توليد كند. نشانههاي +و o نشان دهندهي اين تكنيك هستند. براي خفه كردن صداي ساز، جايي كه نشانههاي + وجود دارد، انگشت مياني خود را به دهانهي ساز ،فشار دهيد و دهانه را رها كنيد تا طنين ساز، به گوش برسد ( جايي كه نشانهي o را مشاهده كرديد، دهانه را رها كنيد ) .
طبله
طبلهها، دوست داشتنيترين سازهاي كوبهاي هندوستان هستند.طبله، يك جفت ساز كوبهاي است كه در موسيقي كلاسيك و محلي، به كار رفته وجزء سازهاي معروف دنيا ،به شمار مي آيد (دست كم، صداي آنها به راحتي تشخيص پذير است ) البته بيشتر مردم نمي دانند اسم اين ساز و روش نواختن آن چيست، اما اگر يكي از فيلمهاي هندي را ديده باشيد، بيگمان صداي بيعيب و نقص اين ساز را شنيدهايد. طبلهها در برگيرندهي ساز چوبي، به نام طبله به معناي « زير » و سازي فلزي به نام داگا، به معناي « بم » هستند. در روش سنتي، طبله ( ساز طبله ) را با دست راست و داگا را با دست چپ مينوازند. صدايي كه از اين سازها توليد ميشود، صدايي آرام و دلنشين است كه به اين ساز، كيفيتي روحاني ميدهد .ريتمها در اين ساز، بسيار پيچيده و دشوار هستند.
نواختن طبله، هنري است كه نيازمند تلاش و همتي ژرف و پي در پي است. هنرجويان علاقمند به اين ساز ميتوانند سالها وقت خود را براي يادگيري ضربههاي اصلي اين ساز بگذرانند. در واقع، در اين كتاب به سبب پيچيدگيهاي موجود در نواختن اين ساز، تكنيك هاي مشخصي نشان داده نمي شود اما، تنها براي چكيدهاي دربارهي ضربههاي موجود در اين ساز، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
طبله ( منظور ساز طبله ) داراي 14 ضربه و صداي مختلف است ؛
داگا داراي 12 ضربه و صدا است؛
6 صدا براي نواختن همزمان دوساز با يكديگر .
در كل 32 ضربه در نواختن اين ساز وجود دارد.